كلمات كليدي : انجيل، انجيلهاي قانوني، اعتبار انجيلهاي قانوني، تناقضات، اشتباهات، انجيل پولس
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
انجیلها مجموعهای تاریخی از کردار و گفتار حضرت مسیح به شمار میآیند. مسیحیان در این نکته که حضرت مسیح هیچ کتابی را از خود به جای نگذاشت کوچکترین تردیدی به خود راه نمیدهند.[1]
مسیحیان با استناد به عهد جدید اظهار میدارند که حضرت مسیح مطالب خود را به صورت شفاهی بیان مینموده است. در هیچ منبع مسیحی از کتابی که نوشتهی حضرت مسیح باشد نامی به میان نیامده است. بنابر این انجیلهای موجود، کتابهایی هستند که پس از حضرت مسیح توسط برخی مسیحیان به نگارش در آمده است.
کلمه انجیل در لغت
کلمهی انگلیسی Gospel برگرفته از واژه قدیمی انگلیسی godspelبه معنی خبر خوب است.این واژه برگرفته از کلمهی لاتین Evangelium و کلمهی یونانی Euangelion به همین معنی میباشد.[2]
کلمه انجیل در اصطلاح
کلمه انجیل، دارای دو مفهوم نسبتا متفاوت میباشد:
الف:مفهوم الهیاتی آن را میتوان در ترجمهی یونانی سبعینیه در اشعیا 52: 7 یافت که در ترجمهی این سخن اشعیاء، از کلمهی یونانی euangelizomenou استفاده شده و معنی آن نیز خبر خوش میباشد.[3]
ب:مفهوم دیگر آن یک اصطلاح شایع و عمومی در مورد بشارتهایی است که در خصوص مسیح نگاشته شده اند.مطابق این اصطلاح، انجیل پولس عبارت است از خبرهای خوش در مورد مرگ و رستاخیز عیسی که توسط پولس بیان شده است.[4]
دانشمندان در مورد اینکه این اصطلاح از چه زمانی در مورد کتابهایی که به زندگی و تعالیم مسیح پرداخته اند، به کار رفته است اطلاعی ندارند.با این حال و به طور مشخص، این کلمه در ابتدای انجیل مرقس[5]به کار رفته است.ژوستین شهید نیز در قرن دوم میلادی اظهار میدارد: «خاطرات رسولان انجیل نام گرفته است»[6].[7]
آغاز نگارش انجیلها
مسیحیان بر این نکته اتفاق نظر دارند که برای مدتهای طولانی، نقل مکتوبی میان مسیحیان رواج نداشت و گفتارها و کردارهای مسیح به صورت شفاهی و سینه به سینه منتقل میگشت تا زمانی که برخی مسیحیان، به فکر تألیف زندگینامه و گردآوری سخنان مسیح افتادند. با این حال از مقدمه انجیل لوقا بر میآید که در زمان نگارش این انجیل، انجیلهای دیگری نیز وجود داشتهاند.[8]
طی قرنهای اول و دوم میلادی، انجیلهای زیادی نگاشته شد. مسیحیان گنوسی اناجیل خاص خود را داشتند.یهودی-مسیحیان که به نام ابیونیها شناخته میشوند دارای انجیلی خاص به خود بودند.مارکیونیها از انجیلی دیگر استفاده میکردند و به طور کلی هر گروه از مسیحیان، از انجیل یا اناجیلی مختص به منطقهی خویش و متناسب با نوع نگاه خویش، استفاده میکردند.[9]
سبکهای مختلف نگارشی
برخی دانشمندان انجیلها را به لحاظ محتوا و شیوهی نگارش آن به سه دسته تقسیم نمودهاند:
1. انجیلهای داستانی[10] که گزارشاتی مکتوب از سخنان، اعمال و تجربههای عیسی هستند.
مشهورترین انجیلهای داستانی در دوران حیات اولیه مسیحیان، انجیلهای متی، مرقس، لوقا، یوحنا، انجیل مردم ناصره[11]، انجیل ابیونیها، انجیل عبرانیان، انجیل مارکیون و انجیل پطرس میباشند.
2.انجیلهای گفتارها[12]که تقریبا تنها شامل سخنان عیسی به شاگردانش هستند، چه در ایام زندگی و چه پس از رستاخیزش. مشهورترین و شاید تنها انجیلی که به این سبک نگاشته شده انجیل توماس است که فاقد داستان زندگی مسیح می باشد و تنها تعالیم مسیح را به قلم تحریر در آورده است.
3. انجیلهای کودکی[13] که معمولا به ذکر وقایع و رخدادهایی در مورد تولد و جوانی حضرت عیسی میباشند.[14]
از جمله این انجیلها میتوان به انجیل کودکی توما[15]، انجیل کودکی عربی[16] و انجیل مقدماتی یعقوب[17] اشاره نمود.
انتخاب انجیلهای قانونی
نهایتا و به خاطر وجود انجیلهای فراوان، رهبران مسیح از میان انبوه انجیلهای موجود، چهار انجیل را به عنوان انجیلهای رسمی و قانونی انتخاب نمودند.
البته انتخاب انجیلهای چهارگانه در یک زمان مشخص صورت نپذیرفت بلکه به مرور زمان، مورد قبول جامعهی مسیحی قرار گرفت. با این حال اتفاق نظر در مورد این انجیلها، پیش از سایر کتابهای عهد جدید بود.در قانون موراتوری[18]که تاریخ نگارش آن احتمالا به قرن دوم میلادی باز می گردد نام انجیلها چهارگانه ذکر شده است و این مسأله نشان از آن دارد که این انجیلها مورد قبول جامعه مسیحی آن زمان بوده است.[19]
در مورد اینکه چرا تنها چهار انجیل از میان خیل گسترده انجیلها پذیرفته شده است دلایلی نیز ذکر شده است. یکی از این توجیهات، مربوط به ایرنئوس، اسقف لیون در قرن دوم میلادی است که اظهار می دارد:«امکان ندارد که انجیلها بیشتر یا کمتر از آنچه هستند باشند، زیرا همانطور که در جهان چهار منطقه برای سکونت وجود دارد و چهار باد اصلی هست...بسیار مناسب میباشد که کلیسا دارای چهار ستون باشد و از هر طرف حیات بدمد»
البته این استدلال چندان قابل قبول به نظر نمیرسد چنانکه برخی دانشمندان مسیحی نیز به این مسأله اعتراف نمودهاند.[20]
به هر صورت چهار انجیل در عهد جدید گنجانده شد. این انجیلها عبارتند از: متی، مرقس، لوقا و یوحنا. انجیل اول همانگونه که از نامش بر میآید منسوب به متی، یکی از حواریون حضرت مسیح است.انجیل دوم منسوب به مرقس است که وی را از شاگردان حواریون میدانند. انجیل سوم به لوقا نسبت داده شده که وی نیز حواری نمیباشد و از شاگردان و پیروان حواریون به شمار میآید. انجیل چهارم نیز به یوحنای حواری نسبت داده میشود.
انجیلهای قانونی و میزان اعتبار آنها
مسائلی چند، امروزه دانشمندان نو اندیش مسیحی را به تجدید نظر در مورد اعتبار انجیلهای موجود واداشته است.یکی از این موارد بحث استناد این کتابها به نویسندگان یادشده است.
امروزه دانشمندان با استناد به شواهد متعددی اظهار میدارند که نویسندهی انجیل متی، نمیتواند متای حواری باشد و نویسندهی واقعی این انجیل، شخص دیگری بوده است. تاریخ نگارش این انجیل، بین سالهای 75 تا 80 میلادی تخمین زده شده است.[21]
همین اشکال در مورد انجیل مرقس نیز وجود دارد و اشتباهات جغرافیایی و نا آشنا بودن نویسنده با فرهنگ جامعه ی یهودی، نشان از آن دارد که نویسندهی آن شخصی دیگر به جز مرقس بوده است.[22] این انجیل احتمالا بین سالهای 64 تا 70 میلادی نگاشته شده است.[23]
انجیل یوحنا نیز به روشنی نمی تواند نوشته ی یوحنای حواری باشد و امروزه دانشمندان، هرگونه احتمال انتساب این انجیل، به یوحنا را مردود میشمارند.[24] زمان نگارش این انجیل، کاملا نامعلوم است و دانشمندان تاریخهای متفاوتی را برای نگارش آن مطرح نمودهاند. بیشتر دانشمندان تاریخ نگارش آن را بین سالهای 90 تا 115 میلادی دانستهاند.[25]این در حالی است که برخی نگارش آن را تا سال 140 میلادی و یا حتی دیرتر از این نیز دانستهاند.[26]
افزون بر تردیدهای جدی در مورد انتساب این انجیلها به نویسندگان یادشده، وجود برخی اشتباهات علمی از یک سو و وجود تناقضات درونی میان انجیلها[27] از سوی دیگر، شاهد بر مخدوش بودن این انجیلها تلقی شده است.[28]
وضوح این تفاوتها تا بدانجاست که یوحنای زرین دهان، اسقف قسطنطنیه که از اندیشمندان برجستهی مسیحی به شمار میرود با وجود تعصب زیادی که در مورد حقانیت کتاب مقدس از خود نشان میدهد، وجود اختلافات و تناقضات میان انجیلها را میپذیرد اما به گونهای دیگر از وجود این اختلافات برای اثبات حقانیت آنها بهره میجوید:
«بسیار میشود که اختلاف انجیل نویسان را مطرح میکنند ولی این قطعا دلیل محکمی بر حقانیت آنهاست. اگر آنان در مورد همهی جزئیات و زمان و مکان و واژه ها با یکدیگر توافق میکردند، دشمنانشان سخنان هیچ یک از آنان را باور نمیکردند و میپنداشتند که این نوشتهها حاصل توافق آن انسانهاست و آن توافق را زاییدهی حقیقت محض نمیدانستند. در واقع همین ناهماهنگی در اندکی جزئیات، بدگمانی را از آن نویسندگان دور میکند و اعتبار ایشان را به اثبات میرساند».[29]
انجیل در منابع اسلامی