كلمات كليدي : بركت، كتاب مقدس، عهد، يهود، مسحيت
نویسنده : محمد صادق احمدي
برخی باورهای دینی علاوه بر ایفای نقش در یک دین، به طور مشترک در میان آموزههای سایر ادیان نیز وجود دارند. این میأله از نظر برخی به عنوان نوعی نقص در دین به شمار میرود. این در حالی است که اگر ما منشاء این ادیان را خداوند بدانیم، این مشابهتها نه تنها نقص به شمار نمیرود، بلکه تایید محسوب میشود. نمونه روشن این مسأله در دین اسلام، وظیفه دینی روزه است که در قرآن، از آن یاد شده و آمده است: «بر شما (مسلمانان) روزه واجب است همچنانکه بر پیشینیان شما واجب شده بود».[1]
در میان باورهای مسیحیان نیز باورهایی وجود دارد که با ادیان پیش از ایشان مشابهت دارد و گاه، عینیت در آن بوضوح پیداست.
یکی از مهمترین این باورها "برکت" است. برکت مفهومی است که مسیحیان آن را از یهودیان به ارث بردهاند و در حقیقت امروزه در هر دو دین یهودیت و مسیحیت کاربرد دارد.
برکت در اصطلاح یهود و متن مقدس عبری
در سنت یهودی هنگامی که از برکت سخن به میان میآید، همزمان معنای متضاد آن نیز به ذهن خطور میکند. برکت و لعنت دو کلمه متضاد هستند و در کتاب مقدس در سه معنا آمدهاند: 1. دعا و نیایش خوب یا بد 2. خوش بختی و بدبختی و 3. نزول خوبی و بدی برای کسی یا چیزی.[2]
بنابر این نخستین معنا که ارائه کننده بهترین معنا نیز میباشد همان برکت و نفرین یا لعنت است. برکت و نفرین از دعاهای ساده و پایهی اسرائیلیان است. وقتی قرار باشد برای کسی دعای خوب شود و برای او خوشی و سعادت در زندگی و داشتن سال خوب و پرمحصول آرزو شود و یا دعای سلامتی و خوشبختی و زندگی طولانی و پیروزی بر تمام مشکلات گردد، از برکت استفاده میشود. اما بر عکس اگر قرار باشد برای کسی بدی خوسته شود و برای او سال بدی همراه با ناراحتی و مریضی و فقر و دوری از فیض خدا آرزو شود از لعنت و نفرین استفاده میشود.
علاوه بر همه این معانی، برکت در معنای دیگری نیز کاربرد دارد و آن معنایی است که اختصاص به متن مقدس عبری دارد؛ در این معنا برکت در مصداقی ویژه بنام نبوت بکار میرود. مثلا خدا هنگامی که قرار است برکت را از یعقوب به نسل وی منتقل کند در کنار چیزهای با ارزشی که به فرزند او میرسد، نبوت به عنوان بارزترین مشخصه به ارث میرسد.[3]
اما جامع همه معانی، برکتی است که خدا به ابراهیم عطا کرده است. زیرا در آن برکت، هم نبوت و عهد به او عطا شده و هم اینکه از طرف خدا برای او انواع آرزوهای خوب شده است:
«و چون ابرام نود و نه ساله بود یَهُوَه بر ابرام ظاهر شده گفت: من هستم خدای قادر مطلق. پیش روی من بخرام و کامل شو. و عهد خویش را در میان خود و تو خواهم بست و تو را بسیار بسیار کثیر خواهم گردانید. آنگاه ابرام به روی درافتاد و خدا به وی خطاب کرده گفت: اما من اینک عهد من با توست و تو پدر امتهای بسیار خواهی بود. و نام تو بعد از این ابرام خوانده نشود بلکه نام تو ابراهیم خواهد بود زیرا که تو را پدر امتهای بسیار گردانیدم. و تو را بسیار بارور نمایم و امتها از تو پدید آورم و پادشاهان از تو به وجود آیند. و عهد خویش را در میان خود و تو و ذُریت بعد از تو استوار گردانم که نسلاً بعد نسل عهد جاودانی باشد تا تو را و بعد از تو ذریت تو را خدا باشم. و زمین غربت تو یعنی تمام زمین کنعان را به تو و بعد از تو به ذریت تو به ملکیت ابدی دهم و خدای ایشان خواهم بود. پس خدا به ابراهیم گفت: و اما تو عهد مرا نگاه دار تو و بعد از تو ذریت تو در نسلهای ایشان. این است عهد من که نگاه خواهید داشت در میان من و شما و ذریت تو بعد از تو هر ذکوری از شما مختون شود و گوشت قَلَفة خود را مختون سازید تا نشان آن عهدی باشد که در میان من و شماست. هر پسر هشت روزه از شما مختون شود. هر ذکوری در نسلهای شما خواه خانه زاد خواه زر خرید از اولاد هر اجنبی که از ذریت تو نباشد هر خانه زاد تو و هر زرخرید تو البته مختون شود تا عهد من در گوشت شما عهد جاودانی باشد. و اما هر ذکور نامختون که گوشت قَلَفة او ختنه نشود آن کس از قوم خود منقطع شود زیرا که عهد مرا شکسته است».[4]
این قطعه از کتاب مقدس به باور بسیاری متضمن مهمترین و نخستین کاربرد برکت است و همزمان از ارتباط نزدیک میان برکت و عهد نیز سخن میگوید. عهدی که اگر وجود نمیداشت، برکتی هم به ابراهیم داده نمیشد. در این عهد از قوم بنیاسرائیل اموری تحت عنوان شریعت خواسته شده که ایشان در صورت کامیابی در دستیابی به آن امور از برکت خداوند برخوردار خواهند بود. مهمترین نشانه این امور نیز ختنه است.
برکت در اصطلاح مسیحیت
از نظر مسیحیان، معنا و مفهوم برکت تا حدی با باور یهودیان متفاوت است. کلیسای کاتولیک در مورد باورهای نخستین در مورد برکت معتقد است:
اعتقادات اولیه در دوره عهد قدیم در مورد برکت، معدود آثاری از سحرورزیهایی است که در آن با صدای بلند چیزهایی را میخواندهاند که حاکی از لعنت و یا برکت بوده است. برخی روایات قدیمیتر نیز حاکی از موهومپرستی و خرافهگرایی برخی از یهود در مورد برکت است،با این حال، نهایت چیزی که میتوان به دوره عهد قدیم نسبت داد این نکته است که برکت فقط از جانب خدای متعال، به بندگانش ارزانی میگردد.
البته در ابتدای امر، تصور اینکه خدای کسی میتواند او را با برکتدادن نیرومند کرده و تقویت کند در میان بنی اسرائیل وجود نداشت. اما با برکتدادن یهوه به بنیاسرائیل، ایشان از او قدردانی کردند و او را کسی پنداشتند که سرور و پادشاه ایشان بوده و سرچشمه و منشاء تمام برکات است.[5]
برکت در عهد جدید
در عهد جدید، یکی از موارد اعطای برکت در انجیل لوقا ذکر شده است؛ هنگامی که مسیح در حال صعود به طرف پدر است و به رسولان برکت میدهد. برکت دادن عیسی در شام آخر هم علاوه بر ستایش و شکرگذاری برای پدر آسمانی نوعی طلب برکت برای پیروانش و رسولان بود.
البته در عهد جدید، برکت معانی متفاوتی دارد و بر خلاف متن مقدس عبری دارای معنایی یکسان نیست. برکتی که در کلام عیسی آمده است گاهی فراخواندن نیروی پاک و مقدس خدا برای بندگان است، چنان که در شام آخر اتفاق افتاد؛ و گاهی نیز طلب خیر اخروی برای پیروانش است که اوج آن را در موعظه روی کوه عیسی میتوان دید:
«خوشابحال مسکینان در روح زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. خوشابحال ماتمزدگان زیرا ایشان تسلّی خواهند یافت. خوشابحال حلیمان زیرا ایشان وارث زمین خواهند شد. خوشابحال گرسنگان و تشنگان عدالت زیرا ایشان سیر خواهند شد. خوشابحال رحمکنندگان زیرا بر ایشان رحم کرده خواهد شد. خوشابحال پاکدلان زیرا ایشان خدا را خواهند دید. خوشابحال صلحکنندگان زیرا ایشان پسران خدا خوانده خواهند شد. خوشابحال زحمتکشان برای عدالت زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است. خوشحال باشید چون شما را ناسزا گویند و جفا رسانند و بخاطر من هر سخن بدی بر شما کاذبانه گویند».[6]
اما در فقراتی از عهد جدید که به اشخاصی جز عیسی نسبت داده میشود، اگرچه گاهی لفظ برکت بکار نرفته، ولی مفهوم طلب برکت مشاهده میشود. این مسأله بوضوح در نامههای رسولان قابل مشاهده است. به عنوان نمونه، پولس در یکی از نامههایش برای مخاطبینش اینگونه برکت طلب کرده است:
«و خدای سلامتی با همة شما باد آمین».[7]
در حقیقت در ادبیات پولس، درخواست فیض و سلامتی مرادف با برکت طلبیدن برای مؤمنان است. در نامههای دیگر رسولان نیز تقریبا مشابه با همین معنای مورد نظر پولس آمده است. مثلا یعقوب در رسالهاش، هنگامی در مورد شریعت و لزوم پایبندی به آن سخن میگوید، برای مسیحیانی که به شریعت خدا عمل میکنند برکت طلبیده است:
«خوشابحال کسی که متحمل تجربه شود زیرا که چون آزموده شد آن تاج حیاتی را که یَهُوَه به محبان خود وعده فرموده است خواهد یافت».[8]
اعطا کننده برکت؛ خدا یا انسان؟
در مورد اینکه برکت را چه کسی به بنده اعطا میکند، در اسناد معتبر اختلافهایی دیده میشود که برخی از این تفاوتها به نظر بسیاری از اندیشمندان به عدم تفاوتیچشمگیر بازگشت دارند و برخی از این تفاوتها نیز به نظر بسیاری حاکی از اختلافی جدی در اسناد است.
مثلا در مورد برکت ابراهیم همه اتفاق نظر دارند که برکت مورد نظر از سوی خدا اعطا شده و هیچ نیرویی جز خواست خدا در آن دخیل نبوده است. اما در موردی مانند برکت یعقوب اختلاف نظرها آشکارتر میشود. دیدگاههای الهیاتی عموما بر این باورند که منابع یهوهای اشاره دارند بر اینکه برکت یعقوب که به اسحاق رسید، برابر با اعتقادات سنتی نمیتوانست لغو شود و این بدان سبب بود که در نهایت انتخاب یعقوب به عنوان پیامبر خدا بر این امر صورت گرفته بود.[9]
روایاتی که در مورد کشتی یعقوب با خداست نیز محل تأمل واقع شده است. زیرا اسناد کهنی و معتبری که این داستان را روایت کردهاند، اشاره بر این مطلب دارند که یعقوب، برکت را به زور از خداوند دریافت کرده است. اما الهیدانان با رویکردهای الهیاتی در اینجا هم با بررسی مجدد! منابع یهوهای بروشنی اظهار میکنند که بر خلاف آنچه در منابع کهن آمده، خدا برکت را آزادانه به یعقوب اهدا کرده است.
در نهایت، الهیدانان در بسیاری از این موارد، روایاتی را که منبع برکت دادن را کسی غیر از خدا معرفی میکند و یا اینکه قدرتی غیر از قدرت و خواست خدا را در اعطای برکت دخیل میداند، غیرمعتبر میشمارند و معتقدند که در روایات معتبر فقط خدا منبع برکت است.[10]
اما پرسشی که از سوی دینپژوهان مطرح شده، آنکه چگونه ممکن است روایتی که در کتاب مقدس آمده را نامعتبر دانست؟
چگونگی طلب برکت
راه حقیقی برکت طلبیدن عبادت خدا است بدون هرگونه اشاره (به فکر خطور کردن) به اثرگذاری ماوراء طبیعی آن. در واقع یک فرد مؤمن باید بدون هرگونه چشمداشت دریافتی از طرف خدا او را عبادت کند و البته در صورت صلاحدید خدا حتما به فرد مؤمن برکت خواهد داد.[11]