كلمات كليدي : تثنيه، آخرين سفر تورات، تورات، عهد عتيق، عهد قديم، كتاب مقدس
نویسنده : هادی جهانگشای
تثنیه نام پنجمین کتاب عهد عتیق است. کلمه تثنیه در لغت به معنای تکرار است. این کلمه به معنای تکرار قوانین که نام آخرین کتاب تورات است، از اشتباهی در ترجمه لاتین ولگیت ریشه گرفته؛ که در عبری "رونویسی شریعت" معنی میدهد. به هر صورت معنای واقعی تثنیه "تکرار شریعت" است. نام عبری کتاب "Elle hadde barim"(این است سخنانی که) و یا به گونهای سادهتر دباریم "Debarim"(سخنان) است.[1]
برخی وجه تسمیه آن را اینگونه نوشتهاند: «و چون شریعت موسوی مجدداً در آنجا ذکر میشود، بدانواسطه به آن تثنیه گویند».[2] این کتاب شامل سه خطابه و سخنرانی موسی که به نسل جدید قوم اسرائیل؛ یعنی نسلی که در شرف ورود به سرزمین کنعان بوده، میباشد. این گفتارها برای این بود تا رابطه آنها را با یهوه به یادشان بیاورد و نیز آنها را برای گذشتن از اردن و ورود به سرزمین موعود آماده کند.
نویسنده
بنابر اعتقاد سنتی کلیسا نویسنده این کتاب موسی(ع) میباشد و از دلایلی که آوردهاند میگویند خود متن کتاب به این مطلب اذعان میکند(باب 1: 5 و 31: 9 و...)
«و موسی این تورات را نوشته»[3] و نیز در جای دیگر در همین باب در آیه 24 آمده است: «و واقع شد که چون موسی نوشتن کلمات این تورات را در کتاب، تماماً به انجام رسانید».[4] اما محققان جدید، این ادعاها را قبول ندارند و دلایلی از خود کتاب تثنیه میآورند که شخصی غیر از موسی(ع) این کتاب را نوشته؛ یا حداقل برخی از قسمتها وارد متن اصلی شده است. از باب مثال میتوان به دانشمند یهودی، ابراهیمبنغرراء (1089-1164) اشاره کرد که وی انتساب تورات موجود را به حضرت موسی(ع) قبول نداشته و ادلهای رمزگونه در کتاب تفسیر خود بر سفر تثنیه آورده و باروخ اسپینوزا(1632–1677)، سعی کرده رمزهای ابنغرراء را بگشاید. سخنان ابن غرراء که در تفسیرش بر سفر تثنیه موجود است، به شرح ذیل میباشد:
آن طرف اردن و ... اگر چنان باشد که رمز دوازده را بدانی ... علاوه موسی تورات را نوشته ... در آن وقت کنعانیان در آن زمین بودند ....
اسپینوزا شش رمز این غرراء را میگشاید[5] و ما به اختصار فقط به 2 تای آنها اشاره میکنیم:
1. «آن طرف اردن»: اشاره است به سفر تثنیه(1:1) که در آن آمده است: این است سخنانی که موسی به آن طرف اردن در بیابان عربه مقابل سوف و در میان فاران و تونل ... نمای اسرائیل گفت.»[6] از این جمله بر میآید که نویسنده آن از رود اردن عبور کرده است، ولی حضرت موسی(ع) از رود اردن عبور نکرد در همین سفر از قول موسی(ع) آمده است: «خداوند به من گفته است که از این اردن عبور نخواهی کرد».[7]
2. «علاوه موسی تورات را نوشته» در سفر تثنیه 9:31 آمده است «و موسی این تورات را نوشته» این عبارت نمیتواند نوشته خود حضرت موسی(ع) باشد؛ بلکه باید دیگری آن را نوشته باشد و ...[8]
که اسپینوزا از موارد مزبور چنین میگیرد: بنابر آنچه ذکر شده از روز روشنتر است که موسی نویسنده اسفار پنجگانه نیست؛ بلکه شخص دیگری است که مدتهای طولانی بعد از او میزیسته ... بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که کتاب تورات خدا، که موسی آن را نوشته، این اسفار پنجگانه نیست. بلکه کتاب دیگری است کاملاً متفاوت با این اسفار.[9]
محتوای کتاب
در این کتاب، موسی، گذشته اسرائیل را به یادشان میآورد. از جمله تصور پدرانشان که موجب طولانی شدن سرگردانی و تجربه بیابان گردید، نجات و رهایی از شر پادشاهان، که یهوه به آنها بخشیده بود(باب1و3) و نیز استدعای(موسی) از یهوه مبنی براینکه به او اجازه دهد تا از رود اردن بگذرد و وارد سرزمین عدن شود.[10] سپس در متون بعدی این کتاب، موسی بخشهایی از شریعت را که در کتب پیشین ثبت شده بود، تکرار نمود.
باب هشتم بنیاسرائیل را به حفظ او امر خدا تشویق میکند. باب 13 آیات 15 تا 17 اشاره به نسلکشی و جنگافروزی بنیاسرائیل میکند. در این آیات حتی دستور به کشتن حیوانات هم داده میشود: «ساکنان آن شهر را به دم شمشیر بکش و آن را با هر چه در آن است و بهایمش را به دم شمشیر هلاک نما و همۀ غنیمت آن را در میان کوچهاش جمع کن و شهر را با تمامی غنیمتش برای یهوه خدایت به آتش بالکل بسوزان و ....[11]
در باب چهاردهم به مسئله ده یک(عشر) اشاره میکند؛ که باید عُشر تمامی محصولات زرعه که هر سال به دست میآید به کاهنان داده شود.
باب بیستم دستورالعملهای جنگی را برای بنیاسرائیل آموزش میدهد. در آیات 10 تا 18 چنین آمده است: «و چون به شهری نزدیک آیی ... آن را برای صلح ندا بکن و اگر تو را جواب صلح بدهد، ... آنگاه باید تمامی قوم، به تو جزیه دهند و تو را خدمت نمایند و اگر صلح نکرد، پس آنرا محاصره کن ... جمیع ذکورانش را به دم شمشیر بکش، لیکن زنان و اطفال و بهایم و آنچه در شهر باشد، یعنی تمام غنایم را برای خود به تاراج ببر» در ادامه برخی از اقوام را بر میشمارد که «اگر با آنها جنگ کردی باکل آنها را هلاک کن»[12]
در سفر "تثنیه" نیز احکام متعددی دیده میشود. بابهای 12– 26 در واقع، به بیان شریعت موسوی اختصاص یافتهاند. همچنین دستورات اخلاقی متعددی در این کتاب دیده میشود؛ برای نمونه «دهفرمان»، که چند فرمان نخست آن در باب عقاید و چند فرمان بعدی آن به احکام اختصاص یافتهاند. در پایان چندین دستور اخلاقی میدهد.
پدر و مادر خود را احترام کن، زیرا این فرمان خداوند، خدای تو است ... قتل نکن، زنا نکن، دزدی نکن، دروغ نگو، چشم طمع به مال و ناموس دیگران نداشته باش و به فکر تصاحب غلام و کنیز، گاو، الاغ و اموال همسایهات نباش.[13]
این کتاب با ذکر موضوعات زیر به پایان میرسد: انتخاب و گماشتن یوشع به عنوان جانشینی[14] و قرائت شریعت[15] پیشبینی بیوفایی و سرکشی اسرائیل و سرائیدن سرودی که هشدار برای اسرائیل است. با مرگ موسی، رهبری اسرائیل به یوشع سپرده میشود به این ترتیب در 34 باب به اتمام میرسد و با تمام شدن این سفر تورات هم به سرانجام میرسد.