كلمات كليدي : جامعه، كتاب مقدس، عهد عتيق، مكتوبات، جامعه سليمان
نویسنده : هادی جهانگشای
کلمه «جامعه» مشتق از جمع و جماعت بوده و نام فرد خاصی نیست. اصل عبری این کلمه ظاهراً اشاره به شخص "بشارتدهنده" یا "نصیحتکنندهای" دارد، که برای جمعی از مردم سخن میگوید.[1]
نویسنده و تاریخ نگارش
کتاب جامعه سلیمان با این جمله شروع میشود: «کلام جامعه بن داود که در اورشلیم پادشاه بود».[2] از این کلمات برمیآید که سلیمان نویسنده این کتاب است. سنت یهودی – مسیحی هم همین اعتقاد را داشته است.[3]
مستر هاکس در کتابش 5 دلیل اقامه میکند که نویسندهاش سلیمان(ع) است:
«اولاً: قول کاتب است که میگوید: کاتب این کتاب سلیمان پسر داود است که در اورشلیم سلطنت نمود؛
ثانیاً: سلیمان از همه دانشمندتر و زیرکتر بود و این با آیه(16:1) سازگار است؛
ثالثاً: سلیمان بر جمیع ملوک اسرائیل تفوق یافته و از عظمت بناهای خود و عدد خدمتکاران و جلال و مجد و وسعت مملکت، بنحوی ترقی کرد که نقره در اورشلیم مثل سنگ بیبها شد و این نیز با آنچه که در جامعه(4:2-9) وارد است مطابق میباشد؛
رابعاً: گویند که سلیمان زنان غریبه تزویج نمود که بتپرست بودند و این مطلب هم با آنچه که در جامعه(26:7-28) وارد است مطابقت دارد؛
خامساً: سلیمان امثال بسیاری تصنیف نمود و کاتب جامعه در 9:12 میگوید: مثلهای بسیار تألیف نموده».[4]
در دایرةالمعارف کتاب مقدس آمده است: «در کتاب هیچ اشارهای به زمان نگارش و نام نویسنده نشده است؛ اما چندین عبارت قویا بیانگر این است که سلیمان نویسنده آن بوده است البته عنوان نویسنده، شیوه خاص عبری، و نگرش او نسبت به حاکمان ممکن است اشاره به نصف دیگر و دورانی دورتر داشته باشد».[5] البته بعضی از مدقّقین میگویند که در این کتاب الفاظ غریبه غیر عبری یافت میشود و این مطلب دلیلی بر این است که مصنف کتاب عبرانی نبوده.[6]
دانشنمدان جدید بر آنند که این کتاب نمیتواند نوشته سلیمان باشد؛ چون ادبیات آن در عهد سلیمان رایج نبوده است و نیز این کتاب به ماجراهایی اشاره دارد که مربوط به قرنها بعد است. با این حال بسیاری برآنند که اصل کتاب از سلیمان بوده و تدوین نهایی آن به دورههای بعد مربوط است که زمانی بین 400 تا 200ق.م حدس زده شده است.[7] برخی هم معتقدند که نویسنده این کتاب، از اندیشه یونانی متأثر بوده است؛ زیرا اندیشه برخی از مکاتب یونانی در آن دیده میشود؛ بنابراین کتاب، پس از دوره اسکندر نوشته شده است.[8]
محتوای کتاب
کتاب جامعه سلیمان شکل و شمایل یک کتاب فلسفی را دارد. نویسنده آن حکیم و فیلسوفی است که بین ایمان و شک، امید و یأس، لذت و رنج، مفهوم زندگی و پوچی، در نوسان است.
در باب اول حکم به باطل بودن همهچیز میدهد و میگوید آنچه بوده، همان است که خواهد بود و آنچه شده است، همان است که خواهد بود و زیر آفتاب هیچ چیز تازه نیست(9:1).[9] در آیات بعدی حکمت را هم چیز باطلی میپندارد و درباره آن میگوید: پس فهمیدم که این(حکمت) نیز در پی باد، زحمت کشیدن است. زیرا که در کثرت حکمت کثرت غم است و هر که علم را بیفزاید، حزن را میافزاید(17:1-18).
در باب سوم لذات را هم باطل دانسته و کارهایی را هم که برای لذات میکرده در پی باد، زحمت کشیدن میداند. در باب سوم بعد از اینکه میگوید برای هر چیزی زمانی است که باید در زمان خاص خودش انجام گیرد. در آیه نهم میگوید: «پس کارکننده را زحمتی که میکشد، چه منفعت است؟!»[10] و در ادامه میگوید: «برای انسان چیزی بهتر از این نیست که فقط شادی و خوشحالی کند!». در این آیات نویسنده پس از سرگذاشتن قسمت اعظم زندگی خود به دنیا به عنوان فاصلهای میان زندگی و مرگ مینگرد و بعد از مرگ دورانی است که انسان از آن آگاه نیست؛ «جهان سرتاسر معماها است و انسان خودش بزرگترین معماست».[11] در بابهای بعد سخن از ظلم کردن و تنهایی و حتی ترقی و پیشرفت را هم باطل میداند. در باب پنجم آداب سخن گفتن با خداوند و آداب به خانه خدا رفتن را به انسان میگوید. در باب هفتم آمده است: «نیکنامی از روغن معطر بهتر است و روز ممات از روز ولادت و رفتن به خانه ماتم از رفتن به خانه ضیافت بهتر است؛ زیرا که این آخرت همه مردان است و زندگان این را در دل خود مینهند!!»[12]
در آیات پایانی این باب میگوید که هرچه هست و هرچه خواهد بود از لطف و عنایت خداوند است.
آخرسر بازهم به انسان یادآور میشود که حتی در ایام جوانی که به جوانی خود مغرور میشوی باز هم خدا را فراموش نکن و به یاد او باش.
البته ظاهر سخنان این کتاب با تعالیم سنتی یهودی و مسیحی نمیسازد. از این رو در هر دو سنت تلاشهای زیادی برای سازگاری مطالب این کتاب با آموزههای سنتی صورت گرفته است.[13]