دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

دوره رسولان2 apostle age2

No image
دوره رسولان2 apostle age2

كلمات كليدي : تاريخ، كليسا، عيسي، پترس، پولس، جانشين

نویسنده : محمد صادق احمدي

در شماره گذشته به این نکته پرداخته شد که دوره پس از صعود عیسی تا سال صد میلادی، عصر حواریون خوانده می‌شود. همچنین تاکید شد که پس از عیسی میان پیروانش تنش‌هایی واقع شد که به سبب فراموشی تعالیم عیسی و نافرمانی از جانشین او بود.

تویی پترس!

به گزارش کتاب مقدس، مسیح برای پس از خود برنامه داشت و برای هدایت پیروانش برای خود جانشینی انتخاب کرد. این مساله به روشنی در گزارش متی دیده می‌شود:

«خوشا به حال تو ای شمعون پسر یونا... من نیز تو را می‌گویم که تویی پترس(صخره) و بر این صخره، کلیسای (جامعه شهروندی) خود را بنا می‌کنم و نیروهای مرگ بر آن استیلا نخواهند یافت. 19 و کلیدهای ملکوت آسمان را به تو می‌سپارم و آنچه بر زمین ببندی در آسمان بسته گردد و‌ آنچه در زمین گشایی در آسمان گشاده شود.»[1]

البته پترس نیز در اجرای وظایفی که مسیح به او واگذار کرده بود تا حد زیادی موفق عمل کرد. نمونه این حسن انجام وظیفه او زمانی بود که شورای سنهدرین او را احضار کرد و به او اخطار داده و تهدید به قتل کرد اما پترس در آن مکان پُر خطر نیز آیین خود را تبلیغ کرد.[2]

در جایی دیگر و زمانی که علمای یهود نابودی تدریجی مسیحیان را به انتظار نشسته بودند، پترس با انجام فرامین مسیح و پاسداری از شریعت او به حفظ کلیسای نخستین کمک بسیاری کرد. نویسنده‌ای مسیحی در همین زمینه روایتی را ذکر کرده که نشان می‌دهد پترس تا چه اندازه در رهبری این جماعت موفق بوده است:

«مسیحیان تمام رسوم و آداب شریعت یهود را رعایت می‌کردند و همه روزه مرتبا به معبد رفته، آیین موسی را مانند دیگر یهودیان احترام می‌نهادند. اگر کسی به دین ایشان در می‌آمد و مختون نبود او را الزام می‌کردند که عمل ختان را انجام دهد.»[3]

پولس؛ رهبری تازه!

یکی از مسیحیان که از مسیحی شدن او مدت زیادی نمی‌گذشت با ورود به جهان مسیحیت دین عیسوی را با تحول شگرفی مواجه کرد.

پولس که تا پیش از این شکنجه‌گر مسیحیان بود[4] و در قتل استیفان، اولین شهید مسیحیت، دست داشت[5] و به تعبیر کتاب مقدس بی‌رحمانه بر کلیسا می‌تاخت و خانه به خانه گشته، زنان و مردان را بیرون می‌کشید و زندان می‌افکند.[6] او کسی نبود جز پولس [7]که البته نام عبری‌اش شائول بود.

ماجرای ایمان پولس از اینجا آغاز شد که عده‌ای از نوکیشان مسیحی اورشلیم از دست شکنجه‌گرانی مثل پولس به دمشق گریخته بودند. پولس از طرف کاهن اعظم ماموریت یافت که ایشان را دستگیر کرده، باز گرداند.

به روایت لوقا[8] پولس در نزدیکی دمشق نوری دیده و صدایی شنیده که او را مخاطب قرار داده است: «اما سولس هنوز تهدید و قتل بر شاگردان سرور همی دمید و نزد رئیس کاهنان آمد 2 و از او نامه‌ها خواست بسوی کنایسی که در دمشق بود تا اگر کسی را از اهل طریقت خواه مرد و خواه زن بیابد ایشان را بند نهاده به اورشلیم بیاورد3 و در اثنای راه چون نزدیک به دمشق رسید ناگاه نوری از آسمان، دور او درخشید 4 و به زمین افتاده، آوازی شنید که بدو گفت:‌ “شاؤل شاؤل برای چه بر من جفا می‌کنی؟” 5 گفت: “ای سرور تو کیستی؟” سرور گفت: “من آن عیسی هستم که تو بدو جفا می‌کنی. 6 لیکن برخاسته به شهر برو که آنجا به تو گفته می‌شود چه باید کرد.”

7 اما آنانی که هم سفر او بودند خاموش ایستادند چون که آن صدا را شنیدند لیکن هیچ کس را ندیدند. 8 پس سولس از زمین برخاسته چون چشمان خود را گشود هیچ کس را ندید و دستش را گرفته او را به دمشق بردند 9 و سه روز نابینا بوده چیزی نخورد و نیاشامید.»

پولس ادعا کرد که آن صدا، صدای عیسی مسیح بوده است. البته کسی این ادعا را تایید نکرده است و مدعی مکاشفه خود پولس است و لوقا که شاگرد اوست نیز روایت کننده آن است و غیر از این شاهدی از تاریخ صدر مسیحیت برای آن یافت نمی‌شود.

دوران اختلاف سولان

با ورود پولس به جهان مسیحیت او که تا پیش از این مسبب اذیت و آزار مسیحیان بود در تغییر مسیری ناگهانی و با اشتیاق فراوان به تبلیغ مسیحیت پرداخت. اما او نمی‌توانست به اورشلیم برود. زیرا چندی پیش در آنجا شکنجه‌گر مسیحیان بود. بنابراین از وسعت قلمروی امپراتوری استفاده کرد و برای تبلیغ به قسمتهای دیگر امپراتوری روم رفت. البته پس از ایمان آوردن، پولس سه سال را در سکوت سپری کرد. او خود می‌گوید:

«و به اورشلیم هم نزد آنانی که قبل از من رسول بودند نرفتم بلکه به عرب شدم و باز به دمشق مراجعت کردم پس بعد از سه سال برای ملاقات پطرس به اورشلیم رفتم و پانزده روز با وی بسر بردم اما از سایر رسولان جز یعقوب برادر خداوند را ندیدم»[9]

اما آموزه‌هایی که او تعلیم می‌داد با آموزه‌های دیگر حواریون و بویژه جانشین عیسی؛ پطرس، متفاوت بود. این تفاوت بقدری در جهان مسیحیت اثرگذار بود که نویسندگان مسیحی پس از او ، وی را دومین موسس مسیحیت خواندند.[10]

اختلافات پولس و کلیسا

نخستین اختلاف بین کلیسای نخستین و پولسی که تازه مسیحی شده بود در مسأله رسولان عیسی واقع شد؛ زیرا پولس مدعی شد که برای تبشیر امتها خوانده شده و امر تبشیر یهودیان را نیز در حیطه وظیفه رسولان می‌دانست.

یکی از موارد اختلاف، ختنه شدن نوکیشان بود که رسولان سخت بدان پایبند بودند، اما پولس خواستار حذف آن بود. به همین منظور شورایی در اورشلیم برپا شد و پولس از این نبرد، برنده خارج شد.

اختلاف بعدی در مورد عمل به شریعت بود که عمل به آن برای نوکیشانی که تا پیش از این مشرک بودند طاقت فرسا بود. در این مورد توافقی حاصل نشد و در نهایت پولس مسیرش را از حواریون جدا کرد.

در قدم بعد پولس مهم‌ترین تئوری خود را اظهار کرد؛ او معتقد بود که عیسی خدایی است که برای نجات بندگانش در پیکر انسانی جان داده است. این عقیده او سبب شد تا پیروان پطرس (و دیگر حواریون) که بعدا به نام ابیونی‌ها خوانده شدند و رعایت شریعت را لازم دانسته و مسیح را به عنوان پیامبر خدا پذیرفته بودند؛ پولس را کافر بخوانند.[11]

بهره برداری یهود و روم از این اختلافها

با آشکار شدن اختلافی که میان پیروان عیسی رخ داده بود، دستگاه حکومت و کارگزاران امپراتور در مناطق مختلف به مبارزه خود با مسیحیت شدت بیشتری بکار بردند. در این میان مسیحیتی که توسط حواریون عیسی تبلیغ می‌شد با روند کاهشی مواجه شده بود؛ زیرا حواریون فقط در منطقه فلسطین به تبشیر پرداختند و با سرکوب حکومت روز بروز کمتر می‌شدند اما پیروان پولس که در تمام امپراتوری پراکنده بودند از این آسیب در امان بودند. زیرا پولس با دعوت کلیساها به فرمانبردارى محض از حکومت و حاکمان، خود را براى حکومت‌ بى‌خطر جلوه مى‌داد.[12]

از طرف دیگر یهودیان هم که از این جماعت بدعت گذار (به زعم خودشان) خرسند نبودند از طرق مختلف به آزار ایشان می‌پرداختند. مثلا به مسیحیان تهمت‌های ناروا زده و ایشان را به حکومت معرفی می‌کردند و از پذیرش ایشان در کنیسه‌ها خودداری می‌کردند.

در نتیجه طبیعی همین اوضاع در سال 64 نرون با به آتش کشیدن رُم عده زیادی از مسیحیان را قتل عام کرد که پولس و پترس نیز در این میان به قتل رسیدند. اما به هر روی با وجود این فضای ملتهب، مسیحیت به رشد خود ادامه داد.

پیروزی و ماندگاری پولس

در نبردی که بین رسولان و جانشینان عیسی با پولس روی داد در نهایت پولس به پیروزی رسید. علت اساسی این امر در چند نکته نهفته بود:

1- پولس مسیحیتی را ترویج داد که مطابق میل مردم مشرک امپراتوری بود و پذبرش آن برای ایشان راحت‌تر بود اما حواریون مسیحیتی را ترویج دادند که دارای شریعتی سخت بود.

2- الهیاتی که پولس ترویج داد مورد پسند مردمی بود که عادت به پرستش خدای محسوس داشتند. در صدر این اعمال پولس آموزه تجسم عیسی قرار داشت.

3- پولس با حاکمان از در مسالمت وارد شده بود و برای ایشان بی‌خطر می‌نمود و به پیروان خود نیز دستور به اطاعت از حکومت را صادر کرده بود:

«1هر شخص مطیع قدرت‌های برتر بشود. زیرا که قدرتی جز از خدا نیست و آن‌هایی که هست از جانب خدا مرتب شده است. 2 حتّی هر که با قدرت مقاومت نماید مقاومت با ترتیب خدا نموده باشد و هر که مقاومت کند حکم بر خود آورد. 3... پس اگر می خواهی که از آن قدرت ترسان نشوی نیکویی کن که از او تحسین خواهی یافت. 4 زیرا خادم خداست برای تو به نیکویی لکن هرگاه بدی کنی بترس چون که شمشیر را عبث برنمی‌دارد. زیرا او خادم خداست و با غضب، انتقام از بدکاران می‌کشد. 5 لذا لازم است که مطیع او شوی...»[13]

در نتیجه حکومت نیز با پیروان مسیحیتی که از سوی پولس تبلیغ می‌شد کاری نداشتند اما پیروان حواریون که به پیروی از تعالیم عیسی با حاکمان ظالم مخالفت می‌کردند همواره در خطر بودند.

4- حواریون تحت تاثیر فعالیت‌های پولس فقط در فلسطین به تبشیر پرداختند اما پولس که در اورشلیم و در خاستگاه مسیحیت راستین جایی نداشت؛ تمامی قلمرو امپراتوری را برای تبلیغ خود برگزید...

در نتیجه این موارد بود که پس از پایان قرن اول میلادی، غالب مسیحیت پولسی بود. اما قضاوت در مورد این که حواریون بدعت گذار بودند یا پولس؟ جای اندکی تامل دارد که با مراجعه به متون مقدس مسیحی پاسخ آن روشن می‌شود.

نیچه متفکر بزرگ عالم مسیحیت نیز به این نکته توجه کرده و در آخرین اثر خود به نام دجال، پولس را بنیان گذار واقعی مسیحیت و در عین حال بزرگ‌ترین تحریف کننده آن توصیف می‌کند.[14]

مقاله

نویسنده محمد صادق احمدي
جایگاه در درختواره ادیان ابراهیمی - مسیحیت

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
No image

نحوه های مختلف شـروع کلاس توسط مربی

در این بخش "شـروع ها" در جهت آموزش کلاسداری مطرح می شود.
Powered by TayaCMS