كلمات كليدي : قرباني، كفاره، فدا، جان هيك، ريچل، فيني، عشاي رباني، بره
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
قربانیکردن یکی از گونههای عبادت قوم بنیاسرائیل بوده که جایگاه برجستهای را در مراسم دینی داشته است. اگرچه در مسیحیت، آیین قربانی همانند دیگر احکام شریعت یهود به کنار گذاشته شد اما مفهوم قربانی همچنان از اهمیت بسیار زیادی در این دین برخوردار بوده و هست تا به آنجا که میتوان گفت، اهمیت قربانی در عهد جدید به مراتب بیشتر از عهد قدیم میباشد. علت این اهمیت، آن است که قربانی در عهد قدیم، تنها یکی از عبادات و آیینهای دینی بود در حالی که قربانی در عهد جدید، محور اصلی نجات انسان شمرده میشود.
از نگاه مسیحیان، مفهوم قربانی در عهد عتیق، پیشدرآمد و نمونهای از قربانیشدن حضرت عیسی در دوران عهد جدید میباشد[1] و به همین جهت است که این اصطلاح، از جایگاهی محوری در الهیات مسیحی برخوردار است.
در این نوشتار، ابتدا به بررسی قربانی در دوران عهد عتیق میپردازیم و سپس، جایگاه این اصطلاح را در دوران عهد جدید مورد بررسی قرار خواهیم داد.
قربانی در عهد عتیق
در عهد عتیق، دو شکل کاملا متفاوت از قربانی را میتوان یافت. شکل اول، مربوط به قربانی کردن انسان است که تنها در یک مورد به آن دستور داده شده است و البته از اهمیت بسیاری نیز برخوردار است.شکل دیگر قربانی، آیینی مذهبی است که به دستور خداوند بر یهودیان لازم گردیده بود و خود، دارای انواع مختلفی بود. البته پرداختن به انواع و اشکال مختلف قربانی، از عهدهی این نوشتار خارج است و ما فقط به مواردی که مرتبط با مفهوم قربانی در عهد جدید میباشد میپردازیم.
قربانیکردن انسان
تنها نمونهای که از دستور به قربانیکردن انسان در عهد قدیم وجود دارد، مربوط به قربانی کردن اسحاق میباشد. بر اساس گزارش کتاب مقدس، خداوند به حضرت ابراهیم دستور داد تا فرزند دوم خود یعنی اسحاق را که در این زمان، مردی کامل بود و 37 سال از عمرش گذشته بود[2]، قربانی کند.[3] ابراهیم نیز که بندهی مطیع درگاه الهی بود، بدون آنکه در این مسأله تردید به خرج دهد، اسحاق را به کوه موریا برده و دست و پای وی را بست و آماده شد تا او را قربانی کند. اما پیش از آنکه ابراهیم اقدام به این کار کند، فرشتهی الهی ندا داده و به ابراهیم گفت که این دستور، امتحانی الهی بوده که به منظور آزمایش سرسپردگی ابراهیم به فرامین الهی انجام پذیرفته است.[4]
آیین قربانی و "قربانی گناه"
قربانیکردن یکی از اشکال اصلی و مهم عبادی در دوران عهد عتیق بوده است. قربانی، انواع و اشکال مختلفی داشت. این قربانی، گاهی غیر خونی بود که شخص قربانیکننده میبایست از نوبرهای مختلف و شراب و روغن و آرد را تقدیم میکرد و گاهی خونی بود که میبایست از حیوانات مانند گاو، گوسفند و کبوتر را قربانی میکرد. یکی از انواع قربانی خونی، قربانی گناه بود.
قربانی گناه را تنها کاهن میتوانست صورت دهد که البته در مقابل این کار، بخشی از قربانی را برای خود بر میداشت. از شرایط مهم این قربانی آن بود که باید سالم و بدون عیب باشد.[5]
در سفر لاویان دربارهی قربانی گناه چنین آمده است:
«خداوند موسی را خطاب کرده، گفت: اگر کسی گناه کند، و خیانت به خداوند ورزد، و به همسایه خود دروغ گوید، درباره امانت یا رهن یا چیز دزدیده شده، یا مال همسایه خود را غصب نماید، یا چیز گمشده را یافته، درباره آن دروغ گوید، و قسم دروغ بخورد، در هرکدام از کارهایی که شخصی در آنها گناه کند.پس چون گناه ورزیده، مجرم شود، آنچه را که دزدیده یا آنچه را غصب نموده یا آنچه نزد او به امانت سپرده شده یا آن چیز گم شده را که یافته است، رد بنماید.یا هرآنچه را که درباره آن قسم دروغ خورده، هم اصل مال را رد بنماید، و هم پنج یک آن را بر آن اضافه کرده، آن را به مالکش بدهد، در روزی که جرم او ثابت شده باشد.و قربانی جرم خود را نزد خداوند بیاورد، یعنی قوچ بیعیب از گله، موافق برآورد تو برای قربانی جرم نزد کاهن.و کاهن برای وی به حضور خداوند کفاره خواهد کرد و آمرزیده خواهد شد، از هر کاری که کرده، و در آن مجرم شده است».[6]
قربانی فصح
یکی دیگر از موارد مهم دیگر قربانی، مربوط به عید فصح است.
بر اساس گزارش کتاب مقدس، زمانی که حضرت موسی به دستور خداوند، مأموریت یافت تا بنیاسرائیل را از مصر خارج کند با ممانعت فرعون روبرو شد.در این زمان، خداوند بلاهای متعددی را بر فرعونیان وارد ساخت.آخرین بلا که دهمین مورد از این بلایا بود، مردن نخستزادهی تمام موجودات یعنی انسانها و حیوانات بود. خداوند فرشتهای را مأمور ساخت تا نخستزادگان را نابود سازد (خروج 12: 12).
خداوند برای آنکه بنیاسرائیل از این بلا در امان بمانند، دستور داد تا هر یک از خانوادههای این قوم، برهی نری را گرفته و آن را ذبح کنند و خون آن را بر سردر خانههای خود بمالند تا فرشته بتواند خانههای عبرانیان را تشخیص دهد و نخستزادگان آنها را هلاک نکند. (واژه عبری "پسح"به معنی گذشتن، عبور کردن و یا بخشیدن است).از آن زمان به بعد، یهودیان همواره فصح را به دستور خداوند به جای میآوردند (خروج 12: 14). [7]
مفهوم قربانی در عهد جدید
چنانکه پیشتر اشاره شد، مسیحیان بر این باورند که مفهوم قربانی در عهد عتیق، پیشدرآمدی بر مفهوم قربانی در عهد جدید است. مسیحیان موارد مختلفی از قربانیهای عهد عتیق را به عنوان پیشنمونههای قربانی در عهد جدید میشمارند. به ذکر سه نمونهی برجسته که معمولا در الهیات به آنها اشاره می شود می پردازیم اما پیش از آن لازم است به اختصار، در مورد قربانی شدن حضرت عیسی از منظر مسیحیت بپردازیم و سپس چگونگی تطبیق مفهوم قربانی در عهد عتیق بر مصلوب شدن آن حضرت را بیان کنیم.
قربانی شدن حضرت عیسی در راه گناهان بشریت
از نگاه مسیحیان، تمامی انسانها به خاطر گناه آدم، محکوم شمرده می شوند زیرا گناه آدم، یک گناه شخصی نبوده بلکه وی به عنوان نمایندهی انسانها مرتکب گناه شده است و به همین دلیل، گناه او گریبانگیر نسلش نیز شده است. خداوند که گناه آدم، تقدسش را پایمال کرده است نمیتواند گناه انسان را ببخشد. از دیگر سو، هیچ یک از انسانها قادر به پاک کردن گناه آدم نیستند و قربانی شدن هیچ یک از انسانها نمیتواند مفید باشد زیرا تمامی انسانها گناهکارند و قربانیشدن فرد گناهکار برای گناهکاران بیمعنی است.
بنابر این تنها حضرت عیسی به عنوان یک خدا-انسان و تنها انسان بیگناه بر روی زمین، میتوانست کفارهی گناه انسانها شود.[8] از همین رو، وی داوطلبانه، لباس جسم پوشید و به میان انسانها آمد و از طریق مصلوب شدن خویش توانست جان خود را فدای انسانها کرده، گناه آدم را از دوش آنها بردارد.[9]
پیشنمونههای قربانیشدن حضرت عیسی در عهد عتیق
از نگاه مسیحیان، عهد قدیم اگر چه در ظاهر مربوط به دوره پیش از ظهور مسیح است اما در سایه ی تفاسیر موجود در اناجیل و رسالات عهد جدید، میتوان دریافت که متون مختلف عهد قدیم در ارتباطی مستقیم با عهد جدید قرار دارند و حتی بسیاری از وقایع تاریخی عهد قدیم را میتوان به عنوان تمثیلی از عهد جدید تصور کرد.
از جملهی این تمثیلها میتوان به مسألهی قربانی در عهد عتیق اشاره کرد که موارد مختلف قربانی در عهد عتیق، پیشنمونههایی از قربانیشدن حضرت عیسی در دوران عهد جدید است. قربانیشدن اسحاق، قانون قربانی گناه و نیز دستور به انجام قربانی فصح از جملهی این موارد شمرده شده است.
قربانی شدن اسحاق
در الهیات مسیحی، قربانی شدن حضرت اسحاق از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است زیرا قربانی شدن وی، نمادی از فدا شدن حضرت عیسی در راه گناهان انسانها بوده است.[10]در حقیقت، خداوند با دستور به انجام این قربانی، راه را برای درک مفهوم قربانی شدن انسان باز کرد تا مسیحیان بتوانند قربانی شدن حضرت عیسی به خاطر گناهان بشریت را درک کرده و بپذیرند.
قربانی گناه
قربانی گناه، از دیگر مواردی است که به اعتقاد الهیدانان مسیحی، یکی از پیشنمونههای قربانی شدن حضرت عیسی بوده است.
در رسالههای عهد جدید نیز، قربانیشدن حضرت عیسی بسان "قربانی گناه" در دوران عهد عتیق دانسته شده است. در رسالهی به عبرانیان چنین آمده است:
«زیرا که هر رئیس کهنه از میان آدمیان گرفته شده، برای آدمیان مقرر میشود در امور الهی تا هدایا و قربانیها برای گناهان بگذراند؛ که با جاهلان و گمراهان میتواند ملایمت کند، چونکه او نیز در کمزوری گرفته شده است. و به سبب این کمزوری، او را لازم است چنانکه برای قوم، همچنین برای خویشتن نیز قربانی برای گناهان بگذراند. و کسی این مرتبه را برای خود نمیگیرد، مگر وقتی که خدا او را بخواند، چنانکه هارون را.و همچنین مسیح نیز خود را جلال نداد که رئیس کهنه بشود، بلکه او که به وی گفت:تو پسر من هستی؛ من امروز تو را تولید نمودم. چنانکه در مقام دیگر نیز میگوید: تو تا به ابد، کاهن هستی بر رتبه ملکیصدق.و او در ایام بشریت خود، چونکه با فریاد شدید و اشکها نزد او که به رهانیدنش از موت قادر بود، تضرع و دعای بسیار کرد و به سبب تقوای خویش مستجاب گردید.هرچند پسربود، به مصیبتهایی که کشید، اطاعت را آموخت و کامل شده، جمیع مطیعان خود را سبب نجات جاودانی گشت».[11]
قدیس آگوستین عالم مشهور مسیحی در تبیین این مسأله اظهار میدارد: «او برای گناهان ما قربانی داد. این قربانی را از کجا آورد – قربانی پاک و بیعیبی که بتواند تقدیم خدا کند؟ – او خود را به عنوان قربانی تقدیم کرد زیرا قربانی دیگری نیافت».[12]
قربانی فـِصَـح
از دیگر مواردی که به عنوان نمونهای از قربانیشدن حضرت عیسی مطرح شده، قربانی فصح میباشد. فصح برای مسیحیان مشتمل بر سمبلهای نبوتی است که به عیسی مسیح اشاره میکند و طبق تعالیم عهد جدید، جشن فصح یهودیان "سایهی چیزهای آینده است" (کولسیان 2: 16 – 17 و عبرانیان 10: 1). در حقیقت این جشن، نمادی از رهایی انسانها به واسطهی خون عیسی مسیح است.[13]
پولس در رسالهی اول خویش به مردم قرنتس چنین مینگارد:
«پس خود را از خمیرمایه ی کهنه، پاک سازید تا فطیر تازه باشید، چنانکه بی خمیرمایه هستید زیرا که فصح ما مسیح در راه ما ذبح شده است».[14]
آتاناسیوس عالم برجستهی مسیحی در قرن چهارم میلادی، در اینباره مینگارد: «عیسی به خاطر ما انسان شد تا بتواند به جای ما خود را تقدیم پدر کند و از طریق قربانیکردن خویش، ما را فدیه دهد... او همانی است که در ایام قدیم در هیئت برهای قربانی میشد و برهی قربانی، پیشاپیش، نمادی از او بود. هم اوست که بعدها در راه ما مرد. زیرا مسیح، پسح ما، در راه ما قربانی شد».[15]
همچنین اعتقاد عمومی بر آن است که باب 53 کتاب اشعیا که در مورد بندهی زجرکشیده الهی است، در حقیقت مربوط به حضرت عیسی میباشد.
بر اساس پیشگوییای که در این باب آمده، این بنده شبیه برهای است که به قربانگاه میرود.[16] از طرف دیگر میدانیم که مطابق انجیل یوحنا، حضرت عیسی در بعد از ظهر روز پیش از جشن فصح از دنیا رفت و این همان زمانی است که برهی عید فصح را قربانی میکردهاند. بنابر این میتوان حضرت عیسی را همان برهی قربانی عید فصح تلقی کرد.[17]
آیین قربانی در مراسم عبادی مسیحیان
طبق نقل انجیلها، آن حضرت در آخرین شام زندگی خویش که مصادف با شب فصح بود، شام فصح را با حواریون خویش صرف کرد:
«و چون وقت رسید با دوازده رسول بنشست و به ایشان گفت:اشتیاق بینهایت داشتم که پیش از زحمت دیدنم، این فصح را با شما بخورم زیرا به شما میگویم از این دیگر نمیخورم تا وقتی که در ملکوت خدا تمام شود. پس پیالهای گرفته، شکر نمود و گفت:این را بگیرید و در میان خود تقسیم کنید زیرا به شما میگویم که تا ملکوت خدا نیاید، از میوه ی مو دیگر نخواهم نوشید.و نان را گرفته، شکر نمود و پاره کرده، به ایشان داد و گفت: این است جسد من که برای شما داده میشود، این را به یاد من بهجا آرید. و همچنین بعد از شام پیاله را گرفت و گفت: این پیالهی عهد جدید است در خون من که برای شما ریخته میشود».[18]
از آنجا که آن حضرت به شاگردان خویش دستور داده بود که این مراسم را به یاد او به جای آورند، مراسم عشای ربانی به عنوان یکی از آیینهای دینی در کلیساهای مسیحی رواج یافت.
در این مراسم همواره بر قربانیشدن حضرت عیسی در راه گناهان تأکید میشود و این آیین به گونهای به جا آورده میشود که یادآور قربانیشدن عیسی باشد.
کلیسای ارتدکس
در کلیساهای ارتدوکس، کشیش یک قطعهی چهارگوش را از یک کیک بزرگ جدا میکند. سپس وی این قطعه را - که به آن "بره" گفته میشود - با چاقویی به نام نیزه سوراخ میکند و همزمان چنین میخواند: «برهی خدا قربانی شده، خدایی که گناهان را از جهان دور میکند، برای زندگی جهان و برای نجات آن».[19]
کلیسای کاتولیک
در کلیسای کاتولیک نیز عشای ربانی یک شعار قربانی تلقی شده و حتی به اعتقاد کاتولیکها کشیش متصدی این شعار، نقش قربانیکننده را ایفا میکند.[20]
در شورای ترنت، بر این نکته تأکید شده است که در مراسم عشای ربانی، خود مسیح حضور دارد و قربانی میگردد: «در این آیین الهی که در "شام مقدس" انجام میشود، همان مسیح حضور دارد و به روشی غیر خونین، قربانی میشود؛ همو که خود را بر قربانگاه صلیب، به روشی خونین تقدیم داشت».[21]
لوتر و پیروانش
البته نظر لوتر و پیروان وی در اینباره کاملا متفاوت است. آنها اگرچه مراسم عشای ربانی را به جای میآورند و حتی معتقد به حضور واقعی حضرت عیسی در این مراسم هستند اما این اعتقاد کلیسای کاتولیک که این مراسم، در واقع مراسم قربانیشدن مسیح میباشد را انکار میکنند زیرا از نظر آنها، حضرت عیسی یکبار برای همیشه قربانی کاملی را ارائه کرد و دیگر نیاز به قربانی مجدد (در خلال مراسم عشای ربانی) نداریم.[22]
قربانیشدن حضرت عیسی از نگاه منتقدان
با ظهور عصر روشنگری، این اندیشه که مسیح به عنوان تاوان گناهان بشریت، قربانی گردید و از این طریق توانست نظر خدا را جلب کند، کاملا مردود شناخته شد.
در این دوره، اکثر الهیدانان مسیحی سعی میکردند تا آموزهی کفاره را که مبتنی بر قربانیشدن مسیح بود از الهیات خویش حذف کنند.[23]
البته پیش از عصر روشنگری نیز عالمانی بودند که این عقیده را مردود میشمردند. به عنوان نمونه، میتوان به پیتر آبلار اشاره کرد که قربانیشدن حضرت عیسی را امری نامعقول میدانست و اظهار میداشت:
«حقیقتا ضرورت ریخته شدن خون فردی بی گناه به عنوان بهای یک چیز و اینکه قربانیشدن فرد بیگناهی باعث رضایت خاطر گردد، چقدر بیرحمانه و شریرانه به نظر میرسد. چقدر تصور این امر مشکل است که خدا با مرگ فرزند خود آنقدر موافق باشد که بواسطه آن با کل جهان مصالحه کند!».[24]
از دیگر منتقدان این عقیده میتوان به "آلبرخت ریچل" (اسقف کلیسای لوتری و الهیدان برجستهی قرن نوزدهم) و همچنین "چارلز فینی"، (دیگر الهیدان شهیر قرن نوزدهم) اشاره کرد.[25]
در عصر حاضر نیز، این عقیده از سوی عالمان برجستهای رد شده است. از این جمله میتوان به "جان هیک[26]" الهیدان مسیحی معاصر اشاره کرد که عقیدهی به قربانیشدن حضرت عیسی را زیر سؤال برده و معتقد است این آموزه، جایی را برای بخشش الهی باز نمیگذارد. وی با اشاره به تعالیم حضرت عیسی در انجیلها، اظهار میدارد که حضرت عیسی هرگز بخشش الهی را منوط به وجود قربانی و فدیه نکرده است.[27]