كلمات كليدي : كونگ، نقد كليساي كاتوليك، طرد
نویسنده : محمد صادق احمدي
با مطالعه تاریخ کلیسای مسیحی و فراز و نشیبهای آن نکتهای که بیشتر رخ مینماید روند شکل گیری نقد از دین و متعلقات آن در کلیسا است. این مساله با رنسانس علمی قرن 14 به صورت غیر رسمی آغاز شد. هرچند پیش از آن نیز افرادی مانند ابن عذرا در قرن دوازده کتاب مقدس را به صورت رمزی نقد کرده بودند اما نقد سیستماتیک از این دوره شروع شد.
نقد از بیرون کلیسا تا رسیدن به نقد از درون[1]
پس از شکل گیری نقد از دین و متعلقات آن در کلیسا و با گذشت دو قرن نهضت اصلاح دینی بروز پیدا کرد و اساس دگرگونیهای زیربنایی را در آموزههای کلیسا و چگونگی اجرای آن در کلیسا ایجاد کرد.
اما حرارت و شور مصلحان دینی نیز طولی نکشید و به زودی و با گرفتن امتیاز از کلیسای کاتولیک و نیز ایجاد تغییرات درونی از طرف خود کلیسا به سردی گرایید.
اما این به معنای پایان یافتن کار نقادان نسبت به دین نبود بلکه با سرد شدن حرارت مصلحان و پیروانشان، این بار نوبت عقلگرایان بود که با توجه به یافتههای علمی خود آموزههای سنتی کلیسا (با همه انشعاباتش) را زیر سوال ببرند. از این دسته می توان به کوپرنیک، گالیله و نیوتن و دیگر دانشمندان تجربی اشاره کرد.
این مساله سبب دین گریزی بیسابقه ای در قرن هجده و نوزده در میان اجتماعات مسیحی شد و کلیسا را واداشت که برای رفع این معضل در پی راهی باشد تا آموزهها و کردارش را با نیازهای دنیای مدرن تطابق بخشد.
این دوره هم با کُندی و سختی برای کلیسا گذشت و کلیساییان فقط به مدد تبلیغ باورهایشان برای مردم مناطق غیر مسیحی که اکثرا در شرایط بدی زندگی میکردند، توانست خود را سرپا نگاه دارد.
پس از گذشت این جریانات بر کلیسا، بار دیگر مردم بدون توجه به آموزههای کلیسا و چگونگی اجرای آن برای رفع تشنگی روحانیای که چند قرنی میشد که به آن مبتلا شده بودند به کلیسا بازگشتند. بنابراین کلیسا نیز نیازی به تطابق آموزهها با شرایط جدید ندید.
اما همین مساله سبب شد تا متکلمان برجسته از درون خود کلیسای کاتولیک به نقد کلیسا و تعالیم آن بپردازند. از برجستهترین این متکلمان که اکنون(2009) نیز در قید حیات است، هانس کونگ میباشد.
تولد یک منتقد[2][3]
هانس کونگ در سال 1928در ایالت لوسرن Lucerne سوییس دیده به جهان گشود. او از ابتدای جوانی با توجه به منطقهای که در آن زاده شد به الهیات علاقهمند بود. پس تحصیلات خود را در زمینه الهیات آغاز کرد و تا مرز کشیش شدن پیش رفت. او تحصیلات خود را در دانشگاه روم تا دکتری ادامه داد و سپس برای تکمیل و نهایی کردن رساله دکتری خود به پاریس رفت تا از رساله خود با عنوان "عادل شمردگی: آموزه کارل بارت و دیدگاه کاتولیک" دفاع کند. او در این امر موفق شد و رساله خود را در سال 1957 منتشر کرد که سر و صدای زیادی به پا کرد.
از سوی پروتستانها و شخص بارت این کتاب به گرمی پذیرفته شد ولی از سوی کلیسای کاتولیک و عالمانش اظهار نظرهای متفاوتی ابراز شد اما در مجموع عالمان کاتولیک نیز آن را پذیرفتند.
کونگ که با این کتاب و جنجال هایش بخوبی خود را مطرح کرده بود. در سال 1962 و در شورای دوم واتیکان از طرف پاپ یوحنای بیست و سوم به عنوان مشاور الهیاتی منصوب شد. او در این شورا نقش پررنگی داشت و احتمالا یکی از عوامل تاثیرگذار در نظریات انعطاف پذیر کاتولیکها نسبت به سایر ادیان بود.
دستگاه مقدس!
در سال 1957 و با انتشار کتاب هانس کونگ، او از طرف دستگاه مقدس که پیش از این دستگاه تفتیش عقائد خوانده میشد، مؤاخذه شده بود و ایشان برای او پروندهای باز کرده بودند.
این دستگاه در سال 1960 به نام "جماعت آموزه ایمان" تغییر نام داد و عدم رضایت واتیکان از کونگ را مجددا به او گوشزد کرد.
کونگ پس از این سالها و تا سال 1975 با ابداع آموزههای جدید مورد غضب کلیسا واقع شد و کلیساییان به شدت او را سرزنش کردند. اما او مایوس نشد و به نوشتههای خود ادامه داد و در این عرصه موفق هم شد.
طرد از کلیسا: نتیجه اعتراض
کونگ به سرنوشت پیشینیان خود گرفتار شد؛ هم چنان که پیش از این کسانی که به کوچکترین اجزاء کلیسا معترض بودند از آن طرد میشدند، هانس نیز از این قاعده مستثنا نبود.
در سال 1978 و با انتخاب پاپ ژان پل دوم کلیسای روم برخورد سخت گیرانه تری با کونگ در پیش گرفت. در این زمان جماعت آموزه ایمان اعلام کرد که کونگ دیگر یک کاتولیک به شمار نمیرود اما او را از کلیسا اخراج نکردند تا سرنوشتی مشابه آنچه مصلحان نهضت اصلاح دینی پیدا کردند برای کونگ تکرار نشود و کلیسا بیش از این قافیه را نبازد.
اخراج از دانشگاه
اما کلیساییان به طرد وی بسنده نکردند و او را مجبور به خروج از دانشگاه توبینگن کردند تا دیگر در منصب استادی تدریس نکند اما جایگاه بالای هانس کونگ مانع آن شد تا کلیسای روم به اهدافش دست یابد؛ زیرا مقامهای دولتی کرسی استادی دیگری برای او در نظر گرفتند و او در این کرسی جدید به تدریس خود ادامه داد.
هم اکنون نیز کونگ با راه اندازی مدارس و پژوهشگاه هایی در پی تقریب بین ادیان است تا صلح را در دنیا مستقر کند.[4]او معتقد است برای رسیدن به صلح در جهان ابتدا باید ادیان با هم صلح کنند. در کتاب ساحتهای معنوی ادیان جهان میگوید:
«هیچ صلحی میان ملتها بدون صلح میان ادیان ممکن نیست؛ هیچ صلحی میان ادیان بدون گفتگوی میان ادیان ممکن نیست... بقای کره خاکی ما بدون یک اخلاق جهانی ممکن نیست.»[5]
آثار کاتولیک عصیانگر!
چنانکه در شرح حال کونگ گفته شد وی نخست با تالیف رساله دکتری خود بود که به مردی جنجالی بین کلیسای کاتولیک و پروتستان تبدیل شد. بنابراین اشارهای کوتاه به دو اثر از آثار پر شمار او و نحوه بازخورد این آثار در بین دانشمندان مسیحی مفید به نظر میرسد:
1- عادل شمردگی: آموزه کارل بارت و دیدگاه کاتولیک:
نخستین اتفاقی که با تحریر این رساله برای او افتاد باز شدن پروندهای در دستگاه مقدس بود. زیرا کونگ در این کتاب به اختلاف سنتی موجود بین مصلحان پروتستانی و شورای ترنت دامن نزد و به دنبال راه حلی برای رفع این اختلاف بود. هرچند بسیاری از الهیدانان کاتولیک کتاب را پذیرفتند اما اخطار دستگاه مقدس موضع رسمی کلیسای کاتولیک بود.
در مقابل و در دنیای پروتستان و مخاطب اصلی آن یعنی کارل بارت، این کتاب به بهترین وجهی پذیرفته شد. بارت در این مورد گفت: «اگر آنچه شما در کتاب خود ارائه کردهاید دیدگاه کلیسایی کاتولیک باشد پس من باید با اطمینان خاطر تصدیق کنم که نگرش من در مورد عادل شمردگی با نگرش کلیسای کاتولیک تطابق و همخوانی دارد؛ اما ایکاش تعلیم کلیسای کاتولیک به شکل تکان دهندهای با تعلیم من مطابقت داشت!»
کونگ در این کتاب دیدگاه شورای ترنت و بارت را با هم نزدیک میداند و مدعی میشود که دلیلی برای جدایی دو کلیسا در این زمینه وجود ندارد.
2-مصون از خطا؟ یک بررسی:[6]
پس از گذشت صد سال از فتوای پاپ پیوس نهم مبنی بر عصمت پاپ، کونگ این کتاب را منتشر کرد و در آن به شرح و بسط دیدگاههای خود پرداخت.
او در این کتاب آموزه مصون از خطا بودن پاپ را مورد هجوم قرار داد و دلایلی که از کتاب مقدس و سنت کلیسایی برای این آموزه ذکر میشد، زیر سوال برد.
پس از این مرحله او به کندوکاو در اصل مساله پرداخت و اینکه آیا اصلا امکان دارد چنین گزارهای مطرح شود یا نه؟ بعد این چنین پاسخ میدهد که پاپ از انحراف اساسی ممکن است محفوظ باشد اما از خطا مصون نیست. کونگ در قسمتی از کتاب آورده است:
«.... پاپ برای کلیسا وجود دارد نه کلیسا برای پاپ. برتری پاپ نه برتری در قلمرو و فرمانروایی، بلکه برتری در زمینه خدمت کردن است. کسی که خدمت پترس رسول را انجام میدهد نباید خود را به عنوان مافوق و سرور کلیسا و انجیل بداند...»
کاملا روشن است که این کتاب به اصطلاح دشمن شادکن بود. زیرا ارتدکسها مسلما از تضعیف بیشتر پاپ روم خرسند میشدند و پروتستانها نیز اصلا قیمومیت پاپ را باور نداشتند و این تضعیف قدرت پاپ برای ایشان نیز خوشحال کننده بود.
اما فضای ایجاد شده در کلیسای کاتولیک با فضای موجود در دو انشعاب دیگر مسیحیت یکی نبود و به کلی متفاوت بود. پس از نوشتن این کتاب اسقفان بسیاری در این که با وجود این کتاب آیا میتوان کونگ را یک الهیدان کاتولیک بشمار آورد یا نه تردید کردند. همچنین در گردهمایی اسقفان کاتولیک آلمان علیه این کتاب موضعگیری شد و در واتیکان نیز تصمیمهایی علیه کونگ اتخاذ شد اما در نهایت بخاطر محبوبیت روز افزون کونگ، فقط به چند هشدار جدی و سرزنش بسنده شد.
از کونگ آثار پر شمار دیگری در زمینه ادیان وجود دارد که اتفاقا برخی از آنها مورد توجه جدی مردم قرار گرفته است. مثل کتاب "در باب مسیحی بودن" که با وجود حجم 700 صفحهای یکی از پرفروشترین کتابهای سال 1974بود.
کتب معروف دیگری نیز از کونگ وجود دارد که ذکر همه آنها بحث مبسوطی را درباره کتاب شناسی کونگ میطلبد.
اندیشههای کشیش مطرود
همانطور که در بیان آثار هانس کونگ اشاره شد او دارای نظریات منحصر به فردی است که برای نخستین بار در نوع خود کلیسای کاتولیک را با چالشی جدید مواجه کرد. برخی از چالشی ترین آراء او از این قرارند:
1-عصمت پاپ:
شرح این آموزه در بیان اثر معروفی که کونگ این آموزه را در آن روایت کرده ذکر شد.
2-عادل شمردگی به وسیله ایمان:
این شعار که از سوی رهبران پروتستانی برای بیرون کردن کلیسای کاتولیک و اعمال و مناسکش در عادل شمرده شدن مومنان سر داده شده بود، توسط کونگ پیگیری شد تا بین این آموزه و تعریف شورای ترنت نزدیکی و تفاهم ایجاد کند.
کونگ و کلیسا
چگونگی تعامل پیروان سایر کلیساهای غیر کاتولیکی با کونگ آشکار است اما نحوه برخورد کلیسای کاتولیک با کونگ همواره در تیرگی بوده است. این موضع رسمی کلیسای کاتولیک است و در عمل کونگ محبوبیت زیادی در بین کشیشان و الهی دانان کاتولیک دارد و حتی پس از ممنوعیت تدریس او در دانشگاه توبینگن نیز بسیاری از عالمان الهی کاتولیک از موضع کونگ در برابر کلیسا حمایت کردند. [7]