كلمات كليدي : يوحنا، يوحناي حواري، يوحناي شيخ، ائوسبيوس، پاپياس، حواري، اساطير، الياس، انجيل يوحنا، مكاشفه يوحنا، رسالات يوحنا، كتاب اعمال يوحنا
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
آنگونه که از انجیلها بر میآید، او پسر زبدی و سالومه[1] و برادر کوچکتر یعقوب حواری بوده است.[2]
حرفهی او ماهیگیری بوده و به نظر نمیرسد که شخص فقیری بوده باشد، زیرا طبق نقل انجیل مرقس[3]، پدر وی دارای کارگرانی بوده است.[4]
به اعتقاد برخی، مقایسه میان متی 26: 56 و مرقس 15: 40 با یوحنا 19: 25 میتواند این احتمال را تقویت کند که مادر یوحنا و یعقوب، خواهر حضرت مریم بوده است و بنابر این باید گفت احتمالا یوحنا و یعقوب، پسرخالههای حضرت مسیح بودهاند.[5]
بر پایه گزارش کتاب اعمال رسولان[6]، یوحنا فاقد تحصیلات و فردی عامی و بیسواد بوده است.[7]
پیوستن یوحنا به حضرت مسیح
او احتمالا یکی از شاگردان "یحیی تعمید دهنده" بوده[8] اما هنگامی که یحیی، حضرت عیسی را به او معرفی کرد، بلافاصله به عیسی پیوست.[9] سپس مدتی به پیشهی سابق خود یعنی ماهیگیری بازگشت اما در دومین ملاقاتش با حضرت عیسی، از سوی آن حضرت دعوت گردید تا همراه ایشان باشد. او نیز این دعوت را پذیرفت و کار خویش را رها کرده، به شاگردان آن حضرت ملحق گردید.[10]
اعتقاد بر این است که یوحنا احتمالا جوانترین حواری حضرت عیسی بوده است. آنگونه که از انجیلها بر میآید، گویا حضرت مسیح، علاقهی خاصی به او داشته و شاید به همین دلیل است که آن حضرت، در آخرین لحظات، مادر خویش را به او میسپارد.[11]
یوحنا پس از صعود حضرت مسیح
یوحنا پس از حضرت مسیح، دارای نقشی برجسته در کلیسا بود و به همراه پطرس و پولس، یکی از سه شخصیت بسیار مهم کلیسای اولیه بوده است.[12]
او سالهای بسیار در اورشلیم سکونت داشت و یکی از ارکان عمدهی کلیسای اورشلیم محسوب میگردید.[13]
وی پس از وفات پولس به افسس رفته و در آنجا مشغول فعالیت گردید اما (احتمالا در سال 95 میلادی) توسط دومتیانوس امپراتور، به جزیره پطمس[14] تبعید گردید.[15] پس از مرگ دومتیانوس، یوحنا از این جزیره بازگشته، مجددا در افسس سکنت گزید و روزگار را در آن سامان، به سر گذراند.[16]
به طور کلی، تاریخ زندگی یوحنا مبهم است و چیز زیادی را در مورد زندگی وی نمیدانیم. به همین دلیل است که تاریخ وفات وی چندان روشن نیست. طبق شهادت ایرنئوس و کلمنت اسکندرانی، وی تا اوایل حکومت تروجان، همچنان زنده بوده است.[17] اپیفانوس تاریخ وفات وی را در سال سوم سلطنت تروجان یعنی سال 100 میلادی میداند و اظهار میدارد که او در سن 94 سالگی در افسس از دنیا رفته است.[18]
در مورد محل دفن یوحنا نیز نقل معتبری وجود ندارد اما پولیکراتس[19] که در اواخر قرن دوم میلادی در این شهر به عنوان اسقف مشغول فعالیت بوده، ادعا کرده است که قبر یوحنای حواری در افسوس قرار دارد.[20]
مجموعه نوشتههای یوحنا در عهد جدید و انتساب آنها به وی
در مجموعهی عهد جدید، پنج کتاب به او منسوب است: انجیل یوحنا، رسالات اول، دوم و سوم یوحنا و نیز کتاب مکاشفات یوحنا.
ایرنئوس[21] اسقف لیون (180.م) انتساب این پنج کتاب به یوحنا را مورد تأیید قرار میدهد. او اظهار میدارد که یوحنا انجیل و رسالات خویش را در افسس و کتاب مکاشفه را در جزیره پطمس[22] نگاشته است.[23]
تردیدها در مورد صحت انتساب این کتابها به یوحنای حواری
در مورد انتساب کتابهای مذکور به یوحنای حواری، تردیدهایی وجود دارد.
انجیل یوحنا. انتساب انجیل یوحنا به یوحنای حواری در هالهای از ابهام قرار دارد زیرا جز نقل ایرنئوس، هیچ نقل دیگری در مورد انتساب این انجیل به یوحنای حواری وجود ندارد. البته انتساب این انجیل به یوحنا از والنتینوس بدعتگذار نیز نقل شده است. طبق نقلهای تاریخی، او این انجیل را معتبر شمرده و آن را موافق با دیدگاههای بدعتآمیز خویش میدانسته است و درست در همین زمان بوده است که برخی مسیحیان، این انجیل را به همراه کتاب مکاشفه، جزء کتابهای گنوسی اعلام داشته و غیر معتبر دانستهاند.[24]
منتقدان دلایل متعددی را در رد انتساب این انجیل به یوحنا مطرح کردهاند. مهمترین دلیلی که بر ضد انتساب این انجیل به یوحنای حواری وجود دارد آن است که کلیسا تا مدتهای مدید در قبول این انجیل، تردید به خرج داده و در مورد پذیرش آن تأخیر کرده است.
افزون بر این شهادت ایرنئوس نیز قابل اعتماد نیست زیرا یوستینیوس شهید، در کتاب خویش که در نیمه قرن دوم میلادی نگاشته است، هرگز اشارهای به این انجیل نکرده است و زمانی که از یوحنای رسول مینویسد، هیچ اشارهای به این انجیل نمیکند.! این در حالی است که وی کتاب مکاشفه را به یوحنا نسبت میدهد.
حتی در قانون موراتوری نیز تأکید قاطعی بر این که نویسنده این انجیل، یوحنای رسول است وجود ندارد. تردیدها با نقلی که از ائوسبیوس وجود دارد، بیش از پیش جدی میشود. وی از پاپیاس (قرن دوم میلادی) نقل میکند که دو یوحنا در افسس میزیستهاند؛ یکی یوحنای حواری است که مرده بود و دیگری یوحنای شیخ که در آن زمان زنده بوده. ائوسبیوس در ادامه اشاره میکند که یوحنای شیخ، کسی است که انجیل را نگاشته است.[25]
به هر حال امروزه کمتر کسی میتواند انتساب این انجیل به یوحنای حواری را پذیرا شود. دانشمندی مسیحی در این باره مینگارد: «اما نویسنده انجیل یوحنا کیست؟ این سؤال سختی است و جواب به آن، در گروی پژوهشی گسترده است که البته معمولا به این جواب ختم میگردد که "هیچ کس جز خدای یگانه نمیداند که چه کسی این انجیل را نگاشته است».[26]
رسالات اول، دوم و سوم یوحنا. در مورد انتساب رسالههای سهگانه به یوحنا نیز اختلاف نظر وجود دارد.[27] ائوسبیوس نقل میکند که در آن زمان در مورد رساله دوم و سوم یوحنا، میان مردم اختلاف وجود داشته است و خود نیز در صحت این انتساب، اظهار تردید میکند.[28]
مکاشفهی یوحنا. در مورد کتاب مکاشفه نیز همین تردیدها وجود دارد. ائوسبیوس در این زمینه، اظهار میدارد که احتمالا نویسنده کتاب مکاشفه، یوحنای شیخ بوده و نه یوحنای حواری. او در ادامه به این نکته نیز اعتراف میکند که در آن زمان هیچ کس، حاضر به پذیرش انتساب کتاب مکاشفه به یوحنای حواری نبوده است.[29]
کتابهای اپوکریفایی منسوب به یوحنا
در میان کتابهای اپوکریفایی، کتاب "اعمال یوحنا"[30] به یوحنای حواری منسوب است.[31]
در مورد انتساب این کتاب به یوحنا تردید وجود دارد زیرا تعیین تاریخ نگارش این کتاب، بسیار مشکل است. بسیاری از دانشمندان بر این باورند که نگارش این کتاب به نیمه دوم قرن دوم میلادی باز میگردد و بنابر این انتساب این کتاب به یوحنای حواری صحیح نمیباشد.[32]
"کتاب سرّی یوحنا"[33] نیز از جمله کتابهای اپوکریفایی است که به یوحنای حواری نسبت داده شده است.[34]
یوحنا در اساطیر مسیحی
چنانکه پیشتر ذکر گردید، یوحنا پس از صعود حضرت مسیح، نقشی برجسته را در جامعهی مسیحی دارا بوده است. جایگاه برجسته و والای یوحنا در میان مسیحیان به اسطوره پردازیهای فراوانی در مورد وی منجر گردید.
در روایات قدیمی، معجزاتی مانند شفا دادن بیماران و نیز زنده کردن مردگان، به یوحنای حواری نسبت داده شده است.
بر پایهی یک نقل قدیمی، او یکی از رهبران مهم شهر افسوس به نام لیکومدس[35] را همراه همسر زیبایش به نام کلئوپاترا[36] از مرگ برخیزاند.[37]
همچنین طبق نقل ترتولیان، حاکمان روم، یوحنا را از افسوس به رم آوردند و در آنجا او را در دیگی از روغن جوشان انداختند اما او به اعجاز الهی آسیبی ندید و از مرگ نجات یافت.[38] امروزه یادبود این واقعه، همه ساله در ششم ماه می، برپا میشود.[39] البته از نظر دانشمندان مسیحی، این داستان همانند بسیاری از داستانهای دیگری که در مورد وی نقل شده، جنبهی تاریخی ندارد.[40]
زنده شدن یوحنا نیز از دیگر افسانههای ذکر شده در مورد یوحناست. ائوسبیوس ذکر میکند که به اعتقاد برخی، یوحنا در افسس و پس از مرگ، به قدرت الهی زنده گردید. البته این نقل از نگاه اصحاب کلیسا و حتی از نگاه خود ائوسبیوس، فاقد اعتبار است.[41]
اوج این افسانهپردازیها را میتوان در اعتقاد به زنده بودن یوحنا دانست. در سنت نخستین مسیحی باور بر این بوده است که او هرگز نمرده است. البته در کتاب اعمال یوحنا که مربوط به نیمه دوم قرن دوم است، داستان مرگ او نقل شده اما در سنتهای بعدی این اعتقاد، مفروض گردید که یوحنا همانند الیاس به آسمان رفته است.[42]
امروزه مسیحیان، روز 27 دسامبر را به عنوان یادبود یوحنای حواری، پاس میدارند.[43]