24 آبان 1393, 14:3
كلمات كليدي : كتاب مقدس، عهد قديم، يونس، انبيا، انبياي متاخر
نویسنده : هادی جهانگشای
لفظ یونس به معنی کبوتر است. او پسر اَمِتّای از اهالی قبیله زبولون که در "شرجتحافر" واقع در مرز بوسون، زندگی میکرد. بعضی گمان کردهاند که شرجتحافر، همان مزرعه المشهد است که به مسافت دو میل به طرف شرقی سفوریه واقع در مسقطالرأس یونس نبی میباشد. خداوند او را مأمور کرده بود که برود و بر ضد نینوی نبوت نماید. احتمال دارد که وقوع این مطلب، در زمان سلطنت یربعام دوم[1] و یا پیش از سلطنت او که در سال 825 قبل از میلاد مسیح بود، اتفاق افتاده باشد. آن حضرت بسیار سعی میکرد که از این مأموریت استعفا بدهد؛ بنابراین از یافا(در سواحل مدیترانه در منطقه دان به مسافت 30 میل به جنوب قیصریه و 35 میل به شمال غربی اورشلیم و به قلهای به ارتفاع 116 قدم)، به کشتی سوار شده و به قصد بندر ترشیش(احتمالا واقع در افریقا، جنوب آسیا و یا بندری معروف در اسپانیا)، حرکت نمود؛ که حتیالامکان به طرف دیگر فرار نماید؛ اما به طوفان عظیمی مبتلا شده و به حسب خواهش خودش به دریا انداخته شد و به طور معجزهآسا، ماهی عظیمی او را بلعید. خلاصه بعد از سه روز، ماهی او را به ساحلی(احتمالا) نزدیک سیدون(شهری قدیمی و متمدن در مدیترانه که در حال حاضر یکی از شهرهای لبنان است)، انداخت. در ضمن به او خطاب رسید که برخاسته، به نینوی برود و او نیز به فور اطاعت کرد.[2]
یونس پنجمین نبی از دوازده انبیای کوچک است که پیشگوییهایی در مورد پیروزی و توسعه سرزمین اسرائیل نموده است.[3]
کتاب یونس سی و دومین کتاب از سری کتب مقدس است؛ که طبق نسخ عبری کتاب مقدس و تقسیمبندی سنت یهودی، این کتاب تحت عنوان کتابهای انبیا قرار دارد. این کتاب در 3 باب، یکی از کوچکترین کتابهای کتاب مقدس به شمار میرود.
درباره یونس که این کتاب به او منسوب است، اطلاعات چندانی در دست نیست. فقط در کتاب سوم پادشاهان از او نام برده شده که گویا او پیامبر قوم عاد بوده است.[4]
این کتاب به نام شخصیت اصلی آن نامگذاری گردیده است. گرچه کتاب، هویت نویسنده را مشخص نمیکند، ولی روایات آن را به خود یونس نسبت میدهند. از نقطهنظر تشابهاتی که بین این روایات و روایات الیشع و ایلیا موجود است، از جرگه نبوت(پیشگویی)هایی است، که گزارش اولیه آن احتمالاً در قرن هشتم قبل از میلاد، تنظیم گردیده است.[5]
در مقابل، این نظریه سنتی، که یونس را نویسنده این کتاب که حوادث تاریخی را حکایت میکند، میداند، دانشمندان جدید میگویند: «نویسنده این کتاب در قالب یک داستان و قصه خیالی موعظه میکند. گروه دوم تاریخ نگارش این کتاب را قرن چهارم یا پنجم ق.م میدانند».[6]
در باب اول این کتاب ماموریت یونس و فرار او را بیان میکند که به امر و دستور خداوند گوش فرا میدهد. که به خاطر نافرمانی یونس(ع) بلا و طوفانی به آنان میرسد. در نتیجه یونس را برداشته، در دریا انداختند و دریا تلاطمش آرام شد.[7] آیات بعدی در مورد تنبیه و دعا و رهایی یونس میباشد. بعد از رهایی یونس(ع) دعای شکرگزاری را به جا میآورد: «من به آواز تشکر برای تو قربانی خواهم گذرانید، و به آنچه نذر کردم وفا خواهم نمود. نجات از آن خداوند است».[8] باب سوم تجدید فرمان خداوند به یونس و این بار اطاعت یونس(ع) که به شهر نینوا برود و در آنجا مردم را به ایمان به خدا دعوت نماید که در صورت عدم ایمان مردم شهر ویران و نابود خواهد گشت. تا اینکه مردم نینوا از گناهان خود توبه میکنند و خدا هم قبول توبه میکند. پس چون خدا اعمال ایشان را دید که از راه زشت خود باز گشت نمودند. آنگاه خدا از بلایی که گفته بود که به ایشان برساند پشیمان گردید و آن را به عمل نیاورد.[9]
در باب سوم یونس(ع) از اینکه مردم نینوا عذاب نشده بودند سخت ناراحت و عصبانی میشود و به خداوند شکایت میکند در پایان تمثیلی ذکر گردیده که یونس به خاطر کدویی که او اصلاً برایش زحمت نکشیده بود اما چون خشک شده بود بسیار ناراحت میگردد خداوند به او میگوید: «تو به کدویی که زحمت نکشیده بودی ناراحت شدی؛ حال که من برای این شهر زحمت کشیدهام ناراحت نشوم. آیا دل من به صحبت نینوا شهر بزرگ نسوزد که در آن بیشتر از صد و بیست هزار کس میباشند که در میان راست و چپ تشخیص نتوانند داد و نیز بهایم بسیار؟»[10]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان