كلمات كليدي : ارمنيان، اچميادزين، جاثليق، ارمنستان، گريگور، تيرداد سوم
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
ارمنیان یکی از اقوامی بودند که پیشتر در آسیای صغیر زندگی میکردند. ارمنیان مدعی آن هستند که بسیار زود به مسیحیت گرویدهاند. طبق مدعای آنان، تیرداد سوم که پادشاه این منطقه بود، در پی دیدن معجزاتی که در خانواده ی وی رخ داد به مسیحیت گروید و طی فرمانی به تمامی مردم کشورش دستور داد تا به دین وی بگروند.[1]
البته از آن زمان به بعد، در برهه ای کوتاه از تاریخ آنان به خاطر هجوم پادشاه زرتشتی به دین زرتشتی گرویدند اما پس از چندی دوباره به مسیحیت روی آوردند.امروزه ارمنیان عمدتا به شاخه ای خاص از مسیحیت که می توان آن را کلیسای ملی ارمنی نامید وابستهاند هرچند تعداد کمی از ارمنیان نیز به دیگر کلیساها از جمله کلیساهای کاتولیک، ارتدوکس و پروتستان پیوستهاند.
مختصری از فراز و نشیبهای ارمنستان و تاریخ مسیحیت در ارمنستان
برخی ادعا می کنند که کلیسای ارمنی توسط دو تن از حواریون یعنی "تدی[2]"و "برتولما"بنیان نهاده شد و به همین دلیل به این کلیسا "کلیسای رسولی ارمنی" گفته میشود.[3]
بر اساس گزارشهای موجود و چنانکه ائوسبیوس در کتاب تاریخ کلیسای خویش مینویسد، برای اولین بار در سال 260 میلادی، اسقفنشینی در ارمنستان تأسیس گردید.[4]
به هر حال مسیحی شدن کل مردم ارمنستان چندی بعد یعنی در قرن چهارم میلادی، اتفاق افتاد. در سال 286 میلادی، "تیرداد سوم[5]" با کمک رومیان، ارمنی ها را بر ضد ایرانیان برانگیخت و خود را پادشاه ساخت و ارمنستان را از تابعیت ایران جدا کرده و آن را جزو روم گردانید. وی که همانند دیگر مردم آن سامان به کیش مهرپرستی معتقد بود ابتدا از در دشمنی با مسیحیت وارد شد اما در حدود سال 300 میلادی توسط "گریگوری"[6] که عالم مسیحی مشهور ارمنستان و معروف به "روشنگر[7]" بود مسیحیت را قبول کرد.[8]
گریگور لوساوریچ (روشنگر) و مسیحی کردن پادشاه
آگاتانگغوس، که مورخی بسیار قدیمی و احتمالا مربوط به قرن های چهارم یا پنجم میلادی بوده است، در کتاب خویش به داستان تلاشهای "گریگور" در راه ترویج مسیحیت و چگونگی مسیحیشدن پادشاه ارمنستان میپردازد.
طبق گزارش آگاتانگغوس، گریگور (که پدرش قاتل پدر تیرداد یعنی خسرو، پادشاه وقت ارمنستان بود)بیآنکه تیرداد را از هویت خود، آگاه سازد نزد وی آمد و به خدمت وی مشغول گردید.[9]
پس از آنکه تیرداد دریافت که گریگور، مسیحی است او را تهدید به آزار و اذیت کرد اما گریگور از خود مقاومت نشان داد.سپس به نصیحت پادشاه مشغول گشته، از وی خواست که از پرستش خدایان دروغین دست برداشته و به پرستش خدای حقیقی روی آورد.
تیرداد، دستور داد تا او را شکنجه کنند. او را به به سختترین شکل شکنجه کردند و هفت روز از بام کاخ آویختند و سپس وی را نزد شاه آوردند.شاه از اینکه او توانسته بود اینهمه شکنجه را تحمل کند، متعجب شده و از وی خواست از دین خویش دست بردارد اما دوباره جواب گذشته را باز شنید.در این داستان که نویسنده، به آن شکل و رنگی افسانهوار میدهد دوباره گریگور را برده و اینبار وی را به مدت هفت روز از یک پا و به صورت واژگون آویختند و به سختی شکنجهاش کردند اما او در طول این مدت به مناجات با خدا پرداخت.[10]
این داستان، ادامه یافت و چندین بار دیگر گریگور را آزار و اذیت کردند و شکنجههایی طاقت فرسا بر وی روا داشتند.یکبار میخهای بلند آهنین بر کف پای وی زده و به اجبار او را به گامزدن واداشتند.بار دیگر، سرش را در کیسهای پر از خاکستر کرده و شش روز در این حالت واگذاردند. دیگربار با پتک بر زانوان او کوبیدند که زانوانش له شد. همچنین شکنجههای مختلف دیگری نیز بر او روا داشتند.
در آخرین بار نیز سرب را گداخته و بر تن او ریختند و سراسر بدنش را سوزاندند اما او نمرد.پادشاه که از زنده ماندن وی متعجب شده بود، دستور داد تا او را در سیاهچالی مخوف و عمیق، زندانی سازند؛ سیاهچالی که بیرونآمدن از آن، غیر ممکن بود.[11]
زندانیبودن گریگور در سیاهچال، همچنان ادامه یافت تا آنکه پادشاه، بر اثر بلایی آسمانی مسخگردیده به شکل خوکی وحشی در آمد. در این زمان، به خواهر پادشاه در خواب الهام گردید تا گریگور را آزاد سازند.پادشاه و اطرافیانش به مدت شصت و شش روز، روزه گرفته و بر گرد گریگور نشستند.گریگور نیز به مدت 65 روز، بدون وقفه برای ایشان سخنرانی میکرد. به هر حال، چندی بعد، پادشاه با دعای گریگور به حالت انسانی بازگشت و به دین مسیحیت گروید.[12]
مسیحی شدن ارمنستان به زور شمشیر
گفته میشود "تیرداد سوم" اولین پادشاهی بود که مسیحیت را قبول کرده بود. بر اساس گزارشهای موجود، او به محض آنکه مسیحی گردید تمامی مردم ارمنستان را به زور شمشیر مجبور به قبول مسیحیت کرد.در ابتدا بسیاری از ارمنیان بر علیه پادشاه بپا خاستند اما در نهایت تیرداد توانست بر این مخالفتها فایق آید و ارمنستان رسما به کشوری مسیحی تبدیل گردید.[13]
البته در اواسط قرن پنجم میلادی، یزدگرد دوم تصمیم گرفت تا مسیحیت را در ارمنستان براندازد و آیین زرتشتی را جایگزین مسیحیت گرداند. وی در سال 450 میلادی جنگ با ارمنستان را آغاز کرد. ایرانیان با کمک زرتشتیان ارمنستان، مسیحیان ارمنستان را شکست دادند و بسیاری از رهبران و بزرگان مسیحی را به قتل رساندند.در نهایت و پس از گذشت کمتر از دو قرن از مسیحی شدن این کشور، مسیحیت به دین اقلیتی ناچیز تقلیل یافت و اکثر مسیحیان به آیین زرتشتی گرویدند.با این حال، این وضعیت باقی نماند و در سال 481میلادی، مسیحیان شورش کردند و نهایتا طی مصالحه ای که با ایران کردند، قرار گردید که تمامی آتشکده های زرتشتیان خراب گشته و ارامنه در گرویدن به مسیحیت آزاد باشند.[14]
بدینسان، دوباره مسیحیت به عنوان دین اول و رسمی ارمنستان شناخته شد و کلیساها بازگشایی گردید.اشخاصی هم که از مسیحیت بازگشته بودند توبه کرده و دوباره مسیحیت را پذیرفتند.[15]
مهاجرت ارمنیان به آمریکا
ارمنیها تا قرن نوزدهم میلادی، همچنان در کشور خویش به دین خود پایبند بودند.در پی آزار و اذیت ارمنی ها توسط ترکها در سال 1890که به مدت سی سال ادامه یافت و به کشتار تعداد قابل توجهی از ارمنیان انجامید، برخی از ارمنی ها کشور خویش را ترک کرده و رهسپار آمریکا گردیدند. البته آزار و اذیت نسبت به ارمنیها چندی بعد و اینبار توسط روسها پس از جنگ جهانی اول رخ داد. به هر حال، ارمنیها کلیسای خویش را در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا تأسیس کردند.[16]
البته ارمنی ها نیز به تلافی آزارهایی که بر آنان روا داشته شده بود، در دهه ی 1970میلادی، توسط ارتش مخفی آزادی بخش ارمنستان، به ترور شخصیتهای ترک روی آوردند. آنها همچنین در سال 1989 و پس از آن در سال 1991 آنها به آزار و اذیت و کشتار مردم قرهباغ دست زدند و بدین وسیله کشتارهایی را که بر علیه آنها روا داشته شده بود تلافی کردند.[17]
خط ارمنی
ارمنیان تا پایان سده ی چهارم میلادی از خط سریانی و یا یونانی استفاده می کردند اگرچه زبان آنها ارمنی بود.خط ارمنی توسط یک روحانی ارمنی به نام "مسروپ ماشتوتس"در اوایل قرن چهارم میلادی اختراع گردید و از این زمان به بعد بود که آنها متون خویش را به خط جدید مینگاشتند؛ خطی که تا به امروز در میان ارمنیان رواج دارد.[18]
امروزه مسیحیان ارمنی از کتاب مقدس خاص خود که به زبان ارمنی نوشته شده است استفاده می کنند.همچنین مراسم عبادی آنها نیز به زبان ارمنی است.[19]
عقاید و شعایر دینی
این کلیسا از میان سه شورای اول مسیحیت (یعنی شوراهای نیقیه، قسطنطنیه و افسوس) تنها شورای نخست را پذیرا شد و اعتقادنامهی آن را معتبر دانست و دیگر شوراها را مردود شناخت. در باب اصول عقیدتی، این کلیسا دیدگاههای مونوفیزیتی را اتخاذ کرد.[20]
در این کلیسا همان شعایر هفتگانه که در کلیساهای کاتولیک و ارتدکس وجود دارند، به رسمیت شناخته شده است.با این حال یکی از اندیشمندان ارمنی در قرن دهم، آیینهای دیگری را نیز به شعایر دینی اضافه کرده است که عبارتند از آیین خاکسپاری و برکتدادن ظروف کلیسا.[21]
ارمنیان در مراسم عشای ربانی از شراب خالص (بدون امتزاج با آب) و نان ورنیامده[22] استفاده میکنند و کودکان نیز پس از انجام غسل تعمیدشان، از این عناصر بهرهمند میشوند به این شکل که این عناصر به لبهای آنان مالیده میشود.[23]
همچنین در این کلیسا (همانند کلیساهای کاتولیک و ارتدکس)، روزه امری مرسوم است.البته روزه که به زبان ارمنی به آن "باس"گفته میشود برای هیچکس اجباری نیست. دورهی روزهی بزرگ، چهل و هشت روز است که معمولا در اسفندماه آغاز و تا روز عید پاک در فروردینماه ادامه مییابد. کسانی که روزه میگیرند میبایست در طول این چهل و هشت روز از خوردن گوشت، لبنیات، تخم مرغ، ماهی، مرغ و به طور کلی تمام غذاهایی که منشأ حیوانی دارند پرهیز کنند.[24]
گستردگی
امروزه این کلیسا دارای شش میلیون نفر عضو است.[25]
افزون بر ارمنستان و ایران که از قدیمیترین مراکز ارمنیان میباشند، گروههایی از این کلیسا هماکنون در کشورهای روسیه، هند، فلسطین و آمریکا زندگی میکنند.[26]
دیگر کلیساهای ارمنی
در طول تاریخ، برخی از ارمنیان به دیگر فرقهها گرویدند. یکی از مهمترین فرقههایی که توانست در میان ارمنیان از جایگاه نسبتا قابل توجهی برخوردار گردد، فرقهی کاتولیک بود که به صورت رسمی در قرن هجدهم میلادی به وجود آمد.[27] امروزه اکثر ارمنیان کاتولیک در کشورهای سوریه و لبنان مستقر هستند.[28] طبق آمار سال 2000 میلادی این کلیسا دارای 345 هزار عضو بوده است.[29]
سازمان کلیسایی
چگونگی انتخاب رهبر ارمنیان
در این کلیسا، "پاتریارک" با انتخاب از سوی نمایندگان مردم مشخص میشود.بر اساس منابع موجود، تیرداد پس از آنکه به مسیحیت گروید دستور داد تا برای انتخاب رهبر مسیحیان ارمنی، شورایی با حضور نمایندگان ارتش و بزرگان اقوام در شهر "واقارشابات"(در استان آرارات) تشکیل گردد. این شورا نیز گریگور روشنگر را به رهبری کلیسا انتخاب کرد. از آن زمان به بعد نیز انتخاب رهبران کلیسا با همان روش انجام گردید.[30]
دو مقر اصلی رهبری مسیحیان ارمنی
روحانیان ارمنی تنها در سه مجمع بزرگ یعنی شوراهای نیقیه، قسطنطنیه و افسس شرکت کردند و پس از شورای افسس در سال 431 بود که کلیسای "اچمیادزین" را که به فارسی، "اوچکلیسا" نیز خوانده میشود به عنوان مقر مذهبی خود برگزیدند.
یکی از دیگر مراکز مهم مسیحیان ارمنی، در شهر "سیس" در استان کیلیکیه در ارمنستان باختری قرار داشت. در سال 1439 میلادی، یکی از اسقفهای ارمنی به نام گریگور هشتم "موسی بگیان" به سمت "گاتو قیگوسی" (جاثلیقی) ارمنیان کیلیکیه برگزیده شد. متعاقب این مسأله، اسقفهای ارمنستان خاوری نیز در سال 1441 میلادی، اسقفی به نام "گیراگوس ویراتبی" را به مقام "گاتو قیگوسی" انتخاب کردند که مقر آن در اچمیادزین بود.
از این سال به بعد بود که کلیسای ارمنیان دارای دو رهبر دینی شد؛ یکی در اچمیادزین در نزدیکی ایروان و دیگری در "سیس" در استان کیلیکیه.البته ارمنیان کیلیکیه پس از قتل عام سال 1921میلادی، آواره گردیدند و نهایتا در سال 1930به دهکده ای به نام آنتیلیاس در هشتکیلومتری بیروت مستقر گردیدند.[31]
دیگر جاثلیقنشینهای ارمنی عبارتند از: کلیسای "هاکوپیانس" در بیتالمقدس و کلیسای میدان "گومگاپو" در استانبول.[32]
کلیساهای ارامنه در ایران
به طور کلی در ایران سه خلیفهگری وجود دارند که به ترتیب قدمت عبارتند از: خلیفهگری ارامنهی آذربایجان، خلیفهگری ارامنهی اصفهان و استانهای جنوب ایران، خلیفهگری ارامنهی تهران و استانهای شمال ایران. لازم به ذکر است که هر سه حوزهی خلیفهگری ایران، وابسته به جاثلیقنشین لبنان میباشند.[33]