یکی از خصلت های زیبای یاران سیدالشهداء علیه السلام که رمز موفقیت آنان در کربلا و در تمامی عرصه های زندگی می باشد، یاد خدا در سراسر لحظات عمر است.

آنان اگر تحت هر شرایطی دست از یاری امامشان برنمی دارند و تا آخرین نفس در راه آن حضرت ایستادگی می کنند به این دلیل است که یک لحظه از خدا جدا نیستند، به یاد پروردگار و در راه او قدم برمی دارند.

نقطه مقابل اگر عده ای در برابر امام حسین علیه السلام صف آرایی کرده و دست به هر جنایتی می زنند و هیچ چیزی بر روی آنان تأثیرگذار نیست، دلیل اصلی اش نبود یک خصلت است. اباعبدالله علیه السلام صبح عاشورا در خطبه ای فرمود:

«فأنساکم ذکرالله العظیم» [1] (شیطان) خدای بزرگ را از یاد شما برده است.

خدا را فراموش کرده اند لذا شیطان بر آنان مسلط شده و به سوی گمراهی و ظلمت می کشاند. به یاد خدا بودن و فراموش نمودن پروردگار تفاوت مهم حماسه سازان عاشورا با جنایتکاران کربلا است. سیدالشهداء علیه السلام و یاران باوفایش نه تنها قبل از واقعه کربلا بلکه در کربلا و در شب و روز عاشورا نیز از یاد معبود خویش غافل نیستند.

شب عاشورا جلوه ای از یاد خدا

عصر تاسوعا لشکر کوفه به دستور عمر سعد آماده جنگ با سیدالشهداء علیه السلام و یارانش گردید. اباعبدالله علیه السلام جلوی خیمه اش تکیه به شمشیری داده و خوابیده بود. زینب کبری سلام الله علیها وقتی سر و صدای لشکر کوفه را شنید نگران خدمت برادرش آمد و عرض کرد: حسین جان لشکر کوفه به سمت خیمه ها در حرکت است. اباعبدالله علیه السلام قمر بنی هاشم را صدا زد و فرمود:

«ارکب بنفسی انت یا اخی حتی تلقاهم فتقول لهم مالکم و ما بدا لکم و تسألهم عما جاء بهم» جانم به قربانت سوار شو و با این ها ملاقات کن و بگو چه می خواهید؟ و انگیزه و هدف آمدنشان را بپرس.

اباالفضل العباس علیه السلام به همراه جمعی از یاران امام به سمت کوفیان آمد و با آن ها صحبت کرد. لشکر عمر سعد گفتند: از سوی ابن زیاد دستور رسیده که یا بیعت کنید و یا همین الان بجنگید. حضرت اباالفضل علیه السلام وقتی سخن کوفیان را به امام منتقل کرد، اباعبدالله الحسین علیه السلام فرمود: عباس جان برگرد و اگر توانستی امشب را مهلت بگیر.

چرا امام حسین علیه السلام از دشمنش یک شب را مهلت می گیرد؟ چرا یک شب شهادت و ملاقات با پیامبر صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام و مادرش زهرا علیها السلام را به تأخیر می اندازد؟ حضرت فرمودند:

«لعلنا نصلی لربنا اللیله و ندعوه و نستغفره فهو یعلم انی اُحب الصلوه و تلاوه کتابه و کثره الدعا و الاستغفار» [2] برای اینکه ما امشب را به نماز و استغفار و مناجات با پروردگارمان بپردازیم زیرا خدا می داند که من نماز و تلاوت قرآن و دعا و استغفار را دوست دارم.

شب عاشورا، شبی که فردایش جنگ و شهادت است، یاد خدا در لشکر امام حسین علیه السلام موج می زند و در حساس ترین مواقع و سخت ترین شرایط هم ارتباطی عمیق با خدای خویش دارند.

یاد خدا راه رستگاری

یاد و ذکر خداوند از صفات بسیار مهم و ضروری برای موفقیت در زندگی دنیا و آخرت است و قرآن کریم مرتب به آن سفارش می کند:

«یا ایها الذین آمنوا اذکروا الله ذکراً کثیراً» [3] ای کسانی که ایمان آورده اید خدا را بسیار یاد کنید.

«و اذکروا الله کثیراً لعلکم تُفلحون» [4] و خدا را بسیار یاد کنید شاید که رستگار شوید.

امیرالمؤمنین علی علیه السلام هم در مناجات شعبانیه از خداوند یاد او را درخواست می کند:

«الهی و الهمنی ولهاً بذکرک الی ذکرک» [5] خدایا مرا شیفته و سرگشته یاد خودت فرما.

آگاهی یا غفلت نسبت به پروردگار

امام سجاد علیه السلام در صحیفه سجادیه عرض می کند:

«نبهنی لذکرک فی اوقات غفلة» [6] در مواقع غفلت به من آگاهی و توجه فرما تا همواره به یاد تو باشم.

اینکه انسان در تمامی لحظات زندگی، در شادی و غم، در نشاط و کسالت، در سلامتی و بیماری، در فقر و غنا، در رنج و رفاه خدا را فراموش نکند و همیشه و در همه حال به یاد پروردگار باشد که:

«ألا بذکرالله تطمئن القلوب» [7] آگاه باشید تنها با یاد خدا دل ها آرامش می یابد.

یاران سیدالشهداء علیه السلام اگر ثابت قدم و استوار در راه امام خویش می ایستند و از هیچ چیزی هراس ندارند و به موفقیت و پیروزی نهایی دست می یابند چون همواره به یاد خدا هستند و دلگرم به پشتوانه الهی می باشند.

قرآن کریم می فرماید مردم در این دنیا از دو حال خارج نیستند، گروهی به یاد خدایند و عده ای او را فراموش کرده اند.

1- کسانی به یاد خدا هستند

«فاذکرونی اذکُرکم» [8] پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.

همانطوری که آنان در همه حال خدا را در نظر گرفته اند، خداوند هم آنان را فراموش نمی کند و در کنارشان قرار می گیرد و مورد عنایت خویش قرارشان می دهد. موسی بن عمران علیه السلام عرض کرد:

«یا رب ابعید انت من فأنادیک اُم قریب فأناجیک» [9] پروردگارا آیا تو از من دوری تا صدایت کنم یا به من نزدیکی تا با تو نجوا کنم؟

خداوند باری تعالی فرمود:

«انا جلیس من ذکرنی» من همنشین کسی هستم که مرا یاد کند.

ما در روز عرفه دعای معروف سیدالشهداء علیه السلام در این روز را می خوانیم. در چند جای دعای عرفه که اوج بندگی و مناجات با پروردگار است راوی می گوید امام حسین علیه السلام وقتی این جملات را بر زبان می آورد اشک از گونه های شریفش جاری می گشت:

«اللهم اجعلنی اخشاک کانی اراک و اسعدنی بتقواک» بارالها مرا چنان کن که از تو بترسم گویا تو را می بینم و به پرهیزکاری مرا سعادتمند گردان.

سیدالشهداء علیه السلام مثل دو مشک آب اشک می ریخت و عرض می کرد:

«یا اسمع السامعین یا ابصرالناظرین یا اسرع الحاسبین یا ارحم الراحمین» ای شنواترین شنوندگان و ای بیناترین بینایان و ای سریع ترین حساب رسان و ای مهربانترین مهربانان.

اباعبدالله علیه السلام در صحرای عرفات با خدا مناجات می کند و به یاد او و برای او اشک می ریزد، خداوند هم تا دنیا دنیاست چشم همه عالمیان را گریان حسین علیه السلام می کند.

«انا قتیل العبرة، لا یذکرنی مؤمن الا بکی» [10] من کشته شده ای خواهم بود که یاد نمی کند مرا مؤمنی مگر اینکه می گرید.

یاد خدا راز ماندگاری کربلا

یاران سیدالشهداء علیه السلام برای کسب رضای الهی به یاری آن حضرت شتافتند و در راه خدا و امام زمانشان جانفشانی نمودند. در شب و روز عاشورا به ذکر و یاد خدا مشغول اند که سید بن طاووس می گوید:

«لهم دوی کدوی النحل ما بین راکع و ساجد و قائم و قاعد» [11] زمزمه آن ها در حال رکوع و سجده و قیام و نشستن مانند زمزمه زنبوران عسل شنیده می شد.

آن ها آخرین شب عمر خود را به دعا و مناجات با معبود خویش سپری می کنند، خدا هم یاد و نام آنان را در طول تاریخ زنده نگه می دارد و بلند آوازه می کند. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:

«من اشتغل بذکرالله طیب الله ذکره» [12] هرکه به یاد خدا سرگرم باشد، خداوند او را خوش نام می گرداند.

شما کدام واقعه تاریخی را سراغ دارید که پس از حدود هزار و چهارصد سال به جای فراموش شدن و یا حداقل کم رنگ گردیدن هرساله پرشورتر و بهتر و فراتر برای زنده نگه داشتن آن تلاش شود و زن و مرد، پیر و جوان برای برگزاری مراسم سعی و کوشش کنند، هزینه کنند، وقت و انرژی صرف کنند.

ما در غم از دست دادن نزدیک ترین عزیزانمان یک هفته، چهل روز، یک سال عزاداری می کنیم و بعد از گذشت مدتی با ذکر فاتحه ای از آنان یاد می نماییم. اما هر سال شب اول محرم برای عزای پسر فاطمه علیها السلام لباس سیاه به تن می کنیم و اشک می ریزیم. این جایگاه در قلب و دل مردم و نسل های گوناگون از کجا بدست آمده است؟

«فاذکرونی اذکُرکم» [13] پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.

2- افرادی خداوند را از یاد برده اند

«نسوا الله فنسیَهُم» [14] خدا را فراموش کردند، خدا نیز آنان را فراموش نمود.

«و لا تکونوا کالذین نسوا الله فانساهم انفسهم» [15] و شما مانند آنانی نباشید که به کلی خدا را فراموش کردند و خدا هم آنان را به خود فراموشی گرفتار کرد.

کسانی که از خدا غافل می شوند، خداوند هم آنان را رهایشان می کند و به خودشان وامی گذارد تا جایی که آن ها از خودشان نیز غافل می گردند. بی هویت و بی اراده می شوند. انسانی که به خودش واگذار شد خیلی راحت زیر بار شیطان می رود، خیلی آسان زیر بار ظلم و ستم می رود و دست به کارهایی می زند که حتی از کنترل خویش هم خارج است و زمانی به خود می آید که به سقوط و تباهی رسیده است.

غفلت از خدا عمر سعد را خود فراموش می کند

از شبی که آب را به روی خیام سیدالشهداء علیه السلام بستند، برخی از اصحاب حضرت تلاش کردند تا آب به خیمه ها برسانند. یکی از آنان بریر بن خضیر همدانی است. بریر خدمت امام حسین علیه السلام آمد و عرض کرد: آقاجان، اجازه می دهید بروم و با عمر سعد صحبت کنم، تا قدری آب برای کودکان لب تشنه بیاورم؟ یابن رسول الله ما زنده بمانیم صدای العطش و این زن و بچه بلند باشد. حضرت فرمود: هر طور که صلاح می دانی.

بریر سوار اسب شد و به طرف لشکر کوفه آمد. کوفیان بریر را خوب می شناختند، بعضی از آن ها قرآن را از او یاد گرفته بودند. بریر به سوی خیمه عمر سعد آمد. وقتی چشمش به خیمه عمر سعد که کنار شریعه فرات زده شده بود و مشک های پر از آبی که در آنجا قرار داشت، افتاد خیلی متأثر شد و از شدت ناراحتی وقتی وارد خیمه ابن سعد شد، سلام نکرد.

عمر سعد با تعجب رو کرد به بریر و گفت: بریر من شنیده ام که قاری قرآن هستی، به مردم آداب و اخلاق اسلام یاد می دهی. چطور خودت آداب ابتدایی دینت را فراموش کردی؟ بریر گفت: چه آدابی را فراموش کردم. ابن سعد گفت: چرا سلام نکردی؟ مگر من مسلمان نیستم. بریر پوزخندی زد و گفت: مسلمان؟ عمر سعد تو واقعاً گمان می کنی که مسلمان هستی؟ این چه اسلامی است که تو داری؟ به چهار رکعت نماز و روزه ات دل خوش کردی؟ یعنی مسلمانی فقط نماز خواندن و روزه گرفتن است. تو ادعای مسلمانی می کنی آن وقت با خاندان رسول خدا اینطور رفتار می کنی؟ کجای اسلام به تو اجازه جنگ با امام زمانت را می دهد؟ آب فرات در برابر حسین علیه السلام و اهل بیتش موج می زند اما لبان آنان از شدت تشنگی خشکیده است. بعد از گفتگوی مفصلی که بین این دو نفر صورت گرفت، آخر سر عمر سعد گفت: بریر من می دانم که حسین علیه السلام برحق است اما چه کنم که از حکومت ری نمی توانم دست بکشم [16].

غفلت از خدا، انسان را به این تباهی می کشاند که بدون توجه به عاقبت سوء و بدی که در انتظارش است، دست به بالاترین جنایت ها می زند.

تفاوت ذاکرین با غافلین

یک شاخه وقتی به درخت متصل است، بالا و در اوج قرار دارد. سر سبز و باطراوت است. میوه دارد. چون به درخت متصل است تازگی دارد، خم می شود اما به راحتی شکسته نمی شود. ولی همین شاخه زمانی که از درخت جدا شد، سقوط می کند، به پایین می افتد، سبزی و طراوت خود را از دست می دهد، دیگر میوه و ثمره ندارد، تازگی خود را با خشکی عوض می کند و به کوچکترین فشاری می شکند. دیگر تکه چوبی بیش نیست یا هیزم می شود و می سوزد و یا عصا می گردد و در دست مردم قرار می گیرد تا هر جا و به هر نحو که بخواهند ببرندش. انسانی که با خدا باشد، مانند شاخه ای است که به درخت وصل است. همیشه در اوج عزت و سربلندی قرار دارد.

«من کانَ یریدُ العزة فلله العزةُ جمیعاً» [17] کسی که خواهان عزت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزت برای خداست.

همیشه دارای نشاط و سرزنده است. علی علیه السلام می فرماید:

«المؤمن بعید کسله، دائم نشاطه» [18] مؤمن از تنبلی به دور و فعال و پرنشاط است.

وجودش دارای فوائد و ثمره بسیار برای دیگران است. رسول خدا می فرماید مؤمن کسی است که:

«الخیر منه مأمول و الشر منه مأمون» [19] مردم به خیرش امیدوار و از آزارش در امانند.

و زیر بار مشکلات، شاید کمرش خم گردد اما چون خدا دارد هیچ گاه نمی شکند.

«و من یتوکل علی الله فهو حسبه» [20] و هرکه بر خدا توکل کند، خدا او را کفایت می کند.

این شور و نشاط، این توکل، این عزت را به وضوح در وجود یاران اباعبدالله الحسین علیه السلام می توان دید.

شادی یاران حسین علیه السلام در آخرین شب عمرشان

شب عاشورایی که سیدالشهدا خبر شهادت آنان را داده است و فرموده فردا همگی در این جنگ کشته می شویم به جای ترس و ناراحتی به جای احساس ضعف و تنهایی، آنان با یکدیگر شوخی می کنند، شادند، می خندند.

شب عاشورا خیمه ای برای نظافت برپا شد و بریر جلوی خیمه ایستاده بود و نوبت می داد و با افرادی که وارد و خارج خیمه می شدند مزاح و شوخی می کرد. عبدالرحمن انصاری گفت: بریر می خندی؟ نشنیدی حسین علیه السلام چه فرمود؟ امشب شب شوخی و خنده است؟ بریر گفت:

«لقد علم قومی انی ما أحببت الباطل کهلاً و لا شاباً و إنما افعل ذلک استبشارا بما نصیر الیه» [21] خویشان من می دانند که من هرگز در جوانی و پیری اهل شوخی نبوده ام ولی حال شادی می کنم به خاطر بشارت دادن به چیزی که ما بسوی آن می رویم.

افسردگی کوفیان یک روز پس از عاشورا

فردی هم که از خدا جدا شود و او را فراموش کند مثل شاخه ای است که از درخت بریده شود، به ذلت و خواری می افتد. به کوچکترین مشکل چون پشتوانه ای مانند خدا ندارد می شکند، شاید نشاط زود گذر داشته باشد اما پس از آن اندوه و افسردگی همیشگی دارد. روز عاشورا، کوفیان هلهله و شادی کردند و سر از تن نوه پیامبر خویش جدا نمودند.

«و هذا یوم فرحت به آل زیاد و آل مروان بقتلهم الحسین علیه السلام» [22] و این روزیست که خاندان زیاد بن ابیه و آل مروان بن حکم به خاطر شهادت حسین علیه السلام شاد بودند.

ولی این شادی دیری نپایید که به حزن و اندوه و پشیمانی دائمی تبدیل شد. آن هم نه پس از سال ها، بلکه به فاصله یک روز بعد از آن حادثه عظیم دچار حسرت و پشیمانی شدند. روز یازدهم محرم وقتی زینب کبری علیها السلام وارد قتلگاه شد و دست زیر بدن قطعه قطعه برادر برد و فریاد وامحمداه سر داد:

«فابکت و الله کل عدو و صدیق» [23] به خدا قسم دوست و دشمن را به گریه درآورد.

حسین کش های دیروز که مست از جنایتشان بودند، امروز نادم و پشیمان و اشک ریزانند.

کجا و چگونه به یاد خدا باشیم؟

ویژگی بارز و رمز موفقیت امام حسین علیه السلام و اصحابش به یاد خدا بودن در تمامی لحظات است.

حال باید به این سؤال پرداخته شود که چگونه می توان چنین خصلتی را بدست آورد؟ اگر رمز پیروزی خون بر شمشیر در کربلا یاد و ذکر خداست، چگونه می توان برای یاری فرزند سیدالشهداء علیه السلام، حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالی فرجه الشریف این ویژگی را در وجود خویش پرورش دهیم؟

به یاد خدا بودن آن هم در تمامی لحظات شاید به یکباره سخت و در نگاه اول محال به نظر برسد اما کاری که قدم به قدم و با استمرار صورت گیرد، به تدریج گسترده و ماندگار می گردد. یاد خدا علاوه بر ذکر زبانی باید در اعمال و رفتار ما وجود داشته باشد و برای آنکه تمامی کارها و همه لحظات زندگی ما با یاد و نام خدا صورت گیرد. باید از مواقعی خاص شروع گردد تا به همه زمینه های زندگی مان سرایت کند.

1- در کسب و کار

امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:

«اکثروا ذکر الله اذا دخلتم الاسواق» [24] خداوند را بسیار یاد کنید وقتی به بازار می روید.

یکی از مواقعی که یاد خدا بسیار ضروری و مهم است موقع کسب و کار و در محل خرید و فروش اجناس که معمولاً در بازار رواج دارد، می باشد. علی علیه السلام نمی فرماید در مسجد یاد خدا باشید، چون انسان مسجد می آید تا نماز بخواند، با خدا مناجات کند. اما در بازار است که خرید و فروش و احتمال کم فروشی و گرانفروشی، بی انصافی، مال حرام، ربا، برخورد با نامحرم وجود دارد. محل کسب و کار است که می تواند جای رفت و آمد شیاطین و یا محل نزول فرشتگان خدا باشد.

اینکه انسان در معاملات خود به یاد خدا هست و احکام دین خدا را در نظر می گیرد یا به فکر سود بیشتر حتی از راه حرام است. رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله برای در نظر گرفتن پروردگار در کسب و کار مسلمانان معیار ارائه می دهد:

«من باع و اشتری فلیجتنب خمس خصال والا فلا یبعین و لا یشترین الربا و الحلف و کتمان العیب و المدح اذا باع و الذم اذا الشتری» [25] کسی که خرید و فروش می کند از پنج خصلت دوری گزیند وگرنه خرید و فروش نکند:

1- ربا

2- قسم خوردن

3- پنهان کردن عیب کالا

4- تعریف کردن بیش از اندازه

5- بدگفتن از جنسی که قصد خرید دارد (توی سر مال زدن)

اگر کسی در چنین موقعیتی برای رسیدن به مال و ثروت دنیا آن هم از هر راهی، خدا را فراموش نکرد بلکه گاهی اوقات دست از معاملات پر سود دنیوی حرام به خاطر خدا گذشت کرد، خداوند نیز این کار او را فراموش نمی کند. پیامبر اعظم صلی الله علیه و آله می فرماید:

«من ذکر الله فی السوق مخلصاً عند الغفه الناس و شغلهم بما فیه کتب الله له الف حسنه و غفرالله له یوم القیامه مغفر لم تخطر علی قلب بشر» [26] هرکس در بازار به هنگام غفلت مردم و سرگردم بودنشان به داد و ستد با اخلاص خدا را یاد کند، خداوند برای او هزار حسنه می نویسد و روز قیامت از آمرزشی او را بهره مند سازد که بر دل هیچ انسانی خطور نکرده باشد.

فراموش نکنید که یکی از عوامل سقوط کوفیان در کربلا مبتلا شدن به حرام خوری بود. امام حسین علیه السلام فرمود:

«ملئت بطونکم من الحرام» [27] شکم های شما از حرام انباشته شده است.

2- هنگام داوری و پرداخت حقوق دیگران

رسول خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله می فرماید:

«اُذکر الله عند لسانک إذا حکمت و عند یدک اذا قسمت» [28] هرگاه خواستی داوری کنی خدا را به یاد زبانت بیاور و هروقت خواستی چیزی را تقسیم نمایی خدا را به دستت یادآوری کن.

گاهی برای ما موقعیتی پیش می آید که باید در مسئله ای بین دو نفر قضاوت و داوری کنیم، اینکه انسان به یاد خدا باشد و تحت هر شرایطی حق را بگوید. حق را به حقدار بدهد نه به آشنای خودش. نمی گوید این رفیقم هست، برادرم، فرزندم، همسرم هست. به نفع فلانی حرف بزنم بعداً کاری برایم انجام می دهد، به دردم می خورد.

بلکه تحت هر شرایطی با آنکه شاید اگر حق را بگوید دچار ضرر و زیان بشود اما چون به یاد خداست، حق بگوید و به حق حکم کند. امام علی علیه السلام می فرماید:

«رحم الله رجلاً رأی حقاً فاعان علیه و رأی جوراً فردّه» [29] خدا رحمت کند مردی را که حق را ببیند و آن را یاری کند و جور و ستم را بنگرد و آن را رد نماید.

موقعیت دیگری هم که یاد خدا لازم است، زمان تقسیم چیزی بین دیگران می باشد. اینکه انسان بین خودی و بیگانه تفاوت نگذارد. بین همه عدالت را برقرار کند، نه اینکه سهم نزدیکانش از دیگران بیشتر باشد. ما اگر از ظلم بیزاریم پس خودمان اهل ستم به دیگران نباشیم و همه در نظرمان یکسان باشند.

عدل علی علیه السلام نمونه ای از یاد خدا

ام هانی خواهر علی علیه السلام خدمت امام رسید تا سهم خود را از بیت المال مسلمین دریافت کند. امیرالمؤمنین بعد از محاسبه، بیست درهم به خواهرش داد. چند لحظه بعد کنیز ام هانی از در وارد شد و سهمش از بیت المال را طلب کرد. علی علیه السلام به او نیز بیست درهم داد. ام هانی با تعجب عرض کرد: آقا من بیست درهم، کنیزم هم بیست درهم؟ ما با هم در سهم بیت المال تفاوتی نداریم؟ من بانوی او هستم و او کنیز من، من خواهر شمایم. امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:

«ما وجدنا فی کتاب الله فضلاً لاسماعیل علی اسحاق» خواهرم من هرچه در کتاب خدا دقت نمودم هیچ فضل و برتری بین فرزندان اسماعیل (اعراب) و فرزندان اسحاق (غیر اعراب) نیافتم. [30]

3- هنگام خشم

خداوند باری تعالی به یکی از پیامبرانش می فرمود:

«اذکرنی عند غضبک اذکرک عند غضبی» [31] در هنگام خشم به یاد من باش تا من نیز در هنگام خشم خود به یاد تو باشم.

زمانی که انسان کنترل خود را از دست می دهد و ممکن است دست به کاری یا حرفی بزند که بعد موجب پشیمانی بشود، آن جا با یاد خداوند جلوی خشم و عصبانیت خود را بگیرد. به جای آنکه در برخورد با دیگران خشمگین شود، عفو و گذشت را سرلوحه کار خویش قرار دهد.

همه ما علاقه مند به بهشتی شدن هستیم. دوست داریم تا در آخرت ساکن بهشت و مورد رحمت خدا قرار بگیریم. قرآن می فرماید:

«سارعوا الی مغفرهٍ من ربکم و جنهٍ عرضُها السمواتُ و الارضُ» شتاب کنید برای رسیدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتی که وسعت آن آسمان ها و زمین است.

این مغفرت و بهشت برای چه کسانی است؟

«اُعدّتْ للمتقین» [32] برای پرهیزگاران آماده شده است.

افراد متقی چه ویژگی هایی دارند که شایسته بهشت شده اند؟

«الذین ینفقونَ فی السّراء و الضرّاء و الکاظمین الغیظ و العافین عن الناسِ» [33] همان ها که در توانگری و تنگدستی انفاق می کنند و خشم خود را فرو می برند و از خطای مردم درمی گذرند.

هرکس برای خدا خشم خود را کنترل کند، فردای قیامت مورد رحمت پروردگار و در بهشت قرار می گیرد.

4- در خلوت و تنهایی

امام صادق علیه السلام می فرماید:

«شیعتنا الذین إذا خلو ذکروالله کثیراً» [34] شیعیان کسانی هستند که چون تنها باشند، خدا را بسیار یاد می کنند.

هنر این نیست که انسان در ملاء عام و جلوی چشم دیگران گناه نکند. وقتی مأمور راهنمایی رانندگی با قبض جریمه سر چهارراه ایستاده، پشت چراغ قرمز ایستادن هنر نیست، زمانی که مراقب بالای سرت در امتحان هست و تقلب نمی کنی مهم نیست. بلکه مهم جایی است که در خلوت و تنهایی خودت وقتی کسی نیست که ببیند، خلاف و بی قانونی نکنی.

اکثر افراد برای انجام گناه به دنبال مکانی خلوت و دور از چشم دیگران هستند تا کسی نبیند و آبرویشان حفظ شود. در حالی که خدا را فراموش می کنند و تصورشان این است که خدا ناظر بر اعمال و رفتارشان نیست. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید:

«إتقوا معاصی الله فی الخلوات فإن الشاهد هو الحاکم» [35] از نافرمانی خدا در خلوت ها بپرهیزید زیرا آنکه می بیند، خودش حاکم و فرمان دهنده است.

علت بسیاری از گناهان و نافرمانی های ما فراموشی یاد خداوند است. اگر ما خدا را حتی در تنهایی خویش ناظر بدانیم، هیچ گاه دست به عصیان نمی زنیم.

«ألم یعلم بأنّ الله یری» [36] آیا او ندانست که خداوند همه اعمالش را می بیند.

یاد خدا در وجود اصحاب سیدالشهداء علیه السلام

حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفایش با یاد و نام خدا در راه او قدم برداشتند و به سربلندی و سعادتمندی در دنیا و آخرت نائل گردیدند. کربلا صحنه ای از یاد خدا و مناجات با او در هر حال و فراموش نمودن پروردگار و سقوط و گمراهی و تاریکی است.

ظهر عاشورا است. امام حسین علیه السلام و یاران باقی مانده می خواهند آخرین نماز خود را اقامه کنند. نکته قابل توجه این است که حضرت نمی فرماید: هر کدام بروید در خیمه ها نماز بخوانید و بیایید و یا الان در بحبوحه جنگ هستیم. نماز را به تأخیر بیندازد. امام حسین علیه السلام ظهر عاشورا اول وقت نماز می خواند آن هم به جماعت.

علیرضا صادقی واعظ

تنظیم : www.vaezoon.ir

به نقل از : www.harfeakhar.com