24 آبان 1393, 14:6
كلمات كليدي : مسيح، پولس، اسارت، شريعت، نجات
نویسنده : سيد محمد رضا موسوي
سهم پولس رسول در بسط و گسترش آیین مسیحیت کنونی از دیگر رسولان به مراتب بیشتر بوده است و حجم قابل ملاحظهای از کتاب مقدس به نوشتههای وی اختصاص دارد. او منکر شریعت و دستورات و اعمال دینی گردید و این اعمال را برای رسیدن به سعادت ضروری ندانست. پیروان اولیه مسیح تمام آداب و رسوم شریعت یهود را رعایت میکردند و هر کس که به دین مسیح در میآمد ابتدا لازم بود که شریعت یهود را بپذیرد، اما پولس یهودی شدن تازه مسیحی را ضروری نمیدانست.
عیسی)ع) میفرمود: هر گاه کسی حتی کوچکترین احکام شریعت را بشکند و به دیگران چنین تعلیم دهد، در ملکوت آسمان پستترین فرد محسوب میشود، حال آنکه هر کس شریعت را رعایت کند و به دیگران نیز چنین تعلیم دهد در ملکوت آسمان بزرگ خوانده خواهد شد.[1] اما پولس برخلاف تعالیم حضرت عیسی(ع)، بنیانگذار گرایشی در مسیحیت است که نسبت ایمان را با عمل و اطاعت از دستورات الهی میگسلد و ایمان را در برابر شریعت مینهد.[2] در خصوص اندیشه پولس دو دیدگاه وجود دارد؛ گروهی اندیشه پولس درباره شریعت را متفاوت با اندیشه مطرح شده در از اناجیل چهارگانه میدانند و عده دیگری معتقدند که بین گفتههای عیسی و پولس تفاوتی اساسی نیست و جوهره کلام آنها یکی است.[3]
وی معتقد بود که انسان در دوره شریعت، کودکی خود را سپری کرد و مانند غلامان، اسیر عقاید دنیوی بود. شریعت، انسانیت را آماده کرد تا حقیقت و آزادی را بهوسیله فرزند خدا دریافت کند.[4]
با اینکه پولس بر منشأ الهی شریعت تأکید دارد، ولی جملاتی را درباره آن بیان میکند که در نظر اول با الهی بودن شریعت ناهمخوانی دارد. او اظهار داشت که شریعت گناهان را افزایش داد[5] و بیشتر منشأ لعنت است تا نجات و هیچکس بهوسیله شریعت تطهیر نمیشود.[6] تا قبل از دوره ایمان، انسان تحت تسلط شریعت به "اسارت" و بندگی گرفته شده بود تا ایمان ظهور کند. شریعت نگهبان انسان بود تا او را به مسیح برساند و تطهیر شود. پس از ظهور ایمان، انسان دیگر محتاج به نگهبان نیست و همه در عیسی مسیح به دلیل ایمان فرزندان خدا هستند.[7]
پولس در ابتدا بر این عقیده بود که ظاهر شریعت و قانون موسی تنها راه وصول به حقیقت و تنها منبع سعادت حیات است. ولی چون نودینانی را ملاحظه کرد که با وجود ایمان کامل به عیسی، بهکلی از شریعت موسی بیخبرند ولی پایه اعمال و اخلاق ایشان بسیار عالیتر و محکمتر از پیروان ظاهر شرع است، بر او روشن شد که حقیقت مسیح در باطن مرد مؤمن تجلّی میکند و او را به سرمنزل صواب و رستگاری رهبری مینماید. چنین انسانی با آزادی روح و ضمیر، کارهای نیک و پسندیده انجام میدهد و از بدی میپرهیزد و برای او ضرورت ندارد که دایماً به دستورهای رسمی و قوانین دینی رجوع کرده، حلال و حرام را از روی آنها تشخیص دهد. او با این استدلال معتقد شد که باید بندهای پوسیده «شریعت» موسی را رها کند و طالب آزادی روح و حریت ضمیر شود. از این رو صریحاً اعلام کرد که دیگر ختنه واجب نیست و همچنین رعایت حلال و حرام در طعام و شراب ضرورت نخواهد داشت.[8]
پولس در نامههایش به غلاطیان بر موقتی بودن شریعت تأکید میکند. او در تبیین موقتی بودن نقش شریعت و اسارت آن از دو تمثیل استفاده میکند. نخست، شریعت مانند زندانبانی است که انسان را در بند نگاه میدارد.[9] گرچه وظیفه زندانبان حفاطت از زندانیان است، اما کار مهم او این است که ایشان را تحت کنترل خود نگاه دارد تا خود را ناامیدانه در اسارت ببینند. در نتیجه پایبندان به شریعت «برای ایمانی که میبایست مکشوف شود، بسته شده بودند»[10] اما با آمدن ایمان، نقش شریعت به عنوان زندانبان خاتمه یافت.[11]
دوم، شریعت همچون دایه اطفال است. به نظر پولس، نقش دایه مانند سرپرست غلامان است که طفل آزاد را در همه جا همراهی میکند. در ضمن، دایه نقش تعلیمی و تربیتی دارد و کارش موقتی است. پولس اظهار میدارد که فقط از طریق ایمان به مسیح است که میتوان از این محدودیت شریعت آزاد شد.[12]
"شریعت" پس از گناه، دومین مانع نجات انسان، در مسیحیت معرفی شده است. در بخشهایی از عهد جدید به شدت علیه شریعت سخن گفته شده و شریعت به عنوان یکی از موانع مهم نجات بشر معرفی گردیده است. انسان پایبند به شریعت همچون شخصی که گرفتار مرض گناه است، احتیاجش با شریعت و قوانین و دستورهای نیکوی اخلاقی و امر و نهی برآورده نمیشود، بلکه به یک پزشک روحانی احتیاج دارد که قادر باشد او را دگرگون سازد و در او فکر و قلب و اراده جدیدی بیافریند تا بتواند آنچه را که خدا از او میخواهد، انجام دهد.
بنابراین، انجام اعمال و مناسک مذهبی نمیتواند هیچ نقشی در رستگاری و نجات انسان ایفا کند. منظور مسیحیان از عبادت، تحصیل نجات و بخشش گناهان نیست؛ زیرا به اعتقاد آنان نجات را نمیتوان به وسیله کارهایی که انجام میگیرد، به دست آورد، بلکه بخشش از طرف خدا رایگان به انسان عطا میشود، به شرطی که به مسیح ایمان آورد. از اینرو عبادت خدا نه جهت تحصیل نجات، بلکه به منظور ابراز محبت و قدردانی به خدا برای نجات رایگانی است که به انسان بخشیده است.[13]
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان