13 دی 1396, 16:34
وقتی از افراد مختلف خواسته میشود تا نظرات خود را دربارهی خدمات استاد مطهری ارائه دهند؛ هرکس به مقتضای تجربه، تخصص و برداشت خود از مسائل جامعه، به بُعدی از ابعاد وجودی این استاد فرزانه اشاره میکند.
یکی از ابعاد وجودی این استاد گرانقدر، نگرش نظاممند و تعادل و توازن توجه ایشان به ابعاد مختلف دین، در تحلیل مسائل فردی و اجتماعی بود، نگرشی که میتوانست در تجلیبخشیدن به حضور اعتقادات، باورهای دینی در تمامی عرصههای اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی جامعه کمک کند تا زمینهای باشد برای برپایی مجدد تمدن اسلامی.
توضیح بیشتر اینکه، بسیاری از صاحبنظران علوم اجتماعی در تفاوت مفهوم فرهنگ و تمدن معتقدند؛ تمدن، تجلی عینی فرهنگ است و این بدان معناست که اگر در تفکر اسلامی ما دروغ بهشدت نفی شده است، نه تنها اکثریت مردم از دروغ مبرا هستند که این نشان از وجود فرهنگ اسلامی در جامعه دارد؛ بلکه وقتی با مجموعه قوانین و ضوابط حاکم بر روابط جامعه مواجه میشوید، احساس میکنید نباید دروغ بگویید. برای مثال، زمانی که به ادارات اقتصاد و دارایی مراجعه میکنید و با نظام محاسبات مالیاتی روبهرو میشوید، آنجا هم احساس میکنید علاوه بر اینکه مدیرکل، ممیز و کارمند به تو دروغ نمیگویند، که مجموعه قوانین و دستورالعملها و ضوابط آن سازمان نیز تو را تشویق به راستگویی میکنند و این یعنی خلق نظام و ساختاری که عینیتبخش فرهنگ جامعه است و مقدمهای است برای شکلگیری پایههای تمدن اسلامی که در ساختار مالیاتی کشور تجلی پیدا کرده است و یا وقتی وارد شهر تهران میشوی، نظافت، نظم، قانونمداری مردم بدون اِعمال زور و مجازات، شما را در فضای روانی خاص قرار میدهد که احساس میکنید نباید بینظم باشید، نباید از قوانین و ضوابط عبور کنید و این یعنی تجلی نمادهایی از تمدن اسلامی در مدیریت شهر تهران و یا وقتی از مدرسهی فرزند خود بازدید میکنید و وارد کریدور مدرسه شدید و روی دیوار حدیث زیبای نماز ستون دین است را دیدید، این یعنی وجود فرهنگ دینی، ولی وقتی دربِ زیبایی در کریدور دیدید و علاقهمند شدید که ببینید آنجا کجاست و در را باز کردید، دیدید داخل آنجا هم چقدر زیبا طراحی شده و محراب زیبایی هم چشم شما را مینوازد، وقتی متوجه میشوید، این زیباترین مکان مدرسه است که به نمازخانه تبدیل شده است، اینجا هم گوشهی دیگری از تمدن اسلامی تجلی پیدا کرده است. بدیهی است، زمانی میتوان گفت شکلگیری تمدن اسلامی آغاز شده است که تجلی تمام اعتقادات و ارزشهای اسلامی را در اقتصاد، سیاست، معماری، ساختارهای اداری، قضایی، نظامی، انتظامی و غیره شاهد باشید.
لازم به توضیح است که تحقق این امر در گِروِ دو تحول همزمان در مسائل اجتماعی است، یکی اصلاح فرهنگ عمومی جامعه و دیگری بازسازی تمامی ساختارها و نظامهای اجرایی کشور، و این معنا تحقق پیدا نمیکند، جز با حضور متفکران و اسلامشناسانی که ضمن اِشراف بر کلیت دین، در یکی از عرصههای تخصصی، مثل اقتصاد، سیاست، مدیریت و غیره اِشراف کامل داشته و همزمان نیز با مسائل جامعه در آن موضوع خاص، آشنا باشد. این در شرایطی است که در حال حاضر بسیاری از شخصیتهای فرهیخته و عالِم جامعه ما در طرح مسائل اسلامی، تنها در تبیین مطالب کلی دارای تسلط و اِشراف هستند و اگر خیلی کاربردی سخن بگویند آن مفهوم کلی را در قالب مباحث اخلاقی یا اعتقادی در زندگی و رفتار فردی افراد توضیح میدهند و نمیتوانند چگونگی حضور آن اعتقاد و ارزش یا اخلاق را در کارکرد یک نظام اجرایی توضیح دهند و مثلاً اگر پا را فراتر گذاشتید و سوال کردید که تجلی عدالت در نظام آموزشوپرورش جامعهی اسلامی یعنی چه؟ و کدام نظام آموزشی با چه سازوکاری میتواند تحققبخش عدالت مورد نظر اسلام باشد، پاسخ روشنی نمیشنوید، چرا؟ چون نظام اجرایی ما از طریق افراد متدینی مدیریت میشود که آموزشدیدهی نظام وارداتیاند و روحانیان ما در حوزه علمیهای به تحصیل مشغول بودهاند که ارتباطی با برپایی نظام حکومتی نداشته است و استادان دانشگاههای ما در حوزهای از علوم انسانی به مطالعه و تحقیق نشستهاند که حداقلِ ارتباط را با مسائل جامعهی ما دارند. گرچه امید است با تحولات آغاز شده در حوزه و دانشگاه و با بهرهگیری از مدیران با تجربه و صاحبنظر در عرصهی اجرا، به تدریج این مشکل برطرف شود، لیکن پیوند حوزه و دانشگاه و اجرا، نیازمند نخ تسبیحی است که بتواند این پیوند را بهخوبی برقرار کند و این نخ تسبیح باید عالِم دینی باشد تا علوم جدید و تجربهی مدیران را به استخدام تفکر اسلامی درآورد.
در این میان، معدود شخصیتهای مسلط به معارف اسلامی بودهاند که به دعوت دانشگاه به محیط علمی مدرن رفتهاند و چون درد مردم و جامعهی اسلامی را داشتهاند، تلاش کردهاند در چارچوب اصول و مبانی اسلامی و شرایط زمان، حرفهای کلی را به متون جزیی تمدنساز تبدیل کنند و یکی از این شخصیتها، استاد مطهری بوده است که میتوان با مطالعهی آثار این بزرگوار، این مسأله را مورد ارزیابی قرار داد. برای مثال، بیش از 40 سال پیش استاد مطهری، در جمع انجمن پزشکان مسلمان آن زمان، در رابطه با مسألهی حجاب سخنرانی میکند و این سخنرانی تبدیل میشود به کتاب «مسأله حجاب» و هنوز هم بهرغم نوشته شدن دهها کتاب جدید، اکثر ارجاعات به کتاب استاد مطهری است و این است که باید اذعان کرد، مطهری در کنار همهی خصوصیات ارزشمند خود، عالم دینی تمدنساز هم بود و جای خالی او همچنان احساس میشود.
اجازه دهید با این توضیحات، فرصت را مغتنم شمرده، به همهی مدیران، اساتید، طلاب جوان و دانشجویانی که میخواهند در روند زندگی خود گامی در جهت برپایی تمدن اسلامی بردارند، صمیمانه توصیه نمایم، اگر تا به حال این کار را نکردهاید، در اولین فرصت، دورهی کامل مکتوبات این استاد فرزانه را مطالعه کنید؛ چرا که نگرشی جامع برای برداشت صحیح از اسلام و چگونگی به استخدام گرفتن علوم بشری را در مسائل روز جامعه پیدا خواهید کرد و راههای تازهای برای ایجاد تحول در حوزهی مسؤولیت خویش پیدا میکنید. انشاءالله
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان