كلمات كليدي : حذف "مفعولفيه" و نيابت از آن، تقدم "مفعولفيه" بر عامل، حذف عامل "مفعولفيه"، ظرف مستقر
اصل در "مفعولمعه"، از مجموعه مباحث "مفعولمعه" است که به صورت جداگانه مورد بررسی قرار میگیرد از این رو به خوانندهی محترم توصیه میشود جهت فهم مطالب این نوشتار و شناخت جایگاه و اهمیت عنوان آن به مدخل "مفعولمعه" و مطالب مذکور در آن مراجعه کند. این مجموعه، سه اصل در مفعولمعه را بیان کرده و در ضمن هر اصل به تبیین موارد مخالف با آن اصل میپردازد.
اصل اوّل: تاخر "مفعولفیه" از عامل
در "مفعولفیه" اصل بر این است که بعد از عامل خود ذکر شود ولی در مواردی به جهت وجود شرایط و قرائنی در کلام، با این اصل مخالفت شده و "مفعولفیه" بر عامل خود مقدّم میشود. حکم تقدّم "مفعولفیه" بر عامل خود بر سه گونه است: [1]
الف. وجوب تقدّم "مفعولفیه"
در صورتی که ظرف دارای صدارت باشد تقدّم آن بر عامل، واجب است؛ مانند: «فَأَینَ تَذهَبونَ»؛[2] در این آیه شریفه "أَینَ" اسم استفهام و دارای صدارت است؛ از این رو تقدّم آن بر عامل (تَذهَبُونَ) واجب است.
ب. امتناع تقدّم "مفعولفیه"
در صورتی که ظرف در کلام "محصورفیه" واقع شود تقدّم آن بر عامل جایز نیست؛ زیرا در صورت تقدم، معنای حصر از کلام فهمیده نمیشود؛ مانند: «وَ قَالُوا لَن تَمَسَّنَا النَّارُ إلَّا أَیَّاماً مَعدُودَةً»؛[3] در این آیه شریفه "أَیّاماً" مفعولفیه واقع شده که به جهت رساندن معنای حصر، متاخر از عامل خود (تَمَسَّنَا) آمده است.
ج. جواز تقدّم "مفعولفیه"
تقدم "مفعولفیه" بر عامل خود در غیر موارد وجوب و امتناع تقدم، جایز است؛ مانند: «الیَومَ أَکمَلتُ لَکُم دِینَکُم وَ أَتمَمتُ عَلَیکُم نِعمَتِی»؛[4] در این آیه شریفه "الیَومَ" مفعولفیه بوده که بر عامل خود (أَکمَلتُ) مقدّم شده است.
اصل دوّم: ذکر عامل "مفعولفیه" در کلام
اصل در کاربرد عامل "مفعولفیه" این است که در کلام ذکر شود اما گاهی با این اصل مخالفت شده و عامل حذف میشود. حکم حذف عامل "مفعولفیه" بر دو گونه است:
الف. وجوب حذف عامل
در صورتی که ظرف یکی از امور ذیل واقع شود حذف عامل آن ضروری است:[5]
1. خبر؛ مانند: «زیدٌ عِندَکَ»؛ در این مثال ظرف (عِندَکَ)، خبر واقع شده و عامل آن (موجودٌ) محذوف است.
2. حال؛ مانند: «مررتُ بِزیدٍ عِندَکَ»؛ در این مثال ظرف (عِندَکَ)، حال واقع شده و عامل آن (موجوداً) محذوف است.
3. صفت؛ مانند: «مررتُ بِرجُلٍ عِندَکَ»؛ در این مثال ظرف (عِندَکَ)، صفت واقع شده و عامل آن (موجودٍ) محذوف است.
4. صله؛ مانند: «جاء الذی عِندَکَ»؛ در این مثال "عِندَکَ" ظرفی است که صله واقع شده و عامل آن (یکون) محذوف است.
5. مشتغلعنه[6]؛ مانند: «یَومَ الأحد سافرتُ فیه»؛ در این مثال ظرف (یَومَ)، مشتغلعنه واقع شده و عامل آن (سافرتُ) محذوف است.
نکات ذیل در موارد وجوب حذف عامل قابل توجه است:
1. در این موارد عامل ظرف از افعال عموم[7] یا شبیه آن[8] است.[9]
2. ظرف را در موارد وجوب حذف عامل آن، ظرف مستقر[10] مینامند.[11]
3. عامل مقدّر در صله را باید فعل در نظر گرفت اگرچه در غیر آن میتوان عامل را فعل یا شبه فعل در تقدیر گرفت. [12]
ب. جواز حذف عامل
حذف عامل "مفعولمعه" با وجود قرینه در غیر موارد وجوب حذف، جایز است؛[13] مانند عبارت "یومَ القیامة" در جواب کسی که سؤال کرده است: «متی یجازی الناس؟»؛ در این مثال "یومَ"، مفعولفیه بوده که عامل آن (یجازی) با وجود قرینه (وقوع در مقام جواب از سوال) حذف شده است.
اصل سوّم: ذکر "مفعولفیه" در کلام
اصل در کاربرد "مفعولفیه" این است که در کلام ذکر شود اما گاهی با این اصل مخالفت شده و "مفعولفیه" حذف میشود. در مواردی با حذف "مفعولمعه" از کلام، الفاظی از آن نیابت میکنند که در ادامه به آنها اشاره میشود:[14]
الف. مصدری[15] که ظرف محذوف به آن اضافه شده است؛ مانند: «جِئتُکَ طُلوعَ الشّمسِ»؛ در این مثال "طُلوعَ" مصدری است که مضافالیه ظرف (وقت) بوده که با حذف مضاف، جانشین آن شده است. تقدیر عبارت "جِئتُکَ وَقتَ طُلوعِ الشّمس" میباشد.
ب. لفظی که بر صفتی برای ظرف دلالت دارد
مانند: «وَ مَهِّلهُم قَلِیلاً»؛[16] در این آیه شریفه "قَلِیلاً" صفتی برای ظرف (زمناً) بوده که با حذف موصوف، جانشین آن شده است. تقدیر عبارت " وَ مَهِّلهُم زمناً قلیلاً" میباشد.
ج. لفظی که بر عدد ظرف دلالت دارد
مانند: «سَخَّرَهَا عَلَیهِم سَبعَ لَیَالٍ وَ ثَمَانِیَةَ أَیّامٍ»؛[17] در این آیه شریفه "سَبعَ" و "ثَمَانِیَةَ" بر عدد ظرف دلالت داشته که تمییز آن دو به ترتیب دو ظرف " لَیَالٍ" و " أَیّامٍ" میباشد.
د. لفظی که بر کلیّت و یا جزئیّت ظرف دلالت دارد
مانند: «تُؤتِی أُکُلَهَا کُلَّ حِینٍ بِإِذنِ رَبِّها»؛[18] در این آیه شریفه "کُلّ" لفظی است که به اسم زمان (حین) اضافه شده و بر کلیّت ظرف[19] دلالت دارد.