دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اصل مبارزه با مستکبرین در سیره نبوی

No image
اصل مبارزه با مستکبرین در سیره نبوی

كلمات كليدي : تاريخ، سيره پيامبر(ص)، مبارزه، مستكبر، استكبار

نویسنده : معصومه اخلاقي

استکبار از ریشه‌ی کبر، به معنی تعظیم و بزرگی است.[1] به عبارتی؛ یعنی خود را بزرگتر از حد خود دانستن.[2] می‌توان گفت مستکبرین کسانی هستند که برای دست‌یابی به منافع خود از هیچ ظلمی ابا نداشته و خود و منافع خود را بالاتر از هر چیز دیگر قلمداد می‌کنند.

از این روی در دوره‌ی مورد بحث مستکبرین را می‌توان شامل تفاخر کنندگان به ثروت و مقام، کسانی که بر اساس تعصبات قبیله‌ای و به سبب نژاد خویش خود را برتر از دیگران می‌دانستند و کافرانی که برای حفظ مقام و موقعیت خود با اسلام دشمنی می‌ورزیدند، دانست.

پیامبر(ص) که با شعار برابری و عدالت مبعوث شده بود، از ابتدای رسالت خویش به مبارزه با این عناصر پرداخته و سعی کرد تفکر استکباری را از اندیشه جامعه اسلامی بزداید.

راهکارهای پیامبر(ص) در مبارزه با مستکبرین را می‌توان در سه بخش مطالعه کرد:

- مبارزه فرهنگی با مستکبرین

- مبارزه سیاسی با مستکبرین

- مبارزه مسلحانه با مستکبرین

1- مبارزه فرهنگی

تفکر غالب در جامعه، فرهنگ آن جامعه را می‌سازد و آن گاه فرهنگ به تقویت آن تفکر کمک می‌کند. در واقع هر دو بر هم تأثیر می‌گذارند. پیامبر(ص) وسیع‌ترین تلاش‌ها و مبارزات خود را در راه زدودن فرهنگ جاهلیت و جایگزین نمودن آن با اندیشه صحیح نمود. برای مبارزه با مستکبرین و استکبار از جامعه اسلامی نیز بیش از هر راه دیگر به اصلاح فرهنگ پرداخت.

1-1- احترام و حمایت از مستضعفین

آن چه در سیره رسول‌خدا(ص) به وضوح دیده می‌شود، احترام به قشر مستضعف و حمایت از حقوق ایشان است. در بستری که ثروت، قدرت و نژاد مهم‌ترین فاکتورهای ارزشمندی انسان‌هاست، پیامبر(ص) بدون توجه به آن مستضعفین جامعه را مورد احترام دانسته و از آنان حمایت می‌کند. پیامبر(ص) معتقد بود، جامعه‌ای که در آن حق مظلوم از ظالم گرفته نمی‌شود، محکوم به زوال است[3] و همواره تحقیر مؤمن را سبب خواری، فقر و تنگدستی و مورد عذاب و باعث رسوایی‌اش در آخرت می‌دانست.

او هنگامی که وارد مدینه شد، با وجودی که بسیاری از مسلمانان خواستار سکونت وی در خانه خود بودند و به ایشان اصرار می‌کردند، در خانه ابوایوب ساکن شد که فقیرتر از او در مدینه نبود.[4] او بر دست کارگر بوسه می‌زد و آن را دستی می‌دانست که هیچ گاه در آتش جهنم نخواهد سوخت.[5] رسول‌خدا(ص) محبت به مسکینان را از وظایفی می‌دانست که خدا بر دوشش گذاشته است.[6]

روزی ابومسعود انصاری خدمتکار خود را تنبیه می‌کرد که پیامبر(ص) او را دید و با این بیان که «تسلط خدا بر تو از تسلط تو بر این غلام بیشتر است»، ابومسعود را از این کار باز داشت. او نیز غلام را در راه خدا آزاد کرد.[7] سلمان فارسی هفت چیز را مورد توصیه پیامبر(ص) معرفی کرد که دوستی با فقرا از آن جمله بود.[8]

1-2- ترویج برابری و عدالت اجتماعی

خداوند در قرآن یکی از اهداف رسالت انبیاء را برپا کردن عدل و قسط بیان کرده است.[9] پیامبر(ص) در دوران نبوت خویش همواره به دنبال نهادینه کردن ارزش‌هایی چون برابری و برادری بود. وی مسلمین را برادر می‌خواند[10] و کرامت انسانی را تنها در تقوا معرفی می‌کرد.[11] وی با بستن عقد اخوت بین مسلمانان سعی کرد با بدون در نظر گرفتن ثروت و نژاد آنان، ایشان را در کنار هم قرار دهد.

او مردم را چون دندانه‌های شانه می‌دانست که هیچ برتری به هم ندارند[12] و تفاخر به پدران و نژاد را از خصوصیات جامعه جاهلی بر شمرد که در اسلام جایی ندارد و فرمود همانا خداوند نخوت و تکبر زمان جاهلیت و افتخار جستن به پدران را از میان برد همه مردم از آدمند و آدم نیز از خاک آفریده شده است.[13]

او در حجة‌الوداع فرمود: «مردم در اسلام برابرند، مردم به یک اندازه کامل، فرزند آدم و حوایند، عربى را بر عجمى و عجمى را بر عربى جز به پرهیزکارى و ترس از خداوند برترى نیست‌.... نسب‌هاى خود را نزد من نیاورید بلکه عملهاى خویش را پیش من آورید».[14]

1-3- دوری از کبرورزی و تکبر

تواضع و فروتنی، دوری از کبر و تجمل در سیره شخصی پیامبر(ص) به وضوح دیده می‌شود. رسول‌خدا(ص) با دوری از تکبر تلاش کرد آن را به عنوان یک ارزش در روح جامعه جای دهد.

روزی سلمان و بلال به دیدار پیامبر(ص) رفتند. سلمان برای احترام به پای ایشان افتاد و بوسید. حضرت ضمن جلوگیری از این کار فرمود: «من بنده‌ای از بندگان خدا هستم. از آنچه می‌خورند، می‌خورم و آن جا که می‌نشینند، می‌نشینم».[15] مسلمانان چون آن حضرت را می‌دیدند بر نمی‌خاستند؛ زیرا می‌دانستند چنین کاری را خوش نمی‌دارد.

عدی بن حاتم که برای تحقیق درباره پیامبر(ص) و دین اسلام از شام به مدینه سفر کرده بود، قصد داشت بداند آیا محمد(ص) داعیه پادشاهی دارد یا به راستی فرستاده خداست. هنگامی که به مسجد خدمت رسول‌خدا(ص) رسید، پیامبر(ص) به احترام او به پا خاست و وی را به خانه برد. در راه پیرزنی به ایشان برخورد کرد و مدتی طولانی ایشان را سر پا نگاه داشت. سپس عدی را به خانه برده و بر روی زیراندازی که موجود بود نشانید و خود روی زمین نشست. عدی می‌گوید: با خود گفتم به خدا قسم این رفتار شاهان و سلاطین نیست و مسلمان شدم.[16]

روزی شخصی نزد پیامبر(ص) آمد و دید که حضرت روی حصیر خوابیده و اثر چوب بر روی بدن ایشان مانده است، اندوهگین شد و به ایشان گفت: کسری و قیصر بر روی حریر و دیبا می‌خوابند و شما بر چنین حصیری؟ پیامبر(ص) فرمود: من مانند مسافر و رهگذری هستم که در سایه درخت استراحت می‌کنم و باید پس از اندکی استراحت به طرف مقصد خود حرکت کنم.[17]

او سعی می‌کرد تواضع و فروتنی را به اصحاب آموزش داده و آن را در جامعه اسلامی ترویج کند. او به اباذر می‌گفت: هر کس که خود شخصا به بازار رود و ما یحتاج خود را بخرد و خود حمل کند از کبر دور می‌شود. هر کس لباس خود را وصله کند و کفش خود را پینه زند از تکبر به دور است.[18] او می‌فرمود: پنج چیز است که تا مرگ از آن‌ها دست نخواهم کشید، هم خوراک شدن با بردگان، سوار شدن بر خر و پالان کردن آن، با دست خود بز را دوشیدن، جامه پشمینه پوشیدن و سلام کردن بر کودکان.[19]

رسول‌خدا(ص) بر روی زمین غذا می‌خورد. همانند بندگان می‌نشست. بر الاغ بدون پالان سوار می‌شد[20] و کفش خود را با دست خویش وصله می‌کرد.[21] خود شتر را علف می‌داد. خانه را جارو می‌کرد. گوسفند را می‌دوشید. جامه خود را وصله می‌زد. با خدمتکار خود غذا می‌خورد و هنگامی که خادم از دستاس کردن خسته می‌شد او را یاری می‌نمود. از بازار مایحتاج منزل را می‌خرید و با دست خود به خانه می‌آورد.[22]

2- مبارزه سیاسی با مستکبرین

در کنار فرهنگ سازی در جامعه برای مبارزه با خودکامگان، مبارزه سیاسی نیز در سیره رسول‌خدا(ص) جای داشت.

این مبارزه تنها پس از بعثت ایشان نبود، بلکه شرکت محمد امین در پیمان «حلف الفضول» از نمودهای بارز پشتیبانی او از ستمدیدگان است. این پیمان مربوط به زمانی است که مردی از قبیله بنی زبید کالایی را به عاص بن وائل فروخت. عاص پس از گرفتن کالا از پرداخت بهای آن خودداری کرد. مرد زبیدی از مردم کمک خواست. در نتیجه جمعی از قبایل مختلف دور هم جمع شده و پیمان بستند که هر ستمدیده را یاری کرده و حق مظلوم را از ظالم بگیرند و اجازه ندهند در مکه به کسی ستم شود. پیامبر اسلام یکی از این افراد بود. او بعدها از این پیمان یاد می‌کرد و می‌فرمود: اگر در اسلام هم به مانند آن دعوت می‌شدم، می‌پذیرفتم.[23]

از دیگر نمودهای مبارزه سیاسی ایشان با استکبار و مستکبرین نامه‌هایی بود که به پادشاهان سایر کشورها در اوج قدرت ایشان فرستاد. او بدون در نظر گرفتن مقام و شوکت ایشان، از جایگاهی برتر آنان را خطاب قرار داده و به پذیرفتن اسلام دعوت کرد و هشدار داد، اگر اباکنند گناه پیروانشان بر عهده آنان خواهد بود.[24]

پیامبر(ص) با وجود این که رابطه با کافران را امری صواب دانست، هیچ گاه تسلط ایشان را بر مسلمین نپذیرفت و آن را به شدت رد کرد.[25]

3- مبارزه مسلحانه با مستکبرین

مبارزه مسلحانه و رو در رو از راه‌هایی بود که رسول‌خدا(ص) در مبارزه با مستکبرین در پیش گرفت. بی‌تردید با مطالعه سیره ایشان می‌توان گفت مبارزه مسلحانه از آخرین راهکارهایی بود که پیامبر(ص) از آن استفاده کرد.

مبارزه با مستکبرانی که قصد دشمنی و ضربه زدن به اسلام را داشتند به عنوان یک وظیفه بر دوش پیامبر(ص) و مسلمانان قرار گرفته بود. خداوند دستور داد: «اگر پیمانهاى خود را پس از عهد خویش بشکنند و آیین شما را مورد طعن قرار دهند، با پیشوایان کفر پیکار کنید؛ چرا که آن‌ها پیمانى ندارند؛ شاید(با شدّت عمل) دست بردارند»[26] و در جای دیگر فرمود: «کسانى که ایمان دارند، در راه خدا پیکار مى‌کنند؛ و آنها که کافرند، در راه طاغوت‌[بت و افراد طغیانگر]. پس شما با یاران شیطان، پیکار کنید! (و از آن ها نهراسید!) زیرا که نقشه شیطان، (همانند قدرتش) ضعیف است‌»[27]. و همواره به پایداری در این راه تشویق می‌شدند.[28]

پیامبر(ص) به عنوان یک وظیفه الهی با مستکبرین نبرد نمود به گفته ابن‌هشام جنگ‌های رسول‌خدا(ص) شامل بیست و هفت غزوه و سی و هشت سریه بود.[29]

مقاله

نویسنده معصومه اخلاقي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.
Powered by TayaCMS