31 شهریور 1386, 0:0
ای بانوی بزرگ کرامت! ای خورشید احسان! در شمع گرم دستانت، نهال نوپای اسلام جان می گرفت و به درختی تناور تبدیل می شد. در آن زمان بت و شمشیر و شیطان، که دختران، عروس گورها می شدند و دستان سرد خاک، گرمای زندگیشان را می سترد، لطیف رنگین احساس و یاری ات، رسول خدا (ص) را از تنهایی بیرون می آورد و انتظار نبوت او را می کشید. هجران تو چنان سخت بود که سال وداع تو را "عام الحزن" نام نهادند. 29 رجب سه سال قبل از هجرت سالروز ارتحال روح فرسای نخستین بانوی مسلمان و بانوی فرشتگان آسمان، حضرت خدیجه کبری (س) را تسلیت می گوییم.
پیغمبر(ص) او را در حجون دفن کرد و خود او را در قبر گذاشت و سال وفات او عام الاحزان (سال اندوه ها) نامیده شده است و خدیجه به هنگام وفات 65 سال داشت.
در هنگام ازدواج با پیغمبر(ص) عمر شریف آن حضرت 25 سال و عمر خدیجه 40 سال بود. ثروتش از همه قریش بیشتر بود و اهالی مکه با اموال او پیش از آنکه با پیغمبر (ص) ازدواج کند تجارت می کردند و خدیجه پس از ازدواج با پیغمبر هر چه داشت به وی بخشید و این ثروت هنگفت از پایه های تشکیل دهنده دعوت اسلامی به شمار می رود. سخن از اسلام خدیجه گفتن در واقع سخن از اسلام در روز نخستین است. همه امت اتفاق نظر دارند که خدیجه اولین بانویی است که اسلام آورده است. در همان زمانی که پیامبر گرامی از اذیت و آزار و دشواریها رنج می برد، آنجا کسی بود که از بار اندوه و غمهای او می کاست و موجب می شد که غمها و اندوه های خویش را به فراموشی سپارد. او تنها خدیجه همان زن با ایمان بود، همان زن گرانقدری که یاور و شریک محمد (ص) بود.
تبسم خدیجه کوله بار اندوه و دردها را از محمد (ص) سبک می کرد و دوستی نمایان بر چهره اش موجب می شد که پیغمبر دردها و رنجهای خود را از یاد ببرد. ایمان خدیجه پیغمبر را از یک آینده درخشان و با شکوه برای دعوت خبر می داد و استواری عقیده اش دلیلی بر آغاز پیروزی بود. اموال خدیجه در واقع کلید شکست این محاصره بود. او مواد مصرفی را چندین برابر قیمت واقعیش از برای غذای کسانی که میان امت بودند می خرید تا اینکه سالهای محاصره اقتصادی با سلامت و رهایی امت سپری شد و حیله قریش با شکست و ناکامی مواجهه گردید. رسول گرامی (ص) به خاطر صداقت و امانتی که از او نمایان شده بود به صادق و امین معروف بود و خداوند حاضر و ناصر چنین می خواست که خدیجه دارای سیره ای باشد که بدان از همه زنان منحصر بفرد باشد، به همین جهت در دوره جاهلیت به طاهره معروف بود و همین لقب برای شرف و افتخار او کافی است.
ابن عباس گفته است: رسول خدا (ص) بر روی زمین چهار خط کشید و گفت آیا می دانید این چیست؟
گفتند: خدا و رسولش داناترند.
پس رسول خدا (ص) گفت:
مناقب خدیجه فراوان است و او از میان زنان کسی است که به مرحله کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاکدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر (ص) او را ستایش می کرد و بر دیگر زنان مؤمن برتری می داد و او را بسیار بزرگ می داشت تا جائیکه عایشه می گفت: به زنی رشک نبردم آنچنان که به خدیجه حسد ورزیدم زیرا که پیامبر (ص) بسیار زیاد از او یاد می کرد. و بدینگونه او در تاریخ حیات رسول اکرم (ص) زنی عادی نبود. بسبب فداکاری شگفت انگیز این بانوی پارسا، پیامبر (ص) او را بسیار بزرگ می داشت. سه سال پیش از هجرت، در تلاطم وقایع وتند باد مصائبی که از سوی قریش و سایرین بر پیامبر (ص) وارد می شد شعله ای فروزان رنگ باخته، به خاموشی می گرائید. رسول اکرم (ص) به سادگی نمی توانست این خبر دلخراش را بپذیرد. او بدین ترتیب انسانی را از کف می نهاد که عالی ترین نمونه وفا و فداکاری و جامع ترین بیانگر راستی بود. آخرین سخن خدیجه، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائی که در راه پیامبر(ص)دیده بود کم ارج تر نبود. لحظه ای که شبح مرگ بر چهره او سایه افکنده بود به پیامبر چنین می گوید:
کلمات بر لبان پاکش می لغزد و آخرین نفسهایش را با خشوع و ایمان بر می آورد ...... خدا خدیجه را رحمت کند. آن نمونه بارز زن مسلمان که برای عقیده و رسالتش پیکار کرد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان