13 مهر 1394, 13:51
عبادت
آیت الله ارباب شب ها دیر به خواب مى رفت و زود بیدار مى شد شب هاى تابستان که همه در حیاط خانه مى خوابیدند، ایشان نیمه هاى شب بیدار مى شد، به پشت بام مى رفت و مشغول نماز شب مى شد
«نمازهاى ایشان، بدون استثنا در اول وقت بود تنها در یک مورد نماز را تأخیر مى انداختند، آن هم به هنگامى بود که مهمانانى از سنخ خود داشتند یا در جایى مهمان بودند که معمّمین دیگرى نیز در آن جا بودندبى شک، به خاطر آن که مبادا آن ها را در شرایطى قرار دهد که موظّف به اقامه نماز جماعت با ایشان باشند، از این کار کراهت داشتند مشرب اخلاقى آن بزرگ، آن چنان بسیط و عام بود که نمى خواست کم ترین بار خاطرى براى همگِنان باشد
مسلمانى بود با شناختى کامل که ذرّه ذرّه وجودش با آن عجین بود به هنگام نماز و دعا، در صداى لرزانش آن چنان استحکام و ایمانى بود که هر شنونده اى را به لرزه مى انداخت و در بیانش چنان متانت و منطقى بود که هر مدّعى را آرام مى کرد توحید او تمام بود و زبانش جز حمد و شکر ایزد تعالى چیزى نمى گفت در همه عمر، حتى یک بار سخنى که بوى ناشکرى و نارضایى از آن به مشام برسد، شنیده نشدحتى در مواقعى که نزدیک ترین کسانش درمى گذشتند، با ایمان مطلق، انالله مى گفت و مى گذشت »([51])
خـاطـره
«حاج آقا رحیم ارباب، قریب صد سال عمر کرد مرد با سواد و با تقوایى بود از شاگردان مرحوم آخوند کاشى بود و نسبت به وى خیلى اظهار علاقه مى کرد مرحوم ارباب نقل مى کرد: یک روز، درس مرحوم آخوند حاضر نشدم، روز بعد که رفتم، پرسید: دیروز کجا بودى؟ گفتم: رفته بودم زیارت قبور مؤمنین فرمود: چطور تا اینان در دنیا بودند، در کسب و کار و بازار، رعایت امور شرعى را نمى کردندحال که مرده اند، شده اند مؤمنین!»([52])
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان