13 مهر 1394, 13:51
آقا نجفى قوچانى درباره آخوند خراسانى مىگوید:
«...بسیار کم غذا مىخورد و با ادنى طلبه همکاسه مىشد و مزیتى براى خود قرار نمىداد.... روز پانزده یا بیست بار آب کوفه به جهت طلاب مىفرستاد و به مردم متصل پول آب مىداد مع ذلک خود آن جناب آب شور استعمال مىنمود. بلى کسى که وجه گذرانش منحصر به تحف و هدایا باشد و از وجوهات تصرف نکند لابد کثیراً در ضیق واقع خواهد شد چون این سبب استمرار و دوامى ندارد.
چنان سعه صدرى داشت که نظیرش عزیزالوجود بود. کسى که در سابق ایام خلطه با آن جناب داشت، مىگفت روزى قریب نهار پول نداشت که نهار بگیرد و دستها را به هم مىمالید، مىفرمود چه کنم، بچهها امروز بى نهار چه مىکنند، در این اثنا شبه زوارى درِ منزل را زد بعد پانزده قران پول داد و رفت. همسایه خبردار شد که پول به جهت آقا رسید، آمد گفت: من بى عبا هستم، پول یک عبا به من مرحمت کنید. ایشان هم پانزده قران را تماماً به شخص همسایه داد و خود باز بى نهار ماند... و حقیر به جرأت مىتوانم قسم بخورم که اگر در دلسوزى جانب فقرا و اهل بیت خود را در حیث زندگانى به یک چشم نظر مىکرد و اگر از تحف و هدایا زائد بر ما یحتاج خود بود، عین آن را به بعضى از طلاب هبه مىکرد و نگه نمىداشت.
یکى از اصحاب مىگفت، عرض مىکردم این مقدار زائد را بفروش و در عرض سال بسال مىشود که پول اینها مبالغى خواهد شد آن وقت در محل حاجت صرف کنید و در ضیق نیفتید، مىفرمود من این کارها را بلد نشدهام.»
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان