13 مهر 1394, 13:51
مادر جناب مولوى نیز بانویى پاک دامن بود. خاطره زیر چهره تابناک او را به تصویر مىکشد:
«مادرم به تلاوت قرآن مجید علاقه بسیار داشت. او غالباً در هر شبانه روز، هفت جز قرآن تلاوت مىکرد. وى در شبهاى ماه رمضان نمىخوابید و به تلاوت قرآن، دعا و نماز مشغول مىشد. در یکى از شبهاى ماه رمضان، شمع سوخته بود و بیش از یک بند انگشت، در شمعدان باقى نمانده بود. به علت منع دولت، نمىتوانستیم از منزل خارج شده شمع تهیه کنیم. سربازان حکومتى، اگر کسى را در کوچه مىدیدند او را به زندان مىبردند و به آزار و جریمه نقدى محکوم مىکردند.
مادرم به روشنایى همان مقدار شمع مشغول تلاوت قرآن شد. به خدا سوگند، تا آخر شب که مادرم قرآن، دعا و نماز مىخواند، شمع تمام نشد. وقتى از نمازش فارغ شد، به سحرى خوردن مشغول شدیم. شمع همچنان مىسوخت. همین که صداى اذان صبح بلند شد، شمع نیز خاموش گردید. خلاصه به برکت مادرم، یک بند انگشت شمع، به مقدار 9 ساعت براى ما روشنایى داد.»
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان