13 مهر 1394, 15:28
فعالیتهاى سیاسى
آیت الله حسینى زنجانى در وقایع 1342 و قیام مردم قم، از مرجعیت امام خمینى حمایت کرد و در کنار دیگر عالمان توطئه شاه مبنى بر از بین بردن امام را خنثى کرد. ابراز حساسیت نسبت به هتاکى به مقدسات بهویژه وقتى حکومت ستمشاهى پشتوانه آن بود، از ویژگیهاى وى شمرده مى شد. وى در جریان نوشته شدن کتاب اسرار هزار ساله توسط یکى از منحرفان، عکس العمل نشان داد و از مراجع وقت قم کسب تکلیف کرد. ایشان در این مورد مى گوید:
«در ایامى که در محضر امام مشغول بودیم، یکى از منحرفین کتابى منتشر کرد بنام «اسرار هزار ساله» که در این کتاب به مسائل زیارت و احکام اسلامى حمله کرده بود. ما طلبه هاى جوان با شور و حرارتى به محضر مراجع رفتیم تا براى پاسخ به این کتاب اقدام کنند. مخصوصاً به محضر آقاى حجت شرفیاب شدیم. ایشان فرمودند نباید به اینگونه کتاب ها اعتنا کرد «الباطلُ یترک بِتَرکِ ذِکرِه» (باطل با ترک ذکر آن، خود بخود متروک مى شود).تااینکه خدمت امام رسیدم بالاخره خود امام خمینى(ره) از وجود این کتاب مطلع شدند و درس اسفار را تعطیل فرمودند و پانزده روز جواب از شبهات آن کتاب را نوشتند به نام «کشف الاسرار» که مکرر چاپ شده است. و در نوشتن این کتاب خودشان را خیلى به زحمت انداختند چشمشان آزرده شد و مدتى هم عینک دودى مى زدند.»[1]
آیت الله زنجانى در روز 17 خرداد سال 1342 به مناسبت فجایعى دولت در 15 خرداد در تهران، به منبر رفت و سخنرانى شدیدالحنى علیه حکومت نمود. بعد از سخنرانى از طرف ساواک مورد تعقیب قرار گرفت و پس از دستگیرى به تهران منتقل شد و همراه مبارزانى مثل شهید مطهرى، شهید هاشمى نژاد، آیت الله مکارم شیرازى، شیخ حسین لنکرانى و محمد تقى فلسفى زندانى شد و پس از 45 روز آزاد شد.[2] زندانى شدن تأثیرى منفى در روحیه ظلم ستیزى او نداشت. ازاین رو بعد از آزادى ارتباطى مستمر با مبارزان و پیشگامان نهضت امام خمینى داشت و با مخالفان رژیم از مراجع، علماء و اقشار مختلف ارتباط برقرار مى کرد و در مورد نحوه مبارزه و تداوم آن به گفت و گو مى نشست. وى در خاطراتش مى گوید:
«مرحوم آیت الله میلانى در سال 42 جزء پیشگامان در حرکت انقلابى بودند و به همین جهت به تهران تشریف آوردند. کاملا یادم است که ورود ایشان به تهران مصادف با زندانى شدن ما در همان تاریخ بود. بعداز خلاصى از زندان مجالسى داشتیم با بعضى از مراجع وقت و علماء که به تهران آمده بودند. این مجلس در منزلى که ایشان (آیت الله میلانى) ساکن بودند منعقد مى شد. در بعضى از این محافل خصوصى مرحوم شهید مطهرى رضوان الله علیه نیز شرکت داشتتند.»[3]
آیت الله حسینى زنجانى در شب احیاى ماه مبارک رمضان سال 1347شمسى علیه حکومت ستمشاهى، به خاطر رواج بى حجابى و بى بندوبارى سخنرانى تندى نمود و عوامل فرهنگى کشور را زیر سؤال برد و این بار هم مورد تعقیب ساواک قرار گرفت ولى ساواک به خاطر موقعیت ایشان در میان مردم از زندانى کردنش منصرف شد.[4]
آیت الله حسینى زنجانى در سال 1350 که محمدرضا شاه پهلوى از اوپک برگشته بود و عده اى از روحانیون به استقبال او رفته بودند، به منبر رفت و علیه آن روحانیون سخنرانى تندى نمود و ضمن ذکر معیارهاى تشخیص روحانى واقعى از روحانى نما، اذهان مردم را متوجه امام خمینى به عنوان تنها رهبر آزادى بخش کرد. وقتى خبر این سخنرانى انتقادى به تهران رسید، حکومت پهلوى چاره را در آن دید که وى را محدود کند و بین او و مردم جدایى افکند، ازاین رو با هماهنگى لازم توسط ساواک منوچهر آزمون -سرپرست اوقاف- مأمور برخورد با آیت الله زنجانى شد. آزمون نیز به واسطه بعضى روحانى نماها به ایشان ابلاغ کرد قبل از هرگونه برخورد، زنجان را ترک کنید و به مشهد بروید!
آیت الله زنجانى به خاطر اینکه حضور ایشان بهانه به دست ساواک ندهد و آنان براى افراد انقلابى ایجاد مزاحمت نکنند، به مشهد مقدس هجرت کرد و در آن شهر به مبارزات خود ادامه داد.[5]
[1]. همان، 25/5/84، ص 6.
[2]. همان، ص 10.
[3]. مجله حوزه، ش 23، ص 43.
[4]. مکاتبه...، 18/5/84.
[5]. همان، 25/5/84، ص 10.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان