13 مهر 1394, 13:51
نذر امام هشتم علیه السلام
فرزندانى که خداى سبحان به پدر و مادر ما مى داد معمولا مى مردند. امّا پیش از تولدم یکى از بستگان ما در عالم رؤیا خواب مى بیند که کسى یک عصایى به دست پدرم داده است و ایشان این عصا را به دست گرفت. این رؤیا را تعبیر کردند که خداوند به شما فرزندى مى دهد که این فرزند پسر است و او مى ماند و عصاى دست شما مى شود. معروف میان آن ها این بود که پسر، عصاى دست پدر است.
این بود که پدر و مادرم نذر کردند که اگر خداوند به آن ها فرزندى داد و پسر بود، او را به مشهد امام رضا(علیه السلام) ببرند. آن سال ها یعنى حدود شصت و چند سال پیش، مشهد رفتن کار آسانى نبود و براى آن ها بیش از مکه رفتنِ حالا دشوار بود. هم چنین نذر کردند که اگر خدا به آن ها فرزندى داد و پسر بود، موى سر او را تا هفت سال نتراشند و هر سال به گردن او طوق نقره اى بیاویزند. این ها آثار به جا مانده از گذشتگان بود.
وقتى که خداوند منّتى نهاد و ما را به دنیا آورد، آن ها به این نذرشان عمل کردند و موى سرم را کوتاه مى کردند ولى هرگز از بیخ نمى تراشیدند. تا هفت سال من یادم هست که موى سرم خیلى بلند بود و هر سال هم یک طوق نقره اى بر گردنم مى آویختند که این ها را سرانجام تقدیم به آستان قدس رضوى(علیه السلام)بکنند موى سر را هم آنجا بتراشند و به پاى آن حضرت نثار بکنند.
آنگاه که هفت سالم تمام شد در خدمت مرحوم پدرم و نیز مادر و برخى بستگانم به مشهد مقدّس مشرّف شدیم. آنجا موهاى بلند سرم را تراشیدند و به اصطلاح به همان نهر آبى که در صحن روان بود نثار کردند و به اندازه وزن موى سرم نقره تهیه کرده و آن را به حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) تقدیم کردند. این سنّت «عقیقه»، به اندازه موى سر نوزاد صدقه دادن، در اسلام و در میان ائمه معصومین(علیهم السلام) رایج بوده است.
منبع:فرهیختگان تمدن شیعه
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان