كلمات كليدي : رمان اجتماعي، انقلاب صنعتي، رمان پرولتاريايي، رمان انتقادي، انعكاس مشكلات، ادبيات فارسي
نویسنده : مهدي اسلامي
رمانی است که در آن مسایل اجتماعی، سیاسی و یا مذهبی با جهتگیری تعلیمی، مورد نظر است. هدف و نیّت اصلی این نوع رمان، معطوف ساختن توجه مردم به کاستیها و نقصانهای اجتماعی است.[1] به عبارت دیگر، رمانی است که بر نفوذ جامعه و اوضاع اقتصادی و نیز بر شخصیّتها و وقایع داستان تأکید میورزد و تأثیر اقتصاد و وضعیت و موقعیت اجتماعی را بر رفتار و سلوک انسان در زمان و مکان معیّن مورد ارزیابی و بررسی قرار میدهد و مفهوم ضمنی و صریح "تز" اصلاحات اقتصادی و اجتماعی را تصویر میکند.[2]
رمان اجتماعی، اغلب با نیّت ارشادی، یا احتمالا به منظور ایجاد تغییرات بنیادی در جامعه نوشته میشود. بنابراین رماننویس سعی میکند مردم را متوجه کمبود و نقایص جامعه کند و نظریهای را بهعنوان راه حل مشکلی از مشکلات اجتماع طرح کرده، به طریقی دربارهی آن بحث کند. البته باید دانست که رمان اجتماعی به هیچ وجه، همیشه رمان عقیدتی یا تبلیغی نیست. تحلیل و بررسی جدی مسایل اجتماعی، هنگامی جزء یکی از ارکان رمانها درآمد که انقلاب صنعتی به وقوع پیوست و حاصل توجه همهجانبهی رمان به زندگی کارگران و خانوادههایشان، منجر به نوشته شدن رمانهایی نظیر "روزگار سخت" از چارلز دیکنز، نویسندهی انگلیسی شد. جورج الیوت، رماننویس انگلیسی نیز در رمان "میدل مارچ" تحلیل و بررسی مسایل اجتماعی یکی از شهرهای انگلستان را موضوع داستان خود قرار داده است. رماننویسان آمریکای شمالی نیز اغلب به بررسی جدی مسایل اجتماعی علاقه نشان دادهاند، مثلا بانو "بیچر استو"، رماننویس اهل آمریکا با "کلبهی عمو تام" به کاوش در شرایط زندگی و جایگاه اجتماعی سیاهان آمریکا پرداخت. این مضمونی بود که پیوسته دستمایهی آثار نویسندگانی چون ریچارد رایت و الیسون، رماننویسان آمریکایی شد.[3]
شاخهای از رمان اجتماعی به بررسی وضعیت طبقهی کارگر میپردازد. این نوع از رمانها اصولا با قضایا و مسایلی سر و کار دارند که بیشتر بر اوضاع و احوال محیطی و فرهنگی زندگی کارگران تمرکز مییابد تا امور شخصی و اختصاصی و خصوصیّتهای روانی.
این نوع رمان در نیمهی دوم قرن نوزدهم بهوجود آمد. پیش از آن کارگران در داستانهای کوتاه و رمانها همچون دوزخیان یا گدایان ترحمانگیزی تصویر میشدند و از نیمهی دوم قرن نوزدهم به بعد، طبقهی کارگر شخصیّت واقعی خود را در عرصهی ادبیات پیدا میکند و آگاه به ارزش و منزلت خود، نقش حساس خود را در رمان به نمایش میگذارد. به همین دلیل است که به آن عنوان "رمان پرولتاریایی" نیز دادهاند. معروفترین نمونههای آن "خوشههای خشم" از جان اشتاین بک، نویسندهی آمریکایی و "مادر" نوشتهی ماکسم گورکی، رماننویس روسی است.
از خوشههای خشم، جان اشتاین بک بهعنوان ادیسهی پرولتاریایی کشاورزی آمریکا نام برده شده است. اشتاین بک از بهرهکشی طبقات رژیم سرمایهداری و نتایج آن بر طبقهی کارگر و خانوادهاش پرده برمیدارد و اوضاع و احوال کارگران میوهچین موسمی غرب آمریکا را در رمانش به نمایش میگذارد.[4]
نوعی دیگر از رمان اجتماعی وجود دارد که در آن به تحلیل دقیق انتقادی و موشکافانهی معضلی اجتماعی میپردازد و با پردازش حوادث و شخصیّتها این تحلیل را گسترش میدهد، به این نوع رمان، رمان انتقادی ـ اجتماعی میگویند. این نوع رمان بر آن نیست تا اندیشه یا عقیدهای ویژه را تبلیغ یا به خواننده تحمیل کند. کلبهی عمو تام از بیچر استاو را میتوان جزء این نوع رمانها آورد.[5]
نخستین رمانهای اجتماعی فارسی در سالهای پس از جنگ جهانی اول (1914 ـ 1918م) پدید آمد. البته باید گفت که در دورهی مشروطه، لزوم داستانهایی که باعث آگاهی و بیداری مردم بشود، کاملا درک میشد.
داستاننویسی ایران تا پیش از مشروطه چندان با واقعیّت اجتماعی پیوندی نداشت و کمتر داستانی مانند "سمک عیّار" میتوان پیدا کرد که رگههای اجتماعی داشته باشد.
ارتباط ایرانیان با مغرب زمین و اطلاع از تحولات صنعتی، موجب ظهور آگاهیهای تازهای نسبت به نقش مردم در ادارهی زندگی، ادارهی جامعه و ساختار زندگی عمومی در ایران شد و به ظهور طبقهی متوسط شهری جدیدی انجامید که معادلات جامعهی سنتی را به هم ریخت و ارزشهای کهنه و نو را در قلمرو اخلاق، ساختار قدرت، ذوق هنری و شکلهای ادبی و زبان رویاروی هم قرار داد. در این میان داستان واقعگرا و اجتماعی که مولود جامعهی شهری جدید بود پدیدار شد. ادبیات اجتماعی و سیاسی مشروطه، ذهنیّت مردم شهرهای بزرگ به ویژه پایتخت را از جانب آرمانهای ماورائی به سوی زندگی زمینی و انسانمدار سوق داد.
باید در نظر داشت در این زمان، نوشتن از واقعیتهای اجتماعی به راحتی مقدور نبود با این همه احساسات فزایندهی وطندوستی و میل به استقلال سرزمین ایران با نگارش رمان تاریخی اوج گرفت. بخشی از مشروطهطلبان از خاندان قاجاری و شاهزادگان و اشرافزادگان برای تثبیت موقعیّت و نظام حکومتی مبتنی بر حاکمیّت اشراف سخت در تکاپو بودند و رمان تاریخی را برای احیای عظمت ایران باستان و بازآفرینی الگوهای بزرگ حکومت شاهانه به کار گرفتند. رمان تاریخی در واقع برآمده از یک احساس نوستالژیک هم بود که اضطراب طبقهای را که از تغییرات اجتماعی جدید میترسید، تسکین میبخشید.
رمان تاریخی که رفته رفته به زمان تاریخی و واقعیتهای نزدیک به روزگار نویسنده نزدیک میشد، به تدریج از سالهای 1300شمسی جای خود را به رمانهای اجتماعی داد. داستاننویسی فارسی پا به پای دگرگونیهای اجتماعی به جانب واقعیتهای اجتماعی حرکت کرد و همّت خود را متوجه تشریح جزئیات زندگی و مناسبات و روابط اجتماعی موجود کرد. در واقع شناخت بهتر زندگی برای تغییر آن از اهداف رئالیسم ایرانی است و پایتخت کشور بیشتر از هر جا در اثر تأثیر شدید مدرنیسم غربی آمادگی این تغییر را داشت.[6]
داستان "سیاحتنامهی ابراهیم بیک" یا "بلای تعصب او" نوشتهی زینالعابدین مراغهای را میتوان زیربنای رمان اجتماعی فارسی دانست. نخستین نمونههای رمان اجتماعی در سالهای 1300شمسی پدید میآیند و نویسندگان این رمانهای اجتماعی سالهای پیش از مشروطیّت و یأس عمومی از به نتیجه نرسیدن انقلاب را منعکس میکنند. نخستین رمان اجتماعی که زندگی مردم و جامعه را تصویر میکند و به وضع تأسفانگیز و حقارتبار زنان ایرانی در آن سالها میپردازد و در سالهای پس از جنگ جهانی اول و تقریبا همزمان با نشر "یکی بود و یکی نبود" جمالزاده پدید آمد و در سال 1303شمسی منتشر گردید رمان "تهران مخوف" نوشتهی مرتضی مشفق کاظمی است.[7] این رمان الگوی بسیاری از نویسندگان پس از خود، از جمله عباس خلیلی، نویسندهی رمان "روزگار سیاه، انتقام و اسرار شب" شد. چندی بعد، محمد مسعود، نخستین رمان خود، "تفریحات شب" را نوشت و سپس، "در تلاش معاش" و "اشرف مخلوقات" را پدید آورد که جملگی فساد اجتماعی دورهی رضاشاه پهلوی و سرگردانی و آوارگی جوانان آن دوره را مینمایانند. آنگاه نوبت به محمد حجازی میرسد که با رمان اجتماعی "زیبا" گزارشی واقعگرایانه از دستگاه اداری در دههی 1290ش به دست میدهد. در دهههای 1320 و 1330ش نیز رمانهایی با مضامین اجتماعی پدید آمدند که برخی از آنها از این قرارند: "دختر رعیت" از محمود اعتمادزاده، "نیمه راه بهشت" از سعید نفیسی، "چشمهایش" از بزرگ علوی، "آفت" از حسینقلی مستعان و "مدیر مدرسه" از جلال آلاحمد. بهترین رمان اجتماعی دههی 1340ش بیتردید "شوهر آهو خانم" علیمحمد افغانی است.
روند نگارش رمانهای اجتماعی در دههی 1350ش نیز همچنان ادامه داشت و رمانهای اجتماعی ارزشمندی در این سالها پیدا شد که از آن شمارند: "دل کور" از اسماعیل فصیح که بحرانهای اجتماعی ناشی از جنگ جهانی دوم و رشد نظام سوداگری را باز مینمایاند، "پر کاه" از محمود گلابدرهای که توصیفی از فاصلهی طبقاتی و فقر فرهنگی کارگران و کارفرمایان را ارائه میدهد، "همسایهها" از احمد محمود که مراحل رشد و تکوین یک نوجوان را بر گسترهی روزگار ملی شدن صنعت نفت و دورهی فعالیتهای حزبی دههی 1330ش را نشان میدهد، "سگ و زمستان بلند" از شهرنوش پارسیپور که وضعیت اجتماعی دختری جوان را در برخورد با مشکلات یک مبارز که از زندان آزاد شده، مینمایاند.[8]