دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اخلاق، فصلی از علم الهی

از زمان ارسطو حکمت، به حکمت نظری، عملی و شعری تقسیم شده
اخلاق، فصلی از علم الهی
اخلاق، فصلی از علم الهی

از زمان ارسطو حکمت، به حکمت نظری، عملی و شعری تقسیم شده است- هر چند که ارسطو خود در هیچ جا به صراحت چنین تقسیمی را نیاورده است- اما با نظر در آثار و اقوال او، اخلاف این تقسیم بندی را اعلام کرده اند. از آن زمان روندی پیش گرفته شد که از آن به جدایی «نظر از عمل» یاد کرده اند. این که پیوند «نظر و عمل» چیست و با هم چه اتصال و ارتباطی دارند، بحث دشواری است. به نحو اجمالی می‌توان گفت که در افلاطون این دو به هم پیوسته اند و در ارسطو این جدایی صورت می‌گیرد. ارسطو نخستین کسی بود که کتابی در «حکمت عملی» نوشت و هیچ گاه استاد او افلاطون، چنین نکرد.

در افلاطون علم و عمل از هم جدا نیست زیرا جمله او گویاست که کسانی که بدی می‌کنند، خوبی را نمی شناسند و کسانی که خوبی را می‌شناسند، بدی نخواهند کرد. این جمله خلاف فهم عادی ماست، زیرا که می‌بینیم بسیاری کسان علم به خوبی ها دارند، مرتکب بدی می‌شوند و گاه به افلاطون ایرادی وارد می‌شود که چه سخن عجیبی گفته است. این ذات فلسفه است که فلسفه سخن نابهنگام است. فلسفه با «فطرت اول» موانست و مقاربتی ندارد و بر آن گران می‌آید اما ارسطو با نوشتن کتاب در مابعدالطبیعه، در طبیعت و در سیاست و در اخلاق، در واقع علم نظری را از علم عملی جدا کرد. ممکن است که گفته شود«علم نظری» هنگامی که به وجود می‌آید، به قرینه نامش از علم عملی جدا است و وقتی علم عملی به وجود آید، از علم نظری جدا خواهد بود. وقتی کتاب «مابعدالطبیعه» سیاست و اخلاق نوشته می‌شود، این سه کتاب هر یک مباحث خود را داشته و از هم جدا هستند. اما آیا در حقیقت رشته اتصالی میان آنها وجود ندارد؟ در افلاطون این رشته اتصال بوده است و پیداست. حتی در «نوامیس» ضامن، «خداست» و قانون، قانون خداوند است و راهنما و هادی اوست. این رشته در اخلاق «نیکوماخوس» ارسطو، کم و بیش سست می‌شود. ارسطو کتاب اخلاق دیگری نیز به نام «اخلاق ادموس»دارد که «ادموس» شاگرد اوست. در این کتاب که ظاهراً تقریرات ارسطوست که «ادموس» آن را می‌نویسد، نزدیکی به افلاطون پیداست. افلاطون و ارسطو به دو گروه فضائل قائل بودند. فضائلی که در فلسفه اسلامی نیز از فارابی تا صدرالمتالهین تفصیل یافته و جایگاه پیدا کرده است. یک دسته فضائل، اصلی هستند که عبارتند از فضائل نظری، فضائل عقلی، فضائل اخلاقی و فضائل عملی. در این دسته بندی حکمای اسلامی باید دقت کرد. آنها همه آنچه بشر می‌تواند به آن دست یابد، به عنوان فضایل ذکر کرده اند. فضائل عملی، حکمت و علم و دانایی است. فضائل عقلی که تعبیری از «فرونزیس» افلاطونی- ارسطویی است، عقلی است که رابط و واسط بین فضائل اخلاقی و فضائل نظری است. این سلسله فضائل به هم مرتبط است. نمی توان به شکل جداگانه آنها را در نظر گرفت بلکه در تقسیم این فضائل، ترتیب بسیار مهم است. آخری، بر سومی و سومی بر دومی مبتنی و مترتب است و دومی تابع اولی است. اگر این مطلب دقیق دریافته شود، آنگاه مسئله تقدم نظر بر عمل تا حدی روشن خواهد شد.

اینجا لازم به ذکر است که در مورد ملاصدرا نیز نباید گفت که عمل را بر نظر مقدم می‌دارد و نظر را فرع بر عمل داشته است. کاری که او می‌کند، این است که این دو را با هم پیوسته می‌سازد و دیگر مسئله تقدم و تاخر وجود ندارد اما در عالم نظر وقتی به ترتیب اشاره می‌شود، نخست فضائل نظری است و سپس به فضائل عقلی اشاره می‌شود که ضامن تحقق فضائل اخلاقی است. در «نوامیس» این خداوند است که نه تنها قانون بلکه رعایت آن را میسر می‌کند. فضائل عقلی یا «فرونیزیس» آن است که بدانیم کی، کجا و چگونه می‌توان و باید عمل کرد. بنابراین آغاز اخلاق همراه با این فهم و تحول است. این گونه است که اخلاق معنای «ملکه» به خود می‌گیرد و ملکات تحقق پیدا کرده و شرط سیر بازگشت می‌گردد. به این معنا که حتی برای رسیدن به علم این ملکات لازم و ضروری است. اگر پرسیده شود که آیا به علم باید با ملکات اخلاقی رسید، باید گفته شود که «دو گونه علم» وجود دارد. به تعبیر مولانای بزرگ رومی، علمی وجود دارد که بر تن می‌زند و علم دیگری که بر جان می‌زند. این تعبیر کم و بیش افلاطونی- صدرایی است. علمی که بر تن می‌زند، باری است بر دوش و چیزی همراه ماست که مفید نیز هست و از آن می‌توان مصرف کرد اما با جان ما اتصالی ندارد و با عمل نسبتی ندارد و اگر نسبتی داشته باشد، بسیار اندک و ناچیز است، اما علمی که بر جان می‌زند، علمی است که ما را می‌برد و ما آن را همراه نداریم و آن را خرج نمی کنیم بلکه او ما را خرج می‌کند. این علم با جان یکی است. بنابراین نمی توان تنها با آموختن به کودک در مدرسه، تعلیم را برای عمل کردن کافی دانست. علمی که بر تن می‌زند، علم مفهومی و منطقی است که با عمل ارتباطی ندارد و از این نظر حق با ارسطوست. اگر علم، علم مفهومی است، با عمل ارتباطی ندارد و عمل از علم مفهومی جداست.

اما اگر علم حقیقی، علم متحد با جان است، این علم عین عمل است. ملاصدرا در تحقیق طرح اجمالی که اخلاف او در فلسفه اسلامی داشتند، مبحث «نفس» را از طبیعیات خارج کرده و به علم الهی منتقل می‌کند و اخلاق را به جای آن که در فصلی جداگانه در فلسفه خود جای دهد، در مبحث «نفس» منحل می‌کند. این کار وجهی دارد و از روی هوس انجام نشده است. «نفس» سیری دارد و در این سیر، هنگامی که عالم می‌شود، این علم، فقط علمی نیست که عارض نفس شده باشد بلکه «نفس عین علم» می‌شود که البته از ابتدا استعداد و قوه آن را داشته است. این گونه است که نفس، علم متحقق گشته و صاحب قوای شهویه و غضبیه و عقلیه می‌گردد و وقتی به عقل می‌پیوندد، شهوت و غضب در خدمت عقل قرار می‌گیرد. این با آن که گفته شود شهوت و غضب باید در خدمت عقل قرار گیرد، متفاوت است.

به گفته ملاصدرا، علم وقتی به مرتبه «قلب» نزول پیدا می‌کند، آنگاه علمی می‌شود که با اخلاق یکی است.

این گونه است که فلسفه اسلامی حتی پیش از فارابی در مقطع ترجمه، سیری داشته و کوششی برای جمع «دین و فلسفه» بوده است اما این که به کجا رسیده و چه نتیجه ای داشته است، مسئله دیگری است. این سعی صدرالمتالهین درآوردن اخلاق در بحث نفس و نفس در علم الهی در حقیقت به اثبات وحدت وجود تشکیکی ختم نمی شود. یک شان و جلوه دیگر آن، جمع میان دین و فلسفه است که فارابی با جمع میان افلاطون و ارسطو این سعی را به خرج داد و در فلسفه صدرالمتالهین به روشن ترین و مبین و معین ترین صورت خود درآمد

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

راههای رسیدن به آرامش روانی از نگاه قرآن

قرآن کریم که بزرگترین معجزه پیامبراکرم(ص) است و تمام آنچه را که بشر برای هدایت نیاز داشته ودر آن آمده است، کاملترین نسخه برای آرامش روح است.
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
رساله حقوق امام سجاد(ع)

رساله حقوق امام سجاد(ع)

اشاره: برخی محققان میراث علمی امام سجاد(ع) را به سه بخش تقسیم کرده‌اند: روایات، ادعیه (به‌ویژه در صحیفه سجادیه)و رساله حقوق.
Powered by TayaCMS