كلمات كليدي : فتح¬الله پاكروان، امينه پاكروان، حسن پاكروان، سعيده پاكروان
نویسنده : مرتضي حسني نسب
خاندان پاکروان یکی از خاندانهایی بود که به خاطر اینکه رئیس ساواک از این خاندان بود، تاثیر بسیاری در دوران حاکمیت پهلویها، بر ایران و جامعه ایرانی داشت. همچنین فتحالله پاکروان، که اولین پاکروان است، نوه دختری میرزا تقیخان امیرکبیر، وزیر معروف ناصرالدین شاه بود. درباره ریشه این خاندان در کتاب شرح رجال سیاسی و نظامی خاندان پهلوی آمده است که فتحالله پاکروان (بزرگ خاندان) پسر مشیر لشکر و وی فرزند خان موتمن هستند. علت سختی کار، القابهای فراوانی است که در زمان قاجار از سوی شاه قاجار به اشخاص مختلف داده میشد.
درباره پدربزرگ پاکروان، خان موتمن، باید گفت چندین موتمن در دوران قاجار وجود دارد و انتساب خاندان پاکروان به هر یک از آنها دارای اشکالاتی است.
به طور مثال مؤتمنالملک لقب میرزا سعیدخان انصارى بود. اصل وى از گرمرود آذربایجان است و در آنجا به ملاسعید معروف بود. در 1269ه.ق ناصرالدین شاه او را به وزارت خارجه برگزید، و او تا سال 1290ه.ق وزارت خارجه داشت. در این سال متولى آستان قدس رضوى گشت؛ اما در سنهى 1297 مجدداً به وزارت خارجه منصوب شد.
درباره مشیرلشکر لقب پدر پاکروان، با تحقیقی که صورت گرفت، از جمله کسانی که دارای لقب مشیرلشکر میتوان نام برد، حاج علینقی مشیر لشکر از اهالی نائین هست که مطمئنا با حاج میرزا کاظم مشیر لشکر تفاوت دارد.
همچنین در میان اجداد فتحالله پاکروان دو مادر بزرگ فرانسوی و یک پدربزرگ اتریشی وجود دارد. پدربزرگ اتریشی وی استفان فون هرتسفلد افسر ارتش بود و از دوستان نزدیک ماکسی میلیان امپراتور سابق مکزیک؛ وقتی قرار بود ماکسی میلیان امپراتور مکزیک شود، استفان فون هرتسفلد به وی پیوست و به همین جهت در کتب تاریخی مکزیک از وی نام برده شده است. وی ملقب به مارکسیس کورناواک شده بود.[1]
اولین شخص از خاندان پاکروان که به پاکروان شهرت یافت، فتحالله پاکروان بود که قبل از آن مشهور به مشیر حضور بود. همچنین برای تحقیق در مورد این خاندان، باید علاوه بر فتحالله پاکروان، در مورد امینه همسر فتحالله پاکروان، سرلشکر حسن پاکروان فرزند وی که رئیس ساواک گردید و همچنین دختر حسن پاکروان، سعیده پاکروان سخن گفت.
فتحالله پاکروان
فتحالله مشیر حضور، معروف به فتحالله پاکروان، فرزند حاج میرزاکاظم مشیر لشکر در سال 1297ه.ق در تبریز به دنیا آمد.[2] مادرش دختر میرزا تقیخان امیرکبیر وزیر معروف ناصرالدین شاه قاجار بود. فتحالله پس از انجام تحصیلات مقدماتی، برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت و از مدرسه نظامی سنسیر پاریس فارغالتحصیل گردید و به ایران بازگشت.[3]
در سال 1280ه.ش به خدمت در وزارت امورخارجه مشغول شد و پس از مدتی ژنرال قنسول ازمیر گردید. در آنجا با امینه دختر حسنخان مظاهر آشنا شد و با وی ازدواج نمود.[4] در دوره دوم مجلس به نمایندگی مجلس شورای ملی برگزیده شد[5] و پس از پایان دوره نمایندگی، به عنوان وابسته نظامی به ترکیه و سپس روسیه رفت.[6] همچنین وزیر مختار ایران در مصر، اتریش، ایتالیا، مجارستان و چکسلواکی نیز بود.[7]
در سال 1313ه.ش به ایران بازگشت و به استانداری خراسان منصوب شد.[8] در ماجرای تغییر کلاه مردم به کلاه فرنگی، به خاطر اجرای طرح توسط پاکروان، تظاهرات و قیام مسجد گوهرشاد بوجود آمد که باعث به شهادت رسیدن بسیاری از زوار و مردم مشهد در داخل حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) شد. باقر عاقلی درباره نقش پاکروان در حادثه مسجد گوهرشاد چنین میگوید: «فتحالله پاکروان عقیده داشت که در مقابل مقاومت مردم باید اعمال قدرت نمود و به زور سرنیزه مردم را وادار ساخت که از کلاه فرنگی استفاده نمایند[9]». فتحالله پاکروان در ماجرای مسجد گوهرشاد محمدولی خان اسدی را متهم به تحریک آشوب در شهر مشهد کرد و به همین جهت اسدی از نیابت آستان قدس رضوی برکنار شد و سپس بازداشت گردید.[10] پس از خروج پاکروان از استانداری خراسان علی منصور نخستوزیر پیشین به استانداری و نیابت تولیت آستان قدس رضوی انتخاب گردید.[11]
در سال 1320ه.ش به عنوان سفیرکبیر ایران در اتحاد جماهیر شوروی برگزیده شد.[12] همچنین وی از جمله بازداشتشدگان زمان دولت سهیلی بود که تبرئه گردید.[13]
وی مدتی نیز به عنوان کفیل وزارت امورخارجه بود.[14] همچنین در سال 1324ه.ش همزمان با شکلگیری کابینه محسن صدر(صدرالاشراف) به فتحالله پاکروان پست وزارت پیشنهاد شد که مخالفت علماء با او به خاطر ماجرای کشتار مسجد گوهرشاد موجب انصراف نخستوزیر از این پیشنهاد گردید و او را به عنوان سفیر ایتالیا برگزیده شد و راهی رم گردید.[15] وی در سال 1330ه.ش درگذشت.[16]
امینه پاکروان
امینه پاکروان فرزند حسنخان مظاهر در سال 1268ه.ق به دنیا آمد. مادر وی الیس فون هرتسفلد زنی اتریشی تبار و فرزند یک افسر نیروی دریایی بود. خانواده پدری امینه پاکروان از صاحب منصبان دولتی و سیاستمداران بودند و پدرش نیز به هنگام تولد او در استانبول به عنوان کارمند در سفارت دولت عثمانی کار میکرد.
امینه سه سال بیشتر نداشت که پدرش را از دست داد و حضانتش را مادرش الیس فون هرتسفلد به عهده گرفت. پس از فوت پدر، مادرش وی را به صومعهای در بندر تریست برد و در آنجا زندگی نمود. وی در سن بیست سالگی در سال 1288ه.ش با فتحالله مشیر حضور که در آن زمان از اعضای سفارت ایران در استانبول بود، ازدواج کرد. بعد از مدتی فتحالله مشیر حضور فامیلی خود را به پاکروان تغییر داد و همسرش نیز همین نام خانوادگی را برای خود برگزید و به امینه پاکروان مشهور گشت. سالهای اول زندگی مشترک را در ترکیه، مصر، اتریش، آلمان، فرانسه و بلژیک گذراند. پس از تولد دختر و پسرش چندین سال در بلژیک و فرانسه اقامت کرد تا تحصیلات فرزندانش به پایان رسید. فرزند دختر در خردسالی وفات یافت و پسرش بعدها سرلشکر شد و به ریاست ساواک دست یافت.
وی در مصر با نام مستعار ایراندخت مقالههایی درباره ایران در نشریههای قاهره نوشت و با همین نام در مصر به شهرت رسید.
امینه در سال 1311ه.ش در سن 43 سالگی پس از مرگ همسر اولش و ازدواج مجدد، برای همیشه به ایران آمد و با سمت استادی در دانشگاه تهران به تدریس در رشته ادبیات فرانسه و تاریخ هنر پرداخت. وی توانست چندین کتاب تاریخی درباره ایران چاپ کند.
وی کتاب «شاهزاده گمنام (امیر بیتاریخ)» را در سال 1944م به رشته تحریر درآورد و سپس به نوشتن کتابها و رمانهای «نسل چهارم»، «آغا محمدخان»، «عباس میرزا» پرداخت. او علاقه زیادی به تاریخ ایران در قرن 19م داشت. نخستین کتاب امینه پاکروان «شاهزاده گمنام (امیر بیتاریخ)» موفق به دریافت جایزه ادبی ریوارول فرانسه شد. از جمله دیگر آثار او میتوان از «قزوین پایتخت از یاد رفته» و «تهران قدیم» نام برد.
امینه پاکروان در سال 1315ه.ش به منظور معرفی مینیاتور ایران سفرهایی را به شهرهای مختلف اروپا از جمله وین، زوریخ، پاریس، آمستردام و لندن آعاز کرد و طی کنفرانسهای متعدد به زبانهای آلمانی، فرانسوی و انگلیسی به معرفی این هنر ایرانی به جهانیان پرداخت.
امینه پاکروان ندیمه شمس پهلوی بود و به همین جهت اغلب در مهمانیهای شاه حضور داشت.[17] امینه پاکروان در سال 1325ه.ش در سن 65 سالگی به سبب ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.
حسن پاکروان
حسن پاکروان فرزند فتحالله و امینه پاکروان در سال 1290ه.ش به دنیا آمد.[18] وی پس از تحصیل دوره مقدماتی و متوسطه در ایران، برای ادامه تحصیلات به فرانسه رفت و در رشته توپخانه فارغالتحصیل گردید.[19] وی در پاریس قصد داشت با دختری فرانسوی ازدواج کند که چون نتوانست با وی ازدواج کند، دست به خودکشی زد؛ ولی برخی از دوستانش با ورود به اتاقش وی را از مرگ نجات دادند.
حسن پاکروان در سال 1312ه.ش به ایران بازگشت و پس از دورهای تدریس در دانشکده افسری به فرماندهی پادگان بوشهر و بنادر جنوب ایران دست یافت. در سال 1320ه.ش با همسرش فاطمه آشنا شد و با وی ازدواج نمود. وی از همسر خود صاحب چهار فرزند شد.[20] سپس در سال 1324ه.ش به فرماندهی مرزبانی کل کشور انتخاب شد.[21] پس از تاسیس سازمان امنیت و اطلاعات کشور(ساواک) در سال 1335ه.ش به ریاست سپهبد بختیار، حسن پاکروان به ساواک آمد و معاون عملیاتی ساواک گردید.[22]
پس از برکناری بختیار از ریاست ساواک، حسن پاکروان در اواخر سال 1339ه.ش به ریاست ساواک برگزیده شد.[23] در دوران ریاست وی بر ساواک، ماموران این سازمان به دستور وی در فروردین 1342ه.ش به مدرسه فیضیه حمله کردند و بسیاری از طلاب این مدرسه را به شهادت رساندند. همچنین امام خمینی نیز در پانزدهم خرداد سال 1342ه.ش و سیزدهم آبان 1343ه.ش به فرمان سرلشکر حسن پاکروان، توسط مامورین ساواک دستگیر شد. حسن پاکروان در سال 1343ه.ش از ساواک کنار گذاشته شد. وی در طول دوران ریاست ساواک، معاون نخستوزیر نیز بود.[24]
پس از ترور حسنعلی منصور در سال 1343ه.ش و روی کار آمدن کابینه امیرعباس هویدا، حسن پاکروان در کابینه هویدا به سمت وزیر اطلاعات برگزیده شد.[25] سپس در سال 1345ه.ش به عنوان سفیر کبیر به پاکستان رفت و سه سال در آنجا مشغول به کار بود. پس از آن به عنوان سفیرکبیر ایران در فرانسه انتخاب گردید[26] و در سال 1352ه.ش به ایران بازگشت.
پس از بازگشت به ایران به سرپرستی امور مالی و مشاور دربار منصوب شد و تا پیروزی انقلاب اسلامی این سمت را عهدهدار بود. در جلسهای که شاه به منظور نظرخواهی با برخی از سران در مورد بازداشت هویدا تشکیل داد، حسن پاکروان نیز حضور داشت؛ ولی در خاطرات فاطمه پاکروان، همسر سرلشکر حسن پاکروان، وی ادعا کرده است که سرلشکر پاکروان با بازداشت هویدا مخالفت نمود.[27]
پس از پیروزی انقلاب، حسن پاکروان به همراه عدهای دیگر محاکمه شد و در تاریخ 22/1/58 اعدام گردید.[28]
فاطمه پاکروان
فاطمه پاکروان، از پدری ایرانی و مادری لهستانی روسی، در تهران متولد شد. در کودکی پدر و مادرش از هم جدا شدند و وی به همراه پدرش برای تحصیل به فرانسه رفت. در آنجا در رشته مامائی مشغول به تحصیل شد و پس از فراغت از تحصیل به ایران آمد. فاطمه پاکروان پس از بازگشت به ایران در بیمارستان نجمیه که متعلق به یکی از دوستان پدرش بود، مشغول به کار شد.
وی در سال 1320ه.ش با حسن پاکروان آشنا شد و با وی ازدواج نمود. در سال 1340ه.ش فاطمه پاکروان به ریاست سازمان جلب سیاحان انتخاب شد و همکاری خود را با اسدالله علم، نخستوزیر وقت و مهدی شیبانی، رئیس سازمان جهانگردی آغاز نمود. فاطمه پاکروان در همین پست قرار داشت که در سال 1342ه.ش به اولین نشست جهانگردی سازمان ملل رفت.[29] همچنین فاطمه پاکروان به خاطر وجود مادر شوهرش امینه پاکروان به عنوان ندیمه خاندان پهلوی، در دربار نیز رفت و آمد داشت و در برخی سفرهای شاه، از همراهان همسر شاه بود.
در سال 1345ه.ش همزمان با سفیری همسرش در پاکستان، به عنوان رئیس امور فرهنگی ایران در آن کشور منصوب و به کار مشغول شد. فاطمه پاکروان در تمام سفرهای همسرش به خارج کشور همراه وی بود و پس از ورود وی به دربار، برای همیشه به دربار آمد. در سال 1357ه.ش و با نزدیک شدن به پیروزی انقلاب اسلامی، فاطمه پاکروان به همراه فرزندانش به پاریس سفر کرد و برای همیشه از ایران خارج شد.[30]
سعیده پاکروان
سعیده پاکروان دومین فرزند سرلشگر حسن پاکروان رئیس ساواک بود. وی تحصیلات خود را در پاریس گذراند[31] و پس از طی تحصیلات به ایران بازگشت و توانست به واسطه پدرش در زمان نخستوزیری هویدا به عنوان منشی دفتر نخستوزیر مشغول به کار شود.[32] وی به خاطر حضور پدر و مادرش در دربار در برخی سفرها همراه شاه به خارج کشور رفت. فرح پهلوی به وی علاقه فراوانی داشت و در سفری به فرانسه درباره وی گفت: «من دلم میخواهد سعیده پاکروان در تمام ضیافتها غیر از ضیافت قصر رئیسجمهور فرانسه شرکت کند.[33]»
سعیده پاکروان پس از انقلاب اسلامی، به همراه بسیاری از پهلویها به خارج از کشور فرار کرد. وی در خارج از کشور، در دفتر شاپور بختیار در پاریس کار میکرد.
پس از عزل ابوالحسن بنیصدر از نخستوزیری، بنیصدر تصمیم داشت که پس از فرار به مصر برود و در آنجا با فرح پهلوی دیدار کند. شخصی که میخواست او را فراری دهد، منوچهر قربانیفر معروف به سوزنی نام داشت که به واسطه سعیده پاکروان قصد داشت، ملاقات بنیصدر با فرح را در قاهره ترتیب بدهد. به همین جهت سعیده پاکروان برای دیدار با همسر شاه سابق به مصر رفت و در آنجا با فرح پهلوی ملاقات نمود. پس از ملاقات با فرح، وی از این پیشنهاد استقبال فراوانی نمود و از انور سادات رئیسجمهور مصر نیز اجازه این دیدار با بنیصدر را گرفت. البته این ملاقات هرگز انجام نپذیرفت و بنیصدر به همراه رجوی به پاریس رفتند.[34]
همچنین سعیده پاکروان کتابی با نام بازداشت هویدا نگاشت که در خارج کشور به چاپ رسید.[35]