دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

زایش مجدد سیمرغ از دل آتش ; یادداشتی بر فیلم به وقت شام

ابراهیم حاتمی کیا بدون شک شایسته لقب استادی است. فیلمسازی که مهارت بی نظیری در خلق صحنه های با عظمت و اثرگذار دارد.می باید به این مهارت دغدغه های فرهنگی و تاریخ را هم اضافه کنیم. حاتمی کیا از معدود افرادی است که توان ساختن فیلم های ارزشی بدون افتادن در دام شعار زدگی را دارد و اگر مجموع فیلمهای وی را بصورت کلی در نظر بگیریم شاهد خط سیری پیوسته در تمام آثار وی خواهیم بود.
زایش مجدد سیمرغ از دل آتش ; یادداشتی بر فیلم به وقت شام
زایش مجدد سیمرغ از دل آتش ; یادداشتی بر فیلم به وقت شام

ابراهیم حاتمی کیا بدون شک شایسته لقب استادی است. فیلمسازی که مهارت بی نظیری در خلق صحنه های با عظمت و اثرگذار دارد.می باید به این مهارت دغدغه های فرهنگی و تاریخ را هم اضافه کنیم. حاتمی کیا از معدود افرادی است که توان ساختن فیلم های ارزشی بدون افتادن در دام شعار زدگی را دارد و اگر مجموع فیلمهای وی را بصورت کلی در نظر بگیریم شاهد خط سیری پیوسته در تمام آثار وی خواهیم بود. خط سیری که روایتگر شخصیتی واحد در موقعیت های متفاوت است و این موقعیت ها همه برآمده از شرایط فرهنگی و دغدغه های جدی جامعه ایرانی در برحه های زمانی مختلف است. این شخصیت گاه بر حسب شرایط مجبور به شورشی احساسی در فیلم آژانس شیشه ای میشود و گاه در قالب پدری دلسوز در فیلم به نام پدر ،شاهد زخمی شدن فرزندش بخاطر مینی میشود که او در میدان جنگ کار گذاشته است. یا در هیات شخصیت شهید چمران مامور به پایان دادن قائله ای سیاسی میشود و گاه در نقش یک بادیگارد برای حفظ جان افراد با ارزش جامعه تلاش میکند. این پیوستگی شخصیتی در تمام آثار حاتمی کیا به نوعی بازتاب دهنده دغدغه ثابت و نگرانی همیشگی وی برای ارزش های حاصل از انقلاب و دفاع مقدس بوده است. اما اثر آخر وی یعنی «به وقت شام» چیزی بیشتر از شخصیت ثابت و همیشگی وی دارد. برای درک ویژگی مضاعف «به وقت شام» می باید فیلم قبلی وی بادیگارد را بخاطر داشته باشم. بادیگارد روایتگر شخصیتی به نام حیدر بود که در آستانه بازنشستگی قرار داشت اما در روزهای آخر خدمتش مسئول حفظ جان یک دانشمند هسته ای میشود که دشمنان قصد ترور آن را دارند. حیدر شخصیتی خسته و به نوعی از نفس افتاده در آخر خود را فدای انجام وظیفه اش میکند. مرگ حیدر در بادیگارد به نوعی تجلی گر پایان دوره قهرمان همیشگی حاتمی کیا بود. حیدر همیشه آماده به خدمت بود اما شرایط زمانه و اجتماع از او میخواست که دیگر دست از تلاش بردارد. از این رو حاتمی کیا قهرمان ثابتش را به نوعی کشت یا بهتر است بگوییم بازنشت کرد. چرا که معتقد بود دوران این قهرمان دیگر به سر آمده است.



اگر این مقدمه کوتاه را بپذیریم میتوانیم نگاهی عمیقتر به فیلم «به وقت شام» بیاندازیم. یونس در فیلم به وقت شام درواقع همان حیدر  در فیلم «بادیگارد» است که از مرزهای ایران فراتر رفته و سعی در تلاش برای حفظ ارزشها در فراسوی مرزها دارد، اما او تنها نیست. پسرش علی هم اصرار دارد او را همراهی کند. اگرچه علی چشم انتظارانی در وطن دارد و خود نیز منتظر تولد فرزندش است، (فرزندی که پیش از مرده به دنیا آمده بود) اما او تصمیم می گیرد همراه پدرش به فراسوی مرزها برود و برای نجات انسانها از دست داعش تلاش کند. علی و یونس قرار است با یک هواپیمای غول پیکر، تعدادی زن و مرد بی گناه را از شهر تدمر که درحال سقوط است به دمشق منتقل کنند. همه چیز خوب پیش میرود تا آنکه گروهی از داعشی های اسیر شده که همراه مسافران هستند، با کمک زنی نفوذی شورش میکنند و هواپیما را  گروگان میگیرند و حال داعشی های شورشی از علی و یونس میخواهند آنها را به تدمر برگدانند. این سرآغاز سفری قهرمانانه است. سفری که در آن علی جانشین پدرش شود. اتفاقات این سفر اگرچه تماما بر اساس اتفاقات واقعی و جنایات داعش در سالهای اخیر ترسیم شده اند اما در دل خود وجهی اسطوره ای و سمبلیک هم دارد. علی و یونس به دست داعشی های افراطی اسیر میشوند  و در صحنه ای حتی خنجر به زیر گلویشان میرسد تا بازیگران فیلمی تبلیغاتی برای داعشیان باشند. اما بعد از این نمایش ساختگی جای علی و یونس عوض میشود. موهای علی سفید میشود و چهره اش مردانه و قرار است جانشین پدرش شود. این اتفاق درواقع زایش مجدد سیمرغ از دل آتش است. علی قهرمان جدیدی است که میراث دار پدر خود و دیگر قهرمانان حاتمی کیا میشود. اما علی باید با دشمنی بزرگتر از دشمنی که پدرش با آن جنگیده بود بجنگد.

یونس پدرعلی در ابتدای فیلم با شیخ سعدی که طرفدار سرسخت ابوبکر بغدادی و رهبر اسیران داعشی  شورشی است به توافق میرسد که درصورت برگشت به تدمر زنها و زخمی ها آزاد شوند اما وقتی شیخ سعدی به تدمر میرسد گروهی دیکر از داعشی ها در انتظارشان هستند، گروهی ناشناس به رهبری فردی به نام چچنی که شیخ و همسرش را به خاطر توافقی که با یونس کرده است اعدام میکند. این گروه داعشی جدید که نماینده اعظای غربی و غیر بومی داعش هستند به مراتب بسیار خطرناکتر از شیخ سعدی عمل میکنند. شیخ سعدی هرچه بود باز فردی قابل مذاکره و پایبند به سوگندش بود اما حتی تصور توافق هم با چچنی غیر ممکن است.  و اکنون علی باید با این دشمن سرسخت و غیرقابل شناخت رودرو شود، دشمنی که به مراتب خطرناکتر از دشمنی است که پدرش با آن رودرو شده بود.



به وقت شام فیلمی است با صحنه های فوق العاده، سینمایی به معنای واقعی اکشن و در این زمینه قابل مقایسه با فیلمهای پر هزینه هالیوود است. مهارت و استادی حاتمی کیا همراه با پشتوانه مالی موسسه اوج، به وقت شام را به اثری در کلاس جهانی تبدیل کرده است. اثری که سرشار از صحنه های نفس گیر و تاثیر گذار است و به واقع سطح استاندارد سینمای ایران در زمینه فیلمهای اکشن را چند لول بالاتر برده است. اما فیلم درکنار وجه اکشن و پر هیجانش، واکاوی دقیقی از داعش را هم نشان میدهد. آنچه از داعش در فیلم میبینم صرفا تعدادی مبارز افراطی که مشتاق عملیات انتحاری هستند، نیست بلکه از منظر فیلم وجه اصلی و جدی داعش وجه تبلیغاتی و رسانه ای آن است. در ابتدای فیلم مشاجره ای میان عضو تبلیغاتی داعش که از کشور بلژیک به سوریه آمده و عضو جهادی که فرزند شیخ سعدی است شکل میگیرد. عضو جهادی خیلی زود و بر اثر حماقت خودش کشته میشود اما عضو تبلیغاتی تا آخر فیلم حضور دارد و نقش اصلی در هدایت اعضای داعش دارد. در کنار عضو تبلیغاتی چهره ای دیگر هم میبینیم زنی که از ایالات متحده به داعش پیوسته و قبلا یکی از ستارگان عرصه موسیقی بوده است. او که پیش از این مروج خشونت و مرگ در موسیقی اش بوده، حالا برای ارضای همان حس خشونت طلبی اش به داعش پیوسته و قرار است عملیاتی مانند عملیات یازده سپتامبر را در دمشق اجرا کند. این زن آخرین و در واقع قوی ترین دشمنی است که قهرمان فیلم، علی، باید با آن بجنگد و مانع اجرای نقشه اش شود هرچند علی در پایان موفق میشود اما این موفقیت تنها به قیمت جان او حاصل میشود. آنچه بعد از پیروزی علی میبینیم حس شیرین امنیت است.

«به وقت شام» بی شک نقطه عطفی در کارنامه کاری حاتمی کیا و سینمای ایران است فیلمی که بعد از دیدنش احساس خوبی نصیبمان میکند، احساسی زیبا که تنها تعداد معدودی از فیلمها توان ایجاد آن را دارند.



منبع: سایت فیلمنوشت



مقاله

نویسنده مهدی فرقانی

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

فرزند کمتر، یا زندگی بهتر؟ مسئله این است

فرزند کمتر، یا زندگی بهتر؟ مسئله این است

خجالت نکش در نگاه اول فیلم تقابل‌هاست در یک زمینه طنز که مدام به مخاطب یادآور می‌شود چه جای خنده؟ فیلم را می‌توان در چند مضمونِ دوگانه بیان و نقد کرد. همان مضامین دوگانه‌ای که ساختار روایی فیلم را هم می‌سازند: دوگانه روستایی – شهری، دوگانه‌ی سپهر سیاسی - زندگی روزمره، دوگانه‌ی برنامه‌ریزی‌های سیاست اجتماعی و در نهایت دوگانه اراده – تقدیر که سکانس‌های انتهایی فیلم را شکل می‌دهد.
ایستاده در غبار نگاهی به «لاتاری» اثر محمدحسین مهدویان

ایستاده در غبار نگاهی به «لاتاری» اثر محمدحسین مهدویان

«لاتاری» فیلم موفقی است در جذب مخاطب عمومی سینمای ایران و البته فتح گیشه. فیلمی که توانسته جمیع جوانب امر را در حوزه جذابیت بخشی اینچنینی به خوبی و با فراست فراهم کند و به مقصود رسد. لاتاری فیلم مخاطب عام است.
عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

راجر ایبرت بزرگترین منتقد آمریکایی معتقد است کار فیلم، برانگیختن تفکر مخاطب است. فیلمی قابل اعتنا و نقد است که خواب آسوده را از مخاطب بستاند. قطعاً هر فیلمی نماینده انعکاس اندیشه در جامعه مقصد است. در حقیقت فیلم ها ارزش ها و حقایق فراموش شده جوامع را آشکار می سازند.
انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش

انسان های هم عصر ما ; نگاهی به فیلم خرگیوش

خرگیوش اولین فیلم مانی باغبانی تجربه‌ای قابل قبول است اما کاستی‎های بسیاری در پردازش موضوع‌هایی دارد که سعی کرده است در فیلم به آنها بپردازد؛ مقوله‎هایی مثل بیماری رو به مرگ نزدیکان، تلاش‌های علمی یک نخبه جوان، ازدواج‎های پنهانی و مفهوم شادی.
بازخوانی یک کمدی سیاسی ; نگاهی به فیلم مصادره

بازخوانی یک کمدی سیاسی ; نگاهی به فیلم مصادره

فیلم مصادره اولین ساخته مهران احمدی، بازیگر پر سابقه سینمای ایران، فیلمی کمدی است که تلاش می‎کند با تصویرگری برخی از معضلات فرهنگی جامعه از منظر متفاوتی به مقولاتی بپردازد که به طور جدی جامعه ایرانی معاصر را تهدید می‎کنند.

پر بازدیدترین ها

نگاهی به سریال معمای شاه | سریال های تاریخی که در تاریخ نمی مانند

نگاهی به سریال معمای شاه | سریال های تاریخی که در تاریخ نمی مانند

این روزها در باره اشتباهات تاریخی یا به اصطلاح «گاف» های سریال معمای شاه حرف ها فراوانی در شبکه های اجتماعی شنیده می شود. این ماجرا در مورد سریال کیمیا هم به وجود امد. هرچند که در مورد آن کسی برای پاسخ دادن پا به میدان نگذاشت اما در مورد سریال معمای شاه ماجرا این گونه نبود.
لحن غبار آلود یک فیلم

لحن غبار آلود یک فیلم

عنوان ایستاده در غبار، علاوه بر اشاره به سکانسی از فیلم که حاج احمد متوسلیان را بی‌سیم به دست در میان گرد و خاکِ تیر و ترکشِ‌ خمپاره‌ها، برقرار و استوار با حسی سرشار از خضوع، تصویر کرده، دلالت‌های دیگری را نیز به ذهن متبادر می‌سازد
عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

عشق امیر به نوشین ; یادداشتی بر فیلم لاتاری

راجر ایبرت بزرگترین منتقد آمریکایی معتقد است کار فیلم، برانگیختن تفکر مخاطب است. فیلمی قابل اعتنا و نقد است که خواب آسوده را از مخاطب بستاند. قطعاً هر فیلمی نماینده انعکاس اندیشه در جامعه مقصد است. در حقیقت فیلم ها ارزش ها و حقایق فراموش شده جوامع را آشکار می سازند.
سیری در تاریخ رابطه سینما و واقعیت | مثلث واقعیت: دیدار، پدیدار، پندار

سیری در تاریخ رابطه سینما و واقعیت | مثلث واقعیت: دیدار، پدیدار، پندار

"لرزش تصویری در فیلمی به ما القا کننده واقعی بودن صحنه ای است که میبینیم، هرچند هرگز در نگاه واقعی خود لرزشی را حس نمیکنیم ولی لرزش در فیلم موجب میشود مخاطب احساس کند، با صحنه ای واقعی روبرو است، این واقعیتی است که سینما جایگزین واقعیت میکند"
عصبانی نیستم؛ خسته ام | نگاهی به فیلم لانتوری

عصبانی نیستم؛ خسته ام | نگاهی به فیلم لانتوری

اکران، قبل از آنکه ابزاری برای بازگرداندن سرمایه مادی یک فیلم باشد معیار و سنجه ای برای برآورد فیلمساز از بازخورد اثرش در بستر جامعه است.
Powered by TayaCMS