پيشينه اصلاحات ارضي در جهان
مینا شرفی
اصلاحات ارضی مجموعه عملیاتی است که هدفش تغییر ساختار یک کشور و یا چند ناحیه از طریق اصلاح روابط اجتماعی به منظور تامین شرایط لازم جهت استفاده از فنون زراعی و افزایش تولیدات کشاورزی است. به عبارت دیگر اصلاحات ارضی یا الغای رژیم ارباب و رعیتی عبارت است از تغییرات اساسی در میزان و نحوه مالکیت ارضی بویژه ارضی کشاورزی و مراتع به منظور افزایش بهره وری عمومی جامعه. اصلاحات ارضی در جهان، پس از جنگ جهانی دوم آغاز گردید.
اصلاحات ارضی به عنوان یک موضوع استراتژیک عمرانی و انسانی در چند دهه اخیر اهمیت زیادی کسب نموده به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم در سالهای 1950 تا 1970 وارد مرحله جدیدی گردیده است. اصلاحات ارضی با توجه به ساختار اقتصادی و اجتماعی که دارد با فرایند توسعه اقتصادی از یک طرف، تعالی و توسعه فرهنگی و اجتماعی اعم از مردمی یا دولتی از طرف دیگر همبستگی عمیقی دارد، بنابراین در بررسی اصلاحات ارضی هر جامعه ضروری است که مباحث توسعه اقتصادی و حتی توسعه و تعالی فرهنگی و مناسبات اجتماعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
اندیشمندان در اجرای اصلاحات ارضی در ممالک مختلف جهان بر یک تفکر واحد نیستند. گروهی اجرای اصلاحات ارضی را نفی نموده و عقیده دارند واگذاری زمین به دهقان بی سواد و کم سرمایه جوامع را به فلاکت میکشاند. زیرا استدلال مینمایند که دهقانان فقط برای رفع حوایج و نیازهای خود به تولید میپردازند و قدرت تفکر و برنامه ریزی برای تولید بیشتر و با کیفیت بالاتر در این گروه وجود ندارد. در حالی که مالکان سرمایه دار و تحصیلکرده در بهرهبرداری بهتر از زمین مقبولتر عمل مینمایند. خوشبختانه تجارب تاریخی نشان داده است که این دیدگاه از اعتبار چندانی برخوردار نیست. مشروط بر اینکه استعداهای ناشناخته روستاییان پرورش یابد و راههای جدید بهره برداری بهینه به روستاییان و دهقانان آموزش داده شود. این مسئله نیز باید فراموش نشود که واگذاری ارضی کشاورزی به مالکان سرمایه دار باعث فقر و تنگدستی روستاییان و وابستگی آنان به بزرگ مالکان میگردد. هر چند که تولید و بهره برداری کشاورزی مالکان بزرگ باعث رشد محصولات کشاورزی و افزایش تولید در سطح وسیع میشود ولی مسئله سودآوری و قیمت محصولات کشاورزی یک کشور عملاً به دست این سرمایه داران سپرده میشود.
از اصلاحات ارضی دهههای اخیر میتوان به اصلاحات ارضی هند که در یک فضای دموکراتیک شکل گرفت، اصلاحات ارضی مصر که تحت رژیم نظامی به اجرا درآمد. اشغال نظامی ژاپن، انقلاب دهقانان بولیوی، اشتراکی کردن مزارع اروپای شرقی، دگرگونیهای سیاسی و اقتصادی در جمهوری خلق چین که متاثر از فعالیتهای جنبشهای نیرومند انقلابی بود و همچنین سایر برنامههای اصلاحی در دهه 1950 تا 1960 در آسیا، آمریکای لاتین، آفریقا و بخصوص اصلاحات ارضی ایران اشاره کرد که در فضای خاص رژیم پهلوی (در شروع دهه 1960 میلادی برابر با سال 1340 شمسی) به اجرا درآمد.
کشورها از اجرای اصلاحات ارضی سه هدف عمده داشته اند: اهداف اقتصادی، اجتماعی و سیاسی. از نظر اقتصادی اصلاحات ارضی با افزایش بهره وری و تولید کشاورزی، باعث سودآوری و جذب سرمایه ها به بخش کشاورزی میگردد. از نیروی اضافی روستاییان در صنایع شهری استفاده شده و برای تولیدات صنایع شهری بخصوص کالاهای مونتاژ شده بازاریابی میشود. از جنبه اجتماعی ساخت اجتماعی جامعه ساماندهی شده و ساخت دوگانه و دو قطبی جامعه به ساخت همگن تبدیل میشود. عدالت اجتماعی از طریق القای مناسبات ارباب و رعیتی تامین گشته و نظام دموکراتیک از طریق بیرون کشیدن دهقانان از زیر نفوذ مالکان استقرار میگردد. از نظر سیاسی این اصلاحات قدرت عمده و اساسی در یک روستا را بین روستاییان تقسیم کرده و رفع فقر و محرومیتهای روستاییان مانع از شورش یا انقلاب دهقانان میگردد و مالکان بزرگ را به صورت یک طبقه نیرومند سیاسی از بین برده و خانها و مالکان بزرگ را تحت نفوذ دولت در میآورد. در اصلاحات ارضی اصولاً سه مسئله مهم باید مورد توجه قرار گیرد تا در نهایت تصور شود که اصلاحات ارضی به جایگاه اساسی خود رسیده است. این سه مسئله عبارتند از: به دست آوردن زمین، تجدید سازمان زمینداری و حمایت اقتصادی و علمی برای تحقق اهداف اصلاحات ارضی.