دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

ابو قتاده نعمان بن ربعی انصاری خزرجی

No image
ابو قتاده نعمان بن ربعی انصاری خزرجی

كلمات كليدي : تاريخ، امويان، علي(ع)، ابوقتاده، حارث بن ربعي، خلفا، پيامبر(ص)

نویسنده : زينب ابراهيمي

از طایفه‌ی بنی‌سلمه(یکی از طایفه‌های خزرج) و بزرگان انصار و اصحاب مشهور و مورد اعتماد پیامبر(ص) است. نام او را نعمان و برخی عمرو ضبط کرده‌اند؛[1] امّا حارث از دیگر اسامی وی مشهورتر است.[2]

نسبش را چنین آورده‌اند: الحارث بن ربعیّ بن بلدمة بن خنّاس بن عبید ابن غنم بن کعب بن سلمة بن سعد الأنصاری الخزرجی السّلمیّ.[3] مادرش کبشه دختر مطهر بن حرام بن سواد بن غنم بود.[4] پسرانش عبداللّه و عبدالرحمن نام داشتند.[5]

ابوقتاده در روزگار پیامبر(ص):

حضور او در جنگ بدر مورد اختلاف است. واقدی حضور او را در جنگ بدر تأیید می‌کند.[6] ابن‌اثیر[7] و طبرانی نیز او را از بدریون می‌دانند. به روایت طبرانی در شب قبل از آغاز جنگ بدر، ابوقتاده نگهبان پیامبر اکرم(ص) بوده است.[8] امّا در این‌که وی در جنگ احد و غزوات بعد از آن شرکت داشته، اتفاق نظر وجود دارد.[9] چنان‌که واقدی می‌گوید: در غزوه احد پیامبر(ص) از مشاهده پیکر مثله شده‌ی حمزة بن عبدالمطلب و دیگر شهداء بسیار اندوهگین شد. ابوقتاده خواست قریش را ناسزا گوید، حضرت او را از این کار باز داشت و به بردباری فراخواند.[10]

او علاوه بر حضور در غزوات، در سریه‌های بسیاری که گاه آن‌ها را نیز فرماندهی کرده، شرکت داشته است.

در سال چهارم هجری پیامبر(ص) ابوقتاده و چهار تن[11] دیگر را برای کشتن ابورافع سلام بن ابی‌الحقیق[12] به سوی قلعه‌ی خیبر فرستاد. زیرا ابورافع نه تنها همواره یهودیان، بلکه قبیله‌ی غطفان و اعراب مجاور را نیز با تعیین پاداش‌های بزرگ برای جنگ با آن حضرت تحریک می‌کرد، ابوقتاده در این مأموریّت موفق به کشتن ابورافع شد.[13]

در غزوه غابه (ربیع‌الاول سال ششم هجری)‌[14] که ابوقتاده، مسعده را به انتقام خون محرز بن نضله کشت،[15] رسول اکرم(ص) او را بهترین سواران خود خواند[16] و به فارسُ رسول‌الله شهرت یافت.[17]

در شعبان سال هشتم هجری، ابوقتادة بن ربعى انصارى با پانزده تن به دستور پیامبر(ص) طی سریّه‌ای به سرزمین محارب نجد‌[18] به نام خَضِرة[19] بر بنی غطفان حمله بردند و دویست شتر و دو هزار گوسفند و عده زیادى اسیر گرفتند. خمس غنایم را کنار نهادند و بقیه را میان مردمى که در آن سریّه حاضر بودند، قسمت کردند.[20]

در رمضان سال هشتم هجری نیز پیامبر(ص) قبل از فتح مکه، ابوقتادة را با هشت تن به وادى اضم (ناحیه‌ای در سه منزلى مدینه، میان ذو خشب و ذو المروه)[21] گسیل داشت. تا مشرکان گمان کنند، پیامبر(ص) قصد حمله بر آن ناحیه را دارد. عامر بن اضبط اشجعى در حین عبور از کنار آنان به روش مسلمانان سلام داد و مسلمانان از حمله به او خوددارى کردند؛ ولى محلّم بن جثّامه، یکی از حاضران در سریّه بر او حمله برد و او را کشت و شتر و کالاهایش را با مشکی شیر تصرف کرد. چون به حضور پیامبر(ص) رسیدند،[22] این آیه در مورد او نازل شد:

«اى کسانى که ایمان آوردید چون در راه خدا سفر مى‌کنید بى اندیشه شتاب مورزید و کسى را که به شما سلام مى‌دهد مگویید مؤمن نیستى، مال این جهانى را مى‌جویید و حال آن‌که نزد خدا غنایم زیادى است».[23] افراد این سریّه چون به ذو خشب رسیدند به آنان خبر رسید که پیامبر(ص) آهنگ مکه کرده است. پس آنان از راه بیبن خود را به سقیا[24] رسانده در آن جا به پیامبر(ص) پیوستند.[25]

در ربیع الآخر سال نهم هجری یکصد و پنجاه تن از انصار از جمله ابوقتاده، همراه علی‌(ع) در سریه‌ای به سوی قبیله طیّئ( خاندان عدی بن حاتم) برای نابودی بت فلس شرکت کرد. در این سریه علی(ع) ابو قتاده را بر اسیران گماشت.[26]

ابوقتاده در دوران خلفا:

حضور اولیّه‌ی ابوقتاده همراه خالد بن ولید در جنگ‌های ردّه، نمایانگر روابط نیکوی او با خلیفه اوّل است. امّا پس از عملکرد ناروای خالد با مالک بن نویره (رئیس قبیله بنی یربوع) و کشتن او که مسلمان بود و به زنی گرفتن همسرش، روابط او و ابوبکر به سردی گرایید. زیرا ابو قتاده پس از ماجرای مالک خشمگین از کار خالد، عمل کرد او را به ابوبکر گزارش داد و نزد ابوبکر شهادت داد که مالک بن نویره و قبیله‌اش اذان مى‌گفته و نماز مى‌خوانده‌اند،[27] امّا ابوبکر او را به دلیل رها کردن خالد سرزنش کرد و دستور داد نزد خالد بازگردد.[28] ابوقتاده خشمگینانه سوگند یاد کرد که دیگر هیچ گاه با خالد در زیر یک پرچم قرار نگیرد. [29]

گویا او از این زمان تا به خلافت رسیدن علی(ع) گوشه‌ی عزلت اختیار کرده و جزو آن دسته از اصحاب رسول خدا(ص) بوده که از عمل کرد خلفای سه گانه ناراضی بوده است. زیرا علی رغم حضور فعّال وی در تمامی غزوه‌های روزگار پیامبر(ص)، منابع حضور وی را در فتوحات دوره‌ی سه خلیفه نخست، به سکوت برگزار می‌کنند و جز در مواردی نادر چون شرکت او در فتح ایران به روزگار عمر[30] نامی از او برده نشده است.

امّا در دوره کوتاه خلافت علی(ع) در جنگ‌‌ها و حوادث زمان حضرت نقشی چشمگیر داشته است.[31]

عبدالرحمان ابن عمره از پدرش نقل می‌کند که ابو قتاده (در جنگ نهروان) به على(ع) گفت: «اى امیرمؤمنان! پیامبر خدا(ص) این شمشیر را به من آویخت که دیری است در نیام مانده، وقت آن رسیده که بر ضد این قوم ستمگر که با امّت، نیرنگ کرده‌اند برهنه شود، اگر مى‌خواهى مرا همراه ببر.»[32]این روایت دلیل دیگری بر ادعای فوق است.

ابوقتاده در دوران خلافت حضرت علی(ع) والی مکه بود. در جریان جمل هنگام ورود علی(ع) به بصره با هزار سوار تحت فرمانش حضرت را همراهی می‌کرد[33] و در صفین همراه بسیاری از اصحاب مشهور پیامبر(ص) حضور داشته است. [34] در جنگ با خوارج نیز ابوقتاده فرمانده پیادگان سپاه علی(ع) بود.[35]

احادیث بسیاری از او در کتب حدیث چون صحاح سته و مسند احمدبن حنبل نقل شده است.[36] ابوقتاده از جمله راویان حدیث: تقتله الفئة الباغیة مبنی بر کشته شدن عمار است.[37] علاوه بر پیامبر(ص) از معاذ و عمربن خطاب نیز روایت کرده است.[38]

انس بن مالک سعید بن مسیب، عطاء بن یسار، علی بن ریاح، عبدالله بن ریاح و عده‌ای دیگر، ازجمله پسرانش ثابت و عبدالله از او روایت کرده‌اند.[39]

ابوقتادة ساکن کوفه بوده و به هنگامى که على(ع) در آن شهر بوده درگذشته است و على(ع) بر پیکرش نماز گزارده است.[40] ولى واقدى منکر این موضوع است و مى‌گوید نوه ابوقتاده، یحیى بن عبدالله بن ابی قتاده مرا خبر داد که ابوقتاده در هفتاد سالگى[41] به سال پنجاه و چهار در مدینه درگذشته است.[42]

مقاله

نویسنده زينب ابراهيمي

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

چگونه دعا و نیایش شفابخش‌اند؟

چگونه دعا و نیایش شفابخش‌اند؟

نیروى سحر آفرین ایمان تا چه اندازه در سلامتى روانى و جسمانى انسان مفید و اثربخش است؟
آرزوهای طولانی و شیطان

آرزوهای طولانی و شیطان

ابلیس (پدر شیطان‌ها) سخت ناراحت گردید. و بالای کوهی در مکه به نام «تور» رفت و ‌فریادش بلند شد و همه یارانش را به تشکیل انجمن خود دعوت نمود. همه یاران و ‌فرزندان شیطان‌ جمع شدند.
چهار بال اخلاق در قرآن

چهار بال اخلاق در قرآن

چهار کلمه‌ى فوق چهار مرحله‌ى رفتارى را نشان مى‌دهد که بر حسب اراده و تقوا و تسلط بر نفس، انسان مى‌تواند در برابر کسانى که به او بدى مى‌کنند، عکس العمل نشان دهد.
No image

تناسخ و معاد

No image

نماز و امنیت‌

پر بازدیدترین ها

No image

نظریه‌های شناختاری و غیر شناختاری زبان دینی (قسمت دوم)

بر اساس نظریه «زبان نمادین»، هنگامی که گفته شود: «خداوند شبان من است» یا «خداوند صخره است» مسلّماً معنای حقیقی و ظاهری آنها مراد نیست، بلکه مراد از این گونه تعابیر «عنایت و پناه دادن و حفظ همراه با مصلحت اندیشی» الهی است; زیرا خداوند حقیقتاً نمی تواند چوپان یا صخره باشد، بلکه «چوپان» نماد مشیّت الهی، و «صخره» نماد پناهگاه بودن و محافظت کردن از مصایب در لحظات سخت زندگی است.33 «زبان نمادین» زبانی است که الفاظ در آن به منزله پلی هستند که ما را از معنای ظاهری و تحت اللفظی به امری ورای خود منتقل می کنند. یک عنصر مهم در اندیشه پل تیلیخ (Pule Tillich; 1886-1965)، نظریه او در باب ماهیت «نمادین» زبان دینی است. تیلیخ میان «نشانه» و «نماد» تفاوت می گذارد. نشانه...
No image

معنا و مفهوم ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی ره

موضوع نوشتار حاضر بررسی ایمان از نگاه مرحوم علامه طباطبایی (ره) می باشد. علامه طباطبایی ، با رویکرد قرآنی ، ایمان را فعلی قلبی و اعتمادی امیدوارانه و متوکلانه به امری قدسی می داند که لوازم عملی به همراه دارد. گرچه از نگاه وی عمل خارج از ایمان است اما پیوندی گسست ناپذیر میان ایمان و عمل صالح وجود دارد؛ وی معتقد است که متعلق ایمان دینی امری عینی ، واقعی و متعالی است و با توجه به ویژگی های ایمان ، عالی ترین...
No image

نگاهى به آفرینش زن با توجه به داستان آدم و حوا در قرآن

خبرگزاری فارس: مسأله آفریده شدن حوا از پهلوى آدم، چیزى است که قرآن درباره آن صراحتى ندارد؛ و عبارت<و خلق منها زوجها» را نیز نباید بر آن معنى حمل کرد، به گونه‌اى که گزارش قرآن همسان گزارش تورات گردد، توراتى که در دست مردم است و آفرینش آدم را یکسان یک داستان تاریخى نقل...
No image

رابطه ایمان و عمل صالح

در آموزه های قرآنی ایمان و عمل صالح از چنان ارتباطی برخوردارند که فقدان هر یک، کارآیی و تأثیرگذاری دیگری را کم اهمیت و یا بی ارزش می کند. ایمان و عمل صالح دو بال پرواز بشر به مقام انسانیت و درک خلیفه اللهی و وصول به سرمنزل مقصود است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود. این نوشتار تلاشی برای تبیین این همبستگی استوار میان ایمان و عمل صالح است...
No image

آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامى

خداوند به انسان اختیار داده و او را بر سر دوراهى قرار داده است تا با انتخاب خود، راه شناخت و پرستش خدا را برگزیند و در سایه ى آن به رحمت الهى و سعادت دست یابد و چون هرگونه رحمتى در نزدیکى به خداست، مى توان گفت: هدف نهایى از آفرینش انسان همان قرب الهى است...
Powered by TayaCMS