دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

جواز و عدم جواز لعن یزید

No image
جواز و عدم جواز لعن یزید

كلمات كليدي : تاريخ، امام حسين(ع)، يزيد، اهل سنت، لعن يزيد

نویسنده : یدالله حاجی‌زاده

تمامی علماء شیعه در جواز لعن یزید، با هم موافقند و هیچ کس در این رابطه نظر مخالفی بیان نکرده است. سید عبدالرزاق مقرّم در کتاب «مقتل الحسین» می‌نویسد: «وقتی آشکار شود که یزید، امام حسین(ع) را به شهادت رسانده است؛ یعنی دستور قتل حضرت توسط یزید صادر شده است، بنابراین کسی نمی‌تواند درباره جواز لعن یزید شک کند کسانی که در لعن یزید تردید کرده‌اند و یا جایز ندانسته‌اند، در واقع معتقدند یزید قاتل نبود والا همان‌ها هم وقتی قاتل بودن یزید را بپذیرند، در جواز لعن او شک نخواهند کرد، هر چند تعصب مانع از پذیرش این واقعیت است.»[1]

میان علمای اهل سنت در رابطه با جواز و عدم جواز لعن یزید اختلاف است. برخی لعن یزید را جایز نمی‌دانند و برخی هم در لعن توقف کرده‌اند. در عین حال بسیاری از آن‌ها لعن یزید را جایز و بلکه واجب دانسته‌اند و وی را به خاطر اقدامات ناشایستی که انجام داده، خصوصا کشتن امام حسین(ع)، مستحق لعن دانسته‌اند.

ما در این نوشتار ابتدا نظر مخالفان لعن یزید و کسانی که در لعن او توقف کرده‌اند را نقل می‌کنیم، سپس به نظر موافقان اشاره می‌کنیم.

مخالفان لعن

غزالی در کتاب احیاء علوم‌الدین معتقد است: این که قتل سیدالشهداء منسوب به یزید باشد و یزید قاتل حسین بن علی(ع) باشد، ثابت نیست.[2]

وی می‌نویسد: «اگر گفته شود آیا لعن یزید جایز است، چرا که او قاتل امام حسین(ع) بوده یا به آن امر کرده است؟ در جواب می‌گوئیم: این امر اصلا اثبات نشده است، پس جایز نیست که گفته شود، یزید، حسین(ع) را کشته است یا به آن امر کرده است. قاتل بودن یزید ثابت نشده چه برسد به این که لعن او جایز باشد و جایز نیست بدون تحقیق کبیره‌ای را به مسلمانی نسبت دهیم.[3] سپس وی احادیث نهی از لعن اموات را ذکر کرده و می‌نویسد: پس اگر سوال شود: آیا جایز است که گفته شود: قاتل الحسین(ع)، لعنه الله یا الآمر بقتله، لعنه الله؟ یعنی قاتل حسین(ع) را خدا لعنت کند یا کسی که دستور قتل آن حضرت را داده لعنت خدا بر او باد، می‌گوئیم: بهتر است این گونه گفته شود: قاتل حسین(ع) اگر قبل از توبه مرده، لعنت خداوند بر او باد. چرا که احتمال دارد قاتل ایشان بعد از توبه مرده باشد....»[4] این در حالی است که غزالی لعنت فرستادن بر یهودیان، مسیحیان، زرتشتیان، قدریان، خوارج و روافض (شیعیان) را جایز می‌داند.[5]

آیت الله خویی می‌نویسد: بسیار عجیب است که غزالی لعن روافض و یهود و مجوس و خوارج را جایز می‌داند؛ اما لعن یزید را منع کرده است.[6]

ابن تیمیه یکی دیگر از علمای اهل سنت است که لعن یزید را جایز نمی‌داند. وی یزید را از دست داشتن در قتل امام حسین(ع) مبری می‌داند[7] و به همین علت لعن او را جایز نمی‌داند.

توقف کنندگان

ابن قیم جوزیه یکی از علماء اهل سنت است که در خصوص یزید توقف کرده است. وی یزید را به عنوان والی امور مسلمین می‌شناسد و خروج بر علیه والی مسلمانان را جایز نمی‌داند. ایشان می‌نویسد: «خروج بر ولاة امر مسلمین جایز نیست... و ما کسی از مسلمانان را ولو گناهی بزرگ مرتکب شده باشد، تکفیر نمی‌کنیم.» سپس می‌نویسد: «ما یزید را به خداوند متعال واگذار می‌کنیم تا هر چه مقتضی ببیند در موردش عمل کند.»[8]

عبدالمغیث بن زهیر حنبلی بغدادی(م 583) از سیره نویسان اهل سنت می‌نویسد: جایز نیست کسی بگوید: چرا معاویه یزید را جانشین خود نموده است؟ و در ادامه می‌گوید: ولایت یزید با رضایت همه مسلمین صورت گرفته است.[9] پس به احترام معاویه باید در مورد یزید سکوت کرد.

وی می‌گوید: فقط به این جهت از یزید دفاع کردم تا با این کار لعن خلفا را از سر زبان‌ها قطع کنم و گر نه اگر از لعن خلفا جلوگیری نکنیم و اجازه چنین کاری را بدهیم همین خلیفه زمان خودمان به لعن سزاوارتر است.[10]

ابن حجر در صواعق المحرقه نقل کرده، لعن یزید و تکفیر یزید جایز نیست، چرا که او در زمره مؤمنین است و کار او با خداوند است، اگر بخواهد او را عذاب می‌کند و اگر بخواهد از او گذشت می‌کند.[11]

موافقان لعن

آلوسی می‌گوید: «هر کسی که یزید را به خاطر قتل امام حسین(ع) گنه کار نداند و لعن کردن او را جایز نداند، سزاوار است که او را در ردیف یاران یزید برشمریم به نظر من یزید پلید، به پیامبر ایمان نیاورده بود، جنایاتی که بر امام حسین(ع) و خاندان و اصحابش روا داشت، دلیل بر عدم اسلام اوست.... من لعن او و امثال او را واجب می‌دانم و اگر بگویید او توبه کرد و سزاوار لعن نیست، می‌گویم احتمال توبه یزید از ایمان یزید کمتر است....»[12]

عبدالباقی افندی عمری موصلی با سرودن شعری، درباره لعن یزید می‌گوید: «یزید علی لعنی عریض جنابه فاغدوا به طول المدی العن العنا[13]

من یزید را بسیار لعن می‌کنم. هر روز در طول زندگی خویش بدترین لعن‌ها را بر او بفرستید.»

تفتازانی می‌گوید: «حق این است که رضایت یزید به قتل حسین و اهانت او به اهل بیت متواتر معنوی است. ما در عدم ایمان او شکی نداریم. لعنة الله علیه و علی انصاره و اعوانه.[14]

شوکانی در خصوص برخی از دانشمندان اهل سنت که لعن یزید را جایز نمی‌دانند و معتقد به حقانیت یزید و ظلم حسین(ع) هستند، می‌نویسد: «برخی از دانشمندان تندرو بر این باورند که حسین(ع) فرزند پیامبر، نسبت به یزید شراب خوار و مست ظلم کرد و احترام او و دین را زیر پا گذاشت، لعنت خدا بر این دسته از دانشمندان، انسان از گفتار سخیف آن‌ها تعجب می‌کند و تنش می‌لرزد.»[15]

جاحظ نیز می‌گوید: «کارهای خلاف شرع و منکری که یزید انجام داد از جمله کشتن حسین(ع) و به اسیری بردن دختران رسول خدا(ص) تازیانه زدن بر دندان حسین(ع)، مرعوب ساختن مردم مدینه، انهدام و تخریب کعبه همه دلالت بر این دارند که او یک فرد سنگ دل، بی‌رحم، یک بیمار روانی، بدعقیده، کینه‌ای، منافق و بی‌ایمان است. او فاسقی «ملعون» است و هر کس که لعن یک ملعون را نهی کند، خود نیز ملعون است.»[16]

از صالح بن احمد بن حنبل روایت شده که به پدرم گفتم: گروهی معتقدند ما ولایت یزید را پذیرفته‌ایم. پدرم گفت: فرزندم آیا کسی که به خدا ایمان دارد، ولایت یزید را می‌پذیرد؟ گفتم: پس چرا او را لعن نمی‌کنی؟ گفت کی دیده‌ای که من چیزی را لعن کنم. سپس گفت: «لم لا یلعن من لعنه الله فی کتابه؟» چرا کسی را لعن نکنم که خدا او را در کتابش لعن کرده است. گفتم: خداوند در کجای کتابش یزید را لعن کرده است؟ گفت: «فهل عسیتم ان تولیتم ان تفسدوا فی الارض ...»[17] و آیا فسادی بزرگ تر از قتل هم وجود دارد.؟[18]

حافظ ابوالفرج بن عبدالرحمن بن علی بغدادی ( ابن جوزی) متوفای 597 از بزرگان علماء اهل سنت در حدیث و فقه و تفسیر و تاریخ، کتابی دارد تحت عنوان «الرد علی المتعصب العنید المانع من لعن یزید» این کتاب ردی است بر عبدالمغیث بن زهیر حنبلی که کتابی در فضائل یزید و معاویه نگاشته بود.[19] وی در اول کتابش می‌نویسد: فردی از من در مورد یزید و کاری که در حق حسین کرده و... سوال کرد: ایجوز ان یلعن؟ گفتم: یکفیه ما فیه و السکوت اصلح. گفت: دانستم که سکوت بهتر است ولکن آیا لعنش جایز است؟ گفتم: این کار را علماء با تقوا از جمله احمد بن حنبل اجازه داده‌اند.[20]

ابن جوزی می‌نویسد: «قاضی ابویعلی کتابی تصنیف کرده که در آن به بیان من یستحق اللعن پرداخته است و از جمله آن‌ها را یزید را ذکر می‌کند، سپس این حدیث را ذکر می‌کند: «من اخاف اهل المدینه ظلما اخافه الله و علیه لعنه الله و الملائکه و الناس اجمعین...»[21] کسی که اهل مدینه را به ظلم ترساند لعنت خدا، ملائکه و تمامی مردم بر او باد. شکی وجود ندارد که یزید با لشکریانش مدینه منوره را غارت کرد و اهل مدینه را ترساند.[22]

سنایی غزنوی سروده است:

داستان پسر هند مگر نشنیدی

که از او و سه کس او به پیمبر چه رسید

او بنا حق داماد پیامبر بستد

پسر او سر فرزند پیمبر ببرید

پدر او لب و دندان پیمبر بشکست

مادر او جگر عم پیمبر بمکید

برچنین قوم تو لعنت نکنی شرمت باد

لعن الله یزیدا و علی آل یزید.[23]

مقاله

نویسنده یدالله حاجی‌زاده

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

چگونه دعا و نیایش شفابخش‌اند؟

چگونه دعا و نیایش شفابخش‌اند؟

نیروى سحر آفرین ایمان تا چه اندازه در سلامتى روانى و جسمانى انسان مفید و اثربخش است؟
آرزوهای طولانی و شیطان

آرزوهای طولانی و شیطان

ابلیس (پدر شیطان‌ها) سخت ناراحت گردید. و بالای کوهی در مکه به نام «تور» رفت و ‌فریادش بلند شد و همه یارانش را به تشکیل انجمن خود دعوت نمود. همه یاران و ‌فرزندان شیطان‌ جمع شدند.
چهار بال اخلاق در قرآن

چهار بال اخلاق در قرآن

چهار کلمه‌ى فوق چهار مرحله‌ى رفتارى را نشان مى‌دهد که بر حسب اراده و تقوا و تسلط بر نفس، انسان مى‌تواند در برابر کسانى که به او بدى مى‌کنند، عکس العمل نشان دهد.
No image

تناسخ و معاد

No image

نماز و امنیت‌

پر بازدیدترین ها

No image

نگاهى به آفرینش زن با توجه به داستان آدم و حوا در قرآن

خبرگزاری فارس: مسأله آفریده شدن حوا از پهلوى آدم، چیزى است که قرآن درباره آن صراحتى ندارد؛ و عبارت<و خلق منها زوجها» را نیز نباید بر آن معنى حمل کرد، به گونه‌اى که گزارش قرآن همسان گزارش تورات گردد، توراتى که در دست مردم است و آفرینش آدم را یکسان یک داستان تاریخى نقل...
No image

رابطه ایمان و عمل صالح

در آموزه های قرآنی ایمان و عمل صالح از چنان ارتباطی برخوردارند که فقدان هر یک، کارآیی و تأثیرگذاری دیگری را کم اهمیت و یا بی ارزش می کند. ایمان و عمل صالح دو بال پرواز بشر به مقام انسانیت و درک خلیفه اللهی و وصول به سرمنزل مقصود است. در آموزه های قرآنی، عمل صالح، بازتاب بیرونی ایمان واقعی است. هر کس به ایمان واقعی دست یافته باشد در منش و کنش خویش نیک کردار خواهد بود. این نوشتار تلاشی برای تبیین این همبستگی استوار میان ایمان و عمل صالح است...
No image

نظریه‌های شناختاری و غیر شناختاری زبان دینی (قسمت دوم)

بر اساس نظریه «زبان نمادین»، هنگامی که گفته شود: «خداوند شبان من است» یا «خداوند صخره است» مسلّماً معنای حقیقی و ظاهری آنها مراد نیست، بلکه مراد از این گونه تعابیر «عنایت و پناه دادن و حفظ همراه با مصلحت اندیشی» الهی است; زیرا خداوند حقیقتاً نمی تواند چوپان یا صخره باشد، بلکه «چوپان» نماد مشیّت الهی، و «صخره» نماد پناهگاه بودن و محافظت کردن از مصایب در لحظات سخت زندگی است.33 «زبان نمادین» زبانی است که الفاظ در آن به منزله پلی هستند که ما را از معنای ظاهری و تحت اللفظی به امری ورای خود منتقل می کنند. یک عنصر مهم در اندیشه پل تیلیخ (Pule Tillich; 1886-1965)، نظریه او در باب ماهیت «نمادین» زبان دینی است. تیلیخ میان «نشانه» و «نماد» تفاوت می گذارد. نشانه...
No image

معنا و مفهوم ایمان از دیدگاه علامه طباطبایی ره

موضوع نوشتار حاضر بررسی ایمان از نگاه مرحوم علامه طباطبایی (ره) می باشد. علامه طباطبایی ، با رویکرد قرآنی ، ایمان را فعلی قلبی و اعتمادی امیدوارانه و متوکلانه به امری قدسی می داند که لوازم عملی به همراه دارد. گرچه از نگاه وی عمل خارج از ایمان است اما پیوندی گسست ناپذیر میان ایمان و عمل صالح وجود دارد؛ وی معتقد است که متعلق ایمان دینی امری عینی ، واقعی و متعالی است و با توجه به ویژگی های ایمان ، عالی ترین...
No image

آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامى

خداوند به انسان اختیار داده و او را بر سر دوراهى قرار داده است تا با انتخاب خود، راه شناخت و پرستش خدا را برگزیند و در سایه ى آن به رحمت الهى و سعادت دست یابد و چون هرگونه رحمتى در نزدیکى به خداست، مى توان گفت: هدف نهایى از آفرینش انسان همان قرب الهى است...
Powered by TayaCMS