دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سریه عَبدالرَّحمن بن عَوف به دُومَةُ الجندَل

No image
سریه عَبدالرَّحمن بن عَوف به دُومَةُ الجندَل

كلمات كليدي : تاريخ، سريه، پيامبر(ص)، عَبدالرَّحمن بن عَوف، دُومَةُ الجندَل

نویسنده : هادي اكبري

«سریة» به قطعه‌ای از سپاه گفته می‌شود که به دستور رسول‌‌خدا(ص) به سوی مکانی و برای انجام مأموریتی اعزام می‌شدند، بدون آن که پیامبر(ص) همراه آنان باشد.[1]

علت وقوع سریه

هدف رسول‌‌خدا(ص) از اعزام "عَبدالرَّحمن بن عَوف" به «دُومَةُ الجندَل» دعوت اهل آن سرزمین به آئین اسلام بود.[2]

احضار عبدالرحمن بن عوف

رسول‌‌خدا(ص) عَبدالرَّحمن بن عَوف را احضار فرموده و به او گفتند: «آماده باش که من به خواست خداوند، امروز یا فردا تو را به سریّه‌اى اعزام خواهم نمود.» فردای آن روز و پس از نماز صبح، مشخص شد که رسول‌‌خدا(ص) قصد دارند، عَبدالرَّحمن بن عَوف را به دُومَةُ الجندَل[3] اعزام کنند. عَبدالرَّحمن به همراه یاران خود در شعبان سال ششم هجری[4]، از مدینه به سوی دُومَةُ الجندَل حرکت کرد.

وصایای پیامبر(ص) به عَبدالرَّحمن بن عَوف

عَبدالرَّحمن بن عَوف، پس از خروج از مدینه، بار دیگر به مدینه بازگشت. پیامبر(ص) در مورد علت بازگشت او و عدم حرکت به دُومَةُ الجندَل از او سؤال کردند. عَبدالرَّحمن گفت: «می‌بینید که مهیای سفر هستم؛ اما پیش از حرکت دوست داشتم تا بار دیگر شما را ببینم!» رسول‌‌خدا(ص) او را نزد خود فراخوانده و مقابل خود نشاندند. پس از آن، عمامه عَبدالرَّحمن را از سر او باز کرده و خود دوباره، عمامه‌ی سیاهی را برای او پیچیدند و انتهای عمامه را بین کتف او انداخته و از او خواستند تا پس از آن، مانند ایشان عمامه ببندد.[5]

پس از آن رسول‌‌خدا(ص) خطاب به عَبدالرَّحمن فرمودند: «با نام خدا به جهاد برو و با کسانی که به خدا کفر ورزیده‌اند، نبرد کن. حیله و نیرنگ به کار نبند و کودکان را نکش.» پس از آن رسول‌‌خدا(ص) دست‌های خویش را گشوده و فرمودند: «ای مردم! از پنج چیز پیش از آن که به شما برسد، بپرهیزید؛ کم فروشی در میان مردمی شیوع نمی‌یابد، مگر آنکه خداوند آنان را به قحطی دچار می‌سازد تا مگر از آن دست بردارند. هیچ قومی پیمان شکنى نمى‌کنند، مگر آنکه خداوند دشمنشان را بر آنان مسلّط می‌سازد. هیچ مردمی از پرداخت زکاتِ خود، إبا نمی‌ورزند مگر آنکه خداوند نزولات آسمانی را از آنان دریغ می‌دارد و اگر به خاطر وجود چهارپایان هم نباشد، آب آشامیدنی را هم از آنان خواهد گرفت. هیچ قومی گرفتار فحشاء نمی‌شوند، مگر آنکه خداوند آنان را به طاعون مبتلا می‌سازد و هیچ مردمی احکام الهی را بر خلاف قرآن صادر نمی‌کنند، مگر آنکه خداوند آنان را فرقه فرقه کرده و دشمنی و سختیِ برخی را بر برخی دیگر می‌چشاند!»[6]

حرکت عَبدالرَّحمن بن عَوف به سوی دُومَةُ الجندَل

پس از سخنان رسول‌‌خدا(ص) عَبدالرَّحمن بن عَوف از مدینه خارج شده و به همراه یاران خود حرکت کرد تا به دُومَةُ‌الجندَل رسیدند. هنگامی که مسلمانان به دُومَةُ‌الجندَل رسیده و در آنجا اقامت کردند، عَبدالرَّحمن بن عَوف، اهل آن سرزمین را به اسلام دعوت کرده و به منظور قبول اسلام از طرف آنان، به مدت سه روز صبر کرد. اهل دُومَةُ‌الجندَل در ابتدا از پذیرش و قبول اسلام امتناع کرده و گفته بودند که جواب مسلمانان را تنها با شمشیر خواهند داد؛ اما در روز سوم، "أصبَغ بن عَمرو کَلبى" که رئیس قبیله و مسیحی بود، مسلمان شد و این مسأله باعث گرویدن باقی افراد قبیله به اسلام شد.[7]

نامه‌ای به پیامبر(ص)

پس از این اتفاقات و اسلام آوردن مردمِ دُومَةُ‌الجندَل، عَبدالرَّحمن بن عَوف نامه‌ای به پیامبر(ص) نوشت و آن را به همراه مردی از قبیله‌ی جهینه که "رافع بن مکیث" نام داشت، به نزد آن حضرت فرستاد. عَبدالرَّحمن بن عَوف در نامه‌ی خود، نوشته بود که می‌خواهد از آن سرزمین برای خود همسری انتخاب کند. رسول‌‌خدا(ص) نیز در پاسخ او نوشته بودند، با دختر "أصبَغ بن عَمرو کَلبى" ازدواج کند. عَبدالرَّحمن نیز با دختر أصبَغ، به نام "تَماضُر" ازدواج کرده و به همراه او به مدینه آمد. او مادر "أبو سلمة بن عَبدالرَّحمن بن عَوف" است.[8]

به سوی قبیله‌ی کلب

پس از این سریه، پیامبر(ص) عبدالرحمن بن عوف را به سوى «قبیله کلب» نیز اعزام فرمود و به او دستور دادند: اگر اهل قبیله‌ی کلب مسلمان شدند، با دختر پادشاه یا بزرگ آنان ازدواج کند. هنگامی که عبدالرحمن به نزد آنان رسید، آنها را به اسلام دعوت کرد. گروهى از آنان سخن عبدالرحمن را پذیرفتند و گروهى دیگر نیز پذیرفتند تا به حکومت اسلامی جزیه بپردازند.[9]

مقاله

نویسنده هادي اكبري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

چگونه دعا و نیایش شفابخش‌اند؟

چگونه دعا و نیایش شفابخش‌اند؟

نیروى سحر آفرین ایمان تا چه اندازه در سلامتى روانى و جسمانى انسان مفید و اثربخش است؟
آرزوهای طولانی و شیطان

آرزوهای طولانی و شیطان

ابلیس (پدر شیطان‌ها) سخت ناراحت گردید. و بالای کوهی در مکه به نام «تور» رفت و ‌فریادش بلند شد و همه یارانش را به تشکیل انجمن خود دعوت نمود. همه یاران و ‌فرزندان شیطان‌ جمع شدند.
چهار بال اخلاق در قرآن

چهار بال اخلاق در قرآن

چهار کلمه‌ى فوق چهار مرحله‌ى رفتارى را نشان مى‌دهد که بر حسب اراده و تقوا و تسلط بر نفس، انسان مى‌تواند در برابر کسانى که به او بدى مى‌کنند، عکس العمل نشان دهد.
No image

تناسخ و معاد

No image

نماز و امنیت‌

پر بازدیدترین ها

No image

امر به معروف و نهی از منکر، مراتب و شیوه های آن

از آنجایی‌ که انسان غافل است و به دلیل عارض شدن نسیان بسیاری از مواردی که مفید برای اوست فراموش می‌کند بنابراین امر به معروف و نهی از منکر جزء ضروریاتی است که در جهت نیل به کمال برای هر انسانی ضرورت پیدا می کند...
No image

آنچه عدل می‌گوید، دین است

عدالت در وجه دینی آن، همواره مورد توجه ادیان و دین‌داران بوده است. در این میان اسلام به عدالت نگاه خاصی دارد و این نگاه را می‌توان چه در قرآن و چه در سنت پیامبر(ص) به وضوح مشاهده کرد...
No image

نگاهى به آفرینش زن با توجه به داستان آدم و حوا در قرآن

خبرگزاری فارس: مسأله آفریده شدن حوا از پهلوى آدم، چیزى است که قرآن درباره آن صراحتى ندارد؛ و عبارت<و خلق منها زوجها» را نیز نباید بر آن معنى حمل کرد، به گونه‌اى که گزارش قرآن همسان گزارش تورات گردد، توراتى که در دست مردم است و آفرینش آدم را یکسان یک داستان تاریخى نقل...
No image

بهائیت، از دیدگاه محققان ایرانى‌

نکته‌ای که درخصوص بهائیت در خور تأمل است اشتراک نظر و توافق مورخان و محققان (با وجود گرایش‌های متنوع سیاسی و فکری) در وابستگی سران بهائیت به استعمار می‌باشد. مقاله پیش‌رو، اشتراک نظر آن‌ها را نشان داده است...
No image

آفرینش انسان از دیدگاه فلسفه و عرفان اسلامى

خداوند به انسان اختیار داده و او را بر سر دوراهى قرار داده است تا با انتخاب خود، راه شناخت و پرستش خدا را برگزیند و در سایه ى آن به رحمت الهى و سعادت دست یابد و چون هرگونه رحمتى در نزدیکى به خداست، مى توان گفت: هدف نهایى از آفرینش انسان همان قرب الهى است...
Powered by TayaCMS