دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

عدالت صحابه و صلح حدیبیه

No image
عدالت صحابه و صلح حدیبیه

نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي

كلمات كليدي : عدالت صحابه، صلح حديبيه، مخالفت اصحاب، بيعت رضوان

صلح حدیبیه در سال پنجم هجرت یکی از موثرترین اقداماتی بود که پیامبر(ص) آن را بین خود و مشرکین منعقد کرد تا برای پیش برد اهداف الهی استفاده کند. واقعه از این قرار بود که حضرتش در یک رویاء می­بیند که با اصحاب وارد مکه می­شوند و مشغول طواف هستند. حضرت رسول(ص) نیز بعد از خبر دادن از این رویاء به اصحاب دستور داد تا برای رفتن به طرف مکه آماده شوند و اصحاب را از تعبیر آن باخبرنمود و فرموند: انشاءالله برای عمره به مکه مشرف می­شویم( اما تعیین نکردند که در چه سالی این اتفاق خواهد افتاد). پس از رسیدن پیامبر(ص) و 1400نفر از اصحاب به سرزمین حدیبیه، مشرکان قریش که موقعیت خود را در خطر می­دیدند، مسلحانه خارج شدند و از حرکت بیشتر پیامبر(ص) جلوگیری کردند اما دیدند چون آن حضرت برای زیارت عازم شده، پیمان بستند که سال آینده حضرتش به مکه برای انجام مراسم عمره عازم شود. این پیمان نامه به صلح حدیبیه معروف شد. در این حادثه وقایعی مهم رخ می­دهد که به بیان آن می­پردازیم و نتیجه می­گیریم که تمام صحابه عملکرد یکسانی نداشته و مطلب حاکی از عدم عدالت جمیع صحابه است.

کمال ادب امیرالمومنین علی(ع)

در این حادثه با درخشش امیرالمومنین علی(ع) که با نهایت ادب همراه بود مواجه می­شویم. حضرت رسول(ص) بعد از توافق با قریش، به امیرالمومنین دستور داد تا صلح نامه را به انشاء آن حضرت بنویسند. امیرالمونین (ع) نیز با اعتقاد کامل به اطاعت از فرمان پیامبر(ص) مبنی بر صلح و نوشتن آن اقدام نمود و اینگونه می­نویسند:

شرط بین ما؛بسم الله الرحمن رحیم، این مطلبی است که محمد فرستاده خدا به آن حکم می­کند. اینجا بود که مشرکین به ایشان گفتند اگر ما قبول داشتیم که تو فرستاده خدائی، از تو اطاعت می­کردیم ، محمد بن عبدالله نوشته شود. آن حضرت به علی(ع) دستور داد تا آن را تغییر دهد اما علی(ع) فرمود: به خدا قسم آن را پاک نکنم. پیامبر(ص) فرمود: آنجا را به من نشان بده تا خود پاک کنم و اینچنین کرد. …[1]اما در برخی روایات آمده و قتی مشرکین درخواست پاک شدن عنوان رسول الله را نمودند آن حضرت ناراحت شد و در جواب به مشرکین فرمود:هرگز من این کار را نمی­کنم. سپس پیامبر(ص) فرمود آنجا را نشان بده تا خودم پاک کنم.[2]امیرالمومنین علی(ع) وقتی این جریان را بیان می­کند، اطاعت کامل خود را از دستور پیامبر(ص) نقل می­کند که بعد از نوشتن:

بسم الله الرحمن الرحیم

این صلح نامه­ایست بن محمد فرستاده خدا و بین ابوسفیان صخر بن حرب و سهیل بن عمرو.[3]

در این هنگام سهیل بن عمرو گفت ما رحمن رحیم را نمی­شناسیم و به رسالت اقرار نمی­کنیم. اما این شرافت را برای تو قبول می­کنیم که اسم تو بر اسم ما مقدم باشد و لو اینکه من و پدرم از شما و پدرت از نظر سنی بزرگتر هستیم. در این هنگام پیامبر(ص) به امیرالمومنین علی(ع) این چنین دستور دادند: به جای بسم الله الرحمن الرحیم، باسمک اللهم بنویس و به جای فرستاده خدا محمد بن عبدالله. من نیز اینگونه نوشتم و پیامبر(ص) فرمود: به مانند این مجبور می­شوی در حالی که رضایت نداری.[4]

خبر پیامبر(ص) از ماجرای حکمین

در حالی که امیرالمومنین (ع) از پاک شدن عنوان رسول­الله(ص) ناراحت بود و این کار را شخصا انجام نداد، پیامبر(ص) لبخندی زدند و فرمودند: تو نیز به مانند این دچار می­شوی در حالی که ناراضی هستی[5]و تشابه این جریان باعث شد که پیامبر(ص) از ماجرای حکمین خبردادند و فرمودندکه یا علی تو از پاک کردن اسم من ناراحت بودی ولی روزی فرزندان همین مشرکین (معاویه و عمرو بن عاص)خواستار پاک شدن نام تو هستند و تو ناچار از انجام آن هستی در حالی که ناراحتی).[6] امیرالمومنین(ع) نیز این جریان را در جریان حکمین یادآور شدند وقتی که دشمن از عنوان امیرالمومنین برای آن حضرت استنکاف کردند و خواستار محو آن از صلح نامه شدند.[7]

تأیید امیرالمومنین علی(ع) توسط پیامبر(ص)

شیعه و سنی نقل نموده­اند که روز صلح حدیبیه پیامبر(ص) دست امیرالمومنین علی(ص) را گرفت و فرمود: این امیر نیکوکاران و کشنده بدکاران است، یاری کننده او یاری شده و تضعیف کننده او ذلیل شده است. سپس با صدای بلند فرمود: من شهر علم هستم و علی درب آن است. هرکس خواستار علم است باید از درب آن وارد شود.[8] همچنین بعد از اینکه صلح نامه نوشته شد، عده­ای از فرزندان مشرکین مسلمان شده و به پیامبر(ص) ملحق شدند که از جمله ایشان ابوجندل فرزند سهیل بن عمرو بود. سهیل نزد پیامبر(ص) آمد و درخواست بازگرداندن این افراد را طبق صلح نامه داشت. آن حضرت از ابوبکر و عمر نظرخواست، آنها گفتند : ایشان راست می­گویند، همسایگان تو هستند!! (آنها رابه مشرکین برگردان). پیامبر(ص) بعد از این اظهار نظر به شدت ناراحت شدند و فرمودند: ای قریش به سوی شما کسی را می­فرستم که برای دین گردن شما را با شمشیر می­زند و خداوند قلب او را برایمان امتحان نموده . ابوبکر و عمر گفتند: یا رسول­الله (ص) آیا آن فرد ما هستیم؟ فرمود : خیر بلکه کسی است که کفش پینه می­کند( و او کسی جز امیرالمومنین علی(ع) نبود که داشت کفش پیامبر(ص) وصله می­زد).[9] با اینکه پیامبر(ص) دستور داد تا ابوجندل را به پدرش سهیل تحویل دهند اما عمر بن خطاب اعتراضات خود را آغاز کرد که به زودی به آن اشاره می­کنیم.

از بزگواری پیامبر(ص) این است که پیامبر(ص) طبق عهد نامه این افراد را به مشرکان برگرداند و برای آنها دعا کرد ولی هشتاد نفر از مشرکین هنگام نماز صبح حتی وقتی که عهد نامه نوشته می­شد قصد ترور پیامبر(ص) را داشتند که توسط اصحاب دفع شد و صحنه اوج دشمنی مشرکان با رسول­الله(ص) را می­رساند. در روایتی دیگر به سی تن از جوانان مشرکین اشاره شده که قصد ترور پیامبر(ص) را داشتند که دستگیر شدند و پیامبر(ص) آنها را طبق عهد نامه آزاد کرد.[10]

سرکشی و ضعف اصحاب و اطاعت و قدرت امیرالمومنین علی(ع)

پیامبر(ص) بعد از اینکه اصحاب را در جریان رویای خویش می­گذارند به سوی مکه حرکت می­کنند اما بعد از اینکه با مخالفت مشرکین مواجه شدند و تصمیم به صلح گرفتند بیشتر اصحاب تحمل نکردند و زیر بار نمی­رفتند. وقتی پیامبر(ص) اصرار اصحاب را دید، فرمودند: اگر صلح را قبول ندارید با مشرکین بجنگید. اصحاب لجوج هم به مشرکینی که برای مذاکره آمده بودند و برمی­گشتند تا مشرکین مکه را از صلح با خبر کنند، حمله کردند و اما مفتضحانه شکست خوردند و فرار می­کردند. پیامبر(ص) که این شکست مفتضحانه اصحاب را دید با تبسم به امیرالمومنین علی(ع) دستور داد تا جلوی مشرکین را بگیرد تا شکست مفتضحانه مسلمین پنهان شود. امیرالمومنین علی(ع) نیز شمشیر کشید و به تنهائی مشرکین را راند تا حدی که مشرکین گفتند یا علی آیا پیامبر(ص) صلح را قبول ندارد؟ فرمود خیر اینگونه نیست(غرض دفع مشرکین از مسلمانان است نه جنگ) و اصحاب خجالت زده به سوی پیامبر(ص) برگشتند و بعد از ملامت و نصحیحت پیامبر(ص) با پشیمانی گفتند: هرچه نظر شما است انجام دهید![11] بعد از تمام شدن پیامبر(ص) دستور می­دهد که اصحاب سرخود را بتراشند اما هیچ کس به فرمان پیامبر(ص) اعتناء نکرد!. سپس آن حضرت حلق سر را انجام دادند و شتری نحر می­کنند، بدون اینکه با کسی صحبت کنند. اصحاب معترض­ که عمل رسول­الله (ص) را دیدند به فرمان آن حضرت عمل کردند[12] که نشانه سستی اصحاب در حدیبیه است که پیامبر(ص) آنها را معرفی می­کند به این صورت که فرمود: خداوند محلقین(کسانی که سر خود را تراشیدند) را رحمت کند. عده­ای چون عمر گفتند: و کسانی که تقصیرکرده­اند (مقداری از سر خود را زدند) . پیامبر دعای خود را دو مرتبه دیگر تکرار کرد و عمر نیز حرف خود را زد. بعد پیامبر(ص) فرمودند: و کسانی که تقصیر انجام داده­اند. وقتی از پیامبر(ص) سوال شد که چرا حلق کنندگان سه بار دعا شدن فرمود: چون این افراد معترض نبودند.[13]

شک عمر در نبوت و اعتراض او

یکی از وقایعی که در کتب تاریخی و روایی معتبر نزد شیعه و سنی از آن یاد می­شود، جسارت عمر بن خطاب نسبت به پیامبر(ص) است. او از کسانی بود که زیربار صلح نمی­رفت بطوریکه گفته شده که عمر شدیدترین انکار را بین صحابه نسبت به صلح داشت.[14] او در بین اصحاب پیامبر(ص) می­گشت و ایشان را تحریک به نافرمانی می­کرد[15] و عمر دو مرتبه یعنی بعد از صلح و بعد از تحویل دادن ابوجندل به سهیل، با پیامبر(ص) به گفتگوی جسارت آمیز پرداخت.[16] بعد از صلح، او و همفکرانش به صورت اعتراض به بازخواست پیامبر(ص) پرداختند که:

آیا تو پیامبر خدا نیستی؟ حضرت فرمود:بله

آیا ما برحق و دشمن ما برباطل نیستی؟ حضرت فرمود:بله

پس چرا پستی در دین به ما اعطاءشد؟(مراد او از پستی در دین، صلح پیامبر(ص) است). حضرت فرمود: من فرستاده خداوند هستم و من نافرمانی خدا نمی­کنم و او یار من است.

آیا تو به ما نگفتی که ما به زودی به زیارت بیت الله می­رویم و طواف می­کنیم؟

پیامبر(ص) فرمودند: بله ولی آیا گفتم همین امسال مشرف می­شویم! عمرگفت: خیر. پیامبر(ص) فرمود به مکه می­روی و طواف می­کنی.[17] با این حال عمر قانع نشد و با غضب از محضر پیامبر(ص) خارج می­شد و می­گفت که اگر من یارانی داشتم؛ زیر این بار ذلت نمی­رفتم و همین اعتراضات اهانت آمیز را با ایوبکر در میان می­گذارد ولی ابوبکر با همین جوابها او را قانع می­کند!![18] با این حال به پیامبر(ص) اعتراض می­کرد و پیامبر(ص) در جواب می­فرمود: من پیامبر(ص) خدا هستم. این ماجرا تا جائی ادامه پیدا می­کند که ابوعبیده جراح از همفکران عمر نیز به عمر اعتراض می­کند که آیا نمی­شنوی که پیامبر(ص) چه می­گوید!! از شیطان به خدا پناه ببر و نظر خودت را نادرست بدان![19]. البته ابن هشام اعتراض عمر را ابتدا به ابوبکر و سپس به پیامبر(ص) می­داند.[20] در همین رابطه از قول عمر آمده که گفته است : «و الله ما شککت منذ أسلمت إلا یومئذ.[21]»

«به خدا قسم از زمانی که اسلام آورده­ام مانند امروز در نبوت پیامبر(ص) شک نکردم. »

و نیز گفته: من امر رسول الله (ص) را به تشخیص خودم رد می­کردم.[22]

اعتراض عمر علاوه بر صلح به عملکرد پیامبر(ص) نیز بوده، زیرا بعداز اینکه پیامبر(ص) ابوجندل را به پدرش سهیل تحویل داد و برای او دعا فرمود و امر به صبر و استقامت کرد، عمر باز لب به اعتراض گشود و با بی ادبی جسارتهای خود را تکرار می­کرد که آیا تو فرستاده خدا نیستی؟ آیا ما برحق نیستیم؟ آیا دشمن ما باطل نیست؟... سپس به با غضب نزد ابوبکر می­رود[23] و همان جواب را می­شنود. با این حال قانع نمی­شود و پیش ابوجندل می­رود و می­گوید: صبر داشته باش! اینان مشرک هستند و خونشان مانند خون سگ است. این شمشیر را بگیر و پدرت را بکش!! پدرت را در راه خدا بکش! به خدا قسم اگر ما پدرانمان را بدست آوریم آنهارا در راه خدا می­کشیم!( عمر با این حیله می­خواست صلح نامه و دستاوردهای آن را نابود کند و پیامبر(ص) و مسلمین را با خطر نابودی مواجه سازد) ابوجندل گفت: چرا خودت سهیل را نمی­کشی؟ عمر گفت: پیامبر(ص) من را از کشتن آنها نهی نموده. ابوجندل نیز گفت: تو بیشتر به اطاعت کردن از پیامبر(ص) سزاوار هستی تا من.عمر می­گوید که من دوست داشتم او پدرش را بکشد ولی او بخل ورزید و قضیه صلح ثابت شد.[24] ابوالفرج حلبی در دفاع از عمر گفته احتمال دارد که پدرش می­خواسته فتنه کند و ابوجندل را به کفر برگرداند به همین دلیل عمر قتل او را جایز دانسته و به فرزندش توصیه قتل پدرش را نموده با اینکه پیامبر(ص) او را بر طبق عهدنامه به پدرش تحویل داد.[25] به این ترتیب فتنه عمر و همفکرانش توسط سیره نویسی چون ابوالفرج حلبی به خیرخواهی و دوراندیشی و علم غیب عمر منجر می­شود!!

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

سوآپ Swap

سوآپ Swap

سوآپ در لغت به‌معنای معامله پایاپاى (ارز)، معاوضه، عوض کردن، مبادله کردن، بیرون کردن، جانشین کردن و اخراج کردن آمده و در اصطلاح، توافقی بین دو شرکت برای معاوضه جریان نقدی در آینده (با دو نوع پرداخت متفاوت از بدهی یا دارایی) است. قرارداد فوق تاریخ پرداخت و چگونگی محاسبه جریانات نقدی را که باید پرداخت شود مشخص می‌کند. معمولا محاسبه جریانات نقدی شامل ارزش‌های آتی یک یا چند متغیر بازار است. اولین قراردادهای سوآپ در اوایل دهه 1980 منعقد شدند. از آن زمان تاکنون بازار سوآپ رشد چشم‌گیری داشته است. در حال حاضر اکثر قراردادهای مشتقّات خارج از بورس به‌صورت سوآپ انجام می‌شود.
ابزار مشتقه Derivative Tool

ابزار مشتقه Derivative Tool

در برخی از قرارداها دارنده قرارداد، مجبور است یا این حق را دارد که یک دارایی مالی را در زمانی در آینده بخرد یا بفروشد. به‌جهت اینکه قیمت این‌گونه قرارداها از قیمت آن دارایی مالی مشتق می‌شود. از این‌رو این قرارداها را اوراق مشتقه می‌نامند.
بیمه Insurance

بیمه Insurance

یمه در زبان فرانسه Assurance، در انگلیسی Insurance و در زبان هندی و اردو "بیما" نامیده می‌شود. بنا به‌اعتقاد برخی، واژه بیمه از کلمه هندی بیما گرفته شده و به‌اعتقاد برخی دیگر، ریشه در زبان فارسی دارد و اصل آن همان "بیم" است؛ زیرا عامل اساسی انعقاد عقد بیمه، ترس و گریز از خطر است و به‌سبب همین ترس و به‌منظور حصول تامین، عقد بیمه وقوع می‌یابد
ریسک Risk

ریسک Risk

ریسک، نوعی عدم اطمینان به آینده است که قابلیت محاسبه را داشته باشد. اگر نتوان میزان عدم اطمینان به آینده را محاسبه کرد، ریسک نیست؛ بلکه فقط عدم اطمینان است؛ به‌همین جهت به‌دلیل محاسبه مقداری عدم اطمینان در قالب ریسک می‌توان آن‌را مدیریت و کنترل کرد. ریسک در زبان چینیان نیز با دو علامت تعریف می‌شود که اولی به‌معنی خطر و دومی به مفهوم فرصت است
مهندسی مالی Financial Engineering

مهندسی مالی Financial Engineering

مهندسی مالی شامل طراحی، توسعه، استقرار ابزارها و فرایند مالی و همچنین طراحی مجدد راه‌حل‌های خلاقانه برای مسائل موجود در مالی است. به‌عبارت دیگر مهندسی مالی عبارت از به‌کارگیری ابزارهای مالی برای‌ ساختاربندی مجدد پرتفوی (سبد سهام) مالی و تبدیل‌ آن به پرتفویی با خصوصیات مطلوب‌تر است. عجین شدن زندگی انسان با مسائل و پیچیدگی بازار و نهادهای پولی و مالی، نیاز جدی و مبرمی به دانشی خاص برای رفع‌ این نیازها به‌وجود آورده است.

پر بازدیدترین ها

نظريه رفتار مصرف‌کننده (تغييرات درآمد و قيمت)

نظريه رفتار مصرف‌کننده (تغييرات درآمد و قيمت)

در نظریه ذفتار مصرف کننده ما به دنبال کشف قوانین حاکم بر رفتار خانوارها هنگام مصرف کالا و خدکمات و یاعرضه عوامل تولید هستیم که از دو روش می توان این مطلب را توضیح داد: روش مطلوبیت و روش منحنی بی تفاوتی.
منحنی تولید یکسان    Isoquant Curve

منحنی تولید یکسان Isoquant Curve

کلمه Isoquant از دو واژه یونانی ISO معادل "برابر" و Quantas معادل "مقدار"، تشکیل شده است؛ که برخی از مترجمین آن را به‌معنای تولید یکسان، متساوی التولید، برابر مقدار و هم‌مقداری تولید به‌کار برده‌اند. منحنی تولید یکسان مکان هندسی تمام مقادیر کار و سرمایه است، که سطح معیّنی از محصول را به‌دست می‌دهد.
سوآپ Swap

سوآپ Swap

سوآپ در لغت به‌معنای معامله پایاپاى (ارز)، معاوضه، عوض کردن، مبادله کردن، بیرون کردن، جانشین کردن و اخراج کردن آمده و در اصطلاح، توافقی بین دو شرکت برای معاوضه جریان نقدی در آینده (با دو نوع پرداخت متفاوت از بدهی یا دارایی) است. قرارداد فوق تاریخ پرداخت و چگونگی محاسبه جریانات نقدی را که باید پرداخت شود مشخص می‌کند. معمولا محاسبه جریانات نقدی شامل ارزش‌های آتی یک یا چند متغیر بازار است. اولین قراردادهای سوآپ در اوایل دهه 1980 منعقد شدند. از آن زمان تاکنون بازار سوآپ رشد چشم‌گیری داشته است. در حال حاضر اکثر قراردادهای مشتقّات خارج از بورس به‌صورت سوآپ انجام می‌شود.
کشش عرضه Elasticity of Supply

کشش عرضه Elasticity of Supply

کشش عرضه، همانند کشش تقاضا، واکنش و حساسیت مقدار عرضه را نسبت به قیمت بررسی می‌کنید که به آن کشش عرضه در برابر تغییرات قیمت می‌گویند و به اختصار کشش عرضه نیز گفته می‌شود...
Powered by TayaCMS