دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

مقدمات فهم قرآن (گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۱)

می‌خواهم خیلی صریح از شما بپرسم که قرآن را به لحاظ عقلی چگونه می‌بینید؟ و به عبارت دیگر از منظر شما عقل چه جایگاهی در قرآن دارد؟
مقدمات فهم قرآن (گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۱)
مقدمات فهم قرآن (گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۱)

مقدمات فهم قرآن

گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۱

شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۹۶

روزنامه اطلاعات

 می‌خواهم خیلی صریح از شما بپرسم که قرآن را به لحاظ عقلی چگونه می‌بینید؟ و به عبارت دیگر از منظر شما عقل چه جایگاهی در قرآن دارد؟

به گمان من، قرآن کتاب عقل است. قرآن، عقل الهی است؛ یعنی عقل‌الله است. البته در مورد خداوند متعال بهتر است به جای عقل، تعبیر «آگاهی» را به کار ببرم و بگویم: مظهر آگاهی حق‌تعالی. در اینجا از روی احتیاط کلمه «عاقل» را به کار نمی‌برم، چون ممنوع است. علتش هم این است که اسماءالله توقیفی است. به همین جهت، در خصوص خداوند، کلمه عقل را به کار نمی‌برم و به جای «عاقل»، می‌توانم از «آگاهی» خداوند صحبت ‌کنم. قرآن کتابی است که از آگاهی خداوند آمده است.

عالم و آگاه‌بودن خدا برای انسان‌های دیندار معقول مطلق است. قرآن هم از آگاهی خداوند آمده است. پس می‌توانیم بگوییم نزول قرآن برای ما معقول است. نزول قرآن، نزول آگاهی حق ‌تعالی است. حق‌ تعالی در عز قدسش در «مقام ذات» مستقر است که بسیار مرتبه بالایی است. آگاهی خداوند به صورت الفاظ و کلمات درآمده و به صورت یک متن در اختیار بشر قرار گرفته است؛ یعنی تنزل یافته تا به گوش حضرت ختمی‌مرتبت(ص) رسیده و در قلب آن حضرت آشکار شده است. این تنزل است. عقل کل هستی و آگاهی مطلق خداست که ما می‌توانیم به زبان خودمان از آن به «عقل کل» تعبیر کنیم، با همین کیفیت، تنزل کرده و آمده در جملات قرآن نمود یافته است. مجرای این عقلانیت و آگاهی، نفس نفیس و مبارک نبوی(ص) است. نفس مبارک نبوی همان زمان که در خانه بود، یا در بستر آرمیده بود، در مقام «او ادنی» (فکان قـاب قوسین او ادنی، نجمر ۵۳) مستقر بود. هم آنجا بود، هم اینجا. این عقیده ما در باب حضرت حق است که: «لا یشغله شأن عن شأن». رسول اکرم(ص) هم که بنده و برگزیده خداست، چنین حالتی دارد؛ بنابراین آنجا که بود، مانع اینجابودنش نبود و بالعکس، این تفسیر من از وحی و عقلانیت قرآن است.

پس، از نظر حضرت ‌عالی قرآن کتابی سراسر عقل است که حتی به صورت محسوس در کلماتش نمایان می‌شود. عقلش که عقل است بلاتردید…

بله، چون قرآن از عالم «عقل کل» پایین می‌آید و در قالب کلمات قرار می‌گیرد، تا می‌رسد به مرتبه خیال و آنگاه به مرتبه حس پیغمبر اکرم(ص) می‌آید؛ یعنی مرتبه چشم مبارک پیغمبر(ص) و گوش ظاهری و زبان و بیان ظاهری حضرت. یعنی قرآن همه هستی را فراگرفته است، چون از مقام علم حق فرود آمده و اعتقاد ما این است که علم حق ‌تعالی عین ذات است. پس می‌توانیم بگوییم که قرآن از ذات عز قدس احدیت آمده است تا به حس پیغمبر اکرم(ص) و زبان و چشم و گوش ایشان رسیده است. در این سیر و فرود آمدن، تجافی پیش نیامده است؛ یعنی این‌جور نبوده که مثل قطرات باران وقتی فرود می‌آید، پشتش خالی شود و آنجایی را که از آن می‌آید، رها کند، بلکه قرآن که آمده، عالم را از اعلی علیین تا حس پیغمبر(ص) پر کرده است.
نتیجه این سخن این می‌شود که: اگر تجافی و خلأ نبوده که نبوده و هرچه آمده پر کرده و هرگز هم پشتش خالی نشده است، یعنی تمام عالم هستی پر از قرآن است. از اینجاست که می‌گوییم: عالم هستی تجسم قرآن کریم است. مبنای سخن ما این است که در نزول قرآن کریم، هرگز خلأ و تجافی نبوده است. چنین چیزی به لحاظ عقلی اصلاً متصور نیست. قرآن عظیم‌الشأن از ذات احدیت و علم مطلق تا گوش و حس پیامبر(ص) را که فاصله‌اش لایتناهی است، از خودش پر کرده است؛ پس بلاتردید عالم هستی، از حضیض حس تا عز اعلی علیین پر از قرآن است و قرآن، عالم را پر کرده است بر ما نمی‌ماند جز اینکه بگوییم عالم هستی، تجسم قرآن است.

شاید به همین جهت است که یک عده از بزرگان گفته‌اند قرآن ملفوظ، قرآن تدوین است و طبیعت و هستی، قرآن عین و تکوین است.

اگر به این زبان بگویند، حرف درستی زده‌اند و به لحاظ موازین عرفانی و فلسفی ایرادی نمی‌توان به این سخن گرفت. هر دو اوراق قرآن است و ظاهر و باطن یک چیزند. اگر قرآن را این‌طور بفهمیم، درست فهمیده‌ایم، و گرنه فهم ما باطل است. نکته دیگر این است که قرآن با گذر زمان کهنه نمی‌شود و تا ابد جاودان است. در این ساحت، مسائلی مانند زمان و مکان و قرون و اعصار معنی ندارد. قرآن تن به توقف نمی‌دهد و هرچه غیر قرآن است، از این منظر بر باد است و بر باد می‌رود.

روشن است که در این ساحت، زمان به یکی از عناصر مبدل می‌شود. در واقع قرآن، پیشازمانی است و پیش از زمان یا پیشاپیش زمان حرکت می‌کند و چون چنین است، زمان پشت سر قرآن می‌ماند.
این‌گونه سخن گفتن اغراق است و اغراق، شاعرانه کردن است! چه لزومی دارد که این‌گونه نگاه کنیم؟ شاید معقول‌تر این باشد که بگوییم: قرآن پیشازمانی و زمانی و بعدالزمانی است: قبله و بعده و معه.

این برداشت از قرآن را عموم متدینان ندارند. اسم این برداشت را چه باید گذارد؟

پاسخ را خود قرآن گفته است: «و ما یُؤمنُ اکثرُهُم بالله الا و هُم مُشرکون» (یوسف، ۱۰۶). طبق این بیان، اکثر کسانی که ادعای ایمان می‌کنند، مشرکند! طبق گروهی دیگر از آیات قرآن، اغلب مردم شامل اطلاق‌هایی مانند «لایعلمون» و «لایفقهون» هستند.

در واقع اشخاص به این معناهای ژرف دست پیدا نمی‌کنند.

شاید هم دست می‌یابند، ولی به ‌اندازه فهمشان دست پیدا می‌کنند، نه بیشتر. معنی به اندازة ظرفیت و فهم است. ممکن نیست که کسی به قرآن مراجعه کند، ولی چیزی از آن نفهمد و موضوعی دستگیرش نشود. مسئله مربوط و منوط به ظرفیت است. با کوزه نمی‌توان آب دریا را کشید، چون آب دریا در یک کوزه نمی‌گنجد.

اشکال کار به ایمان برنمی‌گردد، به فهم برمی‌گردد. گروهی ایمان دارند، ولی چه بسا ایمان را نمی‌فهمند.
نه، ایمان دارند و ایمان خودشان را هم خوب می‌فهمند؛ ولی ایمانشان به اندازه فهمشان است هرچند که فهم در حد فهم آنها خلاصه نمی‌شود. کل فهم حقیقت در فهم آنها خلاصه نمی‌شود و کل حقیقت ایمان هم در ایمان آنها قابل خلاصه شدن نیست.

ما وقتی قرآن را باز می‌کنیم تا بخوانیم، به فرض اینکه واجد مقدمات هم باشیم و عربی بدانیم، می‌بینیم بخش زیادی از قرآن، شامل مسائل پیامبر(ص) با مشرکان و منافقان و کسانی است که می‌خواهند به اسلام حمله کنند. در مواردی هم غزوه و جهادی در بین است. در حالی که امروز ما در جزیره‌العرب زندگی نمی‌کنیم و جریانات آن دوره مسائل ما نیست. مسائل شخصی پیغمبر چه مصرفی ممکن است برای انسان امروز داشته باشد؟

مردم فکر می‌کنند قرآن خارج از ذات پیغمبر(ص) است و حضرت را صرفاً در حد پیک و پستچی می‌دانند که پیامی آورده و رسانده و رفته، در حالی که چنین نیست. وجود مبارک پیغمبر اکرم(ص) و زندگی او بدون تردید تجسم قرآن است. وحی به درون او صورت گرفته است. جبرئیل هم که حامل وحی است، از درون پیغمبر است، نه بیرون از او. جبرئیل در درون پیغمبر است، نه بیرون. هر کسی جبرئیل خودش را دارد. منتها یک جبرئیل نمادین هم در بیرون است که جای خود را دارد و منافاتی هم با جبرئیل درونی ندارد. جبرئیل هر کسی به اندازه خودش است. شما جبرئیل خودتان را دارید، بنده هم جبرئیل خودم را دارم. البته ما شیطان هم داریم. حضرت رسول(ص) فرمود: «شیطانی اسلم بیدی: شیطان من به دست من مسلمان شد» روایت معروفی است. جبرئیل وقتی می‌خواهد بیاید، با هواپیما نمی‌آید، از راه درون پیغمبر می‌آید. پس ما جبرئیل را انکار نمی‌کنیم، منتها درون پیغمبر به قدری مبارک و گسترده بود که جبرئیل توانست بیاید و راه خودش را پیدا کند در حالی که درون ما تنگ و بسته است و جبرئیل نمی‌آید و نمی‌تواند بیاید. جایی که شیطان باشد، جبرئیل حضور پیدا نمی‌کند. درون‌ها پر از شیاطین است، اما درون پیغمبر(ص) صاف و پاک و روشن و آشکار است و به همین جهت، جبرئیل از عز ملکوت می‌آید و در باطن پیغمبر القا می‌کند و می‌رود، بدون اینکه کرات را به هم بزند. گفتیم که مسئله تجافی مطرح نیست که لازمه‌اش این باشد که وقتی جبرئیل از عز حق به درون پیغمبر(ص) می‌آید، مباحث فیزیکی مطرح شود، مثل رفتن از کره‌ای به کره دیگر. یعنی آمدن جبرئیل و نزول وحی، جایی را خالی نمی‌کند.

پس قرآن را متنی می‌دانید که همه جای آن یکسان است.

بله، قرآن یک حقیقت است؛ منتها توجه کنید که کلام است و کلام موضوع و محمول و فراز و فرود دارد. در کلام ایزد بی‌چون که وحی مُنزل استر کی بوَد «تبت یدا» مانند «یا ارض ابلعی»؟ اگر سخن در حد عالی باقی بماند و از حد حس پایین نیاید، حتماً ناقص است و اگر در حد حس باقی بماند و بالاتر نرود، باز هم ناقص است. کلام بالضروره باید تمام مراتب عالم را طی کند، چون کمال سخن در طی مراتب است. امروزه مردم دنیای مدرن که از مرتبه حس بالا نمی‌روند، با همه پیشرفت‌های شگفت‌انگیز و محیرالعقولی که دارند، سخنشان ابتر است. اینجاست که باید بگوییم قرآن کریم هم معقول است، هم محسوس است و هیچ چیزی از این دو مرتبه را فاقد نیست و کم ندارد.

 

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

مطلب مکمل

مقدمات فهم قرآن (گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۵)

مقدمات فهم قرآن (گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۵)

اشاره: سخن به اینجا رسید که قرآن یک حقیقت است که هم معقول است، هم محسوس است و هیچ چیزی از این دو مرتبه را فاقد نیست و کم ندارد.
مقدمات فهم قرآن (گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۶)

مقدمات فهم قرآن (گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۶)

اشاره: سخن به اینجا رسید که خداوند با فرستادن سوره فاتحه (حمد)، بسط و گشودگی ایجاد کرد و فاتح است.
مقدمات فهم قرآن (گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی ۳)

مقدمات فهم قرآن (گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی ۳)

اشاره: سخن به اینجا رسید که قرآن سخنانی دارد که همه انسان‌ها در هر دوره‌ای می‌توانند بفهمند و اگر خوب بفهمند، حتماً مجذوبش می‌شوند و می‌بینند که کاملاً تازه است.
گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۷

گفتگو با دکتر غلامحسین دینانی - کریم فیضی - ۷

اشاره: سخن به اسماء و صفات الهی رسید و استاد مبحث دشواری را آغاز کردند که دوستداران می‌توانند در کتاب «عقل الله» دنبال کنند. با حذف آن بخش، موضوع را پی می‌گیریم. استاد ادامه می‌دهند:

جدیدترین ها در این موضوع

سوآپ Swap

سوآپ Swap

سوآپ در لغت به‌معنای معامله پایاپاى (ارز)، معاوضه، عوض کردن، مبادله کردن، بیرون کردن، جانشین کردن و اخراج کردن آمده و در اصطلاح، توافقی بین دو شرکت برای معاوضه جریان نقدی در آینده (با دو نوع پرداخت متفاوت از بدهی یا دارایی) است. قرارداد فوق تاریخ پرداخت و چگونگی محاسبه جریانات نقدی را که باید پرداخت شود مشخص می‌کند. معمولا محاسبه جریانات نقدی شامل ارزش‌های آتی یک یا چند متغیر بازار است. اولین قراردادهای سوآپ در اوایل دهه 1980 منعقد شدند. از آن زمان تاکنون بازار سوآپ رشد چشم‌گیری داشته است. در حال حاضر اکثر قراردادهای مشتقّات خارج از بورس به‌صورت سوآپ انجام می‌شود.
ابزار مشتقه Derivative Tool

ابزار مشتقه Derivative Tool

در برخی از قرارداها دارنده قرارداد، مجبور است یا این حق را دارد که یک دارایی مالی را در زمانی در آینده بخرد یا بفروشد. به‌جهت اینکه قیمت این‌گونه قرارداها از قیمت آن دارایی مالی مشتق می‌شود. از این‌رو این قرارداها را اوراق مشتقه می‌نامند.
بیمه Insurance

بیمه Insurance

یمه در زبان فرانسه Assurance، در انگلیسی Insurance و در زبان هندی و اردو "بیما" نامیده می‌شود. بنا به‌اعتقاد برخی، واژه بیمه از کلمه هندی بیما گرفته شده و به‌اعتقاد برخی دیگر، ریشه در زبان فارسی دارد و اصل آن همان "بیم" است؛ زیرا عامل اساسی انعقاد عقد بیمه، ترس و گریز از خطر است و به‌سبب همین ترس و به‌منظور حصول تامین، عقد بیمه وقوع می‌یابد
ریسک Risk

ریسک Risk

ریسک، نوعی عدم اطمینان به آینده است که قابلیت محاسبه را داشته باشد. اگر نتوان میزان عدم اطمینان به آینده را محاسبه کرد، ریسک نیست؛ بلکه فقط عدم اطمینان است؛ به‌همین جهت به‌دلیل محاسبه مقداری عدم اطمینان در قالب ریسک می‌توان آن‌را مدیریت و کنترل کرد. ریسک در زبان چینیان نیز با دو علامت تعریف می‌شود که اولی به‌معنی خطر و دومی به مفهوم فرصت است
مهندسی مالی Financial Engineering

مهندسی مالی Financial Engineering

مهندسی مالی شامل طراحی، توسعه، استقرار ابزارها و فرایند مالی و همچنین طراحی مجدد راه‌حل‌های خلاقانه برای مسائل موجود در مالی است. به‌عبارت دیگر مهندسی مالی عبارت از به‌کارگیری ابزارهای مالی برای‌ ساختاربندی مجدد پرتفوی (سبد سهام) مالی و تبدیل‌ آن به پرتفویی با خصوصیات مطلوب‌تر است. عجین شدن زندگی انسان با مسائل و پیچیدگی بازار و نهادهای پولی و مالی، نیاز جدی و مبرمی به دانشی خاص برای رفع‌ این نیازها به‌وجود آورده است.

پر بازدیدترین ها

منحنی تولید یکسان    Isoquant Curve

منحنی تولید یکسان Isoquant Curve

کلمه Isoquant از دو واژه یونانی ISO معادل "برابر" و Quantas معادل "مقدار"، تشکیل شده است؛ که برخی از مترجمین آن را به‌معنای تولید یکسان، متساوی التولید، برابر مقدار و هم‌مقداری تولید به‌کار برده‌اند. منحنی تولید یکسان مکان هندسی تمام مقادیر کار و سرمایه است، که سطح معیّنی از محصول را به‌دست می‌دهد.
نظريه رفتار مصرف‌کننده (تغييرات درآمد و قيمت)

نظريه رفتار مصرف‌کننده (تغييرات درآمد و قيمت)

در نظریه ذفتار مصرف کننده ما به دنبال کشف قوانین حاکم بر رفتار خانوارها هنگام مصرف کالا و خدکمات و یاعرضه عوامل تولید هستیم که از دو روش می توان این مطلب را توضیح داد: روش مطلوبیت و روش منحنی بی تفاوتی.
امنیت اقتصادی Economic security

امنیت اقتصادی Economic security

امنیت اقتصادی به‌لحاظ لغوی، مرکب از دو واژه امنیت و اقتصاد است. واژه security در زبان انگلیسی، از ریشه کلمه لاتین secarus که se به‌معنی بدون و curus به‌معنی پریشانی، گرفته شده و به‌معانی امنیت سالم و بی‌خطر، رهایی از اضطراب، آزاد بودن از شک و ابهام، آزاد بودن از ترس و خطر و اطمینان داشتن آمده است.
Powered by TayaCMS