كلمات كليدي : آدام اسميت، اقتصاد، نظريّه توليد، تقسيم كار، دست نامرئي، بازار آزاد، كميابي، اقتصاد كلاسيك، مكاتب اقتصادي
نویسنده : احسان شریعتی نجفآبادی
علم اقتصاد که در مقایسه با علوم دیگر علم نوپایی محسوب میشود، پس از نگارش کتاب "ثروت ملل" آدام اسمیت، بهصورت یک علم مدوّن پا به عرصه علوم دانشگاهی گذاشت. آدام اسمیت، بنیانگذار مکتب کلاسیک و پدر علم اقتصاد، قائل به مسأله بازار آزاد و آزادی اقتصاد با رسم وظایف بسیار کمی برای دولت، در حد ایجاد امنیت و آموزشهای همگانی است. وی اعتقاد دارد که اگر بازار، بهحال خود رها گردد، خودبهخود با مکانیسمهای خویش، از پس مشکلات برخواهد آمد و نیازی به دخالت دولت نیست.
زندگینامه[1]
آدام اسمیت در سال 1723 در اسکاتلند در شهر کرککالدی(Kirkcaldy)، در نزدیکی ادینبورگ انگلستان، دیده به جهان گشود. پدر وی که مأمور بازرسی از گمرک بود، مدتی پس از تولّد وی، دار فانی را وداع گفت و وظیفه سرپرستی آدام اسمیت را مادرش برعهده گرفت. وی در 4 سالگی، توسط کولیها دزدیده شد؛ ولی با پیگیریهای عمویش نجات یافت و به آغوش خانوادهاش بازگشت. او در دوران کودکی در بازیهای کودکانه همسالان خود شرکت نمیکرد و عموماً در بیماری بهسر میبرد؛ تا اینکه دوران کودکیش را با مشقّت و بیماری پشت سر گذاشت و پس از گذراندن آموزشهای اولیه در سن چهارده سالگی، وارد دانشگاه گلاسکو شد و به تحصیل فلسفه اخلاق پرداخت. وی این دوره را تحت نظر فیلسوف بزرگ، فرانسوا هاچسن گذرانده و در سن هفده سالگی با مدرک فوق لیسانس، فارغالتحصیل شد؛ البته او در دوره سه ساله دانشگاه آکسفورد نیز شرکت داشته است. سپس اسمیت به شهر خود بازگشت و با تشکیل کلاسهای آزاد، بهمباحثی چون آیینهای سیاسی، جامعهشناسی و اقتصاد، شهرت علمی خویش را تثبیت کرد.
او در سال 1751، بهسمت استادی دانشگاه گلاسکو منصوب شد و بهتدریس درس فلسفه اخلاق (که در آن به مباحث علوم اجتماعی مبادرت داشت)، پرداخت. او در سال 1759، اولین اثر عظیم علمیش را بهنام نظریه احساسات اخلاقی (که هیچ ربطی به علم اقتصاد ندارد)، خلق نمود. وی در این کتاب که موضوع آن اخلاق است، به اخلاق مسیحیت آن زمان حمله میکند و برمسائلی چون وعد و وعید برای جهان آخرت میتازد و در نظریهاش فکر ضد فئودالی مساوی بودن کلیه انسانها را به نمایش میگذارد. این کتاب، پس ازقرن هیجدهم تقریباً از خاطرهها زدوده شد.
او در سال 1763، پس از دریافت یک پیشنهاد برای تدریس خصوصی برای دوک بوکلو، که یکی از اشراف زمانه خود بود، از دانشگاه استعفا داد و خانوادهی بوکلو را بهمدت سه سال، در سفری در قاره اروپا، همراهی کرد. در طی این سفر بود که در کشور فرانسه، با چهرههای سرشناس آنروز مثل فرانسوا کنه، تورگو، ژان ژاک روسو و ولتر آشنا شد.[2] وی پس از پایان مسافرت، نگارش کتاب ثروت ملل را آغاز نمود. نگارش این کتاب، که دوازده سال بهدرازا کشید و در زمان حیاتش بهزبانهای دانمارکی، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی و اسپانیایی ترجمه شد، یک انقلاب علمی در جهان محسوب میشود.
آدام اسمیت هیچگاه ازدواج نکرد و تا جاییکه در تاریخ ثبت شده، بهطور جدی با هیچ زنی ارتباط نداشته است. او تا شش سال مانده به پایان عمرش که زمان فوت مادرش بود، با مادرش زندگی میکرد. او با یکی از معاصران و دوستان صمیمی خود، دیوید هیوم و بیشتر نخبگان زمانه خود، ارتباطات علمی داشت و در جلسات آنان شرکت میکرد.
او بالاخره در 17 جولای 1790 دیده از جان فروبست و بهعلّت تأثیرات انقلاب فرانسه، مرگ او در چشم هیچکس مهم نیامد و او را در گوری که بر آن نوشته شده است "آدام اسمیت نویسنده ثروت ملل اینجا خفته است"، دفن کردند.
ثروت ملل
کناب ثروت ملل اسمیت که هنوز بهعنوان مهمترین کتاب اقتصادی جهان محسوب میشود، تلاش جامعی در تحلیل کارکرد یک اقتصاد سرمایهداری آزاد است. بنا بهعقیده مورخان اقتصاد، تقارن انتشار این کتاب و اعلان استقلال امریکا، امری تصادفی نیست. در این کتاب، آدام اسمیت مرزهای اقتصاد را آنقدر گسترش میدهد، تا حوزههای دیگری مانند علوم سیاسی و حتی مردمشناسی را نیز پوشش دهد. وی کتاب را در پنج جلد نگاشته، که فقط دو جلد اول کتاب، بهطور واقعی الهامبخش نسلهای بعدی شده است. وی در این دو جلد، علت بنیادی ثروت ملتها را معرفی میکند؛ اما جلدهای سوم تا پنجم، پیرامون موضوعاتی است، که فرد انتظار ندارد آنها را در یک کتاب اقتصادی بیابد.
در سرتاسر کتاب، سه اصل اساسی بهوضوح مشهود است:
تقسیم کار؛ او تمام اقتصاد جهان را بهمثابه یک کارخانه بزرگ تلقی میکند؛ که پایه آن تقسیم کار است.
آزادی بشر؛ وی معتقد است که سیاستهای اقتصادی، نباید بهعلایق اشخاص و یا یک طبقه خاصّ بستگی داشته باشد؛ بلکه باید منافع عموم جامعه را در نظر بگیرد.
تلاش برای منافع عمومی جامعه؛ اگرچه آدام اسمیت یک بدگمانی عمیقی درباره رفتار بازرگانان و قانونگذاران داشت و وظیفه دولت را تأمین آن دسته از خدمات اجتماعی میدانست که بخش خصوصی قادر یا مایل به انجام آن نیست.
اسمیت یک مدافع اقتصاد آزاد، تجارت آزاد و تحرّک آزاد نیروی انسانی و کالاها و آزادی عملکرد بازار بود. او در کتابش به تقسیم کار، پول، ارزش و قیمت، توزیع درآمد، تراکم سرمایه و توسعهی اقتصادی، نظام فئودالی و تحوّل آن به نظام سرمایهداری، نظامهای گوناگون اقتصاد سیاسی و نقش دولت میپردازد.
آرای اسمیت[3]
نظریات اسمیت یک زیربنای روانشناسی بهنام نفع شخصی دارد. در دیدگاه او، محرّک اساسی فعالیتهای اقتصادی "نفع شخصی" است.
لازم بهذکر است برخی از اقتصاددانان چون "شومپیتر"، اعتقاد دارند که نظریات اسمیت، از ترکیب تفکرات فلاسفه و سیاستمدارن ایجاد شده است.[4]
خلاصهای از نظریات وی در بخشهای مختلف اقتصاد، بدین شرح است:
نظریه تولید؛ او برای اولین بار با اهمیت دادن به نیروی کار، از انرژی و قدرت انسانی، بهعنوان یکی از منابع ثروت اقتصادی نام میبرد. همین امر باعث شد که دانشمندان بعدی به این مهمّ اهمیت بیشتری دهند. وی میخواست عامل کار را در مقابل قوای طبیعت، بهعنوان مهمترین محرّک تولید بشناساند. درواقع، زمین و سرمایه، بدون کمک و همکاری نیروی کار، قادر به تولید کالایی نخواهند بود.
تقسیم کار؛ اسمیت معتقد است که نیروی کار، هنگامی در فرایند تولید مؤثر خواهد بود، که تقسیم کار، بهمرحله اجراء درآید. به اینصورت که برای تهیه هر کالا، هر جزء از آن کالا را فردی بهعهده بگیرد؛ برای مثال در یک کارخانه سنجاقسازی، با تقسیم کار، ده کارگر در هر روز میتوانند 48000 سوزن تولید کنند. در صورتیکه اگر تقسیم کار صورت نپذیرد، شاید هر فرد، توانایی تولید بیش از بیست سنجاق را نداشته باشد. تقسیم کار سبب میشود بهرهوری و مهارت نیروی کار بهطور نسبی افزایش یابد. علاوهبر این، تعداد زیاد ماشین، سبب تسهیل و سادگی کار شده و در زمان صرفهجویی خواهد شد.
البته خود اسمیت انجماد و رکود فکری را جزء عیوب تقسیم کار میدانست.
نیروی کار مولد و غیر مولد؛ وی نیروی کار مولّد را در حیطه کالا پنداشته و از خدمات، نامی نمیبرد. او در کتابش، کار صنعتگران و بازرگانان را بهاندازه کشاورزان، مولّد نمیدانست. در واقع او نتوانسته بود ارزش خدمات را درک کند؛ در حالیکه اقتصاد امروز، تولید را در دو عرصه کالا و خدمات تقسیمبندی میکند.
نظریه ارزش مبادله؛ اسمیت در فصول ششم و هفتم کتاب خود، به بررسی نظریه ارزش میپردازد. او در این فصول، ارزش مبادله کالاها را ناشی از دو چیز میداند: کمیابی و کار. بهطور طبیعی، کالاهایی که دارای ارزش استفاده زیاد هستند، غالبا از دیدگاه مبادله، دارای ارزش کم و یا در برخی موارد، فاقد ارزشاند؛ برعکس، کالاهای دارای ارزش مبادلهی زیاد، عموما ارزش استفاده زیادی ندارند؛ مثلا الماس که استفاده چندانی هم ندارد، در مقایسه با آب که ارزش استفاده بسیار بالا و حیاتی دارد، از قیمت بسیار بالاتری نسبت به آب برخوردار است. در حالیکه قیمت آب، تقریبا ناچیز است. ارزش مبادله در مثل آب و الماس، مربوط به کمیابی کالا است؛ یعنی قیمت بالای الماس، ناشی از کمبود آن نسبت به آب است.
کار یکی دیگر از مسائلی است که به کالاها ارزش مبادله میبخشد. وی اعتقاد دارد که قیمت طبیعی یا ارزش واقعی هرکالا، برای کسی که میخواهد آنرا بهدست آورد، معادل زحمت و رنجی است، که برای تحصیل آن متحمل شده است. اگر شخص تولیدکننده بخواهد کالای تولیدی خود را با کالای دیگری مبادله کند، قیمت کالا، معادل مقدار کاری خواهد بود که صرف تولید شده است. بنابراین کار، معیار ارزش مبادله تمام کالاها است.
نظریه توزیع ثروت؛ آدام اسمیت در نظریه توزیع ثروت، سه عامل را دخیل میداند:
دستمزد؛ نرخ دستمزد، در اکثر موارد، با تعادل عرضه و تقاضای آن بهدست میآید. در کتاب ثروت ملل رابطه میان دستمزد و رشد جمعیت نیز مورد بررسی قرار گرفته است،
بهره؛ هرگاه یک فرد مازاد بر احتیاجات معیشتی خود، دارای ذخایر مالی باشد، میکوشد تا از این ذخایر برای کسب درآمد استفاده کند. البته اسمیت میان سود و بهره، تفاوتی قائل نیست و از سود، بهعنوان بازدهیای که شامل بهره و پاداش مخاطره(ریسک سرمایه)است، نام میبرد.
اجاره زمین؛ وی اعتقاد دارد که اجاره زمین، سهم مالک از تولید ملّی است.
نظریه رشد و توسعه اقتصادی؛ اولین نظریه رشد در مکتب کلاسیک، توسط اسمیت ارائه شده است. در این نظریه، مباحث زیر مطرح است:
- تولید تابع عوامل تولید است؛
- سرمایهگذاری تابع سود است؛
- تراکم سرمایه موجب پیشرفت فنی میشود؛
- سود، به عرضه نیروی کار و سطح تکنیک بستگی دارد؛
- تعداد کارگران فعّال، بهمیزان دستمزد(سهم عامل کار از درآمد ملی) بستگی دارد؛
- دستمزد به حجم سرمایهگذاری بستگی دارد.
وی پروسه رشد اقتصادی را در نظام سرمایهداری میبیند. از نظر وی، سرمایهداری، نه تنها منابع تولیدی را در جهت باارزشترین کاربردها هدایت میکند، باعث رشد و پیشرفت اقتصادی نیز میشود. رفاه اقتصادی به ظرفیت تولیدی بستگی دارد؛ ظرفیت تولیدی هم به نوبهی خود، به انباشت سرمایه و تقسیم کار وابسته است. با تقسیم کار و تخصّص نیروی انسانی، بهرهوری کار بالا رفته و درآمد واقعی افزایش مییابد. با افزایش درآمد، سود زیاد شده و پسانداز و سرمایهگذاری افزایش مییابد؛ که خود، باعث پیشرفت در شیوه فنّی تولید خواهد شد. در نتیجه، هزینهها کاهش یافته و میزان سود را افزایش میدهد و پسانداز و سرمایهگذاری بیشتر، ممکن میشود. از طرف دیگر، با ازدیاد سرمایهگذاری، تقاضای نیروی کار شدت میپذیرد و در وضعی که عرضه نیروی کار ثابت باشد، دستمزد واقعی بالا رفته و در حدی بالاتر از سطح معیشتی دستمزد قرار میگیرد. بهمرور زمان، جمعیت رشد میکند و عرضه نیروی کار را بالا میبرد و دستمزد واقعی را به اندازهی پیشین، یعنی حد معیشتی، تنزل میدهد. با افزایش عرضه نیروی کار میزان سود دوباره بالا رفته و بر مقدار پسانداز و سرمایهگذاری میافزاید. هرگاه میزان پیشرفت فنّی در حد افزایش سرمایهگذاریها و در نتیجه، تقاضای نیروی کار از رشد جمعیت و عرضه آن پیشی گیرد، میزان دستمزد روند صعودی خواهد داشت و در هر مرحله، بهعلت رابطهی مستقیم بین انباشت سرمایه، بهرهوری کار و میزان تولیدات واقعی، میتوان بیان داشت که رشد تولید سرانه از مصرف سرانه بیشتر است. از اینرو اقتصاد اسمیت دارای رشد ثابت و منظمی خواهد بود.
دست نامرئی
اسمیت اعتقاد دارد در اقتصاد بازار، بازار بهصورت غیر متمرکز به تنظیم روابط عرضه و تقاضا پرداخته و در شرایط رقابت کامل، وضعیت موجود را بهطور خودکار تعدیل مینماید. در این نظام نیاز، باعث ایجاد تولید گشته(یعنی یک دست نامرئی، نیازمند را بهسمت تولید میکشاند) و هیچ نیازی به دستور برای تولید نیست. در این نظریه، اگر تولیدکنندگان، کالاها را گرانتر از قیمت بازار بفروشند، موجب ورود تولیدکنندگان دیگر به تولید آن کالا خواهند شد. در نتیجه، وفور کالا ایجاد شده و سپس قیمت کاهش مییابد(فشار دست نامرئی برای کاهش قیمت). دست نامرئی سبب تخصص در تولید، تعیین قیمت توسط بازار و تصحیح رفتارهای غیر اقتصادی در جامعه خواهد شد. همین امر دلیلی برای بینیازی سیستم اقتصاد آزاد به عدم دخالت دولت در بازار است.
نظریه دست نامرئی آدام اسمیت، براساس این فرض بنا شده که مردم عقلانی عمل میکنند و برمبنای اصالت فرد، در همه اوقات سعی میکنند رفاه و منافع شخصی خود را ارتقا دهند.
این نظریه، از نظریه دست راهنمای "هوچسن" در فلسفه اخلاق اخذ شده؛ که اعتقاد دارد تصمیمیات غریزی افراد، با بهکار بستن عقل سلیم و از طریق دخالت الهی، منجر به نتایج اجتماعی مطلوبی خواهد شد؛ البته اسمیت رسیدن به نتایج مطلوب را بدون دخالت الهی و فقط از طریق تعقیب منافع شخصی توسط افراد در شرایط رقابت کامل، میسر میداند؛ هرچند افراد، قصد تأمین آنرا نداشته باشند.
نقش دولت
وی برای دولت سه وظیفه قائل است:
- ایجاد شرایطی که از طریق آن، دولت، امنیت خارجی کشور را تأمین کند.
- تأسیس و ادارهی سازمانهایی که امنیت داخلی کشور را تأمین مینماید.
- تولید برخی از کالاهای عمومی و فراهم آوردن خدمات اجتماعی که بخش خصوصی بهطرزی سودمند نتواند آنها را تولید و یا ارائه نماید.
وی با توجه به اینکه عموما حمایت از صنایع داخلی باعث ایجاد انحصار میگردد اعتقاد داشت که دخالت دولتها باعث انحصار و در نتیجه بالا رفتن قیمتها خواهد شد؛ که این امر رفاه عمومی را کاهش خواهد داد.[5]
این نظریه با بهوجود آمدن بحران بزرگ خدشهدار شد و نظریه دخالت دولت کینز، لزوم حمایت دولت از اقتصاد را در شرایط بحرانی تأیید کرد.
تجارت خارجی[6]
اسمیت در کتاب ثروت ملل در مورد تجارت خارجی معتقد است، در مبادلات خارجی هر دو کشور سود میبرند. نظریه تجارت خارجی اسمیت، براساس اصل تقسیم کار بینالمللی بنا شده است. در این نظریه، نفع هر کشور در این خواهد بود که کالا را ارزان بخرد و کالایی را صادر کند، که هزینه تولید آن کمتر از قیمت جهانی است. البته اسمیت ذخیره طلا و نقره را متّضمن پیشرفت اقتصادی نمیداند.