كلمات كليدي : كورنو، انحصار كامل، انحصار دو جانبه، اقتصاد رياضي، منحني تقاضا
نویسنده : سعيد كريمي
آنتونی آگوستین کورنو در سال 1801 در فرانسه زاده شد و پس از تحصیل در سال 1820 بهعنوان معلم سرخانه وارد خانواده مارشال سنتکر شد. وی ده سال در آنجا ماند و در سال 1829 موفق به کسب درجه دکتری در علوم اقتصادی شد. پس از اینکه مدت کوتاهی بهعنوان استاد درس ریاضی در دانشگاه لیون بهتدربس پرداخت، تصدی سمتهای اداری سطح بالای دانشگاههای گرنوبل و دی ژون را بر عهده گرفت. وی در سال 1826 بازنشسته شد و در سال 1877 درگذشت. پیش از مرگش، آثار وی بهوسیله استانلی جوونز (William Stanley Jevons: 1835-1882)، والراس (Leon Walras: 1834-1910) و مارشال (Alfred Marshall: 1842-1924) کشف شده بود و وی اعتبار همیشگی خود را بهعنوان یک چهره مهم در تاریخ اقتصاد بهدست آورده بود.[1]
آثار کورنو[2]
1. تحقیق در اصول ریاضی نظریه ثروت؛ او این کتاب را در سال 1838به نگارش درآورد. تاریخ انتشار این کتاب درست 15 سال بعد از مرگ ریکاردو و 10 سال قبل از انتشار کتاب "اصول اقتصاد سیاسی" جان استوارت میل بود. کورنو در این کتاب با عنوان کردن " قانون تقاضا" فرض کرد که فروش کالا تابع معکوس قیمت آن است.
2. اصول نظریه ثروت؛ به علت عدم استقبال کتاب کورنو، او چنان مأیوس شد که مدت 25 سال از مباحث اقتصاد فاصله گرفت با این حال در سال 1863 با تألیف کتاب "اصول نظریه ثروت" به مباحث اقتصادی بازگشت.
3. مروری اجمالی بر نظریههای ریاضی؛ او در سال 1877 کتاب مروری اجمالی بر نظریههای ریاضی را تألیف و در آن تلاش کرد، کمتر بهزبان ریاضی سخن بگوید تا شاید کتابش خوانندگان بیشتری پیدا کند.
نقش کورنو در اقتصاد
کورنو مطالعات وسیعی در ریاضیات و فلسفه داشت. رسم منحنی تقاضا و کاربرد ریاضیات پیشرفته در اقتصاد را اولین بار، وی انجام داد. کورنو بدون آنکه از کشش تقاضا نام ببرد؛ نقش آنرا در تأثیرگذاری بر درآمد بنگاه نشان داد. بنابراین، شاید بتوان وی را اولین اقتصاددانی برشمرد که نظریه رفتار بنگاه را مطرح کرد. با وجودی که کورنو در جرگه اقتصاددانان مکتب کلاسیک قرار دارد، از طلایهداران مکتب مارژینالیسم (نهاییگرایی) و از صاحبنظران اقتصاد ریاضی نیز هست.[3]
مکتب کلاسیک (نظریه لیبرالیسم اقتصادی)، براساس فلسفه اصالت فرد در امور اقتصادی، در سال 1776 در انگلستان بنیان نهاده شد. آدام اسمیت (Adam Smith: 1723-1790) دانشمند اسکاتلندیالاصل انگلیسی در این سال کتاب معروف خود را تحت عنوان "پژوهشی درباره ماهیت و علل ثروت ملل" انتشار داد. با این کتاب، او بهعنوان بنیانگذار علم اقتصاد و مکتب کلاسیک شناخته شد. کتاب اسمیت، جامعترین کتابی بود که تا آن زمان در غرب راجع به سازمانهای اقتصادی نوشته میشد و ضمنا اولین کتابی بود که در قرن هیجدهم با روشی نو و بنیانی علمی در علم اقتصاد نگاشته میشد. در سال 1871 با ظهور اقتصاددانانی مثل ویلیام استانلی جونز، کارل منگر (Carl Menger: 1840-1921) و لئون والراس، هر سه با تأکید بر اهمیت و اصالت مطلوبیت، مکتب نئوکلاسیک را پایهگذای کردند و مکتب جدید دیگری به اقتصاد ارائه گردید.[4]
مارژینالیستها (نهاییگرایان) در حقیقت همان اصول کلاسیکها را در زمینه آزادی، رقابت و منافع شخصی، پذیرفتند؛ لکن اصل مطلوبیّت را جایگزین نظریه ارزش-کار کردند و برخلاف کلاسیکها که عامل تعیین قیمت را در نیروی کار میدیدند، در طرف تقاضا جستجو نمودند. مارژینالیستها آموزه کلاسیکها را با نظریه مطلوبیت نهایی ارتباط دادند. اقتصاددانانی نیز بعدا به عرصه آمدند که بدون توجه به نظریه مطلوبیت نهایی، به بازسازی افکار کلاسیکها و حفظ اصول آن پرداختند و به اقتصادانان نئوکلاسیک معروف شدند.[5]
بهنظر کورنو، سیستم اقتصادی عبارت از مجموعه موضوعاتی است که با همدیگر مرتبط و بر روی همدیگر اثرات متقابل دارند و برای حل یک مشکل و رسیدن به نتیجه دقیق و کامل یک موضوع از کل موضوعات، باید به تمام قسمتهای مجموعه سیستم توجه داشت؛ چراکه بدون توجه به همه جوانب، نمیتوان مسائل را منفردا حل کرد. این علقههای متعدّد و بههم پیوسته را نمیتوان با منطق معمولی از هم شناخت و با ذرهبین، مورد تجزیه و تحلیل علمی قرار داد. بهعقیده آنها، فقط ریاضیات است، که میتواند با موشکافی، همه این مسائل را با ذرّهبین، مورد بررسی قرار دهد.[6]
نظرات اقتصادی کورنو
1. حداکثر سود بنگاه انحصاری؛ کورنو بدون اینکه رقابت کامل یا محدود میان تعداد زیاد فروشنده را طرح کند، بحث خود را با وضعیت انحصار شروع کرد که در آن یک فروشنده وجود دارد و بهتدریج، تعداد فروشندگان را زیاد میکند. یک بنگاه انحصاری با تابع درآمد کلی بهصورت R=pF(p) و تابع درآمد نهایی M=F(p)+pF’(p) مواجه است؛ که مشتق تابع درآمد کل است. این تابع درآمد سپس با توابع هزینه کل و نهایی، مقابل قرار داده میشوند.[7]
کورنو نشان داد که سود بنگاه انحصاری، زمانی به حداکثر میرسد که در سطحی فعالیت نماید که درآمد نهایی و هزینه نهایی آن برابر شود.[8] آلفرد مارشال، تجزیه و تحلیل کورنو را میپذیرد؛ لیکن آنرا برحسب درآمد و هزینه کل بنگاه بیان میکند.[9] مارشال طرز رفتار تولیدکننده را با استفاده از روش هزینه بیان میکند.
هدف اصلی تولیدکننده به حداکثر رساندن سود یا به حداقل رساندن زیان است. با این هدف، میزان محصولی که یک بنگاه تولیدی میتواند تولید کند، بستگی به میزان منابع تولید دارد؛ که از آن بهرهبرداری میکند. همچنین بنگاه تولیدی میتواند، با افزایش یا کاهش در میزان بهرهبرداری از منابع تولید، میزان محصول را تا حدّ معینی تغییر دهد. مارشال از برابری بین هزینه نهایی و قیمت (P=MC) استفاده کرده و منحنی عرضه را استخراج نموده است. این برابری، تعادل بنگاه را در کوتاهمدت نشان میدهد.[10]
2. انحصار دوگانه؛ کورنو موضوع انحصار دوگانه را نیز مثل مورد انحصار کامل فرض کرده است؛ که در آن خریداران، قیمت را تعیین میکنند و فروشندگان مقدار تولید را بر این اساس تنظیم مینمایند. لذا هریک از دو تولیدکننده، تقاضا برای محصول خود را تخمین میزنند و مقدار فروش را با این فرض که تولید رقیب ثابت میماند، تعیین میکنند. البته این فرض ناصحیحی است؛ اما با این حال چون هریک از دو تولیدکننده فوق، بعدا تولید خود را با توجه به مقدار تولید دیگری تعدیل میکند؛ لذا هیچ یک در نتیجه این تعدیلات، سود بیشتری عایدش نمیشود. در این وضعیت تعادل، قیمت کالا پایینتر و مقدار تولید بیش از شرایط انحصار کامل است. کورنو نشان میدهد که با افزایش تعداد تولیدکنندگان، قیمت، کاهش و تولید، افزایش پیدا میکند تا بالأخره به حداقل قیمت و حداکثر مقدار تولید با توجه به میزان تقاضا و سطح تکنولوژی میرسد.[11]
3. مقایسه انحصار دوگانه و انحصار کامل؛ کورنو در قالب انحصار دوگانه (که در قالب آن دو بنگاه انحصاری کامل بر بازار حاکم هستند)، نشان داد که تولید، بیشتر از حالت انحصار کامل و قیمت، کمتر از آن است.[12]
4. فروش کالا تابع معکوس قیمت آن؛ نظریه تقاضایی که مارشال مطرح میکرد رفتار مصرفکننده را با استفاده از روش مطلوبیت بیان کرده و برای آن فروض زیر را در نظر میگرفت:
الف) مطلوبیّت براساس رضایت خاطری که از مصرف کالاها نصیب مصرفکننده میشود، قابل اندازهگیری است. یعنی میتوان مطلوبیّت را از طریق اعداد اصلی اندازهگیری نمود؛
ب) قانون "کاهش مطلوبیت نهایی"؛ یعنی اینکه از سطح معلوم بهبعد، مطلوبیت نهایی با افزایش میزان مصرف، شروع به کاهش مینماید؛
ج) کلیه کالاهای مورد مصرف، مستقل از یکدیگر هستند؛ در نتیجه معادله مطلوبیت کل از جمع توابع انفرادی مطلوبیت بهدست میآید.[13]
تابع تقاضای کورنو منحنی تقاضای مصرفکنندگان در قبال مقادیر فرضی که مارشال عنوان کرده بود، نیست؛ بلکه صرفا تابع فروش است. بههمین جهت این نظریه، ارتباطی با نظریه مطلوبیت ندارد؛ بلکه تنها نتیجه مشاهده تصادفی اطلاعات آماری است. کورنو با در نظر گرفتن رابطه D=F(p) برای تابع فروش و pF(p) برای آنچه اکنون تابع درآمد کل مینامیم؛ حساسیت تقاضا را مطرح کرده است (بدون آنکه از این اصطلاح نام ببرد) و نشان داده که افزایش قیمت کالا، بسته به اینکه تقاضا در مقابل تغییرات قیمت انعطافپذیر یا غیر قابل انعطاف باشد، ممکن است درآمد کل را افزایش یا کاهش دهد.[14]
5. مقوله ارزش؛ کورنو در مورد مقوله ارزش پیرو ژان باتیست سی (Jean Baptiste Say: 1767-1832) بود؛ "سی" بهجای مقوله ارزش-کار، نظریه عرضه و تقاضا را مورد تأکید قرار داد؛ که طبق نظر وی توسط هزینه تولید و مطلوبیت هدایت میشود.[15]