كلمات كليدي : شاه ولي الله، دهلوي، مترجم قرآن، فتح القرآن، افول جوامع، تعاون، توزيع صحيح نيروي كار، علل فساد، زندگي مترفانه، ماليات¬ها
نویسنده : حسين كفشگر جلودار
احمدبن عبدالرحیم فاروقی معروف به «شاه ولیالله دهلوی»، پیشوای حنفیان هند، قرآنشناس، فقیه و محدث مشهور عصر خود[1] در سال 1114 هجری قمری در دهکده پهلت شهرستان مضفرنگر در نزدیک دهلی، در خانواه ای شهره به حکمت و دیانت متولد شد.[2] پدران او همه عالمان دین بودند و پدرش، شیخ عبدالرحیم نیز عالمی بزرگ در دستگاه اورنگ زیب بود. شاه ولی الله استعدادی در حد نبوغ داشت. او در پنج سالگی به مکتب رفت و در هفت سالگی حافظ قرآن شد.[3] در همین سالها زبان عربی و زبان فارسی را فراگرفت . در ده سالگی کتاب مشهور شرح جامی را آغاز نمود و در 14 سالگی بخشی از تفسیر بیضاوی را خواند و در همین سال ازدواج کرد. در 15 سالگی توانست از علوم قرآن، حدیث، فقه، منطق و فلسفه، کلام، عرفان، طب، ریاضی و معانی بیان فراغت حاصل کند[4] و به تدریس مشغول گردد.[5]
در 17 سالگی پدرش فوت شد و او در مسند وی قرار گرفت. در 29 سالگی به سفر حج رفت و بهمدت 14 ماه نیز در مدینه به مطالعه و تحصیل ادامه داد و با اوضاع و احوال مسلمانان سایر نقاط جهان آشنا شد.[6] در بازگشت به هند، دهلی را مرکز علم و اصلاح، بهویژه حدیث قرار داد و نظام آموزشی خاصی برای تربیت طلاّب ایجاد کرد. و از آن پس عمر خود را یکسره وقف تعلیم و تألیف و ارشاد طلاب کرد. یک دهه بعد، اثر گرانسنگ علمی-اجتماعی حجةاللّه البالغة را به عربی نوشت. در این کتاب، احیاگری و بازگشت به خلوص اولیه فرهنگ و علوم اسلامی، با تأکید بر قرآن و حدیث و نیز آزاداندیشیهای اجتماعی برای حل معضلات مسلمانان ارائه داده است.[7]
او پس از 62 سال عمر، در 29 محرم 1176 مطابق 31 آگوست 1762 وفات یافت و در گورستانی در دهلی، که محل مقابر مشایخ و مشاهیر و علما و ادباست بهخاک سپرده شد.[8]
آثار و نوشتههای دهلوی
شاه ولیاللّه مردی کوشا و کثیرالتألیف بود. آثار او را تا یکصد کتاب و رساله هم برشمردهاند که در حدود سی اثر از آنها به چاپ رسیده و بقیه یا بهصورت نسخه خطی است یا از بین رفته است. آثار او به دو زبان عربی و فارسی نوشته شده است. و برخی از کتابهای او هم اخیرا بهزبان انگلیسی چاپ شده است. بعضی از آثار او عبارتند از: الطاف القدس فی معرفة لطائف النفس، الإنتباه فی سلاسل اولیاء اللّه و اتحاف النبیه فی ما یحتاج الیه المحدّث والفقیه. مهمتر از نظر بحث و تحقیق، آثار قرآنپژوهی اوست که برجستهترین آنها عبارتند از «فتح الرحمن فی ترجمة القرآن» که پایان ترجمه و پاکنویس آن به تصریح خود شاه ولی اللّه در 1151ق (1738م) بوده است. «الفوز الکبیر فی اصول التفسیر» که رسالهای کم حجم و پر مغز درباره اصول و مبانی تفسیر قرآن است و «المقدمة فی قوانین الترجمة» رسالهای کوتاه و چاپ نشده در باب اصول و روشهای درست ترجمه قرآن است. نامههای فارسی او نیز در چندین کتابخانه هند نگهداری میشود.[9]
در تألیفات شاه ولیالله، علاوهبر مباحث کلام و مباحث اجتماعی و مابعد الطبیعه، مباحث و دیدگاههای اقتصاد و سیاست نیز وجود دارد.[10]
اندیشههای اقتصادی شاه ولیالله دهلوی
نیازهای اساسی و توجه به منافع عمومی؛ دهلوی معتقد است که نیازهای بشر محدود به نیازهای مادی و طبیعی نیست؛ چراکه وی دارای احساسات عالی است و ارضای نیازهای مادی مانند گرسنگی، تشنگی و ...، وی را جهت انجام تلاش آماده نمیکند؛ بلکه نیازهای عقلایی نیز در درون وی وجود دارد که او را تشویق به جستجوی منافع و دوری از ضررها مینماید؛ نیازهایی که تأمین آنها نیازمند عقل و خرد است. بهتدریج او بهسمت چیزهایی تمایل پیدا میکند که نه تنها برای وی دارای منافعی است؛ بلکه در حالت عمومی باعث منافع و رفاه بیشتر مردم نیز میگردد. وی در عین حال، معتقد است که برآورده ساختن نیازهای طبیعی بشر میتواند مسیر صحیحی را در اختیار وی قرار دهد؛ که از این طریق، وی به تعیین اهداف و خواستههای جامعه بپردازد. سپس لازم است که هدف اساسی وی برآورده ساختن این نیازها باشد و تلاش نماید نیازهای ابتدایی مانند خوراک و پوشاک و سرپناه را برآورده سازد.[11]
تعاون؛ بهعقیده شاه ولیالله، کمک دوجانبه و تعاون، اصل اساسی در نظم اجتماعی است و میتوان این اصل را در موارد متعددی مانند تجارت، صنعت و کشاورزی بهکار بست. وی معتقد است که بر همین اساس، نهادها و قرادادهای اسلامی مانند مضاربه، مفاوضه، عنان (شرکتهای تضامنی)، شرکت الصناعی، مساقات و مزارعه بهوجود آمده است. بهعقیده وی در چارچوب زندگی همراه با همکاری و تعاون، منابع طبیعی و مخصوصا زمین باید بهصورت مساوی تقسیم شود و در جای دیگر مسئله حیازت را مطرح کرده و یکی از روشهای کسب معاش را احیای زمینهای موات میشمارد و با ذکر حدیثی از پیامبر، احیاکننده آنرا مالک زمین احیاشده میداند و مالکیت هم به این معنی است که آن فرد، نسبت به دیگران مستحقتر در بهرهبرداری از آن شیء است.[12]
برتری انسانها؛ شاه ولی الله با آگاهی از وظایف زیادی که خداوند بر دوش انسان نهاده است، خاطر نشان میسازد که انسان، حداقل از سه جهت برتر از انواع حیوانات است که عبارتند از:
1. انسان تمایل به رفاه عمومی دارد، در حالیکه حیوانات براساس امیال حسی و دفعی خود تمایل نشان میدهد؛
2. انسان نسبت به زیبایی و هنر حساس است؛
3. انسان قادر است با تفکر به ابزاری دست یابد که از طریق آن به حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی خود بپردازد ( ارتفاقات).[13]
علل فساد و فروپاشی
شرایط اقتصادی؛ بهعقیده شاه ولیالله، جامعه زمانی رو به فساد گذاشته و از هم فرو میپاشد که مردم، به فعالیتهای انحصارطلبانه و استثماری روی بیاورند. در این صورت است که آنها تلاش میکنند تا اموال دیگران را تصاحب کنند. این کار باعث بسته شدن تمام راههای درآمدی و معاش آنها خواهد شد. بهنظر وی، شرایط اقتصادی اجتماعی تأثیر شگرفی بر شخصیت بشر میگذارد. پس لازم است برای حفظ شخصیت و ارزشهای اخلاقی، نظم اقتصادی عادلانهای (توزیع عادلانه ثروت) در جامعه بشری بنیان نهاده شود؛ تا زمانیکه چنین نظمی برقرار نشود، زیبایی شخصیت اجتماعی ظاهر نخواهد گشت. او همچنین معتقد است که افراد جامعه مانند اندامهای بدن هستند که بهندرت اتفاق میافتد در تمام وجوه کامل باشد. شاه ولی با داشتن تمام این واقعیات در ذهن خود، تأکید فراوانی بر بهبود وضعیت اقتصادی فرد میکند و پیشنهاد میکند که تمام افراد باید تلاش کنند و درآمدی کسب کنند تا باری بر دوش دیگران و حکومت تحمیل نکنند.[14]
رهبری فاسد؛ علت اساسی فساد این است که رهبری در دست کسانی است که امور نیک را فراموش کرده و منافع اجتماعی را که برای رفاه عموم مردم ضروری است، نادیده میگیرند و بهجای آن درصدد ارضای امیال پست خود درمیآیند. بسیاری از مردم نیز بهتدریج شروع به تبعیت از آنها میکنند. نتیجه این کار به لرزه درآمدن شدید بنیادهای فرهنگ و تمدن است. برای حفظ جامعه از چنین حوادث ناگواری، طبیعت، برخی از شخصیتها را بهوجود میآورد که این شخصیتها با اینگونه فسادها به مبارزه برخواسته و جامعه را دوباره اصلاح نمایند.[15]
نیروهای اضافی دولت؛ وی همچنین علاوهبر مالیاتهای گزاف و زندگی اشرافی، عامل دیگری که باعث فروپاشی جامعه میشود را وجود افرادی مانند سربازان وسپاهیان و دانشمندان میداند که بدون انجام کاری از منابع دولت برای کسب درآمدهای خود استفاده میکنند و با این کار، بار اضافی بر دوش دولت میگذارند. وی تأکید میکند که رفاه و سعادت جامعه در گرو کاهش مالیاتها و استخدام کارمندان نظامی و دولتی در حد نیاز است.[16]
ازدیاد جمعیت؛ علل دیگر فروپاشی جامعه از نظر شاه ولیالله آن است که اگر جمعیت آن زیاد باشد، اکثریت مردم، خود را در افزایش تولید مشغول نخواهد ساخت و نتیجه آن عدم تأمین مواد غذایی کافی برای جمعیت کشور خواهد بود. بههمین دلیل، نیاز به توزیع مناسب نیروی کار احساس میشود. بهطور مشابه، اگر اکثریت مردم مشغول زندگی مرفّه شوند، این کار آنها باری بر دوش ملت خواهد گذاشت؛ که بهآرامی و بهتدریج کل مردم را تحت تأثیر قرار میدهند و جامعه را به انحلال میکشاند.[17]
زندگی مترفانه؛ بهعقیده شاه ولیالله، داشتن زندگی مرفّه و اشرافی، مستلزم هزینههای گزاف است؛ در نتیجه، مالیاتهای سنگین بر طبقه کارگر و کشاورز و جامعه تجار و صنعتگران بسته میشود. در صورت داشتن چنین زندگی مترفانهای این طبقه، مجبورند شب و روز کار کنند تا بتوانند این مالیاتها را بپردازند و طبیعی است که در چنین شرایطی، فقرا و بیپناهان فرصتی نمییابند تا به یاد خدا و جهان آخرت بیفتند و چنین کسانی نه دنیا را خواهند داشت و نه آخرت را.[18]
شغلها و فعالیتهای نامتناسب؛ وی همچنین انتقاداتی پیرامون انتخاب نامتوازن انواع تجارت و حرفهها صورت داده است. وی میگوید: تقسیم نامتناسب حرفهها هنگامی پیش میآید که درحالیکه باید بسیاری از مردم دست به فعالیتهای تجاری بزنند، فعالیتهای تجاری را ترک کرده و یا اکثریت مردم رو به مشاغل نظامی میآورند و اگر اکثریت مردم درآمد خود را از راه استادکاری و یا کشاورزی نداشته باشند، مشکلات اقتصادی عظیمی گریبانگیر کشور خواهد بود.[19]
تمرکز ثروت؛ بررسیهای شاه ولیالله حاکی از آن است که افول تمدن اسلامی بهدلیل رواج تجمّلات در بین اغنیا اتفاق افتاده است. تمرکز ثروت در دستان عدهای قلیل موجب طغیان توده مردم فقیر میشود و از طرف دیگر سوء استفاده از منابع تولیدی جامعه در جهت تولید کالاهای تجملی، سبب کمیابی کالا و خدمات ضروری میشود. این عمل باعث افزایش مالیاتهای وضعشده بر مردم و بدبختی آنان و شتاب گرفتن روند نزولی اقتصاد میشود. در واقع شاه ولی دو عامل کلیدی که باعث افول کشورش بود را تشخیص داد: اولا پشتیبانی از طبقه غیر کارآ مثل شعرا، قدیسین، جنگجویان و محققان؛ ثانیا وضع مالیاتهای سنگین بر زارعان، تجار و بازرگانان. بهنظر وی شهر زمانی خوشبختی را خواهد دید که در وضع مالیاتها تسهیل شود و از کارگزاران حکومتی در حد لازم حمایت بهعمل آید.[20]
ارتفاق
واژه ارتفاق از واژههای اساسی در آثار شاه ولی الله است که ایده اساسی یک نوع جامعهشناسی جذاب را تشکیل میدهد؛ با این هدف که مراحل توسعه اقتصادی-اجتماعی با آن ارتباط پیدا میکند.[21] مکتب دهلی به چهار نوع ارتفاق معتقد است که برای بنیان نهادن یک جامعه لازم است و اعتقاد دارد خدای متعال نیز آنرا در برنامه خود قرار داده است:
مرحله اول؛ زندگی ابتدایی یا جنگلی که فرد تنها به رفع نیازهای اولیه خود مانند: خوراک، پوشاک و مسکن میپردازد، جمعیت کم است و زندگی بهسختی میگذرد.
مرحله دوم؛ زندگی در روستاها و شهرهای کوچک است که ارتباطات نیز گسترش پیدا میکند؛ قوانین بهوجود میآید و حکومت شکل اولیه خود را پیدا میکند.
مرحله سوم؛ که از آن به مرحله ملیگرایی یاد کرده است، کشورها ایجاد میشود و حکومت شکل بسیار پیچیدهای پیدا میکند و حاکم نمیتواند اداره حکومت را بهتنهایی در دست داشته باشد. کار سنگین حکومتداری نیازمند مبالغ زیادی پول است و خزانه نیز دقیقا با این هدف ایجاد میشود و وظیفه افزایش درآمدها از طریق انواع مختلف مالیاتهاست و وظیقه ثروتمندان و افراد متمول آن است که از پرداخت مالیات سرباز نزنند؛ چراکه هرچه در خزانه حکومتی جمعآوری شده برای عامه مردم هزینه میشود.
مرحله چهارم؛ بینالمللیگرایی است که روابط بین کشورها برقرار میشود و جمعیت نیز به حد بسیار بالایی میرسد. در این مرحله نیز حاکم باید خزانه را همیشه پر نگه دارد؛ زیرا همیشه تفاوت بین کشورها باعث جنگ و لشکرکشی شده و مسلما جنگ بدون ثروت و خزانه و بدون مالیات امکانپذیر نخواهد شد.[22]