دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

تحریفات عاشورا

No image
تحریفات عاشورا

كلمات كليدي : تحريفات عاشورا، انگيزه ها و عوامل تحريف در تاريخ عاشورا، منابع تحريفات عاشورا، روضة الشهدا، پيشينه مبارزه با تحريفات عاشورا

نویسنده : سيد علي اكبر حسيني

تحریف در لغت به معنای تغییر، تبدیل، کنار نهادن، سوق دادن چیزی به سوی دیگر[1] و به عبارت دیگر دگرگون ساختن یک کلمه به صورتی است که معنای متفاوتی از آن ارائه گردد.[2]

تحریف دارای دو قسم است: تحریف لفظی و تحریف معنوی. مقصود از تحریف لفظی در واقعه کربلا آن است که مطالبی به عنوان وقایع تاریخی ساخته شده و به عنوان رخدادهای واقعی کربلا عرضه شود اعم از این که نسبت دادن گفته‌های نادرست به اشخاص باشد یا افزودن نام افرادی در یک واقعه یا اضافه کردن رخداد مهمی که اصلاً اتفاق نیفتاده است. داستانهایی مثل عروسی قاسم(ع)،[3] هفتاد و دو ساعته بودن روز عاشورا[4] و حضور لیلا -مادر حضرت علی اکبر(ع)- در کربلا و پریشان کردن مو[5] و نیز برشمردن میلیونی لشکریان عمر بن سعد[6] و... از جمله تحریفات لفظی واقعه عاشورا به شمار می‌رود.

تحریف معنوی نیز بدین معنا است که اهداف بلند عاشورا و قیام مقدس امام حسین(ع) دستخوش دگرگونی قرارگیرد و معنای مغایر و متفاوتی از حقیقت این قیام استخراج گردد. استثنایی و منحصر به فرد دانستن قیام امام(ع) به عنوان یک دستور محرمانه برای شهادت و نیز کفاره گناهان دیگران قرار گرفتن شهادت امام(ع) و... از تحریفات معنوی این قیام مقدس بر شمرده می‌شود.[7]

انگیزه‌ها و عوامل تحریف در تاریخ عاشورا

الف: اغراض دشمنان

اغراض دشمنان از عوامل تحریف‌ساز وقایع تاریخی از جمله قیام عاشورا به شمار می‌رود. دشمن برای رسیدن به اهداف مورد نظر خود، تغییر و تبدیل‌هایی را در متن تاریخ انجام داده، گاه توجیه و تفسیرهای ناروایی را از وقایع تاریخی ارائه می‌دهد. در جریان واقعه عاشورا، دشمن از همان ابتدا کوشید تا به این قیام مقدس، رنگ فساد و اختلاف بزند. نقل شده زمانی که مسلم بن عقیل به کوفه آمده بود یزید ضمن نامه‌ای خطاب به عبیدالله بن زیاد نوشت: «مسلم بن عقیل به کوفه آمده است و هدفش اخلال و افساد و ایجاد اختلاف در میان مسلمانان است» سپس به او دستور داد «در جستجوى مسلم بن عقیل باشد و چون بر او دست یافت او را از بین ببرد یا تبعید نماید.»[8] زمانی هم که مسلم به اسارت عبیدالله در آمد ابن‌زیاد همین سخنان را خطاب به مسلم گفت و عرضه داشت: «اى مسلم براى بر هم زدن وحدت مردم آمده‌اى؟»[9]

دشمن پس از شهادت امام حسین(ع) نیز، سعی در تحریف معنوی قیام عاشورا کرد آن گونه که نقل شده، آنان سعی داشتند که از اندیشه جبری‌گری برای پیشبرد اهداف خود بهره برده، جنایات خود را به اراده خدا نسبت دهند و بدین وسیله افکار عمومی را تخدیر نمایند.[10] اما امام سجاد(ع) و زینب کبری(س) که از این شگرد تبلیغی دشمن آگاهی کامل داشتند با سخنان و احتجاجات محکم خود عملاً حکومت اموی را در رسیدن به این هدف ناکام گذاشتند. نمونه روشن این مبارزه، گفتگوی امام سجاد(ع) با پسر زیاد در کوفه است. نقل شده پس از آنکه اسیران اهل بیت(ع) را به مجلس عمومی در کاخ پسر زیاد وارد کردند، سخنان تندی بین او و زینب کبری(س) رد و بدل گردید. سپس عبیدالله رو به امام سجاد(ع) کرد و گفت: «تو کیستى؟» فرمود: «من على بن الحسین(ع) هستم.» ابن‌زیاد گفت: «مگر خدا علی بن الحسین(ع) را نکشت؟» امام(ع) فرمود: «برادرى داشتم که نامش على بود و مردم او را کشتند.» عبیدالله گفت: «بلکه خدا او را کشت.» امام(ع) فرمود: «الله یتوفی الأنفس حین موتها؛ خداوند ارواح را به هنگام مرگ قبض می‌کند»[11]

عبیدالله از این سخن امام(ع) برآشفت و دستور قتل او را صادر کرد که با فداکاری عمه‌شان زینب(س) از این کار منصرف شد.[12]

ب: تمایل بشر به اسطوره‌سازی

وجود یک نوع حس قهرمان‌پرستی و قهرمان‌دوستی در نهاد افراد بشر، موجب می‌شود تا به قهرمانان ملی و دینی خود رنگ و لعاب اسطوره‌ای بخشیده جهت هر چه بیشتر دست‌نیافتنی‌تر کردن آنان از دسترس دیگر افراد بشر، درباره آنان افسانه‌ها بسازد. چنان که درباره‌ی نوابغی چون بوعلی سینا و شیخ بهایی و دیگران افسانه‌هایی جعل شده است. جعل چنین افسانه‌هایی برای قهرمانان عادی مشکل چندانی را پدید نمی‌آورد؛ اما درباره افرادی که شخصیت پیشوایی دارند و قول و فعل و عمل آنان سند و حجت محسوب می‌گردد می‌تواند بسیار خطرناک باشد. برشمردن تعداد لشکریان عمر بن سعد در روز عاشورا تا ششصد هزار سواره و دو کرور پیاده و در مجموع یک میلیون و ششصد هزار نفر برای سپاه دشمن[13] و نیز به قتل رساندن بیست و چهار هزار نفر از آنان به دست امام حسین(ع)[14] نمونه‌هایی از این اسطوره‌سازی‌هاست که درباره امام حسین(ع) و واقعه کربلا صورت گرفته است.

ج: انگیزه‌ها و عوامل خصوصی

عامل خصوصی از مهمترین عوامل تحریفات و جعل اکاذیب به شمار می‌رود. انگیزه‌های خصوصی در تحریف واقعه عاشورا را می‌توان به دو دسته انگیزه مادی و انگیزه به ظاهر معنوی تقسیم کرد. انگیزه مادی این است که شخصی جهت کسب منافع مادی و گرم کردن بازار سخن و مداحی و تأثیر بیشتر بر نفوس مستمعین تحریفاتی را انجام دهد و دخل و تصرف‌هایی را در این واقعه انجام دهد. انگیزه معنوی نیز به این است که شخص به قصد گریاندن بیشتر مردم و هر چه سوزناک‌تر نشان دادن این واقعه و جلب توجه مردم به مصائب سید و سالار شهیدان(ع) وقایعی را جعل کرده برای مردم بخواند یا بنویسد.

ترغیب و تشویق فراوان ائمه معصومین(ع) در زنده نگه داشتن یاد و نام عاشورا و برشمردن ثواب عظیم برای گریستن و گریاندن مردم در عزای سید و سالار شهیدان(ع) موجب شده که عده‌ای بدون شناخت کافی از مکتب امام حسین(ع) و فلسفه قیام امام(ع) بخواهند مردم را بدون پشتوانه محکم فکری و عقیدتی، با این قیام مقدس آشنا سازند. آنان برای رسیدن به ثواب عظیم گریه بر امام حسین(ع)، از هر وسیله‌ای بهره جسته با هر وسیله‌ای سعی در گریاندن مردم کردند هر چند این وسیله اهانت به ساحت مقدس امام(ع) به شمار آمده، ارزش‌ها و سنت‌های اسلامی را خدشه‌دار سازد چرا که از نظر آنان هدف، وسیله را مباح می‌کند. متأسفانه انگیزه معنوی تحریف عاشورا، دارای طرفداران بسیاری است به طوری که بیشتر کسانی که دست به تحریف وقایع عاشورا زده و می‌زنند از چنین انگیزه‌ای برخوردار بوده و به قصد برخورداری از ثواب دست به این اقدام می‌زنند.

منابع تحریفات عاشورا

یکی از کتبی که منبع اصلی بسیاری از تحریفات واقعه عاشورا شناخته شده است کتاب روضة الشهدای ملا حسین کاشفی است. او از نویسندگان و سخنوران هرات در اواخر قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری بوده و در سال نهصد و ده هجری وفات یافته است. او در اواخر عمر برای مجالس روضه‌خوانی امام حسین(ع) که در هرات و خراسان رواج داشت کتاب روضة الشهدا را به تحریر در آورد. این کتاب که به تدریج نفوذ بسیاری در مجالس سوگواری به دست آورد مسائل را به شکل تاریخی اما با متنی ادبی توصیف کرده است. این کتاب حوادث کربلا را لحظه به لحظه گزارش کرده و حتی برای نقل‌هایش گاه منبع نیز ارائه می‌کند. اما این کتاب متأسفانه سرشار از نقل‌های ساختگی است که به احتمال از کتب دیگر برداشت شده است. این کتاب بعدها منبعی برای آثار دیگران شد و از این طریق دروغ‌های زیادی در کتابهای بعدی وارد شده است. با مقایسه این کتاب با دیگر کتب معتبر مقاتل روشن می‌شود که داستانهای ساختگی بسیاری توسط مؤلف در این کتاب گرد آمده و بسیاری از اسامی اشخاص در آن تغییر کرده و رخدادها به گونه‌ای جدای از آنچه در کتابهای منبع آمده گزارش شده است. نمونه این داستانهای ساختگی ازدواج قاسم بن حسن(ع) است که اصالتی ندارد.[15]

در دوره‌های بعد از تألیف این کتاب گامهای تازه‌ای در تحریف واقعه عاشورا برداشته شد که نمونه شاخص آن دوره قاجاریه است. در این دوره کتابهای بی‌پایه و اساس بسیاری نوشته شد که از مهمترین و مفصل‌ترین این آثار می‌توان به اسرار الشهاده ملا آقا در بندی اشاره کرد. این کتاب مملو از تحریفات و خرافات و کتابی است که بر اساس مأخذ مجهول نگارش یافته و افزوده‌های فراوانی نسبت به متون کهن دارد.[16]

از نکات قابل توجهی که در این دوره رواج داشته و مؤلف کتاب لؤلؤ و مرجان نیز از آن سخن به میان آورده، تألیفات عده‌ای عوام روضه‌خوان است که این خود منشأ رسوخ بیشتر تحریفات در تاریخ عاشورا شده است. در دوره قاجاریه دهها کتاب مقتل به عناوین مختلف نوشته شد که نویسندگان آنها اصلاً شم تاریخی درست و فهم تاریخی منطقی نداشتند. بسیاری از آنان نقل‌هایی را که از این طرف و آن طرف شنیده بودند، جمع‌آوری می‌کردند یا روی منبر می‌خواندند و دیگران از قول آنها روایت می‌کردند در نتیجه مجموعه‌ای از اخبار نادرست فراهم شد به گونه‌ای که مرحوم نوری نقل می‌کرد که «فلانی می‌گفت از مجموع والد نقل می‌کنم و دیگری می‌گفت از جنگ استاد مغفور نقل می‌کنم و دیگری می‌گفت در مقتل فاضل کذایی چنین آمده است و چون این مطالب شفاهی به چاپ می‌رسید گویا مستند می‌گردید و به دنبال آن، مورد استفاده عموم روضه خوانان قرار گرفته در مجالس خوانده می‌شد.»[17]

زمان ورود تحریفات در تاریخ عاشورا

برای شناخت زمان رسوخ تحریف در عاشورا می‌بایست زمان تدوین کتابهای مربوط به عاشورا مورد بررسی قرار گیرد و شرایط حاکم بر زمان تألیف این آثار را مورد سنجش قرار داد. به طور خلاصه می‌توان گفت به جز برخی از مسائلی که ناشی از غرض‌ورزی مورخان اموی مسلک بوده به طور عمده اخبار عاشورا توسط شیعیان و یا افرادی که تمایل به تشیع داشته‌اند تدوین شده است. به همین دلیل بیشتر اخبار موجود در کتابهای کهن که توسط مورخان عراقی در قرون دوم تا چهارم نوشته شده مطالب درستی است که البته در این زمینه برخی از داستان‌سرایی‌ها را باید استثناء کرد. اما از قرن ششم به بعد نوشته‌های تاریخی قدری سست شده و تحت تأثیر بی‌دقتی رایج در همه عرصه‌های علوم اسلامی قرار گرفته است. در این میان دانش تاریخ به مقدار زیادی قصه‌ای و داستانی شده است. علاوه بر آن، شخصیت‌های تاریخی مانند مشایخ صوفیه -که از این زمان به بعد یعنی در قرن هفتم تا دهم هجری شخصیت‌های اسطوره‌ای یافتند و اخبار عجیب و غریب فراوانی به آنها نسبت داده شد،- رنگ تاریخ گذشته را نیز عوض کردند.

کتابهایی که در قرن هفتم تا دهم هجری نوشته شد خالی از دقت تاریخی و بیشتر داستانی بوده است بعدها هم این بی‌دقتی‌ها در تاریخ‌‌نویسی حفظ شد و دلیل عمده‌اش از دست رفتن مصادر کهن تاریخی یا در دسترس نبودن آنها بود. البته تاریخهایی که در این دوره‌ها درباره‌ی رخدادهای معاصر مؤلف نوشته می‌شد دقیق بود اما نسبت به تاریخ صدر اسلام دقت لازم در کار نبود این بی‌دقتی تا اواخر دوره قاجار، در تاریخ‌‌نویسی قدیم جهان و از جمله تاریخ اسلام وجود داشت. به هر حال تا آنجا که به تاریخ‌‌نویسی مربوط می‌شود همین روال اجمالی نشان می‌دهد که از چه زمانی زمینه تحریف در نوشته‌های تاریخی مربوط به نهضت عاشورا فراهم شده است.[18]

پیشینه مبارزه با تحریفات عاشورا

گرچه تحریفات تاریخی عاشورا از قرن هفتم هجری آغاز شد؛ اما نقد تاریخی در این دوره معنا نداشت. سرگذشت کتاب روضة الشهداء(ع) و فراگیر شدن آن نشان می‌دهد که کسی قادر به نقد تاریخی نبوده و حتی در دوره صفوی کسی به این کتاب اعتراض چندانی نکرده است. تا اینکه در اواخر دوره قاجار نقادی تاریخی واقعی آغاز شد. بنیانگذار این نقادی میرزا حسین نوری نام داشت. او با شناخت خوبی که از تاریخ و منابع کتب کهن داشت با نوشتن کتاب "لؤلؤ و مرجان" به نقد این تحریفات پرداخت و البته نباید تلاش برخی دیگر از علمای نجف از جمله علی بن محمد تقی قزوینی نجفی را که با نگارش کتاب "اسرار المصائب و نکات النوائب فی ذکر غرایب ما صئب الاطایب من آل ابیطالب" به تأسی از میرزای نوری پرداختند و به نقادی روایات عاشورا پرداختند از نظر دور داشت. مرحوم میرزا عباس قمی شاگرد میرزای نوری نیز از جمله کسانی بود که به نقادی روایات و اخبار موجود عاشورا پرداخته با نگارش کتاب "نفس المهموم" سعی در نوشتن کتابی متقن و مستند درباره‌ی وقایع روز عاشورا کرده است. مرحوم سید محسن امین نیز از جمله نقادین آثار این واقعه عظیم است او با تألیف کتاب "المجالس السنیه فی مناقب و مصائب العترة النبویه" به این امر مهم پرداخت.[19] او در مقدمه این کتاب آورده: «بسیاری از ذاکرین امام حسین(ع)، در اخبار مصائب اختلاف کرده و مطالبی را می‌گویند که هیچ مورخ و مؤلفی آنها را نگفته است. آنان برخی از احادیث صحیح را نیز مسخ کرده و اخبار را برای هر چه تأثیر گذارتر کردن آنها بر قلوب شنوندگان خود، کم و زیاد می‌کنند این در حالی است که هیچ مانعی در برابر نشر اکاذیب در این باره وجود ندارد.»[20]

شهید مطهری نیز از جمله کسانی بود که طی سخنرانی‌های خود در سال 1348 در حسینیه ارشاد به تحریفات عاشورا پرداخته تحلیل‌هایی را از خود ارائه داده‌اند که در کتاب حماسه حسینی گرد آمده است.

مقاله

نویسنده سيد علي اكبر حسيني

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

Powered by TayaCMS