نويسنده: علی جواهردهی
شب قدر يکي از شب هاي گرانقدر در ماه رمضان است. در اين شب فرشتگان و روح اعظم بر زمين نزول مي کنند و مقدرات الهي را براي يک سال به حجت و خليفه الهي مي رسانند. نويسنده در اين مطلب به تبيين محل نزول فرشتگان پس از رحلت رسول الله(ص) پرداخته است.
شب قدر در ماه رمضان
بر اساس آيات و روايات متواتر و اجماع معنوي قطعي، شب قدر يکي از شب هاي ماه رمضان است. خداوند در آيه نخست سوره قدر مي فرمايد که قرآن در شب قدر نازل شده است. در آيه سوم سوره دخان آن شب را شب مبارکي دانسته که خير و برکت ماندگار بر بشريت نزول يافته است. در آيه 185 سوره بقره نيز مي فرمايد: شهر رمضان الذي انزل فيه القرآن هدي للناس و بينات من الهدي و الفرقان؛ ماه رمضان همان ماه است که در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، کتابي که مردم را راهبر و متضمن دلايل آشکار هدايت و ميزان تشخيص حق از باطل است.
از مجموعه اين سه دسته آيات به دست مي آيد که شب قدر که شب مبارکي است در ماه رمضان قرار دارد که قرآن در آن ماه نازل شده است. اين شب عظيم و مبارک قدر، چنانکه از روايات برمي آيد، بي گمان در دهه سوم آن يعني شب هاي 21 و 23 و 25 و 27 قرار دارد.
جايگاه زمان و مکان در نزول امر الهی
شب قدر از زمان پيدايش و آفرينش دنيا وجود داشته است؛ زيرا زمان، جزو ذاتي اجسام همانند طول و عرض و عمق است و وقتي جسم آفريده مي شود به طور طبيعي زمان نيز آفريده مي شود البته خداوند و بسياري از مجردات طولي و عرضي که از آنان به نام فرشتگان ياد مي شود، بيرون از زمان و فوق آن قرار دارند؛ زيرا چنانکه گفته شد زمان از لوازم ذاتي جسم است و خداوند و مجردات جسم ندارند. بنابراين پرسش از زمان در باره اين موجودات مجرد، پرسشي بي معناست.
از آنجايي که امر الهي در زمان و مکان جاري مي شود برخي از زمان ها و مکان ها ارزش و اعتباري بيشتر مي يابد. بر اساس آيات قرآن برخي از زمان ها و مکان ها اختصاص به امر الهي دارد. به عنوان نمونه امري الهي در آسمان مادي و جسماني جاري مي شود ولي در زمين مادي نيست. از همين رو به صراحت مي فرمايد: فقضاهن سبع سماوات في يومين و اوحي في کل سماء امرها و زينا السماء بمصابيح و حفظا ذلک تقدير العزيز العليم؛ پس آنها را به صورت هفت آسمان، در دو هنگام مقرر داشت و در هر آسماني کار مربوط به آن را وحي فرمود و آسمان اين دنيا را به چراغ ها آذين کرديم و آن را نيک نگاه داشتيم، اين است اندازه گيري آن نيرومند دانا.(فصلت، آيه 12)
علت مبارکي شب قدر و استمرار آن پس امر الهي در همه آسمان ها و در همه زمان ها جاري و ساري است. با اين همه برخي از زمان ها و مکان ها از ارزش برتر و موقعيت بهتري برخوردار است. از جمله اين زمان ها شب قدر است که از آغاز خلقت از جايگاهي خاص برخوردار بوده است. علت مبارکي شب قدر تنها اختصاص به نزول قرآن در آن ندارد، بلکه به دلايل ديگري از جمله شب تقديرات هستي است که به آن ارزش و اعتبار ويژه اي بخشيده است. بر اساس برخي از روايات، پس از نزول حضرت آدم(ع) به زمين، فرشتگان، امر الهي را به اين خليفه الهي در شب قدر مي رساندند.
در روايتي از پيامبر(ص) نقل شده که آن حضرت(ص) فرمود: هر کسي شب قدر را احيا کند عذاب از او تا سال آينده دور مي شود در ادامه آمده که آن حضرت(ص) فرمود: حضرت موسي(ع) به خداوند عرضه داشت: خدايا قربت را مي خواهم. خداوند فرمود: تقرب به من در بيداري شب قدر است. حضرت موسي(ع) گفت: خدايا! رحمت تو را مي خواهم. خداوند فرمود: رحمت من در رحم به مسکينان در شب قدر است. حضرت گفت: خدايا مجوز عبور از صراط را مي خواهم. فرمود: برات عبور براي کسي است که در شب قدر صدقه دهد. حضرت گفت: خدايا درختان بهشت و ميوه هايش را مي خواهم. خداوند فرمود: از آن کسي است که در شب قدر تسبيح گويد. حضرت گفت: خدايا نجات از آتش را مي خواهم. خداوند فرمود: براي کسي است که در شب قدر استغفار کند. حضرت گفت: خدايا رضايت و خشنودي تو را میخواهم. خداوند فرمود: براي کسي است که دو رکعت نماز در شب قدر بجاي آورد. (بحارالانوار، ج 98، ص 145)
از اين حديث معلوم مي شود که ارزش و اعتبار و مبارکي شب قدر تنها به سبب نزول قرآن در آن نبوده است، بلکه به اسباب ديگري نيز هست.
از آيات سوره قدر به دست مي آيد که يکي از علل و اسباب ارزشمندي شب قدر همان نزول فرشتگان به همراه روح اعظم براي تقديرات عالم هستي است. بنابراين، شب قدر با رحلت حضرت رسول الله(ص) پايان نمي يابد و اين شب به دليل نزول مقدرات بر حجت الهي، استمرار دارد. از امام صادق(ع) درباره شب قدر سوال شد که: آيا شب قدر زماني بود و ديگر نيست يا هر سال تکرار مي شود؟ آن حضرت(ع) پاسخ داد: اگر شب قدر برداشته شود قرآن هم با آن برداشته مي شد. (علل الشرايع ج 2 ص 75؛ بحارالانوار، ج 97، ص 17)
در روايات از شب قدر به عنوان قلب ماه رمضان ياد شده است که خود بر ارزش اين شب تاکيد دارد. (بحارالانوار، ج 97، ص 326) در اين شب اعمال بسياري بيان شده که از جمله آنها شب زنده داري، غسل، نماز، قرائت قرآن، دعا، زيارت قبر امام حسين(ع) و مانند آنها است (بحار، ج 96، ص 379؛ ج 56، ص 326)
شب قدر، مقدرات سالانه
خداوند به صراحت در آيات 3 و 4 سوره دخان مي فرمايد: انا انزلناه في ليله مبارکه انا کنا منذرين فيها يفرق کل امر حکيم؛ ما آن را در شبي فرخنده نازل کرديم؛ زيرا که ما هشدار دهنده بوديم. در آن شب هرگونه کاري به نحوي استوار فيصله مي يابد.
در روايات درباره «فيها يفرق کل امر حکيم» آمده است: خداوند در آن شب اجل ها و روزي ها و هر چيزي را که اتفاق مي افتد از مرگ و زندگي و تر و خشک و خوب و بد و خير و شر را مقدر مي کند. (بحارالانوار، ج 97، ص 14 تا 19)
سلمان مروزي مي گويد به امام رضا(ع) عرضه داشتم: آيا به من خبر نمي دهي در باره انا انزلناه في ليله القدر که در چه چيزي نازل شد؟ حضرت(ع) فرمود: اي سلمان! شب قدر شبي است که خداوند در آن از سالي تا سال ديگر هر چيزي از زندگي و مرگ و خوب و بد و روزي را مقدر مي کند. پس چيزي که در آن شب مقدر شده باشد آن چيز حتمي و قطعي است و تغيير نمي يابد. (عيون اخبار الرضا(ع) ج 1 ص 182؛ بحار الانوار، ج 97، ص 14)
نزول امر الهی و مقدرات به حجت الهی
بر اساس آموزه هاي وحياني قرآن و تفاسير و روايات معتبر مذکور، نزول امر الهي به دست روح اعظم و همراهي فرشتگان، بر حجت و خليفه الهي است. اين امر از زماني که حضرت آدم(ع) بر زمين به عنوان خليفه انتخاب شده تا آخر زمان و جمع شدن آسمان و زمين استمرار خواهد يافت. خداوند در آيه 4 سوره دخان با آوردن فعل مضارع «يفرق» و در آيه 4 سوره قدر با فعل مضارع «تنزل» از استمرار نزول روح و فرشتگان به زمين براي ابلاغ امر الهي سخن به ميان آورده و مي فرمايد: تنزل الملائکه و الروح فيها باذن ربهم من کل امر در آن شب فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براي هر کاري که مقرر شده است، فرود مي آيند.
اين فرود نمي تواند بر هر کسي باشد، بلکه محل نزول مي بايست کسي باشد که خليفه و حجت خداوند است و چون زمين خالي از حجت و خليفه الهي نيست، پس بايد گفت که اين نزول و محل نزول، جز امام زمان هر دوره اي پس از رحلت رسول الله(ص) نخواهد بود که امروز امام زمان همان قائم آل محمد(ص) است.
امام جواد(ع) از اميرالمؤمنين(ع) روايت مي کند که ايشان به عبدالله ابن عباس فرمود: شب قدر در هر سالي است و در آن شب هر امر آن سال نزول مي يابد و براي اين امر پس از رسول الله و رحلت ايشان نيز اوليايي است. ابن عباس گفت: آنان کيانند؟ حضرت(ع) فرمود: من و يازده تن از صلب من که آنان اماماني محدث هستند که فرشتگان با آنان حديث مي گويند. (بحارالانوار،ج 97، ص 15)
پيامبر(ص) نيز به اصحاب خويش فرمود: آمنوا بليلهًْ القدر، انها تکون لعلي بن ابي طالب(ع) و ولده الاحد عشر من بعدي؛ به شب قدر ايمان بياوريد؛ زيرا که آن شب براي علي بن ابيطالب(ع) و يازده فرزندش از پس وي است. (الخصال ج 2 ص 79، الکافي ج 1 ص 242؛ بحارالانوار ج 97، ص 15)
چگونگی اطلاع امام(ع) بر شب قدر
شب قدر در دهه سوم ماه رمضان نهان است و از همين رو در روايت، اين دهه به عنوان ليالي قدر معرفي مي شود. البته برخي از شب ها به عنوان اين که شب قدر باشد قوي تر و روشنتر است که از جمله آنها شب هاي 21 و 23 و 27 ماه رمضان است.
از آنجا که اين شب ها در دهه سوم مخفي است، براي برخي از ياران امامان(ع) اين پرسش مطرح شده که ايشان چگونه از شب قدر اطلاع مي يابند و مي فهمند که امشب شب قدر است.
امام باقر(ع) در اين باره به يکي از اصحاب خويش اين گونه مي فرمايد: اي ابا مهاجر! شب قدر بر ما پوشيده و نهان نيست؛ زيرا فرشتگان در آن شب به طواف ما مي آيند و دور ما مي گردند.(تفسير القمي: 615 في سورهًْ الدخان؛ بحارالانوار، ج97، ص 13)
صفات اوليا و اوصيای محل نزول فرشتگان
براساس آيات قرآن انسان، برتر از فرشتگان، و خليفه بر آنان است. لذا بايد آنان بر انسان کامل و معصوم(ع) سجده برند و از او اطاعت کرده و به فرمانش گوش جان سپارند.
خليفه الهي که امروز امام زمان(عج) است هم، از علم الاسماء بهره مند است (بقره، آيات 30 و 31) و هم داراي علم لدني است. (کهف، آيه 65) اين در حالي است که فرشتگان، توانايي و ظرفيت آن را ندارند که مستقيم از علوم خاص الهي و از علم لدني بهره مند شوند؛ زيرا تنها در همان حد ظرفيت دارند که علم مستقيم مي گيرند و بسياري از علوم را نمي توانند دريافت کنند چرا که استعداد و ظرفيت آن را ندارند و تنها در حد خبر مي توانند از آن سود برند که چيزي شبيه علم حصولي در ما انسان هاست. اينان براي انجام کارها و امور الهي مي بايست به خدمت خليفه الهي برسند.
براساس روايات، وصي هر پيامبري در سطح همان پيامبر خودش، از علم الهي سود مي برد؛ زيرا اين علوم از قبيل علوم وصايت است. پس وصي پيامبر(ص) در سطح آن حضرت خواهد بود؛ چنانکه خداوند در آيه 61 سوره آل عمران اميرمومنان علي(ع) را نفس و جان پيامبر(ص) دانسته و سطح مقامي و عملي ايشان را نيز تعيين نموده است. امام باقر(ع) مي فرمايد که علم وصي پيامبر(ص) در سطح آن حضرت است و اين به دليل همان وصايت است و اين گونه نيست که آنان بيش از پيامبر(ص) بدانند. سوال شد: آيا اوصيا چيزي را مي دانند که پيامبران نمي دانند؟ فرمود: نه! و چگونه وصي مي توانند دانشي را داشته باشد که بيرون از دايره وصايت باشد؟ (بحارالانوار، ج 25، ص 81)
روزنامه كيهان، شماره 21101 به تاريخ 16/4/94، صفحه 8 (معارف)