امام صادق(ع)، خدمتكاري، مردم
روابط اجتماعی در اسلام در جایگاه محوری قرار گرفته است؛ زیرا انسان از نظر ساختار وجودی به گونهای است که بی ارتباط انسانی، از نقص بزرگی رنج میبرد و هرگز به کمال بایسته و شایسته خویش نخواهد رسید. چنین نگاهی به روابط انسانی، موجب شده تا بسیاری از گزارهها و آموزههای وحیانی قرآن متوجه تبیین و تفسیر معنا و مفهوم روابط انسانی، جایگاه، اهمیت و قوانین مربوط به آن شودنگاه قرآن به موضوع روابط انسانی تا بدانجا اهمیت دارد که رهایی از خسران و زیان ابدی که دامنگیر همه بشریت است، جز بدان تحقق پذیر نیست، به گونه ای که تنها گلیم خویش از آب بر کشیدن نمی تواند زیان ابدی را از انسان بردارد، بلکه میبایست افزون بر گلیم خویش، در اندیشه گلیم دیگران بود و دستگیر و راهنمای آنان شد. این جاست که نوکری و خدمتکاری دیگران به معنای یک مسئولیت و وظیفه انسانی و طبیعی و تنها راه رهایی از دوزخ فراق و رسیدن به بهشت متالهان مطرح میشود.نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش خدمتکاری مردم را در رسیدن به مقام کمال انسانی را تبیین کند و نشان دهد که به یک معنا، عبادت به مفهوم عام آن به جز خدمت خلق نیست. با هم این مطلب را از نظر میگذرانیم.
کمال انسانی در گرو مسئولیت اجتماعی
برخلاف همه ادیان و مذاهب، اسلام دینی با محوریت همگرایی اجتماعی است؛ به گونه ای که دست یابی به کمالات انسانی، تنها با محوریت اجتماع انسانی تحقق مییابد و این گونه نیست که انسان بتواند برپایه خودبینی و خودمحوری به کمالات بایسته و شایسته برسد. از این رو عرفان اسلامی، عرفان اجتماعی است؛ چرا که شناخت خداوندی و متاله و خدایی شدن تنها از مسیر خلق میگذرد و چنان که در اسفارهای چهارگانه عرفانی تبیین شده، انسان در همه مسیر عرفان و شناخت و تزکیه، در ارتباط با خلق عمل میکند تا به موفقیت میرسد. بر همین اساس هرگونه گوشه نشینی و رهبانیت به عنوان سلوکی غیر اسلامی مطرح میشود و دیر و خراب نشینی مذموم و ناپسنده شمرده شده و چله نشینی، در اعتکاف مساجد و در میان مردم و نمازگزاران معنا مییابد.
امام خمینی(ره) همانند دیگر عارفان مکتب اسلام با توجه به این نگرش وحیانی به روابط انسانی، در دستورالعملی به فرزندشان چنین مینگارند: پسرم!... آنچه گفتم بدان معنی نیست که خود را از خدمت به جامعه کنار کشی و گوشه گیر و کل (آویزان) بر خلق الله باشی که این از صفات جاهلان متنسک است یا درویشان دکان دار... پسرم! از زیر بار مسئولیت انسانی که خدمت به حق در صورت خدمت به خلق است، شانه خالی مکن که تاخت و تاز شیطان در این میدان کمتر از تاخت و تاز در بین مسئولین و دست اندرکاران نیست.
خداوند در آیات بسیاری از جمله در سوره عصر به این نکته محوری در سیر و سلوک متاله شدن و خدایی گشتن، این گونه اشاره دارد که هر کسی در زیان و خسران است مگر آن که به حق، ایمان داشته باشد و کار نیک انجام داده و دیگران را به حق و کار نیک دعوت و سفارش نماید.
هر چند که عمل صالح دایره وسیع و گسترده ای دارد که شامل نماز و روزه و دیگر عبادات محض شرعی میشود، ولی اگر به خوبی توجه شود، این معنا به دست میآید که احسان به دیگران و خدمت به همه موجودات و آفریدههای خداوندی از جمله انسان، مهم ترین و اساسی ترین کارهای نیک و اعمال صالحی است که انسان میتواند در مقام انسانیت و مظهریت ربوبیت به عنوان خلیفه الهی انجام دهد.
بسیاری از آموزههای قرآنی بویژه آموزههای دستوری آن مرتبط با دیگران سامان یافته است. به عنوان نمونه خداوند در کنار نماز، مساله انفاق و پرداخت زکات را مطرح میکند که یک عمل اجتماعی و مرتبط با دیگران است؛ به این معنا که هر چیزی را که از هر طریق از جمله تلاش و کار و کوشش به دست آورده میشود میبایست بخشی از آن را به دیگران بخشید بی آن که منتی بر آنان گذاشته شود؛ چرا که آنان در این دستاوردهای شما حقی دارند که باید ادا شود. ادای چنین حقی از سوی شما به معنای حرکت در مسیر خدایی شدن است؛ زیرا خداوند نیز بی هیچ منتی وجود را به شما هدیه کرده و نعمتهای بیشماری را به شما بخشیده و میبخشد.
از نظر آموزههای وحیانی قرآن، مرد و زن در کنار هم معنا مییابند و به کمال میرسند؛ زیرا زوجیت مبنای هستی است و این اجتماع کوچک در حقیقت نفس واحد و یگانهای را شکل میدهند. (نساء، آیه 1 و آیات دیگر) بنابراین، کمال نفس به همراهی زن و شوهر و تحقق زوجیت واقعی است و هیچ یک از مرد و زن نمیتواند به تنهایی به کمال بایسته و شایسته خویش برسد؛ زیرا نقص، زمانی بر طرف میشود که نفس، یکتا و یگانه شود. از این رو کمال هر انسانی دست کم به زوجیت و حرکت در این مسیر است. زوجیت بنیاد هر اجتماعی است و از آن جا اجتماعات بزرگ تری از خانواده و عشیره و قبیله و ملت و جامعه بشری شکل میگیرد.
همچنین خداوند در آیاتی دیگر در کنار آموزه وجوب تعبد به توحید، تعبد به احسان به والدین را مطرح میکند که خود بیانگر جایگاه بلند و رفیع، خدمتکاری به عنوان بخشی مهم از فرآیند خدایی شدن انسان است. بنابراین، بندگی را میبایست در بندگی جامع دید و تعبد را در کنار خدمت به خلق جست. این گونه است که مسئولیت اجتماعی نه تنها یک وظیفه قانونی بلکه یک مسیر کوتاه، آسان و مستقیم به سوی متاله و خدایی شدن است؛ چرا که انسان در این مسئولیتهای خود نسبت به انسان و دیگر آفریدههای الهی میتواند ربوبیت و پروردگاری الهی را مظهریت نماید. بر این اساس، رسیدن به هر کمال انسانی در گرو انجام مسئولیت هایی در قبال دیگران از جمله خدمتکاری و نوکری خلق است.
ارتباط ایمان واقعی با مسئولیتهای اجتماعی
خداوند در آیه 177 سوره بقره میفرماید: «نیکی آن نیست که روی خود، به جانب مشرق و مغرب کنید؛ بلکه نیکوکار کسی است که به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب خدا و پیامبران ایمان آورد و مال خود را با آن که دوستش دارد، به خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و مسافران و گدایان و در بند ماندگان ببخشد و نماز بگزارد و زکات بدهد و اینان چون عهدی میبندند بدان وفا میکنند و در بینوایی و بیماری و به هنگام جنگ، صابرند.»
در این آیه به درستی رابطه ایمان واقعی با فعالیتها و مسئولیتهای اجتماعی بیان شده و عبادات فردی در کنار عبادات اجتماعی معنا و مفهوم مییابد. از این رو امیرمومنان علی(ع) میفرماید: راس الایمان الاحسان الی الناس؛ اساس ایمان، همان احسان به مردم است. (غرر الحکم، ج4، ص52)
امام صادق(ع) نیز در تفسیر ایمان خالص و واقعی میفرماید: من خالص الایمان، البر بالاخوان والسعی فی حوائجهم فی العسر و الیسر؛ نیکی به برادران دینی و تلاش و جدیت برای رفع مشکلات آنان در تمام زمینهها و در هر شرایط، برخاسته از ایمان خالص است. (بحارالانوار، ج71، ص 317)
پیامبر(ص) در تبیین همین معنا و نگرش وحیانی قرآن، اسلام و نه ایمان را در گرو خدمت به خلق میداند؛ به این معنا که اسلام به عنوان دین فطرت همانند عقل سالم، حکم میکند که کمال را میبایست در خدمت به آفریدههای الهی دید و برای خودسازی و تزکیه باید از مسیر خدمت به آفریدهها عبور کرد نه در گوشه نشینی و رهبانیت. از این رو میفرماید: من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم؛ مسلمانی غیر از خدمت به برادران مسلم و اهتمام در رفع مشکلات آنان نیست. (اصول کافی، ج2، ص167، بحارالانوار، ج71، ص337)
آن حضرت همچنین دربیان این نکته قرآنی که عمل صالح و احسان و نیکی در دو مفهوم، خودنمایی میکند، میفرماید: خصلتان لیس فوقهما من البر شی: الایمان بالله و النفع لعبادالله؛ ایمان به خدا و نفع رساندن به بندگان او دو خصلت نیک است که برتر از آن چیزی نیست. (بحارالانوار، ج 74، ص 137)
در روایتی دیگر آمده است: خیرالناس انفعهم للناس؛ بهترین مردم سودمندترین ایشان به مردمان است. این بدان معناست که معیار در خوب و بد را میبایست در نفع و ضرر فرد به دیگران دید نه در گوشه نشینی و ریاضت کشی و رهبانیت گرایی. بنابراین، انسانیت انسان در گرو مسئولیتهای اجتماعی اوست.
یکی دیگر از مفاهیمی که جایگاه مسئولیتهای اجتماعی را در کمال یابی انسان تبیین میکند، مفهوم تعاون است. از نظر آموزههای وحیانی، ایمان واقعی را باید در تعاون و همکاریهای اجتماعی مردم جست و جو کرد. لذا در آیه2 سوره مائده به جایگاه تعاون توجه میدهد و ارتباط آن را با تقوا و پارسایی روشن میسازد.
از دیگر مفاهیم دراین حوزه میتوان به مواسات اشاره کرد. پیامبر گرامی(ص) میفرماید: اعظمهم عنده منزله احسنهم مواساه و موازره؛ بلندمرتبهتر در نزد خداوند نیکوترین در مواسات و کمک رسانی و پشتیبانی از دیگران است. (بحارالانوار، ج71، ص341)
امام صادق(ع) و خدمتکاری خلق
امام صادق(ع) نیز درسیره و سنت، همانند دیگر معصومان(ع) در این مسیر کمالی گام برداشته و به عنوان سرمشق انسان، بر آن بود تا خدمتکاری خلق را به خوبی نشان دهد. همان گونه که در خانه علوی(ع) اعضای خانواده درمقام بر و نیکی، سه روز خوراک افطاری خویش را به یتیم و اسیر و فقیر دادند (سوره انسان) و امام صادق(ع) نیز بارها دارایی خویش را در میان بینوایان و فقیران تقسیم کرد و به اشکال گوناگون خود را در خدمت خلق قرار داد.
همان گونه که امام سجاد(ع) بارها ناشناخته در میان کاروانهای حاجیان قرار میگرفت تا به خدمتکاری ایشان مشغول شود و هرگاه شناخته میشد از آنان جدا و به کاروانی دیگر میپیوست، همچنین امام صادق(ع) در مکه و منی به خدمت خلق مشغول میشد و دمی از آن کناره نمیگرفت. وی شبانه روز خویش را وقف خدمتکاری به مردم کرده بود و هرکسی از خوان علم و عملش به مقدار نیازش بهرهمند میشد.
اگر امیرمومنان علی(ع) نخلستان میساخت و چاه آب میکند و بر فقیران و بینوایان وقف میکرد، امام صادق(ع) نیز با مال و جان کمر به خدمت خلق بسته بود. آن حضرت(ع) بر پایه آن که به آن چه میگویند عمل کنند و مصداق «لم تقولون ما لاتفعلون» (صف، آیه2) نباشند، به هرچه گفت، عمل میکرد و همان گونه که دیگران را به خدمت خلق میخواند، خود در خدمت خلق بود.
دراین باره جمیل یکی از راویان میگوید: از امام صادق(ع) شنیدم که فرمود: المومنون خدم بعضهم لبعض قابل جمیل: قلت: و کیف یکونون خدما بعضهم لبعض؟ قال: یفید بعضهم بعضا؛ مومنان خدمتگزار یکدیگرند. گفتم چگونه؟ فرمود: به یکدیگر فایده و سود میرسانند. (کافی، ج2، ص167)
آیت الله خامنهای در درس خارج خویش درباره معنی و مفاد این حدیث میفرمایند: «مومنین خدمتکاران یکدیگرند، خدم جمع خادم است. یعنی با همین تعبیری که در فارسی میگوییم خدمتکار، محترمانهاش خدمتکار است و غیرمحترمانه و عوامانهاش نوکر است نه خدمتگذار که معنایش متفاوت است.
شخصی که نزد حضرت بود میگوید: تعجب کردم چطور همه خدمتکار همدیگرند، به تعبیر عرفی یعنی همه نوکرهمند!؟ و کیف یکون خدم بعضهم لبعض؟ این چه جوری میشود یعنی مثلا بروند خانههای هم خدمتکاری کنند!؟ قال: یفید بعضهم بعضا؛ به یکدیگر فایده برسانند؛ پس فایده رساندن مومنین به خدمتکاری است، منتی نیست، نکته این است. چه در عرض هم باشیم مثل مردم کوچه و بازار و چه آن کسی که به حسب جایگاه اجتماعی پست و منصبی دارد اگر فایده ای داشت خدمتکار است و دیگر منتی ندارد بر مردم. نکته این حدیث به نظر ما فقط این نیست که فایده برساند بلکه باید منتی هم نباشد و خدمت و فایده اش را با منت گذاشتن باطل نکند.»
درباره شیخ رجبعلی خیاط نوشتهاند: وی معتقد بود که ما باید همان گونه در خدمت مردم باشیم که امامان ما و اولیای الهی بودند. آنان هدفی در خدمت جز خداوند متعال نداشتند. خدمت آنان به مردم، برای خدا و به عشق او بود. (تندیس اخلاص، ص78) وی در پاسخ کسی که نصیحتی خواسته بود، گوشش را گرفت و فرمود: خدمت به خلق! خدمت به مردم! شیخ رجبعلی خیاط معتقد بود: راه محبت خدا، محبت به خلق خدا و خدمت به مردم، بخصوص انسانهای مستضعف و گرفتار است. (کیمیای محبت، ص 218، تندیس اخلاق ص78)
خط قرمز خدمتکاری مردم
البته باید توجه داشت که خدمتکاری مردم به بهره کشی و استثمار نینجامد و این گونه نشود که دیگران سوءاستفاده کنند و خدمت کننده را به سوی بردگی بکشانند. از این رو امام صادق(ع) درباره شرایط و خط قرمز خدمتکاری مردم فرمودند: اخدم اخاک، فان استخدمک فلا و لاکرامه ؛ برادرت را خدمت کن، اما اگر تو را به خدمت و بیگاری گرفت (و طلبکارانه برخورد کرد.) خدمتش مکن. (مستدرک الوسائل، حسین نوری، ج2، ص411)
خدمتگزاری به مردم تا زمانی درست است که کرامت شخص خدمت کننده حفظ شود. بسیاری از مردم به تبعیت از سیره پیامبران و امامان(ع) میکوشند تا خود را در مقام خدمتگزاری دیگران قرار دهند. بسیاری از شخصیتها را میتوان در طول تاریخ دید که به خدمت توده مردم مشغول شدند. از امام خامنه ای است که ایشان در مراسم ورود امام خمینی(ره) مسئولیت چای دادن را به عهده گرفت. امام سجاد(ع) بارها به طور مخفیانه در کاروانهای حج وارد میشد و کمر به خدمت مردم میبست. کسانی از بزرگان در مراسم عزاداری اباعبدالله(ع) به خدمت مشغول میشوند و کفش عزاداران را جفت میکنند و یا واکس میزنند یا در حرم امامان(ع) به خدمت مشغول شده و خادم افتخاری حرم میشوند.
اما هرگاه شخص احساس کند که خدمت شونده میخواهد از خدمت رسانی او سوءاستفاده کند و او را به بیگاری بکشاند و مانند کسانی با او رفتار کند که در برابر مزد و مواجبی، کار میکنند و به او امر و نهی میکند و یا توبیخ و سرزنش میکند و یا رفتاری را دارد که موجب تحقیر میشود، در این صورت این خدمتگزاری ممدوح نیست و شخص میبایست برای حفظ کرامت انسانی، از این گونه خدمت کردن سر باز زند. رفتار طلبکارانه از سوی خدمت شونده، از جمله خطوط قرمزی است که خدمت رسانی را محدود میکند. بنابراین، تا زمانی که کرامت انسانی حفظ میشود یا خدمت شونده طلبکارانه رفتار نمیکند و یا قصد تحقیر ندارد و یا این که با شخص خدمتگزار همانند مستخدم و برده یا مواجب بگیر رفتار نمیکند، مجاز است تا شخص این خدمتگزاری را به عنوان یک عمل عبادی بداند و بدان اهتمام ورزد؛ چنان که امامان(ع) این گونه رفتار میکردند و خود را خدمتگزار مردم به خصوص زوار و حاجیان و نمازگزاران و عزاداران میدانستند.
بر این اساس باید با حفظ کرامت در خدمت مردم بود و این گونه نشود که کرامت و بزرگواری شما نسبت به خلق که در شکل تواضع و فروتنی و خدمت صادقانه و بی منت به خلق تجلی یافته، کاسته یا شکسته شود؛ چرا که حفظ کرامت آدمی لازم و ضروری است؛ اما باید دانست هرگز حفظ کرامت با خدمتکاری منافاتی ندارد؛ چرا که برخی برای فرار از خدمت به خلق، میگویند که این کارها موجب میشود تا کرامت آدمی از میان برود. اگر این معنا درست میبود، امام سجاد(ع) نوکری وخدمتکاری کاروانیان حج را نمی کرد و برای حفظ شخصیت و کرامت همانند دیگران رفتار میکرد. این در حالی است که ایشان این گونه خدمتکاری را منافی کرامت نمیدانست.
امام صادق(ع) هم چنین ایجاد مواسات را به عنوان حق افراد جامعه اسلامی بر یکدیگر بیان فرموده و گفته است: یحق علی المسلمین الاجتهاد فی التواصل و التعاون و التعاطف و المواساه لاهل الحاجه و تعاطف بعضهم علی بعض؛ مسلمانان موظفند در راه پیوستگی و کمک نسبت به نیازمندان کوشا و جدی باشند، و از عواطف اخلاقی و کمکهای مالی مضایقه نکنند و به هنگام گرفتاری و نیاز، یار و یاور هم باشند. (اصول کافی، ج2، ص175)
در (کافی) درجلد دوم، در باب سعی در رفع حاجت مومن نقل کرده است: روزی صفوان در محضر امام صادق(ع) نشسته بود که ناگهان مردی که برایش گرفتاری پیش آمده بود به خدمت حضرت رسید و گرفتاریش را شرح داد. امام به صفوان دستور فرمود که فورا حرکت کن و برادر ایمانی خویش را در کارش یاری کن. صفوان رفت و پس از توفیق در اصلاح کار و حل مشکل او به پیش حضرت بازگشت. امام در مورد کار او سوال نمودند. صفوان گفت: خدا اصلاح کرد. امام خطاب به صفوان فرمود: بدان که همین کار به ظاهر کوچک و حاجتی که برآوردی و وقت کمی از تو گرفت از هفت شوط طواف دور کعبه، محبوب تر و برتر است.
سپس امام صادق(ع) این چنین به سخن خویش ادامه دادند: مردی گرفتاری داشت. حضور امام حسن(ع) رفت و از ایشان استمداد نمود. امام حسن بیدرنگ کفشها را پوشیده و راه افتادند. در بین راه به حضرت امام حسین(ع) رسیدند در حالی که ایشان مشغول نماز بودند. امام حسن به آن مرد فرمود: تو چگونه از حسین غفلت نمودی و پیش ایشان نرفتی؟ گفت: من اول میخواستم پیش ایشان بروم و از ایشان درکارم کمک بطلبم، ولی چون گفتند ایشان اعتکاف کرده اند و نمی توانند از مسجد خارج شوند، خدمتشان نرفتم. امام حسن(ع) فرمودند اگر توفیق برآوردن حاجت تو برایش دست داده بود، از یک ماه اعتکاف برایش بهتر بود.
امام صادق(ع) در سخنی دیگر درباره نقش خدمتکاری مردم در تحقق اهداف بلند انسانی و رسیدن به پاداش عظیم دنیوی و اخروی فرمود: فضیلت و پاداش برطرف کردن نیاز مومن، از هزار حجی که تمام اعمال آن قبول شده باشد و آزادکردن یک بنده در راه خدا و صرف بار هزار اسب در راه خدا با زین و لجامش، بیشتر است. (بحارالانوار، ج47، ص285)
روایاتی از امام صادق(ع) درباره خدمت به خلق
از امام صادق(ع) درباره خدمت به خلق و خدمتکاری ایشان سخنان بسیاری نقل شده که در این جا به گوشهای از آنها به عنوان حسن ختام اشاره میشود.
امام صادق(ع) فرمود: قال الله عزوجل: الخلق عیالی فاحبهم الی الطفهم بهم و اسعاهم فی حوائجهم؛ خدای متعال میفرماید: مردم، خانواده من هستند. پس محبوبترین آنان نزد من کسانی هستند که با مردم مهربان تر و در راه برآوردن نیازهای آنان کوشاتر باشند. (الکافی، ج2، ص199)
امام فرمود: من کان فی حاجه اخیه المومن المسلم کان الله فی حاجته ما کان فی حاجه اخیه؛ کسی که در فکر بر آوردن نیاز برادر مومن مسلمان خود باشد تا زمانی که در فکر نیاز او هست، خداوند نیز در (فکر) نیاز وی باشد (نیازش را برطرف میکند). (امالی شیخ طوسی، ص79، ج741)
امام صادق(ع) فرمود: الماشی فی حاجه اخیه کالساعی بین الصفا و المروه: کسی که در راه برطرف ساختن حاجت نیاز برادر خود قدم بردارد، مانند کسی است که سعی میان صفا و مروه به جای آرد. (تحف العقول، ص303)
امام صادق(ع) فرمود: لقضاء حاجه امری مومن افضل من حجه و حجه و حجه ، حتی عد عشر حجج؛ برآوردن نیاز مومن، به یقین برتر از یک حج و یک حج و یک حج است، (امام تا ده حج شمردند). (امالی شیخ صدوق، ص791)
امام صادق(ع) فرمود: ما من مومن یخدم اخاه و هو یقدر علی نصرته الاخذله الله فی الدنیا و الاخره ؛ هرگاه مومنی بتواند برادر خود را یاری رساند اما کمکش نکند، خداوند در دنیا و آخرت او را تنها گذارد. (بحارالانوار، ج47، ص113)
امام صادق(ع) فرمود: من صار الی اخیه المومن فی حاجته او مسلما فحجبه لمیزل فی لعنته الله الی ان حضرته الوفاه ؛ کسی که برای طلب حاجت خود یا برای سلام و احوال پرسی نزد برادر مومن خود رود و او خود را از وی مخفی کند، تا زنده است، پیوسته مشمول لعنت و نفرین خدا شود. (الاختصاص، ص13)
امام صادق(ع) فرمود: ان الرجل لیسالنی الحاجه فابادر بقضائها مخافه ان یستغنی عنها فلایحدلها موقعاً اذا جاءته؛ هرگاه مردی از من درخواست حاجتی کرد، در رفع حاجت و نیاز او شتاب میورزم؛ زیرا بیم آن میرود که کار از کار بگذرد و اقدام من در کمک به او دیگر به کارش نیاید. (عیون الاخبار الرضا ج2، ص971)
امام صادق(ع) فرمود: انی لارساع الی حاجه عدوی خوفاً ان ارده فیستغنی عنی؛ من در برآوردن نیاز دشمن خود (نیز) شتاب میکنم؛ زیرا میترسم دست رد به سینه او زنم و او از من بی نیاز شود. (بحارالانوار، ج87، ص702)
امام صادق(ع) فرمود: ما امن بالله و لابمحمد ولابعلی من اذا اتاه اخوه المومن فی حاجه لم یضحک فی وجهه فان کانت حاجته عنده سارع الی قضائها؛ به خدا و محمد و علی ایمان نیاورده است کسی که در هنگام نیاز برادر مومنش با خوشرویی با او برخورد نکند؛ پس اگر توان دارد احتیاج او را شخصا برطرف نماید و اگر قادر نیست با کمک دیگری مشکل او را حل کند؛ اگر نسبت به تقاضای برادر مومنی بی تفاوت باشد و به درخواست او عمل نکند پس بین ما و او ولایتی نخواهد بود. (بحارالانوار، ج57، ص671)
امام به مردی گفت: چرا ما را تحقیر میکنی؟ آن مرد گفت: پناه میبرم به خدا از این که شما و یا امری از امور شما را سبک بشمارم)، پس حضرت به او فرمود: وای بر تو، آیا ندای آن شخصی را نشنیدی که نزدیک جحفه از تو کمک خواست که او را به اندازه یک میل (برابر 2کیلومتر) بر مرکبت سوار نمایی و او به خدا سوگند یاد کرد که خسته و وامانده شده است؟ به خدا سوگند! تو حتی سرت را بلند نکردی و او را تحقیر کردی، هر کس مومنی را خوار کند ما را تحقیر کرده و حرمت الهی را شکسته است. (وسائل الشیعه، ج8، ص295)
امام فرمود: من مشی فی حاجه اخیه المومن کتب الله عزوجل له عشر حسنات و رفع له عشر درجات و حط عنه عشر سیئات و اعطاه عشر شفاعات. کسی که برای برطرف کردن نیاز برادر مومن خود گام بردارد؛ خدای سبحان برای او ده حسنه مینویسد و مقام او را ده درجه بالامی برد و از ده گناه او میگذرد و شفاعت ده نفر را از او میپذیرد. (بحارالانوار، ج47، ص213)
حضرت فرمود: من احب الاعمال الی الله عزوجل ادخال السرور علی المومن؛ اشباع جوعته او تنفیس کربته؛ او قضاء دینه. از با ارزش ترین کارها نزد خداوند متعال، شاد کردن مومنین است؛ مثل سیر نمودن آن ها، یا نجات دادن آنان از سختیها و گرفتاری ها، یا ادای بدهی آنها. (الکافی، ج2، ص291)
صاحب جواهر و استخاره
نقل است که روزی از آیت الله محمدحسن نجفی فقیه نامدار شیعه، معروف به صاحب جواهر که مولف کتاب گرانسنگ جواهرالکلام است سوال میکنند که اگر خداوند به شما اطلاع دهد که از عمر شما جز چند ساعت و جز اندکی نمانده این ساعات پایانی عمر را صرف چه کار میکنید؟ ایشان در جواب میفرماید: این چند ساعت عمرم را صرف خدمت به خلق و گره گشائی از مردم میکنم و اگر دیدم که کاری نمیتوانم برای کسی انجام دهم میروم جلوی در خانهام مینشینم تا شاید کسی به من مراجعه بکند و بگوید حاج آقا برایم استخارهای بگیرید.
این حکایت بخوبی گویای میزان اهمیت و ارزش خدمت به مردم و انسانها است که امید است از این فرصت اندک عمر برای این مهم بیشترین بهره گرفته شود.