اقدامات معاویه, جنب الله, اقدامات امام سجاد علیه السلام , شیاطین, سیاست کلامی, وضعیت شیعیان, احیاء فرهنگ نبوی
دوران حدود 34 سال امامت امام سجاد(علیه السلام) بعد از پدر بزگوارشان، از سال 61 تا 95 که سال روز شهادت ايشان 94 يا 95 نوشتند؛ اين دوران 34 سال دوران بسيار سخت و صعبي بر شيعيان است و به تعبير برخي از ارباب، تاريخ هيچ دوراني بر شيعه اينقدر سخت نگذشته است. اگر بخواهيم يک ترسيمي از اين دوران داشته باشيم، حدود 40 سال معاويه عليه اهل بيت(علیه السلام) تبليغات کرده، 20 سال فرماندار بوده و 20 سال خليفه؛
ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه اش مي نويسد: معاويه سه مرحله بخش نامه کرد؛ مرحله اول بخشنامه کرد که هر کسي فضليتي از حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) نقل کند یا منقبتي را از حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) نقل کند، با او برخورد مي شود و اعلام کرد حقوق را قطع و مواجبش را قطع مي کنند. مرحلۀ دوم اعلام کرد هر کسي فضليتي در مقابل فضايل حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) براي خلفا بتواند ايجاد کند يا از پيغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کند و به تعبير ديگر جعل کند، او هم جايزه خواهد گرفت. مرحلۀ بعد اعلام کردند که اگر کسي صبي ناسزايي يا يک نکته اي که منفي است را از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، نسبت به حضرت اميرالمؤمنين(علیه السلام) نقل کند، او را هم جايزه خواهند داد. خب با اين کار، 40 ساله تقريبا به گونه اي برخورد کرده بودند که خيلي از مردم به ويژه در منطقۀ شام که منطقۀ بزرگي بوده. بيت المقدس شام با مکتب اهل بيت(علیه السلام) آشنا نبودند.
حالا امام سجاد(علیه السلام) بايد اين کار را انجام بدهد؛ در اين سي و چند سال بايد فرهنگ پدرش و جدش و به اصطلاح، وجود مقدس رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) را احيا کند. من در رواياتي که از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده ديدم؛ تعداد زيادي را هم جناب باقر شريف در کتاب حيات امام سجاد(علیه السلام) جمع کرده. بسياري از اوقات وقتي امام سجاد(علیه السلام) مي خواهد روايتي نقل کند مي گويد: قال رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل مي کند: یا قال اميرالمؤمنين(علیه السلام) و از علي بن ابيطالب(علیه السلام) نقل مي کند؛ گاهي هم مي فرمايد: پدرم امام حسين(علیه السلام) فرمود. اين عنايت را در مورد ائمه(علیه السلام) ديگر ما داريم منتهي کمتر.
در واقع امام سجاد(علیه السلام) عنايت دارد که فرهنگ حسيني، فرهنگ علوي و فرهنگ نبوي احيا شود؛ چون مي دانيد که نگارش حديث ممنوع بوده و نمي گذاشتند کسي از پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) حديث بنويسد. به همين دليل رسماً منع نگارش بوده و آنطور هم که معاويه عليه اهل بيت(علیه السلام) کار کرده نوشتن ممنوع بوده است. کربلا هم که آن طور امام حسين(علیه السلام) را به شهادت رساندند. خوب وقتي خود امام حسين(علیه السلام) را به شهادت رساندند آیا مي گذارند حرف هايش جايي پخش شود و اين حرف ها بماند؟ لذا، شما مکرر مي بينيد که وقتي از امام سجاد(علیه السلام) يک مطلبي را مي خواهند، مي فرمايند: پدرم اينطور گفت. حتي همين امروز، مثل امروزي وقتي امام باقر(علیه السلام) آمدند کنار بستر پدرشان، عرض کردند: بابا مرا نصيحتي کنيد و مطلبي بفرمائيد؛ فرمود پدرم امام حسين(علیه السلام) لحظۀ آخري که مي رفت ميدان، مرا در آغوش گرفت و در حاليکه خون از بدن مبارکش جاري بود به من فرمود: «يا بني اياک و ظلم علی من لا ناصر له الا الله»؛[1] يعني آخرين لحظه اي هم که دارد به پسرش امام(علیه السلام) مطلبي مي فرمايد، از پدرش امام حسين(علیه السلام) مي گويد. پدرم به من آخرين لحظه مطلبي فرمود که من هم آن را به تو مي گويم. فرمود پسرم بپرهيز از ظلم به کسي که ياوري جز خدا ندارد.
حالا يک وقت به يک مرجعي مثلاً توهين مي کنند، تمام روزنامه های کشور عکس را نبايند نشان بدهند. تظاهرات مي کنند. خوب اين افراد زيادي پشتش است. يک وقت به يک کسي ظلم مي شود؛ وزير و وکيل همه به صدا در مي آيند؛ زنگ مي زنند و پيگيري مي کنند؛ آقا طرف خودش را کنار مي کشد و مي گويد عجب! اين چقدر طرفدار و مريد دارد. اما يک وقت نه، يک پيرزني است و يک پيرمردي. اين اگر هم به او گران بدهي، دستش به جايي بند نيست؛ کلاه هم سرش بگذاري، دستش جايي بند نيست.
فرمود ظلم بد است مخصوصاً ظلم به اين طور افراد؛ افرادي که دستش به جايي نمي رسد و فرياد بزند، کسي را ندارند که از او دفاع کند. حالا من بحثم روي اين روايت نيست. بحثم اين است که امام سجاد(علیه السلام) يکي از نکات مهم در زندگي اش، احيا تراث نبوي است؛ احياي فرهنگ نبوي است.
شما ببينيد در جَوّي که آمدند کاري کنند و آل را حذف کنند؛ الان هم تقريباً به همين شکل عمل مي شود؛ در دنياي اسلام آل را بردارند و يک چيز ديگري جايش بگذارند يا برايش در واقع رقيب بتراشند و بگويند: صحابه جاي آل يا حداکثر صحابه و آل. خيلي تلاش کردند که در واقع بيايند جاي مکتب اهل بيت(علیه السلام)، مکتب صحابه و مکتب خلفا را مطرح کنند و نام پيغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) باشد اما آل کمرنگ شود. در اين شرايط امام سجاد(علیه السلام) درتمام دعاهايش گاهي 5 بار و گاهي 10 بار... در يک دعا شما مکرر مي بينيد که صلوات بر محمد و آل محمد(صلّی الله علیه و آله و سلّم) دعا زياد داريم؛ از ائمه(علیه السلام) و از امام هادي(علیه السلام) داريم. اما اينکه آن زمان امام سجاد(علیه السلام) تمام دعاها را به درود به پيامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) و آلش مقيد است، شرايط سختي بوده است.
می خواهد مکتب آل اهل بيت(علیه السلام) را جا بيندازد يا در تفسير قرآن؛ ابن عباس به معاويه گفت که شنيدم جلوي تفسير را گرفتي، گفت: نه ما جلوي تفسير را نگرفتيم؛ گفتيم اگر کسي تفسير مي خواهد، بياد خود ما و علماي ما تفسير کند و شما تفسير نکنيد. رسماً جلوي تفسير قرآن توسط مکتب اهل بيت(علیه السلام) را گرفته بودند و لذا راحت توانستند بگويند: «و من الناس يشري».[2] در شرح حال ابن ملجم است آيه اي که در شأن اميرالمؤمنين(علیه السلام) نازل شده و جابجايش کردند.
امروز راحت در کتاب هاي تفسيري، شما کتاب هاي تفسيري را باز کنيد، غير شيعي مي بينيد؛ قشنگ روايات را يکي يکي زدند به افرادي که هيچ تناسبي با آن آيه ندارد. معاويه اين کار را خيلي رويش کار کرده بود که آيات قرآن را از منظر خودشان بگويند: «اليوم اکملت لکم دينکم».[3] مثلا حکم زکات بوده: «اکرمکم عند الله اتقاکم»[4] و دربارۀ فلان آدم بوده است.
يکي يکي اين ها را از اهل بيت(علیه السلام) جدا کردند. يکي از کارهاي امام سجاد(علیه السلام) اين بود که من در همين کتاب آقاي باقر شريف ديدم. روايات متعددي هم در بحار، مرحوم مجلسي دارد که وقتي تفسير را از امام سجاد(علیه السلام) سوال مي کنند، امام(علیه السلام) تفسير را مطابق مکتب اهل بيت(علیه السلام) بيان مي کرد.
راوي مي گويد آمدم خدمت ايشان و گفتم: آقا، اين آيه معنايش چيست؟ «يا حسرتا علي ما فرطت في جنب الله»[5] -که حالا بحث ما هم اين روزها روز حسرت است. منتهي امروز هم من اين بحث را به خاطر ضرورت شهادت مطرح نکردم.- «يا حسرتا علي ما فرطت في جنب الله ياابن رسول الله»، اين جنب الله يعني چه که مردم روز قيامت حسرت مي خورند و مي گويند ما کوتاهي کرديم؟ در مورد جنب الله، جنب يعني پهلو و کنار؛ معنايش هم عام است. هر چيزي که به خدا منصوب باشد مثل نماز، روزه، حج و اين ها، همه جنب الله است ولي يک مصداق مهمش اميرالمؤمنين(علیه السلام) است. امام سجاد(علیه السلام) فرمود: «جنب الله هو علي بن ابيطالب».[6]
مردم روز قيامت حسرت مي خورند که کاش با علي(علیه السلام) بودند. معناي اين آيه حسرت بر ولايت است. امام سعي کردند با دعا با تفسير با نقل روايات پيامبر با زيارت آقا بلند مي شد و به نجف می رفت. البته آن زمان نجف تا زمان امام صادق(علیه السلام) بصورت بیابانی بوده است. شيخ عباس قمي در مفاتيح دارد که راوي مي گويد: من با امام صادق آمدم يک نشانه اي بود مثلاً حالا فرض کنيد دو تا سنگي چيزي اينطوري يک نشانه اي، گفتم آقا اين چيست؟ مثلاً مثل وضعيت بقيع که امروزه است، آقا فرمودند: اين بيابان و اين قبر، قبر جدم اميرالمؤمنين(علیه السلام)است. گفتم: آقا اينطور فرمود که من يک پولي به شما مي دهم شما اينجا را احيا کنيد که رسماً اولين هزينه ساخت را خود امام صادق(علیه السلام) دادند.
حاج شيخ عباس در مفاتيح آورده اند که فردی هارون نامي از اصحاب امام(علیه السلام) مي گويد: امام يک پولي به ما داد و زمان امام صادق(علیه السلام) ما جرات کرديم يک کمي قبر را مطرح کنيم والا بعضي ها زمان هارون الرشيد هم مي گويند تا آن زمان هم هنوز آثار کاملاً مکشوف نبوده اما زمان امام سجاد(علیه السلام) اثر قبري نبود. امام باقر(عليه السلام) را مي آورد در همين بيابان ايستادند فرمود: فرزندم، اينجا بالاي سرجدم اميرالمؤمنين (علیه السلام)است. اين زيارت امين الله را امام در آنجا قرائت مي کرد در قالب زيارت امين الله مناجات خمس عشر، دعاي مکارم الاخلاق، دعاي سحر در قالب رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام) آمده است.
خلاصه عرض من اين است در بخش اول عرايضم که امام سجاد(علیه السلام) کار مهمي که انجام داد احياي فرهنگ نبوي بود حتي من ديدم بعضي از خطبه هاي اميرالمؤمنين(علیه السلام) را امام سجاد(علیه السلام) نقل کرده مي گويد: جدم اميرالمؤمنين(علیه السلام) اينطور خطبه خواند. بعضي از دعاهاي اميرالمؤمنين(علیه السلام) و امام حسين(علیه السلام) را ايشان نقل کرده و يک وقتي در واقع يکي از بزرگان از مراجع ايشان فرمودند: آقا، دليل اينکه امام سجاد(علیه السلام) مرتب مي گويد: قال ابي، قال جدي اميرالمؤمنين، قال جدي رسول الله چیست؟
دليلش اين است امام سجاد(علیه السلام) ديد اين ها را تعطيل کردند امام حسين(علیه السلام) را به شهادت رساندند قبر اميرالمؤمنين(علیه السلام) هم که مکشوف نيست براي کسي کلماتشان را هم که از بين بردند، مي رفت که نيم قرن فرهنگ اسلام تعطيل بشود نيم قرن سال 61 نيم قرن بعد از رحلت پيامبر است. اين نيم قرن را امام سجاد(علیه السلام) احيا کرد و تلاشي که در واقع 40 سال معاويه رويش کار کرده بود را از بین بردند.
رشيد رضا در کتاب تفسيري خود به نام «المنار» مي گويد: اروپائي ها بايد مجسمه معاويه را طلا بگيرند در ميدان هاي شهرشان نصب کنند، احترام کنند؛ چون اين حکومت و اين قدرت را امروز از او دارند. اگر او اين تفرقه را بين مسلمانان ايجاد نکرده بود اين جمعيت مسلمان اينطور امروز توسري خور نبود، امروز اينطور به او ظلم نمي شد که در نوار غزه جوان هاي مردم بچه هاي مردم زن هاي مردم را به شهادت برسانند. من خودم امارات بودم وقتي جرج بوش به امارات آمد، من آن موقع در دبي بودم ذلت را آدم در اين چهره ها مي ديد، کل شهرش را تعطيل رسمي کردند. اعلام کردند که کسی حق ندارد ماشين از خانه بيرون بياورد. کارمند بيرون نيايد. جمعيت منبرمان آن شب خلوت شد به خاطر همين تعطيلي ماشين نمي توانست بیرون بياورد تمام خيابان هاي مشرف به سکونت اين شيطان بزرگ و اين شخصيت منفور خلوت بود. «من اراد ان ينظر الي رجل من اهل النار» [7]
واقعاً اگر کسی امروز به چهرۀ جهنمي کسي مي خواهد نگاه کند، به اين افراد نگاه کند. وقتي وارد شد، آنچنان در مقابلش خم شدند و سنگين ترين مدال طلا را تقديمش کردند و دستش دادند؛ هم خليفه بن زايد و هم به اصطلاح حاکم ابوظبي؛ آنچنان بعضي ها برايش مراسم گرفتند، ضيافت گرفتند مثل يک عبد ذليل. همان زمان هم در غزه جنازه ها روي زمين بود؛ همان زمان هم جوان هاي مردم که اين ها از خود شما هستند. حالا حزب الله را مي گفتند شيعه هستند و بعضي هايشان می گفتند اين ها که از خود هستند در حالی که بحث اسلام و شيعه و اهل سنت نيست. اسرائيل که نمي پرسد مرامت چيست؟ مذهبت چيست؟ عقيده ات چيست؟
رشيد رضا مي گويد: اين خدمتي که معاويه به اروپائي ها کرد، هيچ کس نکرد؛ چون اگر اين اختلاف را ننداخته بود، يک مکتب به نام مکتب خلفا و يک مکتب به نام مکتب صحابه کنار مکتب اهل بيت(علیه السلام) باز نکرده بود و امروز مسلمان ها راحت در مقابل دشمن مي ايستادند. مگر حزب الله 33 روز با اندک سلاح نايستاد؟
اين است که ما باید دوران امام سجاد(علیه السلام) را بررسي کنيم. من اگر بخواهم در يک جمله نقش سيدالساجدين(علیه السلام) در اين 34 سال بيان کنم، عرض مي کنم که از بين بردن تلاش هاي 40 ساله معاويه و زمين زدن تلاش هاي 40 سال معاويه و رواياتي که او جعل کرده بود، تفسيري که او درست کرده بود، علماي درباري که او تراشيده بود، فضايلي که او براي غير اهل بيت(علیه السلام) درست کرده بود و تبليغاتي که او عليه اميرالمؤمنين(علیه السلام) کرده بود، اين ها را امام سجاد(علیه السلام) خنثي کرد و اين خيلي مهم است. لذا، من گاهي اين را گفتم و يکي از بزرگان هم يک وقتي اين را مي فرمود که اگر بعدا مکتب امام صادق(علیه السلام) باز شد؛ مدرسه امام باقر(علیه السلام) باز شد؛ اگر بعداً شاگرد از مکتب امام صادق(علیه السلام) بيرون آمد، بنيان اين را امام سجاد(علیه السلام) گذاشت. زمينۀ اين تلاش را امام سجاد(علیه السلام) فراهم کرد. اين يکي از جنبه هاي زندگي آن امام بزرگوار(علیه السلام) است که جنبۀ فرهنگي بود.
اين را هم بگويم و بعد با يک روايتي بحث را جمع کنم. جنبۀ دوم در زندگي امام(علیه السلام). ائمه(علیه السلام) همه سياسي بودند؛ اصلاً در زيارت جامعه هم مي خوانيم: «و هم الساسه العباد»، مي گويم شما سياسيون جامعه هستيد و روايت در منابع معتبر ما آمده، «الامام عارف باسياسه»[8] امام(علیه السلام) عارف به سياست است.
سياست يعني چه؟ يعني تدبير و ادارۀ جامعه و برنامه ريزي، آدم بي برنامه و بي تدبير، اصلاً انسان متفکري نيست. مي گويد من با سياست کاري ندارم يعني تدبير و برنامه ريزي و ادارۀ جامعه برايم مهم نيست. چه کسي اداره کند؟ چه کسي راي بياورد؟ چه کسي پيش ببرد؟ چه کسي مقدم باشد؟ چه کسي مؤخّر باشد؟ اين با منطق جور در نمي آيد.
نامۀ پيامبر به سران 6 کشور دنيا آیا کار سياسي نيست؟ ارسال سفير به کشورهاي مختلف، کار سياسي نيست؟ فرمانده تعيين کردن و جنگ، سياسي نيست؟ سه تا جنگ را اميرالمؤمنين(علیه السلام) اداره کردند، کار سياسي نيست؟ امام حسن مجتبي(علیه السلام) و خود امام حسين(علیه السلام) متعرض يزيد شدن، اين کار سياسي نيست؟ همۀ ائمه(علیه السلام) در زندگي شان اين بوده؛ اما سياست يعني چه؟ اين مهم است. امام حسن(علیه السلام) فرمود سياست سه چيز است؛ اين روايت از وجود مقدس امام مجتبي(علیه السلام) است. فرمود سياست سه چيز است که اين روايت در تحف العقول آمده. فرمود سياست سه چيز است، رعايت حقوق خدا و مردم و اموات.[9]
جالب است که اموات هم دارد. در اين روايت يعني کسي که حق الله را اول رعايت کند بعد حق مردم را رعايت می کند و حتي حقوق اموات را هم رعايت می کند.
آقا کسي وقفي کرده و بنياني گذاشت، عوضش نکنید. کتاب کسي را نگذارید تحريف بشود. از دنيا رفته، خودش نيست، عنوانش را از بين نبرید. فرمود: اين سياست است و اين سياست در زندگي همۀ ائمه(علیه السلام) بوده. منتهي دوران امام سجاد(علیه السلام) از همۀ دوران ها سخت تر بوده است.
مورخين نوشتند: زماني بر شيعه سخت تر از زمان امام سجاد(علیه السلام) نگذشته، چرا؟ شما ببينيد، همين زمان حجاج سر کار است؛ نوشتند 80 هزار انسان را به قتل رساند مانند سعيد بن جبيرها، کميل ها و قنبرها. در همين زمان عبدالملک مسئول اداره کشور است. حجاج هم فرماندار و استاندارش است. همين زمان زماني است که به مدينه حمله مي شود و چند هزار آدم قتل عام مي شود. همين زمان زماني است که به کعبه حمله مي شود و تخريب مي شود؛ اين ها زمان امام سجاد(علیه السلام) است. همۀ اين اتفاق ها زمان امام سجاد(علیه السلام) است و در اين دوران است که کار بر امام(علیه السلام) خيلي سخت و صعب است.
لذا، امام سجاد(علیه السلام) کار انبوهي نمي توانست بکند و گروه جمع کند؛ من نديدم يک جايي ايشان کلاس درسي، نماز جمعه اي، نماز جماعتي و سخنراني عمومي برپا کند. اين شرايط براي امام سجاد(علیه السلام) فراهم نبود ولي نزديک 20 سفر آمد مکه؛ ناشناس هم مي آمد و متعدد در خانه افراد مي رفت و فقرا را کمک مي کرد. 400 تا خانوار را در مدينه بعد از حمله به مدينه، امام سجاد(علیه السلام) تحت پوشش داشت و کمک مالي مي کرد. شاگرد را هم فردي تربيت مي کرد. ابوحمزه، ابوخالد کابلي و ابان بن تغلب که بعداً در مکتب امام صادق(علیه السلام) درخشيده، شاگردان مکتب امام سجاد(علیه السلام) هستند.
يحيي بن ام طويل در روايت دارد، امام سجاد(علیه السلام) بعد از نماز صبح در مسجد النبي مي نشست و اين ها هم يک چند نفري دورش مي نشستند و امام(علیه السلام) برايشان مطالب مي فرمود و وقتي هوا روشن مي شد، به يکي مي فرمود: قرآن را بلند بخوان که فکر کنند جلسۀ قرآن است؛ جلسۀ درس را نمي گذاشتند تشکيل شود. يکي با صداي بلند يک سوره یا يک آيه قرآن مي خواند و جلسه را تمامش مي کردند. امام سجاد(علیه السلام) اينطوري مبارزه با ستمگران و ظالمان را داشت.
عبدالملک مروان يک وقتي آمد مکه و امام(علیه السلام) را در طواف ديد؛ امام(علیه السلام) محل نگذاشت و طوافش را انجام داد. عبدالملک بعد از طواف آمد نزد امام(علیه السلام) و گفت: ياابن رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، پدر شما را ما نکشتيم که با ما اينطور برخورد مي کنيد؛ البته سعيشان بود امام سجاد(علیه السلام) را احترام کنند که ديگر متعرضش نشوند و نمي خواستند دوباره کربلا تکرار شود؛ حتي به مدينه هم که حمله شد، به سه چهار هزار نفری دستور داده شد که به امام سجاد(علیه السلام) کاري نداشته باشيد. يزيد گفت: کار نداشته باشيد و امام(علیه السلام) در حاشيه مدينه بود ولي گاهي از اينگونه مطالب مطرح مي کردند.
آقا، ما پدر شما را نکشتيم که شما با ما اينطور برخورد مي کنيد؛ فرمود: آن هايي که پدر مرا به شهادت رساندند، جزايش را مي بينند؛ شما هم به ما ظلم کنيد، جزايش را مي بينيد؛ من با شما کاري ندارم. گفت: آقا، نمي گويم کار آخرتي، کار دنيايي. بالاخره شما هم مخارج داريد؛ خانواده داريد و عيالوار هستيد و به مردم کمک مي کنيد. بياييد ما به شما کمک مالي کنيم؛ بالاخره ما خليفه هستيم و امکانات پيش ما است. آن شخصي که گزارش اين جريان را مي کند، مي گويد: امام(علیه السلام) عبايش را برداشت و انداخت روي زمين؛ يک وقت ديدم حال عبدالملک بد شد. گفتيم: آقا، چه شد؟ برای عبدالملک چه اتفاقي افتاد؟ گفت: يک وقت ديدم اين عبا پر از زر و طلاست. فرمود: تو دنيايت را به رخ ما مي کشي؛ امام سجاد(علیه السلام) عرض کرد: خدايا! تو حرمت مرا مي داني پس به او نشان بده؛[10] اين هيچ استبعادي هم ندارد.
حضرت موسي(علیه السلام) هم دستش را از آستين مي آورد بيرون، يدش بيضا بود؛ غرق نور و درخشش بود. عصايش را مي انداخت، اژدها مي شد.[11] اين ها هيچ استبعادي ندارد. اين هايي که خيلي هايشان را در تاريخ نقل کردند و آوردند.
اين طور امام سجاد(علیه السلام) به تحقير دستگاه حاکم مي پرداخت و هيچ گاه حاضر نشد با اين ها دست بدهد اما بعضي های ديگر را چرا. محمد حنفيه را يزيد دعوت کرد شام و رفت با يزيد يک ملاقاتي هم کرد؛ يزيد يک قدري هم سعي کرد شهادت امام حسين(علیه السلام) را توجيه کند بعد هم يک هديه اي فرستاد براي محمد حنيفه و پذيرفت اما امام سجاد(علیه السلام) ابداً و هيچ گاه در مقابل اين ستمگران کوتاه نيامد و دائماً تلاشش اين بود که فرهنگ کربلا ترويج شود. چرا سي و چند سال گريه کرد؟ آب ديد گريه کرد، غذا ديد گريه کرد، جوان ديد گريه کرد، تشييع جنازه ديد اشک ريخت. برای اینکه فرهنگ کربلا راه بيفتد، جا بيفتد. چرا کنار قبر اميرالمؤمنين(علیه السلام) آمد، مسجد کوفه مي آمد و در مناجات هايش و در دعاهايش.... اين احياي فرهنگ عاشورا توسط امام سجاد(علیه السلام) است.
البته عاشوراي آن زمان مثل امروز نبوده. نه تعطيلي بوده و نه اجازه مي دادند مراسم بگيرند. زمان امام صادق(علیه السلام)، ایشان يک مراسمي روز عاشورا گرفت بعداً کم کم زمان امام رضا(علیه السلام) و بعد زمان آل بويه، اين مراسم ها يک خرده جا مي افتد وگرنه زمان امام سجاد(علیه السلام) هر چه تاريخ را مي بيني اجازۀ مراسم رسمي براي پدرش نمي دادند؛ اينقدر شرايط در مدينه سخت بوده ولي با همين شيوۀ خفقان، امام(علیه السلام) پيش برد و اهداف اسلامي و فرهنگ کربلا را ترويج کرد.
اين روايت از امام سجاد(علیه السلام) خيلي زيبا و کوتاه است؛ زود هم معنا مي کنم و رد مي شوم. فرمود: مؤمن اگر سه چيز داشته باشد، هلاک نمي شود. مؤمن به سه چيز خيلي اميدوار باشد و خيالش جمع باشد. البته تلاشش را بکند ولي خيالش راحت باشد. «لا يهلک المؤمن بين الثلاث»؛ مؤمن با سه پيشينه هلاک نمي شود و از بين نمي رود؛ يک: «شهاده لا اله الا الله وحده لا شريک له».[12] يکي توحيد؛ کسي که موحّد است و خدا را قبول دارد و کار را براي خدا انجام مي دهد، نترسد. همۀ عالم هم به او گفتند که نترسد چون براي خدا است. امام(رضوان الله تعالي عليه) که اين روزها ياد آور ايام الله دهه فجر است؛ اينطور بود که براي خدا حرف مي زد لذا، نمي ترسيد. قرآن خطاب به پيغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هم مکرر مي فرمايد: «قل حسبي الله فان تولوا»؛ [13] اين آيه آخر سورۀ توبه است. همۀ عالم که به تو پشت کردند، بگو خدا مرا بس است و نترس. «توکلت علي الله فاذا عزمت و توکل علي الله».[14]
فرمود: مؤمن به سه چيز خيلي اميدوار باشد و نترسد؛ يکي توحيد که انشاءالله همۀ ما در زندگي مان متجلّي باشد.
دوم، شفاعت رسول الله(صلّی الله علیه و آله و سلّم). وقتي شفاعت پيغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم)، کسی که در بسترش براي امتش گريه مي کرد؛ کسی که در بسترش هم براي امتش ناراحت بود. فرمود: شفاعت پيغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) هست و خيال شما راحت باشد.
البته شفاعت تقويت است؛ اگر الان برق اين ساختمان از مرکز قطع شود، شما صد تا تقويت هم بياوريد، اين برق روشن نمي شود. بله، ضيعف باشد تقويت قوي اش مي کند. برق باشد و وصل باشد، تقويت کنارش اثر دارد وگرنه قطع باشد، تقويت هيچ برقِ قطعي را نمي آورد؛ تمام ترانس هاي شهر هم که جمع شود و برق از مرکز قطع باشد، نمي شود وصل کرد مگر اينکه برق ضيعف باشد و با تقويت قويش کنيم. شفاعت تقويت و قوي کردن است.
سومين چيزي که فرمود و تأکید کرد که مؤمن ها خيلي به آن اميدوار باشند، سعه رحمه الله است. گسترش رحمت خدا. رحمت خدا هم خيلي گسترده و خيلي واسع است، خيلي زياد است. در يکي از دعاها امام سجاد(علیه السلام) به خدا مي گويد خدايا من اول آدمي نيستم که بخواهي ببخشي.
حالا يک وقت مي رود پيش يک رئيس بانکي و مي گويد: آقا وام بده، مي گويد: آقا ما تا به حال به کسي همچين وامي نداديم و بعد از اين هم نمي دهيم خيالت راحت. خوب آدم قانع مي شود و مي گويد: آقا ببخشيد. شما تا حالا به کسي نداديد، به کسي ديگر هم نمي دهيد پس شامل من هم نمي شود.
امام سجاد(علیه السلام) مي گويد: خدايا! من اول کسي نيستم که بخواهي ببخشي؛ قبل از من خيلي ها را ببخشيدي؛ تو ساحرهاي فرعون را بخشيدي؛ «يا من استنقذ سحره».[15] آخرين نفري هم نيستم که بخواهي ببخشي و بعد از من خيلي ها را مي بخشي؛ خوب مرا هم اين وسط ببخش. تو که قبل از من به خيلي ها رحم کردي و بعد از من هم رحم مي کني؛ اگر نشده بود بله، من هم قبول داشتم. به هيچ کس اين وام داده نشده بود ولي قبل از من داده شده و به بعد از من هم داده مي شود پس به من هم اين وسط تعلق بگيرد. خيلي قشنگ است؛ مي گويد: خدايا، اگر مرا ببخشي چيزي از تو کم نمي شود و اگر هم عذاب کني چيزي به تو اضافه نمي شود.
حالا يک وقت آدم يکي را عذاب مي کند و مي گويد: آقا دلم خنک شد. يک وقت يک چيزي از يکي مي گيرد و مي گويد: مالم زياد شد. خدايا! اگر مرا بخشيدي که چيزي از تو کم نمي شود و اگر هم عذاب کردي که چيزي به تو اضافه نمي شود اما براي من خيلي فرق مي کند؛ من يک نفر اگر عذاب شوم، هستي ام رفته و اگر آمرزيده شوم، هستي ام به دست آمده. خدايا! «فرحمني»؛ پس مرا ببخش و به من رحم کن.
آقا خيلي اين دعاها قشنگ است. شما اين مناجات هاي خمس عشر مفاتيح را بخوانيد؛ مخصوصاً مناجات تائبين. دعاي حزين امام سجاد(علیه السلام) در حاشيه مفاتيح را بخوانيد؛ مستحب است بعد از نماز شب بخواند. چه غوغايي کرده؛ مردم مدينه با اين صدا آشنا بودند. مردم بيابان ها هم آشنا بودند. در مسير مکه صدايش را مي شنيدند که چطور مناجات مي کند.
نوشتند که آنجا مثل امروز لوله کشي نبود؛ سقاها وقتي آب مي بردند، در کوچه ها مي ايستادند و در کوچه اجتماع مي شد و شلوغ مي شد، صداي صوت قرآن و دعاي امام سجاد(علیه السلام) شنیده می شد. سقاهايي که وظيفه داشتند صبح زود آب به خانه ها برسانند، در کوچه ها مي ايستادند و مي گفتند: آقا دارد قرآن مي خواند و مي خواهيم قرآنش را گوش بدهيم. لذا، مردم مدينه با مناجات امام(علیه السلام) و با قرآن امام(علیه السلام) آشنا بودند.
امشب ديگر صداي مناجات امام(علیه السلام) شنيده نشد؛ ديگر امشب بچه هايش هر چه منتظر ماندند، صداي صوت قرآن بابايشان نيامد؛ صدايي که هر شب نماز شب مي خواند و گريه مي کرد. بعد از نماز شب هم دعا مي خواند و اين دعا را بيشتر شب ها مي خواند و امام باقر(علیه السلام) مي شنيد. اما همسر و بچه هاي امام(علیه السلام) امشب ديگر اين صدا را نمی شنوند. ديشب آخرين شبي بود که امام سجاد(علیه السلام) بعد از نماز شبش دعا خواند؛ «مولاي يا مولاي حتي متي و الي متي»؛ چقدر قشنگ خواند؛ خداي من کجا بروم، در خانۀ چه کسي را بزنم؛ «حتي متي و الي متي اقول لک العتبی مره بعد اخري»؛ مي گويم غلط کردم، توبه کردم و ديگر برنمي گردم؛ «ثم لا تجد عندي صدق و لا وفا»؛[16] ولي وقتي به خودم مراجعه مي کنم، مي بينم صداقت در من نيست و باز هم دستم مي لرزد.
اين ها دعايي است که بعد از نماز شب مي خواند و اشک از محاسنش جاري مي شد و جاي سجده اش مرطوب مي شد. صدا مي زد: «وا غوثاه واغوثاه واغوثاه»؛[17] فرياد رس من، خداي من. آن قدر يا رب يا رب مي گفت که ديگر نفس هايش به شماره مي افتاد.
اما ديگر امشب مردم مدينه صداي مناجاتش را نشنيدند؛ عجب تشييعي کردند مردم مدينه. تعبير تاريخ اين است که تمام شاگردان، مردم و حتي مخالفان، بيرون ريختند و گفتند: آقاي ساجد و عابد، آن قرآن خوان نيمه شب و آن مناجات کننده از دنيا رفته و به شهادت رسيده. امام باقر(علیه السلام) را موج جمعيت گرفته بودند و جنازه روي دست هاي مردم به طرف بقيع مي رفت و با چه عظمتي بدن را زمين گذاشتند. تعبير تاريخ اين است؛ بسياري از مردم مدينه امام(علیه السلام) را تشييع کردند.
امام باقر(علیه السلام) بدن بابا را در قبر گذاشت و هنوز جاي زنجير به بدن بود. هنوز جاي زخم هاي چهل منزل به بدن بود. پيشاني اش آثار سجده داشت. صورت نحيف بابا را روي خاک قبر گذاشت. مدينه امروز يک تشييع جنازه داشت و روي دست، جنازه را بردند و مردم جمع شدند، کفن کردند، احترام کردند. روز از خانه ها بيرون آمدند اما سيدها جناز ۀ مادرتان را در دل شب برداشتند و 7 نفر غريبانه تشييع کردند. کنار قبر جزء مولا اميرالمؤمنين(علیه السلام) کسي نبود و خودش بدن را دفن کرد، خودش قاري قرآن حضرت زهرا(سلام الله علیها) بود. خودش تلقين خواند و خودش دفن کرد و خودش خاک ريخت. «ساعد الله قلبک يا ابالحسن يا اميرالمؤمنين». يک وقت هم خم شد صورتش را گذاشت روي خاک قبر؛
زهراي من!
-
اشک علي دسته گل قبر تو
عمر علي در گرو صبر تو
-
خيز و بيا رو به سوي خانه کن
گيسوي اطفال مرا شانه کن
حجة الاسلام والمسلمین میرباقری
[1]. مستدرک الوسائل، ج12، ص: 102.
[2]. سورۀ بقره، آيه: 207.
[3]. سوره مائده، آيه: 3.
[4]. سوره حجرات، آيه: 13.
[5]. سوره زمر، آيه: 56.
[6]. بحارالانوار، ج24، ص: 193.
[7]. بحارالانوار ج70ص206
[8]. متشابه القران، ج2، ص: 27.
[9]. بحارالانوار،ج49، ص: 659.
[10]. المومن، ص: 73.
[11]. سوره نمل، آيه: 10-12.
[12]. بحارالانوار، ج75، ص: 160.
[13]. سوره توبه، آيه: 129.
[14]. سوره ال عمران، آيه: 159.
[15]. بحارالانوار، ج95، ص: 220.
[16]. بحارالانوار، ج84، ص: 288.
[17]. بحارالانوار، ج6، ص: 232.