دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

سریّه زِید بن حارِثه برای کشتن امّ قرفه

No image
سریّه زِید بن حارِثه برای کشتن امّ قرفه

كلمات كليدي : تاريخ، سريه، پيامبر(ص)، زيد بن حارثه، امّ قرفه، بَنِي بَدر

نویسنده : هادي اكبري

"سریة" به گروهی از سپاه گفته می‌شود که به دستور رسول‌خدا(ص) به سوی مکانی و برای انجام ماموریتی اعزام می‌شدند، بدون آنکه پیامبر(ص) همراه آنان باشد.[1]

شخصیت زِید بن حارِثه

نام کامل وی "زِید بن حارِثَة بن شُرَحبِیل بن کَعب بن عَبد العُزّى ابن اِمرِئ القِیس الکَلبی" است. مادر زید "سَعدى"، دختر "ثَعلَبَة بن عَبد عامر بن أفلَت بن سَلسَله" و از قبیله "بَنِى مُعِن" از قبیله «طِىّ» است. وی پسر خوانده پیامبر(ص) بوده است. در اینکه وی چگونه به مکه آمده و به محضر پیامبر(ص) رسیده اقوالی ذکر شده است. نوشته‌اند که سَعدى، مادر زِید بن حارِثَة او را به همراه خود برای دیدار قومش برد؛ ولی در بین راه عده‌ای به آنان حمله کرده و زید را به اسارت بردند و در بازار عَکّاظ به فروش گذاشتند. حَکیم بن حَزّام، برادرزاده خدیجه در سفرى که از شام برمى‌گشت او را به همراه چند تن دیگر خریده و به مکه آورد. پس از آنکه خدیجه به دیدن "حکیم بن حَزّام" آمد، او زید را به خدیجه بخشید و خدیجه نیز او را به رسول خدا(ص) اهدا کرد. زید سرانجام در جنگ «مُؤته» به شهادت رسید.[2]

علل وقوع سریه

در سال ششم هجرت، زِید بن حارِثة براى تجارت، به سوی شام حرکت کرد و مقدارى زر و نقره از اصحاب رسول‌خدا(ص) به همراه او بود. او دو پوست بز را دباغى کرد و مال خود را در آنها جای داد و با گروهى از مردم به راه افتاد. وی هنگامی که به نزدیکی «وادِى‌القُرى» رسید، گروهى از بَنِى بَدر، که جزء قبیله فَزارِه هستند با او روبرو شده و او و یارانش را به سختى مضروب کردند، به حدّى که گمان کردند که آنها را کشته‌اند، و پس از آن تمام کالاهاى آنها را به غارت بردند.[3] زِید بن حارِثة در این واقعه از مرگ نجات پیدا کرده، خود را به مدینه و به حضور پیامبر(ص) رساند و ماجرای حمله به کاروان و یارانش را به پیامبر(ص) گزارش داد.[4]

علاوه بر این، دلیل دیگری که برای حملۀ مسلمانان به قبیلۀ بَنِی بَدر و "أم قرفه" ذکر شده، آن است که أم قرفه چهل تن از خویشان و نسل خویش را مأمور کرده بود تا به مدینه رفته و پیامبر(ص) را به قتل برسانند.[5] امّ قرفه، فاطمه، دختر رَبیعَة بن زِید است.[6]

اعزام زید بن حارثه

دو دلیل حمله به کاروان مسلمانان و اقدام و برنامه‌ریزی برای قتل پیامبر(ص) و به طور کلی نابودی دین اسلام و مسلمانان، رسول‌خدا(ص) را بر آن داشت تا برای حفظ آئین توحیدی اسلام چاره‌ای بیندیشد! لذا پیامبر(ص) در رمضان سال ششم هجری[7]، زید بن حارثه را به فرماندهی این سریّه انتخاب کرده و اعزام نمودند. رسول خدا(ص) به آنها فرمودند: روزها را کمین کرده و شبها حرکت کنند تا دشمن از حرکت آنها آگاهی پیدا نکند.[8] آنان به همراه راهنمایى که آنان را همراهی می‌کرد، به سوی بَنِی بَدر به راه افتادند.[9]

آگاهی بنی بدر از حرکت مسلمانان

بَنِى بَدر که از حرکت مسلمانان آگاهی یافته بودند، به سختی ترسیدند، به گونه‌ای که روزها دیده‌بانى را بر روى کوهى که مشرف بر مسلمانان بود، مى‌گماشتند و نگهبان، راهى را که احتمال داشت مسلمانان از آن مسیر به آنان حمله کنند را زیر نظر داشت. معمولا او پس از اینکه مسیر یک روز راه را دیده‌بانى و بررسى مى‌کرد، به افراد قبیله مى‌گفت: آسوده باشید، تا کنون خبری نبوده، تا ببینیم بعداًچه خواهد شد![10]

آغاز حملۀ مسلمانان

هنگامی که فاصلۀ زِید بن حارِثه و یارانش، به مسافت یک روز مانده به بَنِى بَدر رسید، راهنماى مسلمانان راه را گم کرده و راه دیگرى را در پیش گرفت. زمانی که شب فرا رسید، مسلمانان متوجه اشتباه خود شدند و در همان شب راه را پیدا کرده و ابتدای صبح به نزدیکی قبیلۀ بَنِى بَدر رسیدند. زِید بن حارِثه اصحاب خود را از تعقیب فراریان منع کرد و دستور داد که پراکنده نشوند. او از یارانش خواست؛ تا هنگامی که او تکبیر گفت، آنان نیز تکبیر بگویند. مسلمانان پس از اینکه دشمن را محاصره کردند، زید تکبیر گفت و یارانش هم پس از او تکبیر گفتند. در این هنگام "سَلَمة بن أکوَع" براى جنگ بیرون آمد و مردى از بَنِی بَدر را گرفته و او را کشت. زید و یارانش نیز، "جاریه"، دختر "مالک بن حُذَیفه" و مادر او را که معروف به «امّ قرفه» بود در یکى از خانه‌ها به اسارت گرفتند و پس از آن "أمّ قرفه" به دست یکی از مسلمانان کشته شد.[11]

غنائم

مسلمانان با غنایمی که به دست آورده بودند، راهى مدینه شدند. «جاریه» را "سلمة بن اکوع" با خود مى‌آورد. در مدینه، "سَلمَة بن أکوَع"، در مورد جاریه و زیبایى او با رسول‌خدا(ص) صحبت می‌کرد. مدتى که گذشت پیامبر(ص) از سَلمَة بن أکوَع پرسیدند: جاریه را که اسیر گرفته بودى، چه کردى؟ سلمة گفت: امیدوارم که او را با یکى از زنان ما که در بنى فزاره اسیر است، مبادله کنم. پیامبر(ص) دو یا سه مرتبه دیگر هم این مطلب را تکرار فرمودند و پرسیدند که: جاریه را چه کردى؟ سلمه فهمید که پیامبر(ص) به جاریه تمایل دارند؛ لذا او را به رسول‌خدا(ص) بخشید. پیامبر(ص) نیز او را به "حزن بن ابى وهب" بخشیدند، و جاریه براى او دخترى زایید.[12]

مقاله

نویسنده هادي اكبري

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

هویت زنانه در تندباد تاریخ

هویت زنانه در تندباد تاریخ

✍️ سعید احمدی
سگ کی؟

سگ کی؟

✍️ سعید احمدی 
کارهای کثیف

کارهای کثیف

✍️ سعید احمدی 
الهیات جنگ...

الهیات جنگ...

یادداشت

پر بازدیدترین ها

No image

قالَ رَسُولُ اللّهِ (صلّى اللّه علیه و آله):«اِنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام حَرارَةً فى قُلُوبِ الْمُؤمنینَ لا تَبْرُدُ اَبَداً.»

پیامبر اکرم (صلّى اللّه علیه و آله) فرمود: «براى شهادت حسین علیه السلام ، حرارت و گرمایى در دلهاى مؤمنان است که هرگز سرد و خاموش نمی‌شود.» (جامع احادیث الشیعه ، ج 12، ص 556)
No image

امام حسین (ع): «الناسُ عبیدُ الدنیا و الدین لعق علی السنتهم یحوطونه مادرَّت معایشُهم فاذا مُحَّصوا بالبلاء قَلَّ الدَیّانون»

«مردم بندۀ دنیایند و دین بر زبانشان می‌چرخد و تا وقتی زندگی‌هاشان بر محور دین بگردد، در پی آنند، امّا وقتی به وسیلۀ «بلا» آزموده شوند، دینداران اندک می‌شوند.»
تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان ʆ) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

تعامل اعراب مسلمان و ایرانیان (6) نقش امام حسن(ع) و امام حسین(ع) در فتح ایران

این نوشتار در نقد سلسله مقالاتی است که فتح ایران توسط اعراب مسلمان را یکی از مقاطع تلخ تاریخ معرفی نموده‌اند.
Powered by TayaCMS