كلمات كليدي : علم مسيحي، مري بيكر ادي، دانشمند مسيحي، تثليث، شعاير ديني
نویسنده : محمد ضياء توحيدي
اگرچه زنان در برخی کلیساها دارای مناصب روحانی هستند اما ویژگی خاص و برجستهی کلیسای علم مسیحی آن است که بنیانگذار آن، یک زن است.
دیگر ویژگی مهم این کلیسا آن است که در تعالیم آن، به شعایر دینی اهمیتی داده نمیشود و حتی بیش از آنکه یک کلیسا باشد، میتوان آن را مکتبی دانست که بیشتر بر قدرتهای فوق طبیعی اصرار میورزد.
پیروان این مکتب خویشتن را با عنوان "دانشمند مسیحی[1]" معرفی میکنند. از نگاه آنان "دانشمند مسیحی" کسی است که تعالیم این کلیسا را آنگونه که کتاب مقدس و کتاب آموزشی این فرقه با عنوان "دانش و تندرستی با کلید کتاب مقدس[2]" را پذیرفته و بدان عمل میکند.[3]
برگ هایی از زندگی بنیانگذار
کلیسای علم مسیحی را خانم "مری بیکر ادی"[4] (1821 – 1910) بنیان نهاد. او زندگی سخت و دشواری را پشت سر گذاشته بود و در طول زندگی خویش با بحرانهای روحی و روانی، دست و پنجه نرم کرده بود.
وی مبتلا به تشنجی ناشی از هیستری بود و چنانکه خود او نقل میکند در کودکی صداهایی (غیر معمول) را میشنیده است.
ادی در سال 1843 ازدواج کرد اما در کمتر از شش ماه همسرش فوت کرد. او در سال 1853 مجددا ازدواج نمود اما این پیوند نیز پس از دوازده سال گسسته شد و همین مسأله، افسرگی عمیقی را برای وی به ارمغان آورد.[5]
مشکلات روانی ادی در دهه 1860 به یکباره از زندگیش رخت بر بست. سر آغاز این تحول روحی به دست "فینیس پارکرست کویمبی"[6] رقم خورد؛ کسی که متخصص درمان بیماریهای روانی و روحی از طریق روشهای فراطبیعی، بود.
او در طول این مدت، سلسلهای از آموزشهای خاص کویمبی را فرا گرفت و به دنبال این آموزشها در سال 1866، ادعا کرد که با مطالعه داستان شفا یافتن دختر یائرس (لوقا 8: 40 – 56) توانسته است به دست عیسی شفا یابد.
تأسیس کلیسای علم مسیحی
این واقعه، ادی را بر آن داشت که تجربه خود را به دیگران انتقال دهد. او در ابتدا هرگز در فکر این نبود که کلیسایی مجزا را تشکیل دهد بلکه آرمان وی آن بود که بتواند دیگر کلیساها را متقاعد کند تا روش وی را در پیش گیرند. وی به زودی دریافت که این امر قابل تحقق نیست و بنابر این به فکر تشکیل کلیسایی مستقل افتاد. از همین رو، در سال 1879 کلیسای خویش را در بوستون بنیان نهاد.
ادی در سال 1875 کتاب "دانش و سلامتی" را نگاشت و "راهنمای تفسیر کتاب مقدس" را نیز به آن افزود؛ مجموعهای که امروزه از نگاه پیروان این کلیسا، یگانه منبع مطالعه صحیح و روشمند کتاب مقدس به شمار میآید.[7]
روش ادی در درمان بیماریها سبب گرایش برخی مسیحیان به این کلیسا گردید. وی در ادامه این موفقیتها توانست در سال 1877 "مدرسه عالی ما بعدالطبیعی ماساچوست[8]" را تأسیس کند. در این مدرسه که وی مدیریت آن را بر عهده داشت، شفادهندگان زیر نظر وی آموزشهای لازم را فرا میگرفتند.
به زودی دیگر کلیساهای مسیح به دشمنی با این کلیسا پرداختند اما علی رغم تمام این مخالفتها این کلیسا توانست پیروانی را در آمریکا و برخی کشورهای انگلیسیزبان و همچنین در اروپای غربی و به خصوص در آلمان به دست آورد.[9]
آمارها حکایت از آن دارد که این کلیسا تا سال 1900 میلادی، بالغ بر یکصد هزار نفر پیرو داشته است.[10]
این کلیسا تا زمان مرگ ادی همچنان گسترش قابل توجهی را تجربه کرد. در مورد تعداد پیروان وی در هنگام مرگش تخمینهای کاملا متفاوتی ذکر شده است. برخی تعداد پیروان این کلیسا را دویست و بیست هزار، بعضی دو میلیون، و برخی دیگر چهار میلیون نفر ذکر نمودهاند.[11]
روزنامه "دیدهبان (کلیسای) علم مسیحی[12]"، عنوان روزنامه مهم این کلیسا است که سهم مهمی را در شهرت این فرقه ایفا کرده است.[13]
علم مسیحی، پیشگام نهضت فمینیسم
برخی بر آنند که این مکتب را میتوان یکی از پیشگامان نهضت فمینیست به شمار آورد (گر چه به معنی راستین کلمه، نمیتوان آنها را فمینیست نامید) چه اینکه از نگاه بنیانگذار این کلیسا، زنان و مردان از روحی یکسان برخوردار هستند. این کلیسا یکی از معدود کلیساهایی است که در آن، زنان از جایگاهی خاص برخوردار هستند و عهدهدار مناصب مهمی نظیر تصدی کلیسا میباشند.[14]
دکترین علم مسیحی
دکترین "علم مسیحی" بر ایدهآلیسم مطلق بنیان نهاده شده است. از نگاه آنها تنها چیزی که واقعا وجود دارد روح است. بدی و شرارت، امری موهوم است و به فکر مادی و فانی انسانها بستگی دارد. دروازه رهایی از گناه، اندوه، بیماری و مرگ، تنها و تنها درک این نکته است که اینها همه توهم هستند. عبادت نیز چیزی نیست جز تمرکز ذهن برای فائق آمدن بر این توهمات.[15]
از آنجا که از نگاه پیروان این کلیسا تندرستی حقیقتی روحانی است و نه موضوعی جسمانی، بنابر این بیماری را تنها یک پندار باطل و نادرست از ذهن جسمانی انسان تلقی میکنند که میتوان آن را با عبادت (که تعریف آن ذکر گردید) از میان برد.[16]
درست به دلیل همین طرز فکر است که پیروان این کلیسا از مصرف هر گونه دارو و بستری شدن در بیمارستان پرهیز میکنند. آنها بر این عقیدهاند که به جای استفاده از دارو، میتوانند با روشهای این مکتب بر بیماری فائق آیند.
این اعتقاد تا بدان حد، جدی است که دانشجویان پیرو این مکتب از دولتها میخواهند تا آنان را از امتحاناتی نظیر میکروب شناسی معاف نمایند.[17]
اهمیت دعا و نیایش در تعالیم این کلیسا
از نگاه پیروان این کلیسا، دعا و نیایش در زندگی روحانی انسان، نقش بسیار مهمی را ایفا میکند. آنها بر این باورند که شناخت خداوند تنها از طریق دعا، عبادت و نیایش امکانپذیر است. البته چنانکه پیشتر اشاره شد، نماز و عبادت از دید این کلیسا، بیشتر بر محور تمرکز و اندیشه میچرخد تا بر دعا و نیایش زبانی.[18]
خدا در الهیات کلیسای علم مسیحی
در این مکتب، تثلیث (البته آنگونه که در کلیساهای دیگر تعریف شده است) انکار میشود.[19] البته آنان سعی در پذیرش نوعی از تثلیث دارند. از منظر علم مسیحی، تثلیث یعنی اتحاد پدر، پسر و روحالقدس ولی نه به صورت سه اقنوم که در یک ذات جمع شده باشند بلکه آنها را به عنوان حیات، حقیقت و عشق یا به صورت سه رکن دین به شمار میآورند که از یک منشأ الهی نشأت گرفتهاند.[20]
کلیسای علم مسیحی و شعایر دینی
پیروان این مکتب، هیچ یک از شعایر دینی را به جای نمیآورند. مراسم دینی آنان در جلسهای خلاصه میشود که شبهای چهارشنبه برگزار میگردد. آنها در این مراسم شرکت کرده و در آن تجربههای دینی خود از جمله شفاها را برای یکدیگر بیان میکنند.[21]
خلاصهای از مهمترین آموزههای دینی کلیسای علم مسیحی
برخی تعالیم این فرقه که در کتاب "دانش و سلامتی" مورد تأکید قرار گرفته، از این قرار است:
1.ما به عنوان پیروان راستی، کلمات الهامی کتاب مقدس را به عنوان راهنمایی کامل برای حیات جاودانی میپذیریم.
2.خدای متعال و نامتناهی را تصدیق کرده، میستاییم. پسر او – یگانه مسیح – و روحالقدس یا تسلیدهنده الهی را و انسان را که به شکل الهی و شبیه اوست تصدیق میکنیم.
3.آمرزش گناهان از سوی خداوند را که از بین برنده گناه است... تصدیق میکنیم.
4.ما کفاره دادهشدن گناهان توسط عیسی ... را تصدیق میکنیم.
5.ما مصلوب شدن و رستاخیز عیسی که تعالی روح را به ارمغان آورده تصدیق میکنیم.
6.ما رسما پیمان میبندیم تا دعا کرده و در پی آن باشیم که همان طرز فکر عیسی مسیح را به دست آوریم: "اینکه با دیگران چنان رفتار کنیم که دوست داریم آنها با ما چنان کنند" و مهربان، درستکار و پاک باشیم.[22]
در مجموع به نظر میرسد که این کلیسا بیش از آنکه جنبهی الهیاتی داشته باشد، بر جنبههای فراطبیعی و قدرتهای نهفته انسان تأکید دارد و از این جهت آن را میتوان با برخی از عرفانهای شرقی، قابل مقایسه دانست.