29 خرداد 1397, 0:0
براساس گرایش لیبرالیستی، هیچ فردی در برابر دیگران احساس مسئولیت نمیکند، مگر آنکه کسی بر اساس عاطفه یا وجدان خود کارهایی انجام دهد. به مقتضای این نظریه نمیتوان انسان را ملزم کرد که حتما مسئولیتی را بپذیرد، خدمتی را انجام دهد یا به کسی کمک کند.
بنابراین عقیده، به جز آن هیئت حاکمه خاص و آن تعداد محدودی که برای جلوگیری از بینظمی و هرج و مرج تعیین شدهاند، سایر مردم فقط به زندگی خود میپردازند و هیچ وظیفه و مسئولیتی در برابر جامعه احساس نمیکنند. اما براساس نظریه دیگر، افراد باید در برابر یکدیگر احساس مسئولیت کنند و در شرایط بحرانی خاص، همانند زمان وقوع زلزله، سیل، جنگ و شیوع بیماری خاص به هم یاری رسانند. در این گونه نمونهها، تقریبا تمام کسانی که گرایش اجتماعی دارند و قائل به اصالت جامعهاند، به گونه ای میپذیرند که همه مردم باید در چنین نمونه هایی با یکدیگر مشارکت کنند. اما کسانی معتقدند در شرایط عادی هم، افراد در برابر دیگران مسئول اند.
برخی بر آناند که در دین اسلام، انسان فقط در مقابل خدا وظایف فردی را برعهده دارد؛ درحالی که این تنها بخشی از وظایف ماست.
بخش بزرگ مسئولیت های انسان در ارتباط با دیگران است. برای یک انسان مسلمان و مومن و متعهد کافی نیست که فقط واجباتی که مستقیما برعهده خودش آمده، انجام دهد، بلکه افزون بر اینها، موظف است که در اصلاح جامعه اش بکوشد. متاسفانه گاهی، با انگیزه های گوناگون، طوری وانمود شده که اگر ما وظیفه ای هم در برابر دیگران داشته باشیم، نه امری واجب، بلکه مستحب است و وظیفه اصلی مان این است که کار خود را انجام دهیم. حتی گاهی از بعضی مضامین دینی، آیات و روایات هم برای این برداشت انحرافی استدلال میشود. برای نمونه، از آیه شریفه یا ایهاالذین آمنوا علیکم انفسکم لایضرکم من ضل اذا اهتدیتم؛ 1 «ای کسانی که ایمان آورد ه اید، مراقب خود باشید. اگر شما هدایت یافته اید، گمراهی کسانی که گمراه شده اند به شما زیانی نمی رساند»، چنین برداشت میشود که هرکس باید به فکر شخص خود باشد و مصالح خود را تامین کند. اما این برداشت صحیح نیست؛ بلکه آیه در خطاب خود به مومنان درصدد بیان این نکته است که اگر شما برای هدایت کفار کوشیدید، اما آنان شما را کمک نکردند و کارشکنی کردند، ناامید نشوید و متوجه باشید که گمراه شدن آنها ضرری به ایمان مومنان نمیزند.
خداوند متعال درباره پیامبر(ص) نیز مطالب مشابهی دارد. آیاتی نظیر: و ما علی الرسول الاالبلاغ المبین؛ 2 «و بر رسول چیزی جز رساندن آشکار نیست»؛ فان اعرضوا فما ارسلناک علیهم حفیظا ان علیک الاالبلاغ؛ 3 «و اگر رویگردان شوند (غمگین مباش)، ما تو را حافظ آنان (و مامور اجبارشان) قرار نداده ایم؛ وظیفه تو تنها ابلاغ رسالت است»؛ و ما ارسناک علیهم وکیلا؛ 4 «و ما تو را به منزل مامور بر آنان نفرستاده ایم»؛ و فلعلک باخع نفسک علی آثارهم ان لم یومنوا بهذا الحدیث اسفا؛ 5 «گویی میخواهی به سبب اعمال آنان خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاوردند»، از جمله آیاتی هستند که به پیامبر(ع) تاکید میکند که به وظیفه خود عمل نماید و دیگر به سبب ایمان نیاوردن مردم غصه نخورد.
امر به معروف و نهی از منکر، ضرورتی عقلی
همان گونه که گفته شد، در کشورهای اروپایی و بسیاری از کشورهای دیگر، مردم در برابر بعضی مسائل حساس اند و اگر کسی تخلفی کند، عکس العمل نشان میدهند. مثلا اگر کسی مقررات راهنمایی و رانندگی را رعایت نکند، افزون بر برخوردی که دستگاه های انتظامی با او میکنند، مردم نیز حساسیت نشان میدهند؛ مثلافوری ماشینهای مجاور بوق میزنند و متخلف را تحت فشار قرار میدهند. این خود نوعی نهی از منکر است. پس قسمی از امر به معروف و نهی از منکر در همه جوامع بشری وجود دارد. دلیل آن نیز این است که همه مردم متوجه شده اند که اگر بنا باشد در یک زندگی اجتماعی کسانی از قانون تخلف کنند، سنگ بر روی سنگ بند نمیشود و دودش به چشم همه مردم خواهد رفت. چنین مضمونی در قالب این مثال مطرح گردیده که گروهی در کشتی چوبی درحال حرکت نشسته بودند. شخصی خواست کشتی را در قسمت جلوی خود سوراخ کند. دیگران به او گفتند که کشتی را سوراخ نکن؛ ممکن است به غرق شدن ما درآب بینجامد. او پاسخ داد من جایی از کشتی را سوراخ میکنم که خودم نشسته ام و کاری به شما ندارم. آنان گفتند درست است که تو جای خود را در کشتی سوراخ میکنی، اما وقتی آب در کشتی افتاد، دیگر من و تو را نمی شناسد، و همه غرق میشوند. با این مثال، اهمیت امر به معروف و نهی از منکر، بیش از پیش، نشان داده شده است. بنابراین کسی که در جامعه زندگی میکند، نمی تواند بگوید من یک چهار دیواری دارم و خودم صاحب اختیار آن ام. باید توجه داشت با رواج گناهی در جامعه، قبحش ریخته میشود و دیگران هم مرتکب آن میشوند. ارتکاب آن معصیت، آثار اجتماعی زیان باری را نیز در پی دارد.
پس این امری عقلی است که اگر در جامعهای، مقرراتی که به نفع جامعه است، رعایت نشود، دیگران باید حساسیت نشان دهند؛ نه آنکه منتظر شوند تا پلیس یا ماموران دولتی جلوی آن عمل را بگیرند. پلیس، در واقع نیرویی کمکی برای جلوگیری از قانون شکنی هاست و این مردم اند که باید خود حساس باشند تا عمل ناپسندی واقع نشود. حساسیت هر جامعه ای که پیشرفته تر و متمدن تر باشد، در برابر وضع و عمل به قانون بیشتر است؛ به ویژه مردم به آن امور که نفع آن را همه آنها تشخیص میدهند، امر به معروف، و از آن امور که ضررش را همه ایشان میفهمند، نهی از منکر میکنند. پس، امر به معروف و نهی از منکر امری عقلی است و به نوعی، در همه جوامع پیشرفته وجود دارد.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان