24 آبان 1393, 14:3
امنیت، منافع ملی، امنیت عمومی، امنیت بینالمللی، امنیت جهانی
نویسنده : مصطفی رضایی
امنیت مؤلفهای است که انسان تحت تاثیر آن زندگی خود را سامان میدهد. مفهوم امنیت رابطه مستقیم با اختیار و آزادی دارد؛ و عبارت است از حالت فراغت از هر گونه تهدید یا حمله و یا آمادگی برای رویارویی با هر گونه تهدید و حمله.
در واقع امنیت وضعیت مطلوبی را گویند که مردم یک جامعه در آسایش و به دور از ترس و ارعاب به حیات اجتماعی خود ادامه میدهند. وجود امنیت یکی از ضروریات اساسی پیشرفت و توسعه است. نبود امنیت یعنی فقدان آزادی اختیار و اندیشیدن؛ که خود پیش شرط خارج شدن انسان از حوزه انسانیت و وارد شدن به حوزه حیوانی است.
در ذیل مفهوم امنیت، آرامش فرد و اجتماع وجود دارد که ضامن بقای آن آسودگی خیال در سایه اقتدار و قدرتی است که آنرا برقرار میکند. امنیت اجتماعی دارای گستره وسیعی است از جمله: امنیت جانی، اقتصادی، قضایی و سیاسی. این مؤلفهها آنگاه معنای خود را تثبیت شده مییابند که ذیل مفهوم کلیتر و مهمتر به نام امنیت ملی قرار گیرند. امنیت ملی حالتی است که ملتی فارغ از تهدید و به دور از هراس از دست دادن تمام یا بخشی از جمعیت یا خاک خود به سر میبرد.
مفهوم امنیت ملی بعد از پایان جنگ سرد تغییرات عمدهای داشته است و از «محدودیت «تک ساختی» خارج شده و در مفاهیم نوین و با ابعاد فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و زیست محیطی، گسترش یافته است. به این مفهوم که تأمین امنیت از قالب سنتی که بوسیلۀ قدرت نظامی شکل میگرفت، خارج شده و دیگر نیروها را در تامین آن مشارکت داده است.
تقریباً از عصر روشنگری به بعد و با توجه به دیدگاههای اندیشمندان سیاسی و نظامی به سرشت بشر، دو دیدگاه کلی به واژۀ امنیت معطوف شده است. نگاه بدبینانهای که متاثر از اندیشههای ماکیاولی و توماس هابز میباشد. این طیف از اندیشمندان برای برقراری نظم و امنیت، استفاده از روشهای نظامی و سخت افزاری را سرلوحۀ اندیشههای خود قرار دادند. این نگرش تا پایان جنگ سرد غالب بر سیاستهای حکومتها بود که به آن نگرش واقع گرایی realisme گفته میشود؛ اما رویکرد خوشبینانه Idealisme به سرشت بشر که نمایندۀ فکری آن را میتوان ژان ژاک روسو و ایمانوئل کانت دانست، بر تامین امنیت بوسیله اصول اخلاقی و همکاریهای بینالمللی تأیید دارند. ایجاد سازمانهای بینالمللی در ابتدای قرن بیستم متاثر از این رویکرد است که راه چارۀ تأمین امنیت را نه استفاده از جنگ و سخت افزارها، که بر گفتگوهای بینالمللی نهادهاند. امنیت دارای سطوح گوناگونی است که میتوان در سطح اول از امنیت داخلی و خارجی و در سطح دوم از امنیت ملی، بینالملل و جهانی یاد کرد.
در سطح اول، امنیت داخلی مربوط به براندازی و چالش از جانب گروههایی است که اقتدار دولت را نپذیرفتهاند؛ دومی امنیت خارجی است که مربوط به تهدیدهای دولتهای دیگر است. بحث امنیت داخلی بر اثر بوجود آمدن آسیب پذیریهای مزمن که برخاسته از ضعف ساختارها، امکانات و تواناییهای داخلی کشور است، بروز میکند؛ و دیگری امنیت خارجی است که بوسیله تحرکات سیاسی، نظامی و تبلیغاتی توسط دشمن خارجی ایجاد میشود.
اما سطح دوم امنیت که در آن اشاره به امنیت ملی، بینالمللی و جهانی میشود، بر توانایی کنترل بحرانها و مشکلات تأکید میشود. امنیت ملی در اینجا به توانایی دولت بر کنترل بحرانها و تهدیدهای داخلی تأکید دارد که استقلال و عدم وابستگی آن را نشان میدهد.
به طور سنتی «امنیت ملی» روی تواناییهای هر دولت جهت حفاظت از خود تأکید دارد در صورتیکه مفهوم امنیت بینالمللی بر احتمال بوجود آمدن امنیت جمعی، بین چند دولت تکیه دارد. مفهوم جدید امنیت جهانی ناظر بر مجموعهای از اصول و اقدامات جهانی جهت تضمین امنیت همۀ ملتها از طریق سیستمی جهانی تأکید دارد.
نگرشها به امنیت و تأمین آن در سطح ملی و بینالمللی باعث شده تا نظریه پردازان امنیت در دنیای معاصر از جهان تک قطبی که کنترل امنیت جهانی توسط یک نیروی برتر تأمین میشود و یا جهان چند قطبی که تأمین امنیت را از طریق همکاری و تعأمل چند قدرت منطقهای تأمین میکنند، سخن بگویند.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان