دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

امین السلطان، میرزا علی اصغر خان (اتابک اعظم)

No image
امین السلطان، میرزا علی اصغر خان (اتابک اعظم)

كلمات كليدي : اتابك اعظم، ناصرالدين شاه، امتياز رژي، مظفرالدين شاه، محمدعلي شاه، امتياز بانك استقراضي رهني روس، امتياز دارسي، علوم سياسي

نویسنده : محمد علی زندی

میرزا علی‌اصغرخان، دومین پسر آقا ابراهیم امین‌السلطان (اول) می‌باشد که در سال 1274 هـ ق در تهران متولد گردید.[1] تحصیلات خود را در تهران شروع کرد و مقدمات صرف و نحو عربی و ادبیات فارسی را فراگرفت و مدتی هم به آموختن زبان فرانسه روی آورد.[2] خاندان او اصالتا گرجی و ارمنی بودند. آقا ابراهیم فرزند زال‌خان و خواهرزاده‌ی لاچین‌خان سردار گرجی می‌باشد که در دوره‌ی جنگ‌های ایران و روسیه با اقوام خود به ایران مهاجرت نمود.[3] آقا ابراهیم امین‌السلطان سواد چندانی نداشت، اما چون هوش و استعداد فراوان و صداقت داشت مورد توجه ناصرالدین شاه قرار گرفت و از درباریان مقرب ناصرالدین شاه شد.[4] و به همین سبب میرزا علی‌اصغرخان توانست زیر دست پدر با رموز کارهای اداری آن زمان آشنایی پیدا کند و وارد دربار ناصرالدین شاه بشود.[5]

مناصب علی‌اصغرخان قبل از صدارت

علی‌اصغرخان در زمان حیات پدر خود مقلب به صاحب جمع شد (متصدی شترخانه و قاطرخانه) و پس از آن‌که میرزا علی‌خان امین‌الممالک رئیس دارالشوری کبری در سال 1299 هـ ق ملقب به امین‌الدوله شد، میرزا علی‌اصغرخان لقب قبلی او را گرفته و ملقب به امین‌الملک شد و مدت 14 ماه ملقب به این لقب بود. پدرش میرزا ابراهیم، در سال 1300 هـ ق به هنگام مسافرت ناصرالدین شاه به مشهد فوت نمود و ناصرالدین شاه پس از فوت او تمام مشاغل پدر از قبیل بیوتات سلطنتی، انبار غله‌ی مرکزی، ضرا‌ب‌خانه، وزارت گمرک و خزانه به انضمام وزارت دربار و لقب امین‌السلطانی را به پسرش میرزا علی‌اصغرخان که در آن هنگام جوانی 26 ساله بود منتقل نمود.[6]

امین‌السلطان با توجه به هوش و زیرکی و حافظه خاصی که داشت، به خوبی رشد و ترقی نمود. به طوری که در اواخر حیات میرزا یوسف (صدراعظم) محور قدرت و گرداننده‌ی چرخ مملکت بود و رجال دولت برای رسیدن به جاه و مقام، به او متوسل می‌شدند.[7] امین‌السلطان توانست در زمان سلطنت سه پادشاه قاجار، ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه، صدراعظم شود.

صدارت میرزا علی‌اصغرخان امین‌السلطان

پس از درگذشت میرزا یوسف مستوفی‌الممالک در سال 1303 هـ ق، امین‌السلطان با همان مقام وزارت دربار نزدیک به دو سال بر کلیه‌ی امور وزارت‌خانه‌ها نظارت داشت تا این‌که در سال 1305 هـ ق ناصرالدین شاه رسما امور کشور را به او سپرد و وی را وزیر اعظم نمود. تا این‌که در سال 1310هـ ق رسما عنوان صدراعظمی گرفت.[8]

با شروع به کار امین‌السلطان با عنوان وزیراعظمی، رقابت روس و انگلیس در ایران به شدت رو به افزایش بود و سفرای هر دو کشور سعی می‌کردند تا نظر شاه و امین‌السلطان را به کشور خود جلب نمایند. بعد از این‌که سیاست امین‌السلطان به نفع انگلیسی‌ها چرخش نمود، ناصرالدین شاه مجددا برای سومین بار در سال 1306 عازم سفرا اروپا شد. و همراه با امین‌السلطان و تنی چند از درباریان از روسیه، لهستان، آلمان، هلند، بلژیک و انگلستان دیدار نمود.[9] این سفر شاه سرآغاز امتیازات گسترده به خارجیان گردید. شاه و صدراعظم به قدری در اعطای امتیازات با دست و دلبازی رفتار کردند که هر کس سرمایه‌ای داشت و می‌خواست آن را به کار اندازد به تهران روی می‌آورد.[10]

در این مسافرت میرزا ملکم‌خان وزیر مختار ایران در انگلیس، توانست با تقدیم هدایایی به شاه و همراهان وی امتیاز بخت‌آزمایی (لاتاری) را از ایران گرفته و آن را به مبلغ 40 هزار لیره به یک موسسه‌ی انگلیسی به نام شرکت سرمایه‌گذاری در ایران بفروشد.[11] با مخالفت برخی از رجال ایران و علمای مذهبی، ناصرالدین شاه پس از بازگشت از سفر امتیاز را ملغی نمود[12] که باعث اختلاف بین امین‌السلطان و میرزا ملکم‌خان و عزل ملکم‌خان از وزیر مختاری بود که وی بر علیه آنها روزنامه قانون را منتشر نمود.[13]

مهم‌ترین رویدادی که در جریان این سفر اتفاق افتاد و جرقه‌ی آن شعله‌های آتش مشروطیت را در ایران شعله‌ور ساخت، اعطای امتیاز انحصاری دخانیات به یک شرکت انگلیسی به نام تالبوت بود.[14] در زمانی که شاه در لندن حضور داشت، یک نفر انگلیسی به نام تالبوت که شرکتی تشکیل داده بود، با شاه تماس گرفت و تقاضای امتیاز خرید و فروش انحصاری توتون و تنباکوی ایران را کرد.[15] تقاضای تالبوت در لندن چندان مورد توجه قرار نگرفت،[16] اما بعد از مراجعت شاه به کشور چون خزانه‌ی مملکت خالی بود شاه و امین‌السلطان درصدد برآمدند تا با اعطای امتیاز به تالبوت موافقت نمایند،[17] لذا در رجب سال 1307 (مارس 1890م) قرادادی در 15 فصل بین دولت ایران و شرکت صاحب امتیاز به مدت 50 سال به امضا رسید که به امتیاز رژی مشهور است.[18]

پانزده فصل امتیازنامه همه به صرفه و نفع صاحب امتیاز بود[19] و دولت ایران حق خرید و فروش تنباکو و توتون سراسر ایران را به مدت 50 سال و در مقابل سالی پانزده هزار لیره اعم از این‌که نفع ببرد یا ضرر به شرکت انگلیسی واگذار کرده بود.[20]

تالبوت و شرکایش بعد از امضای قرارداد درصدد جمع‌آوری سرمایه‌ برای شرکت برآمد و در انگلستان و برخی دیگر از کشورها اعلامیه‌هایی در جراید منتشر ساخته و وعده‌ی سود فراوان به مردم دادند و پس از جمع‌آوری سرمایه‌ی لازم، شرکتی به نام رژی تشکیل دادند. این شرکت از سال بعد (1308 هـ ق) در ایران شروع به فعالیت نمود و مقدمات انحصار خرید و فروش و صدور دخانیات ایران را در دست عمال شرکت فراهم آورد.[21] بدیهی است ایرانیان حاضر نبودند محصولی را که با زحمت در خاک خود به دست می‌آوردند، به یک شرکت بیگانه واگذار کنند و خودشان مجبور باشند برای مصرف داخلی از آن شرکت خریداری کنند.[22] لذا زمزمه‌ی مخالفت با این امتیاز از هر سو برخاست و عده‌ای از میهن‌پرستان با همکاری عده‌ای از علمای دینی برای اولین بار در تاریخ ایران یک نهضت مقاومت ملی علیه امتیازات داخلی تشکیل دادند. روس‌ها هم که از اعطای این امتیاز ناراضی بودند شروع به کمک و تحریک ایرانیان نمودند.[23]

علمای مذهبی در پاییز 1891م به رهبری میرزای شیرازی حکم تحریم تنباکو را صادر نمودند. در این حکم آمده بود: «بسم الله الرحمن الرحیم، الیوم استعمال تنباکو و توتون بای نحو کان در حکم محاربه با امام زمان است عج الله فرج.».[24] کلیه‌ی افراد ملت بدون استثنا از آن پیروی نمودند. علی‌رغم تهدیدها و مذاکرات شاه و امین‌السلطان با مردم و علمای مذهبی، و درگیری‌هایی که اتفاق افتاد،[25] ناصرالدین شاه امتیاز را لغو نمود[26] و به دلیل مخالفت انگلیسی‌ها، قرار گردید برای جبران خسارت، مبلغ 500 هزار لیره به شرکت پرداخت گردد ولی چون پولی در خزانه نبود، در مقابل گرو گذاشتن عواید گمرکات بنادر خلیج جنوب،‌ از بانک شاهنشاهی پولی به بهره‌ی 6 درصد قرض شد و امتیاز در آوریل 1892م لغو شد.[27] انگلیسی‌ها که از شکست این امتیاز ناراحت بودند از طریق روزنامه‌های قانون و حبل‌المتین دست به تحریکاتی علیه شاه و امین‌السلطان زدند.

لغو امتیاز رژی اثرات مثبت و منفی در جامعه‌ی ایران به جای گذاشت. بزرگ‌ترین اثر مثبت این اقدام آن بود که ثابت نمود ملت ایران توانایی ایستادن و مقابله در برابر رژیم استبدادی شاه را دار می‌باشند و این مقدمه‌ای برای مقابله با اقدامات بعدی رژیم در اعطای امتیاز به بیگانگان. اثر منفی لغو این امتیاز، دریافت وام 500 هزار لیره‌ای با بهره‌ی 6 درصد از بانک شاهنشاهی انگلستان بود که این اولین قرضه‌ی خارجی دولت ایران به شمار می‌رفت و مقدمه‌ای گردید برای دریافت قرضه‌های بعدی. در سال 1306 هـ ق (1888م)، امتیاز کشتیرانی در حوضه‌ی سفلای رود کارون به کمپانی برادران لینج واگذار گردید. همچنین امتیاز تأسیس بانک شاهنشاهی در سال 1307هـ ق (1889م) به رویتر واگذر شد.[28] مدت این امتیاز 60 سال بود که به موجب آن حق انحصاری چاپ و انتشار اسکناس و همچنین اجازه استخراج نفت به رویتر واگذار گردیده بود. رویتر با دریافت این امتیاز در واقع امتیاز قبلی خود را که لغو گردیده بود جبران نمود.[29]

امین‌السلطان بعد از لغو امتیاز رژی به خاطر عصبانیت انگلیسی‌ها، در تغییر خط‌مشی سیاسی خود سیاست نزدیکی به روس‌ها را در پیش گرفت که باعث شد روس‌ها در دربار ایران نفوذ پیدا کنند، و امتیازاتی را بگیردند. در 8 ژوئن 1893م (1310 هـ ق) قراردادی در 6 فصل بین امین‌السلطان و بوتروف منعقد شد که به موجب آن قریه‌ی فیروزه واقع در شمال قوچان به خاک روسیه منضم گردید و در مقابل قطعه زمینی در ساحل راست رود ارس واقع در مقابل قلعه‌ی عباس‌آباد (دهکده‌ای به نام حصار) به ایران واگذار شد.[30]

همچنین در 31 آوریل 1890م (1307 هـ ق) یک سرمایه‌دار روسی به نام پلیاکوف امتیاز تأسیس بانکی به نام بانک استقراضی روس را به مدت 75 سال از دولت ایران گرفت. این بانک، یک موسسه‌ی‌ ظاهرا تجارتی و در حقیقت وسیله‌ی بسط و استقرار نفوذ مالی و سیاسی روسیه تزاری در ایران بود. این بانک به همه‌ی پیشه‌وران و بازرگانان وام می‌داد و دادن وام به متقاضیان در ازای گرفتن کالا یعنی اموال منقول اوراق بهادار و حتی اشیاء قیمتی بود. در سال 1891 م حکومت روسیه جمیع سهام آن بانک را به انحصار خود درآورد و بانک مزبور از آن پس شعبه بانک دولتی روسیه شد.[31]

صدراعظمی امین‌السلطان در زمان سلطنت مظفرالدین شاه

در ذیقعده‌ی 1313، ناصرالدین شاه به دلایل متعدد در آستانه‌ی برگزاری پنجاهمین سال سلطنت خود به دست میرزا رضای کرمانی به قتل رسید.[32] بعد از ترور ناصرالدین شاه، امین‌السلطان با زیرکی خاصی جنازه‌ی وی را به تهران منتقل نمود و مقدمات جلوس به سلطنت مظفرالدین شاه را که سال‌ها در منصب ولیعهدی در تبریز اقامت داشت، فراهم ساخت. مظفرالدین شاه قبل از عزیمت به تهران طی تلگرافی حضوری از تبریز، امین‌السلطان را به حفظ مقام خود در دستگاه حکومت امیدوار ساخت و به وی دستور داد تا ورود وی به تهران، پای از کاخ گلستان بیرون ننهد. مظفرالدین شاه در اواخر سال 1313 هـ ق از تبریز عازم تهران گردید و به مجرد رسیدن به تهران مجددا امین‌السلطان را به صدراعظمی انتخاب نمود.[33]

امین‌السلطان از یک سو مشغول تحکیم پایه‌های قدرت شاه جدید شد و از سوی دیگر با توجه به خالی بودن خزانه‌ی مملکت درصدد تهیه وام برآمد. اولین حکمی که بعد از انتخاب شدن به صدارت شاه جدید توسط وی صادر گردید، دستور اعدام سه تن از اهالی کرمان بود که از اسلامبول محبوسا به تبریز آورده بودند. این سه تن به بهانه‌ی این‌که با میرزا رضای کرمانی همدست بوده‌اند، به دار آویخته شدند.[34] شاه جدید پس از تاج‌گذاری طی فرمانی محمدعلی میرزا فرزند خود را به سمت ولیعهدی منصوب و میرزا علی‌خان امین‌الدوله را که از رقبای امین‌السلطان بود به پیشکاری او تعیین و روانه آذربایجان نمود.[35]

صدارت امین‌السلطان در ابتدای سلطنت مظفرالدین شاه چندان به طول نینجامید. از آن‌جا که سو ظن انگلیسی‌ها به امین‌السلطان کماکان ادامه داشت و دولت روسیه نیز چندان حمایتی از وی ننمود، توفیقی نیز در کسب وام از بانک شاهنشاهی و یا سایر مؤسسات اعتباری خارجی به دست نیاورد و در داخل کشور هم هیچ‌کس حاضر به اعطای وام به وی نگردید، به علاوه از آن‌جا که رقبای داخلی او از قبیل عبدالحسین میرزا فرمانفرما و عبدالمجید میرزا عین‌الدوله که هر دو داماد مظفرالدین شاه بودند و همچنین علی‌خان امین‌الدوله که پیشکار محمدعلی میرزای ولیعهد بود، با او سر مخالفت داشتند و مظفرالدین شاه هم رضایت چندانی از او نداشت، زمینه لازم جهت برکناری وی از صدارت فراهم گردید. روی هم رفته شکست در سیاست داخلی و خارجی امین‌السلطان، موجب برکناری وی در جمادی‌الاول سال 1314 از طرف مظفرالدین شاه گردید[36] و علی‌خان امین‌الدوله، که به طرفداری از انگلیسی‌ها معروف بود، به صدارت انتخاب شد. بنابراین برخی از عوامل برکناری امین‌السلطان عبارتند از:

1. امین‌السلطان در بدو سلطنت مظفرالدین شاه مجبور بود تا سوء ظنی را که دولت انگلستان نسبت به او پیدا کرده بود، رفع و نظر مساعد آن دولت را بدون دادن امتیاز قابل توجهی که موجب رنجش روسیه شود جلب نماید.

2. روسیه را کاملا با خود مساعد و موافق سازد و با اتکای به آن دولت قدرت خود را حفظ نماید.

3. به وضع مالی اسف‌بار ایران سر و سامان دهد.

4. نظر مساعد شاه را بیش از پیش به خود جلب نماید.[37]

به صدارت رسیدن مجدد امین‌السلطان از طرف مظفرالدین شاه

امین‌السلطان بعد از برکناری به حالت تبعید به قم رفت. بستگان و منسوبان وی نیز از کار برکنار گردیدند و ده قزاق و یک افسر روسی به حفاظت از وی در قم پرداختند. اما مظفرالدین شاه بعد از یک سال و نیم مجددا امین‌السلطان را به صدر‌اعظمی منصوب نمود.[38]

امین‌السلطان بعد از انتخاب مجدد به صدراعظمی، دست به اقدامات متعددی زد. نخست به بهانه‌های مختلف مخالفان خود را از تهران دور نمود. دیگر این‌که چون از نیاز شاه به پول جهت رفتن به خارج آگاه بود، درصدد تهیه‌ی پول برآمد. ابتدا از انگلستان تقاضای وام نمود، اما چون انگلیسی‌ها گمرک جنوب را گرو می‌خواستند با آن موافقت ننمود. وی همچنین با مخالفت، سر مور تیمو دوراند، وزیرمختار انگلستان عوض و به جایش سر آرتور هادرنیک انتخاب شد.[39] امین‌السلطان برای دریافت وام متوجه کشورهای آلمان و فرانسه و بلژیک شد ولی سرانجام از دولت روسیه وامی به مبلغ 22 میلیون منات طلا با گرو گذاشتن گمرگک شمال دریافت نمود. که با بخشی از آن قرض بانک شاهنشاهی و سود عقب‌مانده آن را داد و با بخشی دیگر آن در سال 1317 (900ا م) عازم فرنگ شد.[40] و چون در فرانسه به شاه سو قصد شد و در این حادثه امین‌السلطان از خود جسارت نشان داده بود، بعد از بازگشت به ایران، از طرف شاه، لقب اتابک اعظم را گرفت.[41] سیاست نزدیکی شاه و صدراعظم به روسیه همچنان ادامه داشت تا این‌که بیماری شاه در سال 1318 هـ ق مجددا عود نمود که برای رفتن به خارج، با دریافت وام دیگری از روس‌ها در سال 1319 هـ ق صورت گرفت. در برابر این وام در سال 1318هـ ق (1910م) قراردادی بین دو کشور منعقد شد که به موجب آن تعرفه‌ی گمرکی جدیدی برای کالاهای وارداتی از روسیه در نظر گرفته شد و بر عکس بر تعرفه‌‌ گمرکی کالاهای انگلیسی افزوده گردید.[42] اتابک اعظم برای این‌که انگلیسی‌ها ناراحت نشوند و ترس از آنها، امتیازی به دارسی انگلیسی داد. به موجب آن امتیاز استخراج و بهره‌برداری از نفت در سراسر ایران به استثنای 5 ایالت آذربایجان،‌ گیلان، مازندران، استرآباد (گلستان فعلی) و خراسان به مدت 60 سال به دارسی واگذار گردید که به نام امتیاز دارسی معروف است و در 28 مه 1901 (1319هـ ق) مظفرالدین شاه آن را امضا نمود.[43] عنوان رسمی این امتیاز، امتیازنامچه نفت و موم طبیعی معدنی بود که شامل یک مقدمه و 18 فصل بود. در مقابل دارسی متعهد شد سالی 20 هزار لیره وجه نقد و معادل همین مبلغ سهام شرکت و شانزده درصد از منافع خالص سالیانه‌اش را به دولت ایران بپردازد.[44] بعد از انعقاد امتیازنامه‌ی دارسی، انگلیسی‌ها درصدد نزدیکی شاه و صدراعظم برآمده و نشان "بند جوراب" را که عالی‌ترین نشان انگلستان بود به شاه و نشان "حمام" را به اتابک اعظم دادند و قراردادی نیز بین دو کشور منعقد شد که به موجب آن انگلیسی‌ها نیز از تخفیفات گمرکی همانند روس‌ها برخوردار می‌شدند.

انعقاد این قرارداد، موجب اعتراض میلیون ایرانی و همچنین روس‌ها گردید. متعاقب انعقاد این قرارداد، امین‌السلطان وامی از روس‌ها به مبلغ ده میلیون منات طلا دریافت نمود و در عوض امتیاز خط آهن جلفا به قزوین، به بانک استقراضی روس داده شد و گمرک شمال هم به نفع روس‌ها تغییر نمود.[45]

به خاطر سیاست دو پهلوی اتابک اعظم، هر دو کشور روسیه و انگلیس درصدد برکناری او برآمدند. امین‌السلطان، برای این‌که با این اقدام مقابله نماید، تلاش نمود تا کلیه‌ی افرادی را که احتمال می‌رفت به جای وی انتخاب گردند از مرکز دور نماید حتی با پافشاری امین‌السلطان، شاه حکیم‌الملک را که از جمله افراد مقرب خود بود از مرکز دور نموده، به حکومت گیلان فرستاد که پس از مدت کوتاهی به وضع مشکوکی به قتل رسید و به شاه گزارش دادند که امین‌السلطان دستور داده تا او را مسموم نمایند. چون شاه از فوت حکیم‌الملک بسیار متأثر گردیده، نسبت به امین‌السلطان بدبین شده بود. به علاوه چون روس و انگلیس از امین‌السلطان رضایت نداشتند و افراد موثر و متنفذ هم از اقدامات او به جان آمده و از عکس‌العمل وی می‌ترسیدند، سرانجام شاه اتابک اعظم را در رجب 1321 از صدارت برکنار و عبدالمجید میرزای عین‌الدوله را انتخاب نمود.[46] گفته می‌شود که قبل از عزل وی از صدارت علمای مذهبی حکم ارتداد او را صادر کرده و عزل او را از شاه خواسته بودند.[47]

نخست‌وزیری (صدارت) امین‌السلطان در زمان محمدعلی شاه

اتابک اعظم پس از برکناری عازم چین و ژاپن شد. سپس به امریکا رفت و بعد از طریق مصر و مدیترانه به مکه رفت و در مناسک حج شرکت نمود. پس از آن از طریق سوریه و لبنان و تونس و مراکش به فرانسه رفت و آنگاه در سوئیس مقیم شد. اقامت وی در خارج از کشور نزدیک به 4 سال به طول انجامید و طی این مدت با ملکم‌خان رابطه نزدیکی برقرار ساخت و با توصیه‌ وی به عضویت لژ فراماسونری درآمد.[48]

از آنجا که با برقراری مشروطیت، حیطه اختیارات محمدعلی شاه محدود گردیده بود، و در اندیشه از بین بردن مقاومت طرفداران مشروطه و برچیدن بساط آنان بود، طی سه تلگراف از اتابک اعظم خواست به ایران مراجعت نماید.[49] به خاطر حرکت اتابک به ایران مخالفت‌هایی با این اقدام صورت گرفت.[50] هنگامی که کشتی حامل اتابک در 31 فروردین 1286 با حمایت روس‌ها در بندر انزلی پهلو گرفت مجاهدین گیلانی مانع حرکت وی به سمت تهران شدند. انجمن ملی انزلی طی تلگرامی به تهران کسب تکلیف نمود که مجلس اجازه حرکت او به تهران را صادر کرد.[51] یک هفته بعد از ورود اتابک به تهران، محمدعلی شاه بدون اعتنا به مجلس در 13 اردیبهشت 1286 (20 ربیع‌الاول 1325) وی را رسما به عنوان نخست‌وزیر ایران معرفی نمود. از آنجا که اتابک از سابقه‌ی سیاسی خوبی برخوردار نبود و شاه نیز اعتنایی به مجلس نمی‌نمود، ملیون و مردم ایران از بازگشت مجددا اتابک به ایران ناراضی بودند. اتابک از یک سو تلاش خود را برای آشتی بین مجلس و شاه گذاشت و از سوی دیگر درصدد ایجاد تفرقه بین نمایندگان مجلس شورای ملی و جلب اعتماد آنان نسبت به خود برآمد. هدف وی این بود که نمایندگان میانه‌رو مجلس را برای کسب وام از خارج با خود همراه سازد.[52]

اتابک در همان روز انتصابش به نخست‌وزیری، در مجلس حاضر شد و طی نطقی بر ضرورت جد و جهد در انجام امور کشور و پایبندی به اصول مشروطه تأکید به عمل آورد. اما از ارائه برنامه‌ی خاصی برای دولت خودداری نمود و سپس اعضای کابینه را به شرح زیر معرفی نمود:

1. اتابک امین‌السلطنه، نخست‌وزیر و وزیر داخله؛

2. کامران میرزای نایب‌السلطنه، وزیر جنگ؛

3. محمدعلی علاءالسلطنه، وزیر خارجه؛

4. ابوالقاسم‌خان ناصرالملک همدانی، وزیر مالیه؛

5. مهدی‌قلی‌خان مخبرالسلطنه، وزیر معارف و علوم؛

6. میرزا محمدخان وزیرهمایون، وزیر تجارت؛

7. نظام‌الدین مهندس‌الملک، وزیر فواید عامه؛

8. فرمانفرما، وزیر عدلیه.[53]

در ابتدا اتابک درصدد رفع گرفتاری‌ها برآمد، ابتدا با خواسته‌ی اهالی شیراز برای برکناری قوام‌الملک موافقت نمود، سپس جهت دفع فتنه‌ی سالارالدوله برادر محمدعلی شاه، نیرویی تهیه دید و سپاهیان وی را در اطراف نهاوند شکست داد و اقداماتی بر ضد اسماعیل آقا سمکو (سمیتقو) و کردهای شورشی اتخاذ کرد. اما هنوز از این گرفتاری‌ها رهایی نیافته بود که درگیری بین طرفداران مشروطه و مشروعه که در برخی از شهرها به شدت ادامه داشت مشکل دیگری برای دولت او به وجود آورد به گونه‌ای که سعدالسلطنه حاکم زنجان که پسر دایی اتابک بود به دست طرفداران حاج ملاقربان‌علی مجتهد با نفوذ این شهر ترور گردید.[54]

علاوه بر مشکلات، محمدعلی شاه هم بدون مشورت با اتابک، برخی مشاغل حساس را برای اجرای نقشه‌های خود در اختیار افراد موردنظر خویش قرار می‌داد.[55] اتفاق دیگر عزل کامران‌میرزا عمو و پدرزن محمدعلی شاه توسط مجلس از پست وزارت جنگ با رضایت اتابک بود. چون کامران‌میرزا حاضر شدن در مجلس را برای خود کسر شأن می‌دانست. برکناری کامران‌میرزا بر شدت خصومت محمدعلی شاه با مجلس افزود و سوء نیت وی را نسبت به عملکرد اتابک برانگیخت.[56] اما دلخوری شاه از موضع اتابک در قبال قیام مردم شهر تبریز به خاطر مانع شدن آنها از انتقال سلاح‌های محمدعلی شاه از تبریز به تهران بود، که اتابک از خواسته‌ اهالی تبریز جانب‌داری می‌کرد. همچنین اتابک از حمایت شاه نسبت به مشروعه‌خواهان موافق نبود.[57]

از آنجا که وزیر جنگ کابینه‌ی اتابک به دلیل رأی عدم اعتماد نمایندگان مجلس از کار برکنار شد و وزیر عدلیه هم از ابتدای شروع به کار دولت او معرفی نشده بود، اتابک درصدد تکمیل کابینه خود برآمد. به همین منظور در تاریخ 8 شهریور 1286 (21 رجب 1326) جهت معرفی علاء‌الملک به عنوان وزیر عدلیه و میرزا حسن‌خان مستوفی‌الممالک وزیر جنگ عازم مجلس شد. او طی سخنانی مفصل، بر ضرورت اجرای قانون و تکمیل نمودن قانون اساسی تأکید نمود و دست خط محمدعلی شاه مبنی بر حمایت از اجرای قوانین را که خطاب به خود او صادر شده بود به اطلاع نمایندگان رساند. اما نمایندگان از مشکلات موجود در کشور به‌ویژه ناامنی حاکم بر شهرها اظهار گلایه نمودند و اتابک ضمن پاسخ‌گویی، علت آن را نبودن قانون ذکر می‌کند و می‌گوید: «پس از نوشته شدن قوانین و تصویب آن به وسیله مجلس، همه‌ی مشکلات از میان خواهد رفت».[58] پس از خاتمه‌ی جلسه‌ی مجلس، اتابک به اتفاق سید عبدالله بهبانی که از دیرباز با یکدیگر دوست بودند، مدتی در داخل مجلس توقف نمودند و سپس قصد خروج از مجلس را نمودند که در این هنگام گدایی به بهانه دریافت پول از بهبانی میان اتابک و بهبهانی فاصله انداخت. ناگهان جوانی به نام عباس آقا صراف تبریزی خود را به اتابک رساند و با ششلولی که در دست داشت سه گلوله به سوی او شلیک کرد. هر سه گلوله به بدن اتابک خورد و پس از کوتاه زمانی درگذشت، عباس‌آقا صراف تبریزی در همان روز به قتل رسید.[59]

جنازه‌ی اتابک برای خاک‌سپاری به قم منتقل شد اما به علت ترس از واکنش مردم، از برگزاری مجلس ترحیم علنی خودداری گردید. اما جنازه‌ی عباس‌آقا صراف، ابتدا به دستور جلال‌السلطنه در محل نامعلومی دفن گردیده بود. پس از اعتراضات مردمی از آن محل خارج و با تشریفات خاصی در گورستان عمومی تهران دفن شد. در مراسم شب هفت وی جمعیت فراوانی شرکت نمودند و بهاءالواعظین و ملک‌المتکلمین ضمن ایراد سخنان پرشوری از اقدامات قاتل دفاع کردند و در این روز لقب منجی ایران به عباس‌آقا داده شد.[60] روزنامه‌ی روح‌القدس گلوله‌ی‌ عباس‌آقا را به ضربت حضرت علی(ع) در روز جنگ خندق تشبیه کرد.[61]

نظرات مختلفی درباره‌ی علت ترور اتابک گفته شده است. عده‌ای محمدعلی شاه و عده‌ای دیگر حیدرعمو اوغلو را ذکر کرده‌اند. عده‌ای دشمنی او با مشروطه را علت ترور او ذکر کرده‌اند. و عده‌ای ترور او را توافق بین روسیه و انگلستان می‌دانند.[62]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

مهاجرت کبری

No image

مهاجرت صغری

No image

جیمز دیویس

No image

استعمار نو

Powered by TayaCMS