دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

امینی، علی

No image
امینی، علی

كلمات كليدي : محمدرضا شاه، كندي، كنسرسيوم نفت، اصلاحات ارضي، جبهه ملي، دولت ائتلاف ملي، امام خميني، جبهه¬ي نجات، علوم سياسي

نویسنده : محمد علی زندی

علی امینی فرزند میرزا محسن‌خان (معین‌الملک و امین‌الدوله) و نوه‌ی میرزا علی‌خان امین‌الدوله (صدراعظم مظفرالدین شاه) و نتیجه میرزامحمدخان مجدالملک سینکی (وزیر و منشی ناصرالدین شاه)، در 22 شهریور 1284 هـ. ش در تهران متولد شد.[1] مادرش فخرالدوله دختر مظفرالدین شاه و نوه‌ی عباس میرزا بود.[2] علی امینی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه‌ی رشدیه و دوران متوسطه را در دارالفنون به پایان رسانید. پس از اخذ دیپلم برای ادامه‌ی تحصیل ابتدا به عراق رفت و چندی در نجف به تحصیل معارف اسلامی پرداخت.[3] سپس جهت ادامه تحصیلات جدید، عازم فرانسه شد (سال 1305) و در پاریس حقوق و اقتصاد خواند و در رشته اقتصاد موفق به اخذ درجه‌ی دکتری از دانشگاه پاریس شد (1310) و به ایران بازگشت. در سال 1312 با بتول وثوق، دختر حسن وثوق (وثوق‌الدوله) ریس‌الوزرای دوره‌ی قاجار و عاقد قرارداد 1919، و برادر احمد قوام ازداواج کرد. [4]

مناصب علی امینی قبل از نخست‌وزیری

علی امینی دو ماه بعد از آمدن به ایران، با دعوت علی‌اکبر داور، وزیر دادگستری وقت، با سمت قضاوت در دادگستری مشغول به کار شد و مشاغل دیگری همچون عضو علی‌البدل محکمه‌ی بدایت، خدمت در اداره‌ی کل تهیه‌ی قوانین، معاونت اداره‌ی کل انحصار تریاک، را تجربه کرد. در سال 1315، علی‌اکبر داور وزیر دارایی وقت او را ابتدا به معاونت و سپس به ریاست اداره‌ی کل گمرک منصوب نمود. چندی در آن سمت بود تا مدیر کل وزارت دارایی شد (در مهر ماه 1318) و در سال 1320 به معاونت دوم وزارت دارایی منصوب گردید.[5]

در سال 1321 که قوام‌السلطنه به نخست‌وزیری رسید، امینی (داماد برادرش) که 37 سال سن داشت را به معاونت خویش برگزید و امینی به همراه او حزب دموکرات ایران را پی‌ریزی کرد. در همان سال قوام، به جای اللهیار صالح، وی را در رأس هیئت اقتصادی ایران به امریکا فرستاد. اولین تماس مستقیم امینی با امریکایی‌ها که زمینه‌ی ترقیات بعدی وی را فراهم ساخت، در همین سفر برقرار گردید. امینی در همان زمان مورد توجه‌ی خاص دیپلماسی امریکا قرار داشت و در کنار چهره‌هایی چون دکتر حسن ارنسجانی به عنوان یک مهره‌ی وابسته به سفارت امریکا شهرت یافت.[6]

در سال 1324 که قوام‌السلطنه مجددا به ریاست وزرایی منصوب گردید، برای سر و سامان دادن به وضع اقتصادی کشور، مبادرت به تشکیل شورای عالی اقتصاد نمود، دکتر امینی دبیرکل شورای عالی اقتصاد شد. در سال 1325، امینی به ریاست هیئت مدیره‌ی بانک صنعت و معدن ایران که از اهم مشاغل اقتصادی آن روز بود، گمارده شد.[7]

امینی دوره‌ی چهاردهم مجلس شورای ملی داوطلب نمایندگی مجلس شد اما چون دولت وقت نظر مساعد نداشت، نامش از صندوق بیرون نیامد اما در دوره‌ی پانزدهم که حزب دموکرات قوام‌السلطنه کارگردان و عامل اصلی بود، به عنوان وکیل پایه‌ی اول تهران به مجلس شورای ملی راه یافت. دکتر امینی در فروردین 1329 برای اولین بار در کابینه‌ی منصور به سمت وزیر اقتصاد ملی معرفی شد ولی بعد از مدتی به علت اختلاف سلیقه با منصور استعفا داد. در کابینه‌ی رزم‌آرا و حسین علا شرکت نداشت ولی در سال 1330 در کابینه‌ی اول دکتر مصدق مجددا به وزارت اقتصاد ملی انتخاب شد اما همانند کابینه‌ی منصور، به علت اختلاف سلیقه با دکتر مصدق دوران وزارت او هشت ماه بیشتر طول نکشید.[8]

بعد از کودتای 28 مرداد 1332، و روی کارآمدن کابینه‌ی سپهبد زاهدی، امینی به سمت وزیر دارایی منصوب شد و کار اصلی او حل کردن مسأله‌ی نفت بود. و به عنوان رئیس هیئت نمایندگی ایران برای حل مسأله‌ی نفت انتخاب شد.[9] و مذاکرات مربوط به نفت و انعقاد قرارداد نفتی به وسیله او انجام و اتمام پذیرفت. دکتر امینی این کار را آن طور که دلخواه امریکایی‌ها بود به ثمر رساند و کنسرسیوم جدید نفت ایران با اختصاص چهل درصد سهام به کمپانی‌های امریکایی تشکیل گردید. بعد از حدود هشت ماه مذاکراتی طولانی و پیچیده قراردادی بین دولت ایران و کنسرسیوم بین‌المللی نفت تنظیم گردید و در 9 شهریور 1333 در تهران به امضای دکتر امینی وزیر دارایی و هوارد پیچ، معاون ریاست هیأت مدیره‌ی شرکت استاندارد نیوجرسی و نماینده‌ی کنسرسیوم رسید. مدت قرارداد چهل سال، یک دوره‌ی 25 ساله با حق تمدید در سه دوره‌ی پنج ساله بود.[10]

قرارداد کنسرسیوم علی‌رغم مخالفت‌های نیروهای ملی و مذهبی به رهبری آیت‌الله کاشانی، در 29 مهر 1333 به تصویب مجلس شورای ملی و در 6 آبان 1333 به تصویب مجلس سنای ایران رسید. امینی در تمامی مدت نخست‌وزیری زاهدی، وزیر دارایی بود. از مهم‌ترین کارهای امینی در این کابینه مذاکره با لویی هندرسن سفیر امریکا در ایران در مورد کمک مالی به ایران و تأمین بودجه‌ی برنامه‌ی اصل 4 ترومن بود.[11]

در کابینه‌ی حسین علا که بلافاصله پس از عزل زاهدی تشکیل شد، امینی همچنان به وزارت دارایی منصوب شد. بعد عهده‌دار وزارت دادگستری گردید و تا سال 1335 که به سفارت کبری ایران در امریکا منصوب شد در آن سمت مستقر بود. قریب دو سالی که در امریکا امینی سمت سفارت داشت، موجباتی برای تحکیم موقعیت سیاسی خود فراهم نمود. امینی با جان کندی و حزب دموکرات امریکا مناسبات حسنه‌ای پیدا کرد و گویا مفاسد حکومت دیکتاتوری ایران را که توسط شاه پایه‌گذاری شده بود به اطلاع مقامات امریکا رسانده بود و داوطلب شده بود که پس از رسیدن به مقام نخست‌وزیری، دموکراسی واقعی را در ایران جایگزین حکومت استبدادی نماید و شاه را به مقام تشریفاتی و بدون مسئولیت تبدیل کند.[12]

در انتخابات دوره‌ی بیستم مجلس شورای ملی که در زمان دولت دکتر اقبال انجام شد، شاه در اجرای نظر امریکاییان، که می‌خواستند یک ظاهر دموکراتیک به حکومت ایران بدهند، به تشکیل دو حزب میلیون (به رهبری اقبال) و مردم (به رهبری علم) مبادرت نمود و قرار بود که این دو حزب در انتخابات در مقابل هم قرار بگیرند ولی با فضای به ظاهر آزادانه‌ای که در آستانه‌ی انتخابات به وجود آمده بود یک گروه مستقل به رهبری سید جعفر بهبهانی و دکتر امینی و بقایای جبهه‌ی ملی که تجدید حیات کرده بودند وارد میدان شدند. دولت اقبال با مداخلات علنی در کار انتخابات با تهدید، فشار، جعل و تقلب مسیر انتخابات را تغییر داد. که به مخالفت‌های مردم، و گروه‌های دیگر انجامید. انتخابات به صورت مبارزه بین اقبال و دکتر امینی درآمد و امینی، منوچهر اقبال را متهم کرد که با سهل‌انگاری در اداره‌ی امور مملکت نسبت به تمایلات و خواسته‌های شاه خیانت کرده است.[13]

نخست‌وزیری دکتر امینی

با پیروزی دموکرات‌ها در انتخابات ریاست‌جمهوری امریکا و روی کار آمدن جان کندی در آبان‌ماه 1339، کندی که روابط خوبی با امینی داشت و برای اجرای دکترینش، به محمدرضا شاه فشار آورد که هرچه سریع‌تر دکتر علی امینی را با اختیارات کامل به نخست‌وزیری منصوب کند. شدت فشار امریکا به شاه به حدی بود که ظاهرا در مسافرت زمستانی سال 1339 او به سویس، به وی اعلام شد اگر با خواسته‌های جدید دولت امریکا موافقت نکند، با سقوط سلطنت و ریاست‌جمهوری امینی مواجه خواهد شد. شاه در برابر فشارهای دولت کندی تسلیم شد و سرانجام با نخست‌وزیری امینی موافقت کرد. و امینی در 16 اردیبهشت 1340 به قدرت رسید. و در همان روز کابینه‌ی خود را تشکیل داد.[14]

کابینه‌ی دکتر امینی

دکتر امینی کابینه خود را در 16 اردیبهشت تشکیل داد و چون فرمان انحلال مجلس را در 19 اردیبهشت از شاه گرفته بود، مجلسی نبود که او کابینه‌ را به آن معرفی کند. کابینه در طول 5/1 سال فعالیت دولت، چندبار تغییر پیدا کرد. کابینه امینی عبارت بودند از:

1. وزیر دادگستری، نورالدین الموتی؛

2. وزیرخارجه، حسین قدسی نخعی، عباس آرام؛

3. وزیر کشور، سپهبد صادق امیرعزیزی؛

4. وزیر جنگ، سپهبد علی‌اصغر نقدی؛

5. وزیر دارایی و سرپرست وزارت گمرکات و انحصارات، عبدالحسین بهنیا (کفیل)، محمدعلی هنجی؛

6. وزیر پست و تلگراف و تلفن، مهندس هوشنگ سمیعی؛

7. وزیر کار، عطاءالله خسروانی؛

8. وزیر صنایع و معادن، مهندس غلام‌علی فریور، مهندس تقی سرلک؛

9. وزیر راه، مهندس جمال گنجی؛

10.وزیر بهداری، دکتر غلام‌حسین طبا (قبول نکرد) دکتر ابراهیم حبیبی؛

11.وزیر کشاورزی، دکتر حسن ارنسجانی؛

12. وزیر بازرگانی، جهانگیر آموزگار؛

13. وزیر فرهنگ، محمد درخشش؛

14. وزیر مشاور و سرپرست امور اقتصادی، دکتر علی‌اصغر پورهمایون؛

15. وزرای مشاور، دکتر محسن نصر، هادی اشتری، ناصر ذوالفقاری؛

16. معاون (رئیس ساواک)، سپهبد تیمور بختیار، سرلشکر حسن پاکروان؛

17. معاون (انتشارات و تبلیغات) نصرت‌الله معینیان؛

18. معاون (امور مذهبی) شریف‌العلمای خراسانی؛

19. معاون، مسعود فروغی، علی وثوق، احمد نامدار.[15]

برنامه‌ی دولت

روز پنجشنبه 21 اردیبهشت 1340، دکتر امینی طی یک نطق رادیویی اصول برنامه‌ی دولت خود را به تفصیل شرح داد و برای موفقیت آن از ملت ایران کمک طلبید، زیرا به گفته‌ وی پیروزی بر همه‌ی این مشکلات و مسایل احتیاج به اتفاق و اتحاد همه‌ جانبه‌ی ملت دارد. رئوس برنامه‌ی مزبور که از سوی دفتر نخست‌وزیر انتشار یافت عبارت بودند از:

سیاست داخلی:

1. انجام اقداماتی به منظور پایین آوردن قیمت‌ها و سعی در تقلیل هزینه زندگی.

2. تقویت قوه‌ی قضائیه و تعقیب استفاده‌کنندگان از اموال عمومی به اشدّ وجوه.

3. اقدام به اصلاحات ارضی و تهدید مالیکت‌های بزرگ و تقسیم اراضی دولتی میان کشاورزان، توام با تأسیس و توسعه‌ی شرکت‌های تعاونی روستایی و تأمین اعتبارات و تأدیه‌ی وام‌های ضروری به کشاورزان.

4. ایجاد و توسعه‌ی صنایعی که مستقیما با کشاورزان بستگی دارد و حمایت از صنایع ملی.

5. تأمین حداقل معیشت کارمندان، مخصوصا فرهنگیان که مسولیت تربیت نسل آینده‌ را برعهده دارند.

6. تحکیم مبانی ایمانی و تربیتی از دبستان تا دانشگاه و بالا بردن سطح معلومات در مدارس و تفهیم تعلیمات اجباری و توسعه‌ی آموزشگاه‌های حرفه‌ای.

7. ایجاد نظم و تثبیت سازمان وزارت دارایی و نظارت در خرج به منظور تقلیل و به کار بردن وجوه عمومی در مصارف مقرره با اطمینان از نتیجه‌ی آن. اصلاح وضع وصول از طریق ساده کردن مقررات و تقلیل اصطکاک بین مؤدیان و مأموران و سعی در وصول مالیات واقعی.

8. حفظ موازنه‌ی ارزی و تعدیل وادرات و توسعه و تشویق صادرات، تمرکز و هماهنگی دستگاه‌های اقتصادی.

9. تأمین بهداشت عمومی و نظارت دقیق در حسن جریان امور بیمارستان‌ها.

10. رعایت صرفه‌جویی کامل در مخارج موسسات و ادارات و شرکت‌های دولتی.

11. جلوگیری از تمرکز امور در مرکز با استفاده از قانون اختیارات استانداران و تشکیل انجمن‌های شهر و انجمن‌های دهات.

12. تصفیه‌ی ادارات دولتی از عناصر ناصالح.

سیاست خارجی:

پیروی از منشور ملل متحد و پشتیبانی از اقداماتی که برای تحکیم اصول مزبور و تأمین صلح به کار می‌رود، و با توجه به این اصل، دولت کلیه‌ی تعهدات و قراردادهای بین‌المللی خود را محترم دانسته و در تحکیم و تشیید و بسط مناسبات دوستانه با کشورها، به خصوص ممالک همسایه، بر اساس اصول احترام متقابل و حسن همجواری و حسن تفاهم که همواره اساس سیاست خارجی ایران بوده است، مجاهدت نموده و برای انجام این منظور ار هر فرصتی که پیش آید استفاده خواهد شد.[16]

اقدامات و اتفاقات دوران نخست‌وزیری دکتر امینی

اولین قدم دکتر امینی انحلال مجلسین بود. امینی برای این‌که آزادانه و بدون هیچ مشکلی کارهای اصلاحی خود را انجام دهد از شاه درخواست کرد که مجلسین را منحل کند. شاه نیز طی فرمانی در 19 اردیبهشت 1340 فرمان انحلال مجلسین را صادر کرد. در این فرمان آمده بود: «...در این موقع که دولت مقتدر و اصلاح‌طلبی را برای نجات مملکت از مشکلات موجود مأمور نموده‌ایم، عقیده داریم که هیچ‌گونه مانعی نباید سدّ راه اقدامات اساسی دولت گردد... انحلال مجلسین را اعلام و مقرر می‌داریم...».[17]

امینی به موازات انحلال مجلس اعلام کرد، تا مادامی که مجلس وجود ندارد، هر لایحه‌ای که هیأت دولت تصویب نماید قانون است. و به این ترتیب قوه‌ی مقننه هم در اختیار دولت درآمد.[18]

یکی دیگر از اقدامات دولت، تشکیل اجتماعات بود. شب سه‌شنبه 19 اردیبهشت هیئت دولت طی نخستین اعلامیه خود، تشکیل اجتماعات برای بیان خواسته‌های افراد را منحصرا در میدان جلالیه (پارک لاله کنونی) مجاز دانسته و اجازه داد دستجاتی که مایل به تظاهرات باشند با رعایت قوانین و مقررات مربوط و با توجه به نوبت در میدان مذکور اقدام به اجتماع نمایند، به غیر از این مطلقا ممنوع و مجازات دارد.[19] در 28 اردیبهشت جبهه‌ی ملی با اجازه از دکتر امینی در میدان جلالیه میتینگی برگزار کرد. امینی امیدوار بود که با چنین همراهی‌هایی، نظر رهبران جبهه‌ی ملی را نسبت به دولت خود تحصیل کند و همکاری آنان را جلب نماید، ولی نتیجه‌ی عکس داد. نصیری بعد از تماس با شاه که در نروژ بود، بدون خبر دادن به امینی به نیروهای نظامی دستور داد، اجتماع را متفرق کنند. پلیس نیز یورش آورد. و به همین دلیل جبهه‌ی ملی نیز به صف دشمنان دولت امینی پیوست.[20]

دکتر امینی در روز 23 اردیبهشت برای این‌که نشان دهد، وعدهای اصلاحی‌اش جدی‌ است، چهار تن از امرای ارتش را به دلیل سوء استفاده از اموال عمومی و خزانه‌ی دولت بازداشت نمود که عبارت بودند از: سپهبد مهدی‌قلی علوی مقدم وزیر سابق کشور و رئیس اسبق شهربانی، سپهبد علی کیا رئیس سابق اداره‌ی دوم، سرلشکر علی‌اکبر ضرغام وزیر سابق دارایی و گمرکات و انحصارات، سرتیپ فرج‌الله نویسی، رئیس سابق شیلات شمال.[21]

روزهای بعد که امینی دید شاه با تمام ضعف و عقب‌نشینیش، از کارشکنی در کار دولت ابائی ندارد، دستور بازداشت عده‌ای دیگر و محاکمه‌ی آنها را داد. به غیر از چهار نفر فوق ابوالحسن ابتهاج ریس سازمان برنامه، احسان دولو ملکه‌ی خاویار ایران، سپهبد حسین آزموده و... مورد محاکمه قرار گرفتند. اقبال نیز که مورد اتهام بود فرار کرد. اما نفوذ دربار در واحدهای دولتی کار خود را کرد و زودتر از آن‌که تصور می‌رفت، نمایشی بودن این اقدامات را ظاهر ساخت.[22]

اصلاحات ارضی یکی دیگر از اقدامات اصلی امینی بود که در اصل امریکایی‌ها برای اجرای آن از امینی حمایت کرده بودند. قانون اصلاحات ارضی که اقبال به مجلس برده بود و به دلیل جو مجلس موفق نشده بود، آن ‌طوری که تأمین کننده‌ی نظر امریکا باشد به تصویب برساند. امینی در غیاب مجلس در بیستم دی‌ماه 1340 قانون اصلاحات ارضی را به تصویب هیأت دولت رساند.[23] که به موجب آن، مالکیت بیش از یک روستا را جایز نمی‌شمرد، به همین دلیل مالکان که بیش از یک روستا در اختیار داشتند باید مازاد را به دولت می‌فروختند (ماده‌ی اول) قسمت زمین با توجه به مالیات‌هایی که قبلا توسط مالک پرداخته شده بود، تعیین می‌گردید (ماده‌ی دوم) زمین به شخص (کشاورزی) تعلق می‌گرفت که بر روی آن کار می‌کرد (ماده‌ی سوم) برای دریافت زمین، دهقانان باید به عضویت تعاونی روستایی درآیند.[24]

اصلاحات ارضی که توسط حسن ارسنجانی (وزیر کشاورزی) به شدت دنبال می‌شد، نخست از روستاهای مراغه، شمال غربی آذرباییجان شروع شد.[25] در بیستم بهمن 1340، چستر پاولز (مشاور کندی در امور آسیا و افریقا) برای حمایت از این قانون به ایران آمد. توجه‌ی امریکا به ایران تا آنجا بود که با دخالت کاخ سفید، کنسرسیوم نفت، تولید نفت ایران را برای تأمین مخارج اصلاحات ارضی، افزایش داد. همچنین کندی با محدود کردن فروش اسلحه به ایران می‌کوشید تا هزینه‌هایی را که امینی برای اصلاحات نوع امریکایی‌ لازم داشت تأمین کند. اما دولت برای پیشبرد اقدامات خود نیاز به وام‌ها و اعتبارات بیشتری داشت. امینی به اروپا سفر کرد اما تنها در آلمان توانست، آن هم وامی که قبلا در دوران شریف‌امامی تصویب شده بود، دریافت کند.[26]

از دیگر اقدامات و وقایع دوران نخست‌وزیری عبارت بودند از:

1. سفرهای متعدد امینی به قم و دیدار با مراجع بزرگ همچون آیت‌الله شریعت‌مداری و امام خمینی و انتخاب یک معاون نخست‌وزیر در امور مذهبی.

2. تظاهرات دانشجویان دانشگاه تهران در اول بهمن 1340 و یورش ناگهانی کماندوهای گارد و افسران و سربازان مسلح ضد شورش با تحریک شاه و تیمور بختیار، که باعث یک کشته و چهارصد مجروح شد.

3. درخواست برکناری تیمور بختیار توسط امینی از شاه و فرار تیمور بختیار.

4. پایان اعتصاب معلمین و افزایش حقوق آموزگاران و دبیران طبق تصویب‌نامه‌ی هیئت دولت به دو برابر.

5. شروع مذاکرات بین ایران و شوروی برای رفع اختلافات بین دو دولت.

6. آغاز کار بنیاد پهلوی با سرمایه 10 میلیارد ریال به ریاست علم.

7. اعطای اسناد مالکیت بیست دهکده از املاک پهلوی در بابلسر به نمایندگان 2300 خانواده روستایی از طرف شاه و همچنین اعطای اسناد مالکیت ارضی پیله سوار، دشت مغان و اراضی خالصه و جلفا به کشاورزان.

8. وقف املاک و سرمایه‌ی بنیاد پهلوی از طرف شاه برای انجام خدمات فرهنگی، بهداشتی، مذهبی و اجتماعی.

9. گشایش کنفرانس نفت اوپک.

10. فوت آیت‌الله کاشانی و اعلام 5 روز عزای عمومی از طرف امینی.

11. طرح اصلاحات تحدید مالکیت مشتمل بر 38 ماده به تصویب هیئت وزرا و امضای شاه.[27]

استعفای امینی از نخست‌وزیر

شاه که تحت فشار امریکایی‌ها به نخست‌وزیری امینی تن داده بود، از همان ابتدا سعی می‌کرد با کارشکنی در کار دولت، زمینه‌ی برکناری امینی را فراهم کند. در زمانی که دولت و دربار در اوج اختلافات خود بودند، پاولز برای حل اختلاف به تهران آمد و اقدامات دولت امینی را تأیید کرد. اما شاه توانست موافقت پاولز را در مورد سفر خود به واشنگتن و ملاقات با کندی را به دست آورد. ناموفق بودن دولت امینی در جلب کمک‌های خارجی، برگزاری انتخابات،‌ و راضی نگه‌داشتن گروه‌های سیاسی و مردم، به شاه امکان داد تا طرح برکناری او را بررسی کند. شاه در مذاکره خصوصی و سه ساعته که سلطنت خود را در گرو موفق شدن در آن می‌دید، خود را با تمام پیشنهادات کندی موافق و همراه نشان داد. رئوس نظریات کندی، بعدها تبدیل به اصول شش‌گانه‌ی انقلاب سفید شد. کندی که انتظار داشت به دنبال شروع اصلاحات ارضی، سلسله اصلاحات دیگری نیز در جهت تبدیل ایران به یک رژیم سرمایه‌داری و در حال پیشرفت صورت پذیرد، با آشکار شدن شکست‌های سیاسی و اقتصادی امینی، و با توجه به اعلام آمادگی شاه برای انجام تمام طرح‌های امریکا، تغییر موضع داد و حاضر شد که دو سال به محمدرضا شاه فرصت دهد تا با دگرگونی عمیق اجتماعی تمایل واقعی خود را به اصلاحات (نوع امریکایی) نشان دهد. شاه در بازگشت از امریکا، فرماندهی توطئه‌هایی را که می‌بایست برای ساقط کردن امینی صورت پذیرد را به عهده گرفت. نخستین اقدام او، باز کردن باب گفتگوها با گروه‌های سیاسی مخالف، از همان جایی که امینی ناموفق رهایش کرده بود. همچنین شاه در پیغام‌هایی برای گروه‌های مخالف، یادآور می‌شد که علاقه‌مند به برگزاری انتخابات مجلس است بعد از تعطیلات نوروز 1340 کندی معاونش، لیندون جانسون را برای حل اختلاف امینی و شاه به تهران فرستاد. جانسون به نفع شاه رأی داد. با رفتن او، امینی استعفا داد تا میزان حمایت امریکا از خود را محک بزند. که استعفایش پذیرفته شد و در 26 تیر 1341، دوران نخست‌وزیری 14 ماهه‌اش به اتمام رسید و علم به نخست‌وزیری انتخاب شد.[28]

دکتر امینی بعد از نخست‌وزیری

امینی حدود سه هفته پس از استعفا از نخست‌وزیری،‌ به اتفاق همسرش عازم ژنو شدند، اما دوباره در اواسط بهمن 1341 و کمی بعد از رفراندوم شاه و ملت به ایران برگشت[29] که مورد بغض رژیم و با برخورد سرد شاه روبرو شد. به ویژه پس از قتل کندی و روی کارآمدن جانسون و سپس نیکسون به شدت کنترل می‌شد و حتی ممنوع‌الخروج شد. شاه در هر نطقی و سخنرانی تا سال‌ها گرفتاری‌های اقتصادی کشور را مولود اشتباهات او می‌شمرد و در هیچ مراسمی از او دعوت نمی‌کرد و چندین بار به دادگستری فراخوانده شد. امینی طی اعلامیه‌ای به نحوه‌ی برگزاری انتخابات دوره‌ی بیست و یکم مجلس شورای ملی، دولت اسدالله علم را مورد انتقاد قرار داد که از این به بعد او تحت نظر ساواک قرار گرفت که تا سال 1356 دکتر امینی از صحنه‌ی سیاسی خارج شد.[30]

پس از اوج‌گیری حرکت‌های انقلابی- اسلامی برای درهم شکستن نظام شاهنشاهی، بار دیگر دموکرات‌ها در امریکا به صحنه آمدند و زمینه برای فعالیت امینی فراهم شد. از طرف دیگر در سال 1357 با گسترده شدن اعتصاب‌ها، تظاهرات و ضعف دولت‌های پی‌درپی در مهار انقلاب، شاه تصمیم گرفت با تشکیل یک دولت ائتلاف ملی کمی از فشارها بکاهد. امینی پس از اعلام حکومت نظامی و کشتار 17 شهریور، در مصاحبه‌ای با بی بی سی گفت: «اکنون برای حل بحران باید شخصیت مستقلی درصدد برآید تا میان خواسته‌های شاهنشاه و درخواست‌های رهبران مذهبی و مخالفین سیاسی وجه مشترکی پیدا کند. من حاضرم این مسئولیت را بر عهده بگیرم». از طرفی نیز امینی خود را به شاه نزدیک کرد و در رأس گروه مشاورین شاه قرار گرفت.[31]

شاه که از هم صدایی امریکایی‌ها به ویژه حزب دموکرات با امینی دلنگران بود و در عین حال از دیرباز اعتقاد داشت که امینی به علت انتصاب به دودمان قاجار سعی در برکندن رژیم پهلوی دارد، می‌کوشید از نفوذ و اعتبار او و مشورت‌هایش بهره‌برداری کند. و در حالی‌‌که به وی بدبین بود و میلی به سپردن دولت به او نداشت، پیشنهاد نخست‌وزیری و تشکیل دولت ائتلافی به وی نمود.[32] شاه امیدوار بود که با روی کار آمدن امینی بتواند برخی از چهره‌های مطرح مخالف، به خصوص طرفدار مصدق را برای تشکیل دولت ائتلافی جلب نماید.[33]

امینی که خواستار نخست‌وزیری بود تا رژیم را حفظ، و بحران را خاتمه دهد و مردم را راضی کند، راه حل این موضوع را در ملاقات و مذاکره با امام خمینی دانست، و خواست که قبل از پذیرش تشکیل دولت با امام ملاقات نماید. اما امام صریحا اعلام کردند که هیچ شرطی قابل مذاکره نیست و هیچ مهلتی در صورتی که نتیجه‌ی آن تأمین ادامه‌ی وضع موجود باشد، قابل قبول نیست.[34] امام همچنین فرمودند، تماس امینی با رژیم یک خیانت بزرگ است.[35]

امینی برای حل بحران، با کمک برخی از اعضای جبهه‌ی ملی به فعالیت پرداخت. او در مذاکره با شاه طرحی را پیشنهاد کرد که در آن زمان به راه حل اتوکریتیک دکتر امینی شهرت یافت.[36]

این طرح به طور خلاصه مبین این بود که حکومت به طور علنی و رسمی، روش گذشته را مورد انتقاد قرار دهد و به اشتباهات قبلی خود اعتراف نماید و تعهد نماید که در آینده به قانون اساسی وفادار باشد. به طور کلی خواسته‌های امینی از شاه عبارت بودند از: کاهش اختیارات وی از جمله انتقال کلیه اختیارات فرماندهی قوا از شاه به دولت، اجرای قانون اساسی و انجام برخی از برنامه‌های اصلاحی سیاسی و اجتماعی.[37] آن‌چه که موجب عدم تشکیل دولت ائتلافی امینی گردید، عدم موافقت شاه با از دست دادن فرماندهی کل قوای مسلح کشور بود. در واقع شاه، ارتش را ضامن قدرت و اعتبار سلطنت می‌دانست و اصرار می‌ورزید که نیروهای مسلح تحت فرمانش باشند و عنوان می‌کرد که اگر من فرمانده کل قوا نباشم، در کشور نمی‌مانم.[38] شاه هنوز ارتش را تنها تکیه‌گاه خود می‌دانست و معتقد بود در صورت از دست دادن نظارت و فرماندهی خود بر ارتش، امریکایی‌ها به سقوط او، آسان تن خواهند داد.[39]

ده روز پس از روی کارآمدن ازهاری، با افزایش دامنه نارضایتی‌ها، شاه یک بار دیگر، یک روز پیش از تاسوعا (19 آذر) بار دیگر از دکتر امینی درخواست تشکیل دولت ائتلافی کرد.[40] اما این بار امینی، که با مخالفان در تماس بود و می‌دانست فضای سیاسی آن‌چنان سریع به زیان شاه در حال دگرگونی است، شرایط دیگری را پیش کشید، که سفر شاه به خارج از مملکت و تشکیل شورای سلطنت، اساس آن بود.[41]

شاه زیر فشار حوادث و برای آن‌که جلوی خشونت و تندی حوادث تاسوعا را بگیرد، ابتدا نظر امینی را پذیرفت. ولی تا امینی مشغول راضی کردن نامزدهای خود برای عضویت در شورای سلطنت بود، شاه تلفنی به او خبر داد که منصرف شده است. دلیل انصراف شاه، توجیهات اردشیر زاهدی، ارتشبد اویسی و دو سه تن دیگر بود که در این فاصله به او فهماندند که نباید اشتباهی را که با انتخاب شریف‌امامی رخ داد، تکرار کند. آن‌ها می‌گفتند امینی نزد مخالفان اعتبار و نفوذی ندارد، و دادن هر نوع امتیاز به او، هدر دادن موقعیت‌هاست. به این ترتیب دولت ائتلافی امینی تشکیل نگردید.[42]

امینی قبل از پیروز انقلاب به اروپا رفت. بعد از پیروزی انقلاب، امینی با حمایت امریکا، به دنبال جمع‌آوری مخالفین نظام برای نجات کشور افتاد. هفته‌نامه‌ی لوموند در این زمینه گزارش می‌دهد: «در پاریس دکتر علی امینی از حدود یک سال پیش بدون موفقیتی سعی در جمع کردن نیروهای اپوزیسیون به دور خود دارد. پیشنهاد تشکیل دولت آشتی ملی را جهت نجات کشور از وضع فاجعه‌آمیزی که در آن به سر می‌برد، ارائه داده است. وی در یک مصاحبه مطبوعاتی مشخص کرده است که این دولت باید ترکیبی از عناصر میهن‌پرست و بصیر داخل و خارج ایران باشد و برای جلوگیری از سوء استفاده کمونیست‌ها، با زور خود را بر کشور تحمیل کند. امینی پیشنهاد بازگشت به قانون اساسی سال 1906 را به طور موقت مطرح کرده است تا این‌که تصمیمی درباره‌ی آینده ایران گرفته شود. با این پیشنهاد وی ضدیتی با بازگشت به مشروطه سلطنتی یا دخالت سلطنت‌طلبان در امر حکومت ندارد.».[43]

امینی در اواخر عمر، با بهره‌مندی از حمایت‌های مالی آنها اقدام به تأسیس جبهه‌ی نجات کرد،[44] که هدف او مقابله با نظام جمهوری اسلامی ایران بود. امینی مدعی شده بود که با برخی از روحانیون و دست‌اندرکاران ایران ارتباط دارد و از طریق آنها می‌تواند اطلاعات دست اول مورد نیاز سازمان سیا را به دست آورد. با گذشت زمان و آزمودن اطلاعات رسیده از سوی جبهه‌ی نجات، امریکایی‌ها متوجه شدند که این اطلاعات غلط و دست دوم و بی‌ارزش است و ماهی 180 هزار دلار پولی که سیا به آنها می‌دهد حیف و میل می‌شود، به همین دلیل امینی را برکنار و دکتر گنجی، وزیر پیشین رژیم شاهنشاهی را انتخاب کردند که این موضوع باعث درگیری بین امینی و گنجی شد.[45] امینی بالاخره در سن 87 سالگی در آذرماه 1371 درگذشت. تنها یک فرزند به نام ایرج از او باقی ماند که هم اکنون در پاریس زندگی می‌کند. ایرج چندی در وزارت خارجه اشتغال به کار داشت و مدتی هم سفیر ایران در تونس در زمان رژیم پهلوی شده بود.[46]

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

اهمیت شعار سلاح هسته‌ای ندادن در اذهان عمومی

در تقابل ایران با اسرائیل و آمریکا، همیشه گزینه حمله اتمی چالش‌برانگیز بوده و هست. عده‌ای می‌گویند: وقتی آمریکا و اسرائیل به عنوان دشمن اصلی ما سلاح اتمی دارند و تجربه نشان‌داده، اگر لازم شود هیچ تعارفی در استفاده از آن ندارند، پس ما هم باید سلاح اتمی داشته باشیم.
باغ خسروشاهی

باغ خسروشاهی

کی از شبهاتی که در سال‌های اخیر سبب تحریف امام در ذهن نسل جوان شده است این ادعا است که برخی می‌گویند امام در باغ‌های بزرگ و مجلل اطراف جماران زندگی می‌کردند و بااین‌وجود در رسانه‌ها به مردم یک‌خانه کوچک و ساده به‌عنوان محیط زندگی ایشان نمایش داده می‌شد
دوگانه نهضت و نظام

دوگانه نهضت و نظام

برخی دوگانه‌ها را ابتدا درک نمی‌کنیم ولی به مرور که مشغول کاری علمی می‌شویم یا طرحی عملی را به پیش می‌بریم متوجه آن می‌شویم و بعد بر سر آن دو راهی به انتخابی خاص دست می‌زنیم.
چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

چرا ظهور حاج قاسم، خارج از نظم جمهوری اسلامی امکان تاریخی ندارد؟

شهید سلیمانی بی‌شک در زمره شخصیت‌هایی است که جامعه ایرانی بشدت از وی متأثر خواهد بود. احتمالاً در طول تاریخ هیچ بدرقه‌ای به میزان تشییع پیکر او شکوهمند نبوده است.
آب و برق مجانی می‌شود!

آب و برق مجانی می‌شود!

Powered by TayaCMS