دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

راهکارهای سیدالساجدین(ع) برای مقابله با امویان

امام زین العابدین(ع)، در پاسداری از مکتب اهل بیت(ع) و انتقال آموزه های آن به آیندگان، جایگاهی بی مانند دارند.
راهکارهای سیدالساجدین(ع) برای مقابله با امویان
راهکارهای سیدالساجدین(ع) برای مقابله با امویان

نوشتاری از استاد رسول جعفریان درباره سیره مبارزاتی امام زین العابدین(ع)

گروه اندیشه

امام زین العابدین(ع)، در پاسداری از مکتب اهل بیت(ع) و انتقال آموزه های آن به آیندگان، جایگاهی بی مانند دارند. واقعیت آن است که پس از واقعه جان گداز عاشورا، دوستداران مکتب اهل بیت(ع) در بحرانی ترین شرایط ممکن قرار گرفتند. از یک سو، حاکمان اموی و از سوی دیگر، حاکمان زُبیری، به شدت با معارف اهل بیت(ع) و آموزه های آن در ستیز بودند و هر روز عرصه را بر انتشار مفاهیم اصیل اسلامی توسط امام(ع) و یاران معدودشان تنگ تر می کردند. در چنین شرایط غم فزایی، امام سجاد(ع)، با شخصیت نورانی و ممتازشان، در تمام عرصه ها، موجب توجه دوباره مسلمانان به معارف اهل بیت(ع) شدند؛ به طوری که در دوران امامت امام باقر(ع) و امام صادق(ع)، مکتب اهل بیت(ع) طرفداران فراوانی در جهان اسلام پیدا کرد و توانست در گستره پهناوری از سرزمین های اسلامی منتشر شود. آن چه در پی می آید، بخش هایی از کتاب ارزشمند «حیات فکری و سیاسی امامان شیعه(ع)»، نوشته استاد «رسول جعفریان» است که در آن، شرایط سیاسی و اجتماعی دوران امام سجاد(ع)، شخصیت و جایگاه ایشان و نیز، تلاش های آن حضرت برای احیای مکتب اهل بیت(ع)، مورد بررسی و مداقه قرار گرفته است.

جایگاه امام سجاد(ع) از منظر علمای جهان اسلام

دوره ای که امام سجّاد(ع) در آن زندگی می کرد، دورانی بود که همه ارزش های دینی دستخوش تحریف و تغییر اُمویان شده بود و مردم یکی از مهم ترین شهرهای مذهبی (مدینه)، می بایست به عنوان برده یزید، با او بیعت کنند. احکام اسلامی بازیچه دست افرادی چون «ابن زیاد»، «حَجّاج» و «عبدالملک بن مروان» بود. «حَجّاج»، «عبدالملک» را مهم تر و برتر از رسول ا...(ص) می شمرد! و برخلاف نصوص دینی، از مسلمانان جزیه می گرفت و با اندک تهمت و افترایی، مردم را به دست جلادان می سپرد. در سایه چنین حکومتی، آشکار است که تربیت دینی مردم تا چه اندازه تنزل خواهد کرد و ارزش های جاهلی، چگونه احیا خواهدشد. امام سجّاد(ع)، در این شرایط، شخصیتی اهل عبادت بود که مهم ترین تأثیر اجتماعی اش در ایجاد پیوند مردم با خدا، به وسیله دعا بود. شخصیتی که همه مردم، تحت تأثیر روحیات و شیفته مرام و روش او بودند. بسیاری از طالبان علم، راوی احادیث او بودند و از سرچشمه پرفیض آن بزرگوار که برگرفته از علوم پیامبر(ص) و علی(ع) بود، بهره می جستند. «محمد بن سعد»، مورخ و عالم اهل سنّت، امام(ع) را این گونه توصیف کرده است: «کان علی بن الحسین ثقه مأمونا کثیر الحدیث عالیا رفیعا ورعا». شافعی هم در رساله ای که درباره حجیت خبر واحد نوشته، آورده است: «وجدت علی بن الحسین- و هو أفقه أهل المدینه- یعوّل علی خبر الواحد؛ علی بن حسین(ع) که فقیه ترین مردم مدینه است، بر خبر واحد تکیه می کرد.» «ابن شهاب زهری»، به رغم وابستگی اش به امویان و حتی با وجود کینه ای که بین امویان و شیعیان وجود داشت، از عالمان زمان امام سجّاد(ع) است که با ولع تمام از امام(ع) بهره گرفته و حضرت را با عبارات زیادی ستوده است. «زُهری»، در نامه ای که از سوی امام(ع) به او نوشته شد، مورد نصیحت قرار گرفت تا موقعیت خود را به عنوان وسیله ای در دست حاکمیّت امویان، مورد تجدید نظر قرار دهد. وی یک بار نیز از سوی امام سجّاد(ع)، به خاطر اهانت به علی بن ابی طالب(ع) مورد سرزنش قرار گرفت. در عین حال، او همچنان راوی علوم امام سجّاد(ع) بود؛ چنان که در کتاب های مختلف، منقولات او را آورده اند. اضافه بر این، او شیفته عبادت امام سجّاد(ع) و خلوص آن حضرت بود. نقل شده:«کان الزُهری إذا ذکر علی بن الحسین، یبکی و یقول: زین العابدین». همچنین از او نقل کرده اند:«علی بن الحسین أعظم الناس منّه علیّ» و نیز میگفت: «ما رأیت أحداً أفقهُ مِن علی بن الحسین». ستایش «زُهری» از امام سجّاد(ع) تا اندازه ای بود که برخی از مروانیان به او می گفتند:«یا زُهری! ما فعل نبیّک، یعنی علی بن الحسین.» از میان دیگر محدثین، «ابوحازم» می گفت:«ما رأیت هاشمیاً أفضلُ مِن علی بن الحسین و لاأفقهُ مِنه». از «جاحظ» نیز نقل شده است که می گفت:«درباره شخصیت علی بن الحسین، شیعی، معتزلی، خارجی، عوام و خواص، همه یکسان می اندیشند و هیچ کدام تردیدی در برتری و تقدّم او [بر دیگران] ندارند». از دلایل مهم شهرت امام(ع) و محبّت او در میان مردم، انتشار جملات زیبای ایشان در قالب دعا بود که همه را به خود جذب می کرد. «سعید بن مسیب»، از محدثین مشهور، درباره امام سجّاد(ع) می گفت: «ما رأیت أورع من علی بن الحسین؛ هیچ کس را باتقواتر از علی بن الحسین ندیدم.» امام(ع) در زمان خویش به نام های «علیّ الخیر»، «علیّ الأغرّ» و «علیّ العابد» شهرت داشت. «مالک بن انس» نیز بر این باور بود که (در آن زمان) در میان اهل بیت رسول ا...(ص) کسی همانند امام سجّاد(ع) وجود نداشته است. «ابن ابی الحدید» درباره ایشان می گوید: «کان علی بن الحسین، غایه فی العباده». آن حضرت را که اهل سجده بود و آثار آن بر پیشانی اش ظاهر بود، «ذی الثفنات» می گفتند. «ابن حبان» درباره امام سجّاد(ع) می گوید:«و کان من أفاضل بنی هاشم، مِن فُقَهاء المَدینَه و عبادهم ... یقال علی بن الحسین، سیدالعابدین فی ذلک الزمان.» «ابوزهره» نیز می نویسد: «فَعَلیّ زین العابدین، کان إمام المدینه نبلا و علما».

زهد و شخصیت اخلاقی امام سجاد(ع)

آورده اند که وقتی آن حضرت وضو می گرفت، رنگ چهره اش دگرگون می شد. وقتی علت را می پرسیدند، می فرمود:«أتَدرون بین یدی مَن أرید أن أقوم؛ آیا می دانید که در برابر چه کسی می خواهم بایستم؟» و گفته شده است که در وقت نماز چهره امام(ع) دگرگون می شد و رعشه بر اندامش می افتاد. وقتی علت را می پرسیدند، می فرمود:«إنی أرید الوقوف بین یدی ملک عظیم.» ایشان در وقت نماز به هیچ چیز توجه نداشت. «زمخشری» می گوید:«زمانی علی بن الحسین(ع) به قصد وضو گرفتن دستش را در آب برد، در آن حال: ثُمّ رفع رأسه إلی السماء و القمر و الکواکب، ثم جعل یفکّر فی خلقها حتی أصبح و أذن المؤذّن و یده فی الماء؛ امام سرش را به سوی آسمان و ماه و ستارگان بلند کرد و در آن ها به تفکر پرداخت، تا آن که صبح شد و در حالی که مؤذن اذان می گفت، هنوز دست امام(ع) در آب بود.» زمانی که از خدمتکار امام(ع) خواستند تا او را توصیف کند، گفت:«من هیچ گاه در روز برای او طعامی نیاوردم و در شب بستری برای او نگستردم» و آورده اند که روزی به هنگام نماز، ماری به سمت آن حضرت حرکت کرد، اما او تحرّکی به خود نداد. مار از میان پاهای امام عبور کرد و او از جایش تکان نخورد و رنگش عوض نشد. امام سجاد(ع) در دادن صدقه و رسیدگی به محرومان نیز زبانزد بوده است و پس از شهادت ایشان معلوم شد که صد خانواده از انفاق و صدقات حضرت زندگی می کرده اند. به نقل از امام باقر (ع)، امام سجاد (ع) شبانه، نان بر پشت مبارکش می گذاشت و در تاریکی شب برای فقرا می برد و می فرمود:«صدقه در تاریکی شب، آتش غضب خداوند را خاموش می کند.» مردم نیز به ایشان علاقه داشتند، لذا در روایات آمده است که قُرّاء به سوی مکه راه نمی افتادند تا آن که امام سجاد(ع) خارج شود و آن گاه به دنبال ایشان هزار سواره به راه می افتاد.امام(ع) وقتی که سواره از کوچه های مدینه می گذشت، هیچ گاه نمی فرمود تا کسی کنار رود. عقیده ایشان بر این بود که راه مشترک است و من حق ندارم دیگران را کنار بزنم و خود بروم. در مسافرت، نسبش را از همراهان پنهان می کرد. از ایشان سؤال شد:«ما بالک اذا سافرت کتمت نسبک اهل الرفقه؟» آن حضرت فرمود:«أکره أن آخذ برسول ا... ما لا أعطی مثله؛ دوست ندارم به نام رسول خدا(ص) چیزی را بگیرم که نمی توانم مانند آن را به دیگری بدهم.» چنان که «جویریه بن اسماء» می گوید:«ما أکل علیّ بن الحسین من قرابته من رسول ا... درهماً؛ او از بابت خویشی خود با رسول خدا(ص) درهمی استفاده نکرد.»

عبور دادن شیعیان از پیچ تُند تاریخی

در واپسین روز واقعه کربلا، شیعیان در بدترین شرایط، از لحاظ کمی و کیفی و نیز موقعیت سیاسی و اعتقادی قرار گرفتند. کوفه که مرکز گرایش های شیعی بود، تبدیل به مرکزی برای سرکوبی شیعه شد. شیعیان واقعی امام حسین (ع) که در مدینه و مکه بودند یا موفق شدند از کوفه به ایشان ملحق شوند، در کربلا به شهادت رسیدند. گرچه بسیاری هنوز در کوفه بودند، امّا تحت شرایط سختی که «ابن زیاد» در کوفه به وجود آورده بود، جرأت ابراز وجود نداشتند. کربلا از نظر روحی شکست بزرگی برای شیعه بود و به ظاهر این گونه مطرح شد که دیگر شیعیان نمی توانند سر برآورند. تعدادی از اهل بیت(ع) و در رأس آن ها امام حسین (ع) به شهادت رسیدند و تنها یک نفر از فرزندان ذکور امام حسین (ع)، از نسل حضرت فاطمه(س) باقی مانده بود ... زندگی امام سجاد (ع) در مدینه و دور بودن از عراق، فرصت هدایت جریانات شیعی کوفه را از امام(ع) گرفته بود. در چنین شرایطی که تصور نابودی اساس تشیع وجود داشت، امام سجّاد (ع) می بایست کار را از صفر شروع و مردم را به اهل بیت(ع) علاقه مند کند. امام(ع) در این راه موفقیت زیادی کسب کرد. این موفقیت در تاریخ تأیید شده است؛ زیرا امام سجاد (ع) توانست شیعه را حیاتی نو ببخشد و زمینه را برای فعالیت های آینده امام باقر (ع) و امام صادق (ع) فراهم کند. تاریخ گواه است که امام سجاد (ع) در طول سی و چهار سال فعالیت، شیعه را از یکی از سخت ترین دوره های حیات خویش عبور داد. دورانی که جز سرکوبی شیعه توسط زبیریان و امویان، نشان روشنی ندارد. بیست سال حاکمیت «حَجاج» بر عراق و سلطه «عبدالملک بن مروان» بر کل قلمرو اسلامی، تنها جهت گیری روشنش، کوبیدن شیعیان و در بخش هایی دیگر، کوبیدن سایر مخالفان امویان، اعم از خوارج یا شورشیانی چون «عبدالرحمن بن محمد بن اشعث» بود. «حَجاج» کسی بود که شنیدن لفظ کافر برای او بسیار آرامبخش تر از شنیدن لفظ شیعه بود!

سه شنبه 11 مهر ماه 1396

روزنامه خراسان

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

No image

خنده بر ریشه‌های فرهنگ: نگاهی به کمدی‌های تلویزیونی

خنده، شوخ‌طبعی و طنز پردازی، از نظرگاه فلسفی، مقوله هایی هم گستره و دامنه هایی نزدیک به یکدیگر دارند. اگرچه تلاش فلاسفه و نظریه پردازان برای بیان و ارائه تعاریفی مرزبندی شده؛ به سرانجامی در خور رهنمون نشده است؛ اما ...
No image

نقد سریال‌های نوروزی؛ آنچه فراموش کرده‌ایم

آیا استراتژی مقابله با شبکه‌های ماهواره‌ای، لاجرم به افزایش تعداد شبکه‌های داخلی و تکثّر برنامه‌های همزمان می‌انجامد؟ آن هم در شرایطی ‌که در تأمین برنامه‌های مناسب و کیفی برای همان شبکه‌های قدیمی نیز با چالش‌های جدّی روبه‌رو هستیم. و آیا جذب مخاطب داخلی به سمت تولیدات رسانه ملّی به معنای استفاده از فاکتورهای جذّابیت برنامه‌های رقیب است؟
No image

«طنز» در مصاحبه با استاد منصور براهیمی

منصور براهيمي متولد سال 1335 در خاش و ليسانس ادبيات دراماتيك و نمايشنامه‌نويسي است. او علاوه بر كار در مقطع ابتدايي در زمينه تئاتر كودك و تدريس در دانشكده سينما تئاتر، از سال 1362عضو موسس گروه سينما تئاتر آيين (س.آيين) است كه از سال 1368 هر ساله نمايشي را بر صحنه برده است.
No image

ماجرای طنز و کمدی

طنز، هنری است که انسان در تلاش برای دگرگون ساختن جهان به‌دست می‌آورد و همیشه به‌شکل کنش و واکنش و در نتیجه نگاه وی به محیط و واقعیت (به‌طور خاص)نمود پیدا می‌کند.طنز راستین که از حوادث واقعی زندگی نشأت گرفته و مبتنی‌بر واقعیت‌های زندگی بوده..
No image

این همه خنده برای چیست؟

ارسطو در مقایسه تراژدی و کمدی به نگرش متفاوت این دو به انسان اشاره می‌کند و می‌گوید «این یکی (کمدی) مردم را فروتر از آنچه هستند نشان می‌دهد و آن یکی (تراژدی) برتر و بالاتر بنابراین می‌توان چنین نتیجه گرفت که در کمدی تماشاگران همواره در موقعیتی فراتر از برتر از اشخاص نمایش قرار می‌گیرند و بالعکس...

پر بازدیدترین ها

چرا شرلوک هولمز هنوز محبوب است؟ | به بهانه بازپخش سریال شرلوک هلمز

چرا شرلوک هولمز هنوز محبوب است؟ | به بهانه بازپخش سریال شرلوک هلمز

سموم و مواد مخدر را به خوبی می شناسد. دانسته هایش در زمین شناسی کاربردی است؛ در یک چشم بر هم زدن خاکهای مختلف را از هم تشخیص می دهد. به علم شیمی علاقه ای وافر دارد و حتا یک آزمایشگاه کوچک در خانه اش به راه انداخته است...
«آب‌پریا» پرسه‌ای در مرزهای مه آلود | نگاهی به سریال آب پریا

«آب‌پریا» پرسه‌ای در مرزهای مه آلود | نگاهی به سریال آب پریا

نوروز امسال با آب‌پریا و برخی برنامه‌های معدود؛ بعضی‌ها از جمله نگارنده را با تلویزیون آشتی موقت کردند. هر چه نباشد دست کم نام مرضیه برومند برای بچه‌های دهه ۶۰ به بعد آشنا و البته حامل پیام‌های نوستالژیک است...
وقتی سریال تاریخی می بینیم، چه می بینیم؟ | نگاهی به روایت تاریخ، از دریچه تلویزیون

وقتی سریال تاریخی می بینیم، چه می بینیم؟ | نگاهی به روایت تاریخ، از دریچه تلویزیون

صحبت از رویکردی است که رسانه ملی، و در نتیجه مخاطبان این رسانه نسبت به این سریال تاریخی، و سریال های تاریخی مشابه دارند. رویکردی که با سریال تاریخی، به مانند تاریخ، و نه فقط تاریخ، بلکه به مثابه واقعیت برخورد می کند. انگار مخاطبان سریال، پخش مستقیم قیام مختار را از شبکه یک تماشا می کنند!
No image

خنده بر ریشه‌های فرهنگ: نگاهی به کمدی‌های تلویزیونی

خنده، شوخ‌طبعی و طنز پردازی، از نظرگاه فلسفی، مقوله هایی هم گستره و دامنه هایی نزدیک به یکدیگر دارند. اگرچه تلاش فلاسفه و نظریه پردازان برای بیان و ارائه تعاریفی مرزبندی شده؛ به سرانجامی در خور رهنمون نشده است؛ اما ...
No image

ماجرای طنز و کمدی

طنز، هنری است که انسان در تلاش برای دگرگون ساختن جهان به‌دست می‌آورد و همیشه به‌شکل کنش و واکنش و در نتیجه نگاه وی به محیط و واقعیت (به‌طور خاص)نمود پیدا می‌کند.طنز راستین که از حوادث واقعی زندگی نشأت گرفته و مبتنی‌بر واقعیت‌های زندگی بوده..
Powered by TayaCMS