دانشنامه پژوهه بزرگترین بانک مقالات علوم انسانی و اسلامی

اهل ایمان

No image
اهل ایمان

نویسنده : سيد حسين ميرنور الهي

كلمات كليدي : شيعه، اهل ايمان، اسلام، ولايت، مومن

با در نظر گرفتن ایمان و تعریف آن می­توان گفت که اهل ایمان کسانی هستند که ایمان صحیحیی به عقائد اسلامی داشته و در عمل نیز از فرامین الهی کوتاهی نمی­کنند. به همین دلیل تمام فرق می­توانند خود را اهل­ایمان بدانند و دیگران را مستحق این تعریف نداند. اکنون به شرحی از روایات می­پردازیم تا معلوم شود که اهل­ایمان و مومن برای حامیان کدام مذهب بیان شده­است.

شعار اسلام

در بسیاری از روایات به این مسأله تصریح شده که اسلام بر اموری از اعتقادات پایه­گذاری شده و هر کس به آن امور پایبند باشد مسلمان است و از جرگه کافران و مشرکین خارج می­شود. بطور کلی این مطلب شعار اسلام نیز شده­است و آن چیزی جز شهادت به الوهیت خداوند و همچنین شهادت به رسالت حضرت محمد(ص) نیست[1] و شیعه و سنی بر این مطلب اتفاق نظر دارند. البته اگر انکار اعتقادی منجر به انکار این دو اصل شود نیز موجب کفر است. اما همانطور که گفتیم بین اسلام و ایمان فرقهائی وجود دارد و ایمان مرتبه­ای برتر از اسلام است. چنانکه خداوند می­فرماید:

اعراب گفتند ما ایمان آوردیم، بگو ایمان نیاوردید؛ بلکه بگویید اسلام آوردیم و هنوز ایمان در دلهای ایشان نفوذ نکرده ...[2]

فرق اسلام و ایمان

در روایات بسیاری از ولایت و اسلام سخن به میان آمده­است و برتری ایمان از اسلام در آن کاملا واضح است. معصومین(ع) با توضیح و تعیین مصداق این واژه به تبیین مسائل ایمان پرداخته­اند. در اندیشه دینی ایمان منحصر در اعتقادات و یا شهادت به وحدانیت خداوند و رسالت پیامبر(ص) نیست؛ بلکه مسلمین اگر به عقاید و شریعت پایبند باشند و التزام عملی خود را نشان دهند در زمره مومنین واقع خواهند شد. اما مطلب مهم این است که بدانیم زمان در شناخت کمیت و کیفیت دائره ایمان تأثیرگذار است. چنانکه روزی (اوائل بعثت) فقط شهادتین مصداق ایمان بود ولی در زمان اکمال دین اعتقاد به ولایت علی(ع) نیز اضافه شد و به همین صورت اعمال در دوره­ای جزء ایمان نبود ولی بعد از ابلاغ شریعت می­تواند موثر در ایمان باشد. همچنین اسلام نیز بعد از تبلیغ شریعت از مرتبه شهادتین فراتر رفت؛ چنانکه امام صادق(ع) فرموده­اند: اسلام به ظاهر اقوال و اعمالی که مردم طبق آن عمل می­کنند تعریف شده مانند شهادتین و اقامه نماز و پرداخت زکات و حج خانه خدا و روزه ماه رمضان.[3]

اکنون باید به دنبال عوامل موثر در اسلام و ایمان بود تا به مفهوم حقیقی این دو مفهوم دینی دست یابیم.

ارکان اصلی اسلام

ما در اسناد دینی بعد از اینکه راه ورود به اسلام را شناختیم به مبانی مهم و یا ارکان و اصول تأثیرگذار در اسلام آشنا می­شویم. در این مرحله وظائف اعتقادی و عملی یک مسلمان واقعی بیان شده­است. واضح است که اسلام بعد از تبلیغ احکام و شرح مسائل اعتقادی، بر مبانی و اصولی استوار می­شود که باید آنها را شناخت. عناصر و پایه­های اصلی اسلام عبارتند از:[4]

1. نماز

2. زکات

3. حج

4. روزه

5. ولایت (اهل­بیت(ع))

ولایت در بین این امور از اهمیت بیشتری برخوردار است و به عنوان راهنما و کلید امور دیگر بیان شده­است. همچنانکه در این امور غیر از ولایت رخصت ترک عمل در شرائط خاصی داده شده؛ ولی اجازه برای عدم پذیرش ولایت وجود ندارد[5] و این مطلب از اهمیت ولایت حکایت می­کند. در برخی روایات این امور را به همراه شهادتین به عنوان دین خدا و نیز حدود ایمان معرفی نموده­اند.[6] پس مسلمانی که به ارکان اصلی اسلام پایبند باشد، مومن و دین دار واقعی است. همانطور که دانستیم ولایت اهل­بیت(ع) از ارکان اسلام معرفی شده ولی به عنوان عامل حاصل کننده اسلام و یا ظاهر دینی معرفی نشده؛ بنابراین فرق بین اسلام و ایمان در پذیرش ولایت اهل­بیت(ع) می­باشد.

ولایت ملاک ایمان

همانطور که از روایات بدست می­آید، پذیرش ولایت از مهمترین ارکان اسلام است که با وجود آن اسلام ظاهری شخص به اسلام و دین کامل تبدیل می­شود و خداوند نیز بعد از اعلام ولایت امیرالمومنین علی(ع) توسط پیامبر(ص) در غدیر خم آیه اکمال دین را نازل فرمود و در این هنگام بود که رضایت خود را از اسلام به عنوان دین برای بشریت اعلام فرمود.[7] به همین دلیل در روایات تفسیری نیز به ملاک ولایت برای ایمان تصریح شده است. به برخی از این روایات اشاره می­کنیم:

1. در تفسیر آیه الَّذینَ آمَنُوا وَ لَمْ یَلْبِسُوا إیمانَهُمْ بِظُلْمٍ أُولئِکَ لَهُمُ الْأَمْنُ وَ هُمْ مُهْتَدُونَ[8] چنین آمده است که: این افراد کسانی هستند که به ولایتی که رسول­الله(ص) آن را آورد، ایمان دارند (ولایت امیرالمومنین علی(ع)) و آن را به ولایت فلان و فلان( ابوبکر و عمر) مخلوط نکردند؛ پس او (کسی که ولایت ابوبکر و عمر را پذیرفته­است) ظلم را پوشیده است.[9]

2. آیه فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتی‌ فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها[10] به ولایت امیرالمومنین علی(ع) تفسیر شده­است. [11]

3. در تفسیر آیه هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى‌ وَ دِینِ الْحَق[12] فرمودند: او کسی است که فرستاده­اش را امر نمود به ولایت برای وصیش، و ولایت همان دین حق است.[13]

4. امام­باقر(ع) در تفسیر آیه وَ مَنْ یَبْتَغِ غَیْرَ الْإِسْلامِ دیناً فَلَنْ یُقْبَلَ مِنْهُ وَ هُوَ فِی الْآخِرَةِ مِنَ الْخاسِرینَ[14] (و هر کس جز اسلام (و تسلیم در برابر فرمان حق،) آیینى براى خود انتخاب کند، از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت، از زیانکاران است) فرموده­اند: کسی است که تسلیم ولایت ما نشده­است.[15]

5. آیه رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ لِوالِدَیَّ وَ لِمَنْ دَخَلَ بَیْتِیَ مُؤْمِنا[16] توسط امام­صادق(ع) به ولایت تفسیر شده­است. کسی که ولایت را بپذیرد به خانه انبیاء وارد شده­است.[17]

6. امام­باقر(ع) درمورد آیه إِنَّ الدِّینَ عِنْدَ اللَّهِ الْإِسْلام[18]فرمودند: یعنی تسلیم شدن به ولایت امیرالمومنین علی(ع).[19]

اطلاق اهل ایمان و مومن برشیعه

در دیگر روایات نیز پذیرش ولایت اهل­بیت(ع) ملاک ایمان معرفی شده و اهل­ایمان و مومن را برای شیعه اطلاق نموده­اند که بعضی از آنها عبارتند از:

1.امام­باقر(ع) فرمودند: اگر کسی شب را به نماز بگذراند و روزهایش را روزه باشد و تمام اموالش را صدقه دهد و تمام عمرش را به حج برود ولی ولایت ولی خدا را نشناسد تا جمیع اعمالش به راهنمائی ولی خدا باشد، ثوابی در اعمالش نیست و از اهل­ایمان نمی­باشد.[20]

2. امام­صادق(ع) فرمودند: شیعیان ما اهل تقوی و هدایت و خیر و اهل­ایمان و اهل پیروزی هستند[21]

3. امام­صادق(ع) فرمودند: به خدا قسم که خداوند فقط اعمال شما (شیعیان) را قبول می­کند.[22]

4. از امام­صادق(ع) در مورد این روایت رسول­الله(ص) سوال شد: کسی که بمیرد و امام زمانش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده­است. آیا به مرگ نادانان یا مرگ کفر آمیز؟ فرمودند: نه جاهلیت نادانان؛ بلکه جاهلیت کفر و نفاق و گمراهی.[23]

5. حضرت رسول­اکرم(ص) فرمودند: ای علی اگر عابدی به مدت زمان نوح در میان قومش عبادت خداوند عزوجل را انجام دهد و مانند کوه احد طلا داشته باشد و در راه خداوند انفاق کند و بماند تا حدی که هزار حج را با پای پیاده برود، سپس بین صفا و مروه مظلومانه کشته شود، اما ولایت تو را نپذیرفته باشد، بوی بهشت به مشامش نمی­رسد و داخل آن نشود.[24]

مطلب قابل توجه این است که ایمان دارای درجات و مراتب است و هرکس که بیشتر به عقاید و اعمال و وظائف خود بپردازد، بیشترین درجات ایمان را کسب خواهد کرد و ایمانش کامل تر خواهد بود.

ایمان مستقر و مستودع

ایمان در قلوب مومنین به دو صورت نهاده­ می­شود؛ زیرا هر کسی که اقرار به ایمان کند در ایمان ثابت قدم نیست. قرآن نیز به این مطلب هشدار داده که به صرف اقرار به ایمان ثبات قدم در این راه ثابت نمی­شود؛ بلکه قبولی در امتحان نیز از لوازم ایمان است و هر کس که از این مرحله بگذرد و قبول شود راست گفته است، ولی کسی که در این مرحله لغزش کند، ایمان او از بین می­رود و در اقرار به ایمان راستگو نبوده­ است و علت امتحان از مومنین نیز این است که مومن راستگو از بی­ایمان دروغگو شناخته شود که مورد اشاره آیه شریفه نیز می­باشد.[25] به همین دلیل در آیه شریفه: و هُوَ الَّذِی أَنْشَأَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ فَمُسْتَقَرٌّ وَ مُسْتَوْدَعٌ....[26] و روایات، ایمان در برخی مومنین مستقر معرفی شده ولی در برخی دیگر ثبات نداردو عاریه­ای است که روزی در یک فتنه و یا امتحان و لغزشگاه از قلب صاحبش خارج می­شود. خداوند در قرآن می­فرماید که: ما قوم موسی را امتحان نمودیم و سامری توانست ایمان ایشان را از بین ببرد و گوساله پرست شوند.[27] در روایات نیز به شخصی چون زبیر تصریح شده که زمانی از ولایت امیرالمومنین علی(ع) دفاع می­نمود اما بعد از سالیان طولانی به فتنه جمل دچار شد و نتوانست ایمان خود را نگه دارد.[28] در روایات علامت کسی که ایمانش ودیعه­ای است به این صورت بیان شده که عمل وی مطابق گفتارش نیست. یعنی در عمل مخالف علم و گفتار صحیح خود رفتار می­کند[29] و برای در امان ماندن از ودیعه بودن ایمان به ادعیه خاص و تکار شهادتین و اقرار به عقاید حقه سفارش شده­ایم.[30] در واقع سرشت برخی مومنین با ایمان آمیخته­ است اما برای برخی مومنین اینگونه نیست و ممکن است در حوادث و امتحانات ایمان خود را از دست بدهند؛[31] چنانکه روزگاری که عصر شبهه باشد، ایمان بسیار متزلزل است و ممکن است کسی در روز با ایمان باشد ولی شب ایمان خود را از دست داده باشد و بالعکس[32] به همین دلیل این دسته از مومنین باید با دعاء و درخواست از خدا برای اینکه ایمان ایشان را نگه دارد، برای حفظ ایمان خود کوشا باشند.[33] بطورکلی سران منافقین چون طلحه و زبیر و عناصر اصلی در انحراف مذهبی مانند سران واقفه و غلات همگی از کسانی هستند که روزی ایمان در قلوب ایشان بوده اما ایشان نتوانستند ایمان خود را حفظ کنند[34] و از جمله امتحانهائی که برای مومن در این زمینه صورت می­گیرد، لحظه مرگ است که انسان مومن باید با دعا و عمل به دستورات خدا از این مرحله نیز بگذرد تا شیطان نتواند او را درآن لحظه بی ایمان کند. در اسناد دینی به این مرحله (عدیله عند الموت) یعنی برگشتن از حق در هنگام مرگ، گفته ­می­شود و از آن باید به خدا پناه برد؛ چنانکه امام­صادق(ع) در سجده از این امتحان به خدا پناه می­بردند.[35]

مقاله

جایگاه در درختواره عقائد فرق
جایگاه در درختواره اثنا عشریه

این موضوعات را نیز بررسی کنید:

جدیدترین ها در این موضوع

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

رفتار و منش امام خمینی (ره) با دختران

در همۀ جوامع بشری، تربیت فرزندان، به ویژه فرزند دختر ارزش و اهمیت زیادی دارد. ارزش‌های اسلامی و زوایای زندگی ائمه معصومین علیهم‌السلام و بزرگان، جایگاه تربیتی پدر در قبال دختران مورد تأکید قرار گرفته است. از آنجا که دشمنان فرهنگ اسلامی به این امر واقف شده‌اند با تلاش‌های خود سعی بر بی‌ارزش نمودن جایگاه پدر داشته واز سویی با استحاله اعتقادی و فرهنگی دختران و زنان (به عنوان ارکان اصلی خانواده اسلامی) به اهداف شوم خود که نابودی اسلام است دست یابند.
تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

تبیین و ضرورت‌شناسی مساله تعامل مؤثر پدری-دختری

در این نوشتار تلاش شده با تدقیق به اضلاع مسئله، یعنی خانواده، جایگاه پدری و دختری ضمن تبیین و ابهام زدایی از مساله‌ی «تعامل موثر پدری-دختری»، ضرورت آن بیش از پیش هویدا گردد.
فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

فرصت و تهدید رابطه پدر-دختری

در این نوشتار سعی شده است نقش پدر در خانواده به خصوص در رابطه پدری- دختری مورد تدقیق قرار گرفته و راهبردهای موثر عملی پیشنهاد گردد.
دختر در آینه تعامل با پدر

دختر در آینه تعامل با پدر

یهود از پیامبری حضرت موسی علیه‌السلام نشأت گرفت... کسی که چگونه دل کندن مادر از او در قرآن آمده است.. مسیحیت بعد از حضرت عیسی علیه‌السلام شکل گرفت که متولد شدن از مادری تنها بدون پدر، در قرآن کریم ذکر شده است.
رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

رابطه پدر - دختری، پرهیز از تحمیل

با اینکه سعی کرده بودم، طوری که پدر دوست دارد لباس بپوشم، اما انگار جلب رضایتش غیر ممکن بود! من فقط سکوت کرده بودم و پدر پشت سر هم شروع کرد به سرزنش و پرخاش به من! تا اینکه به نزدیکی خانه رسیدیم.

پر بازدیدترین ها

No image

نفس زکیه

No image

صیحه آسمانی

Powered by TayaCMS