27 دی 1395, 2:17
یكی از مهمترین و بدیهی ترین جنبههای زندگی ما انسانها توانایی ایجاد تعامل از طریق صحبت كردن است. البته نیازی نیست كه قبل از اینكه حرف بزنیم درباره اینكه چه میخواهیم بگوییم به طراحی و سازمان بندی شرایط و نحوه بیان خود بپردازیم چرا كه معمولاً برای ما چندان مطلوب نیست كه وسواس و بررسی زیادی بر روی عملكرد خود داشته باشیم چون این نحوه عملكرد بیشترمانع از برقراری یك رابطه مؤثر میشود تا حفظ یك ارتباط. اما از طرف دیگر برخی از افراد دائماً در حال مرور رفتار و گفتار خود بوده و لذا در نتیجه این بررسی افراطی دچار احساس گناه و پشیمانی میشوند كه چرا این گونه گفتند؟ چرا این حرف را زدند؟ چرا این گونه جواب ندادند ؟ و ...البته امكان دارد كه برای همه ما در مرحلهای از زندگی و یا در برخی از مراودات این اتفاق رخ دهد خصوصاً كه غالباً این اتفاق زمانی میافتد كه ما خیلی سریع در یك فضای استرس آور و یا در طی درگیری و مواجه با افراد به پاسخگویی میپردازیم. تشخیص اینكه ما در هر موقعیتی چگونه باید صحبت كنیم و چه بگوییم، یك درك و فهم مهم است. هدف این است كه بفهمیم چه زمانی باید روان و طبیعی حرف بزنیم، چه زمانی باید قبل از حرف زدن فكر كنیم و چه زمانی نباید اصلاً حرف زد. برای رسیدن به این مرحله این توصیهها را در نظر داشته باشید:
خودتان را ببینید: دقت كنید كه چه موقع این اتفاق میافتد. چه شرایطی باعث میشود كه شما حرفی بزنید كه بعداً آرزو میكنید كاش طور دیگری میگفتید. آیا این اتفاق غالباً با یك نفر یا در یك گروهی از مردم روی میدهد؟ سعی كنید یك الگو پیدا كنید.
موقعیت و شرایطتان را درك كنید: وقتی كه فهمیدید چه شرایطی باعث این اتفاق میشود تلاش كنید كه در این دست موقعیتها به نحوه رفتار و گفتار خود توجه جدی تری داشته باشید و حتی در صورت امكان قبل از قرار گرفتن در این دست شرایط، خودتان را آماده كنید.
مكالمه را در نظر بگیرید: حال كه متوجه شدید در یكی از آن موقعیتها قرار دارید، هدف شما باید پردازش اطلاعات باشد. اغلب زمانی كه به طور مناسب پاسخ نمیدهید به این دلیل است كه به طور كامل و واضح نمیدانیم كه باید چه بگوییم؟ الان زمان آن فرا رسیده است كه عقب بنشینید و به آنچه كه در اطرافتان گفته میشود گوش كنید. بر روی آنچه كه قرار است بگویید متمركز نشوید بلكه فقط گوش كنید. ذهن شما این اطلاعات را در پس زمینهاش ضبط خواهد كرد.
به مردم نگاه كنید: چه كسی حرف میزند و چطور با هم تعامل میكنند؟ برخی افراد خیلی خوب مثال میزنند و برخی خوب جملهبندی میكنند. برخی افراد برای مكالمه با دیگران از زبان بدن و علائم و اشارههای چهره خوب استفاده میكنند. درحالیكه برخی دیگر پرگویی میكنند. اینكه افراد چطور اطلاعات شان را میسازند معیار خوبی است از اینكه چطور اطلاعات را كسب میكنند.
پاسخها را فرمولبندی كنید: گزینههای خود را هم در نظر بگیرید. راههای مختلفی برای گفتن یك مسأله وجود دارد و حالا هدف شما پیدا كردن بهترین روش رساندن آن چیزی است كه میخواهید بگویید، بهطوریكه تأثیر مثبت داشته باشد. تعامل در درجه اول تابعی از گیرنده است لذا شما باید با در نظر گرفتن شنوندگان تان به تعامل بپردازید.
اطلاعات را در نظر بگیرید: آیا آنچه كه میخواهید بگویید مؤثر، الزامی، دقیق، بهموقع و مناسب است؟ اگر شما فقط به دلیل اینكه دیگران صحبت میكنند پاسخ میدهید آنگاه ممكن است كه تعامل شما از الگوی ارائه شده فوق تبعیت نكند. اگر اینطور نیست بهتر است عقب بنشینید و فقط به گوش دادن ادامه دهید. شما میخواهید حرفی بزنید كه تأثیرگذار باشد نه اینكه فقط چیزی گفته باشید.
واكنشها را بسنجید: آیا اطلاعاتی كه میخواهید ارائه دهید طوری فرمولبندی شده است كه اثر مثبتی داشته باشد؟ ایجاد یك فضای منفیگرایانه ایجاد كننده شكست تعامل و گفتوگوست. به نحوه بازخورد شنوندهها دقت كنید. خراب كردن توانایی تعامل نزد مردم تنها در یك لحظه اتفاق میافتد.
مراقب تن صدایتان باشید: طرز حرف زدن شما به اندازه آنچه كه میخواهید بگویید مهم است. تن صدای شما میتواند اشتیاق و صمیمیت شما را منتقل كند یا بیانگر طعنه و سرزنش شما باشد و حتی ممكن است باعث شود كه پیام گفتار شما به غلط فهمیده شود.
تعامل داشته باشید: شما اكنون میدانید چه میخواهید بگویید. الگوی درست چیست؟ چطور آنرا بگویید و چطور به طور مؤثر واكنش نشان دهید؟ منتظر یك فرصت خوب برای شروع حرف زدن باشید. معمولاً قطع كردن حرف دیگران كار خوبی نیست اما گاهی این كار خود یك روش مناسب است.
کتابخانه هادی
پژوهه تبلیغ
ارتباطات دینی
اطلاع رسانی
فرهیختگان