نبی اللهی
انسان به دلیل اجتماعی بودنش، نیاز به جمعی دارد كه انیس او باشند، تا از غمها و سختی ها رهایی یافته و استعدادهای نهفته اش را به فعلیت برساند. به همین دلیل زندگی انسان، شكل گروهی به خود گرفته و اجتماعات متفاوت و در عین حال، شبیه به هم را به وجود آورده است. از آنجا كه رشد و تعالی انسانها تنها در محیط و اجتماع سالم و پاك، امكان پذیر است و افراد یك اجتماع سالم همانند اعضای یك بدن، در طریق حیات اجتماعی و سازمان دادن به زندگی صحیح انسانی سهیم و شریكند و هیچ یك از آنان نمی تواند خود را در قبال سودها و زیان های اجتماعی بی تفاوت دانسته و عكس العملی از خود نشان ندهد، لذا مسئله امر به معروف و نهی از منكر (نظارت همگانی) ضرورت يافته و موقعیت اساسی و بنیادی آن چون خون در تمام اعضاء و جوارح انسان جریان داشته و در صحنه حیاتی انسانی جلوه می كند.
دین مبین اسلام به خاطر اهمیت مسأله اصلاحات، امر به معروف و نهی از منكر را جزو احكام درجه یك قرار داده است و به همین جهت اصلاحات در نظام دینی دائمی بوده و به هیچ وجه تعطیل بردار نخواهد بود. [1]
در فرهنگ دینی اصلاح طلبی و اصلاح گری جزو مفاهیم عامی است كه همه نوع تغییرات و تحولات اجتماعی براساس ساختار دینی را در بر می گیرد. بنابراین جزیی ترین تغییرات تا بزرگترین انقلاب ها و حركت های اجتماعی می تواند از مقوله اصلاحات باشد.
در این میان امر به معروف و نهی از منكر از روشن ترین مصادیق و ابزارهای كارآمد درجهت تحقق اصلاحات دایمی است.
امام حسین(ع) كه قیام خود را یك قیام اصلاحی معرفی می كند، به دو فریضه مهم امر به معروف و نهی از منكر به عنوان مهم ترین مصادیق و ابزارهای اصلاح و اصلاح طلبی اشاره می نماید[2]. با توجه به آن كه معروف و نیزنهي از منكر معنای گسترده ای را در بر می گیرد و اصلاحات در نظام دینی نیز در همه ابعاد فردی، اجتماعی و سیاسی و به عنوان یك وظیفه برعهده هر قشر از هر طبقه ای است، برخی از اندیشمندان به فراگیری و عمومیت و نیز اهمیت پدیده اصلاح اشاره كرده و معتقدند «اصلاح طلبی» یك روحیه اسلامی است و هر مسلمانی به حكم این كه مسلمان است خواه ناخواه اصلاح طلب و دست كم طرفدار اصلاح طلبی است؛ زیرا اصلاح طلبی هم به عنوان یك شأن از شئون پیامبرص در قرآن مطرح است و هم مصداق امر به معروف و نهی از منكر است كه از اركان تعلیمات اجتماعی اسلام می باشد.[3]
البته امر به معروف و نهی از منكر در جایی معنا می دهد كه معروفی ترك و منكری انجام پذیرفته باشد، با این حال چنین جامعه ای از مسیر سعادت منحرف خواهد شد و فساد فردی با ترك وظائف پدید خواهد آمد و در نتیجه جامعه هم از مسیر اصلی خود منحرف شده و به فساد روی خواهد آورد. در این صورت است كه انجام این دو فریضه برای اصلاح و سازماندهی امور و هدایت جامعه مؤثر و لازم خواهد بود.
از این رو، رابطه میان این دو فریضه با اصلاح با اندك تأملی روشن خواهد شد؛ زیرا در صورت ترك این فریضه، فساد بر جامعه چیره گشته و اشرار بر مردم و جامعه مسلط شده و هر ظلمی را در جامعه روا خواهند دانست. لذا قرآن كریم [4]بهترین امت را كسانی می داند كه برای امر به معروف و نهی از منكرـ كه یك وظیفه اصلاحی است ـ خروج می كنند و جامعه را به سعادت فرا می خوانند.
از مجموع آیاتي كه واژه اصلاح و افساد در آن بكار برده شده به روشنی استفاده می شود كه قرآن هر حكمی را كه درباره اصلاح مطرح نموده به عنوان معروف و هر چیزی را كه به عنوان فساد معرفی می كند از مصادیق منكر می داند. مانند آیاتی كه كفر، نفاق، غرور، طغیان، اسراف و هر گناهی را كه منكر است از مصادیق فساد و آیاتی كه جهاد، موعظه، تقوا، ایمان، گذشت و الفت را كه نمونه هایی از معروفند از مصادیق اصلاح می داند.
پس در روش اصلاح گری به شكل عمومی باید به سلاح ارشاد و موعظه و توصیه دست یازید و با حوصله ای مناسب به معضلات و مشكلات آنانی كه به سمت فساد روی آوردند رسیدگی نمود. از این رو، تلاش برای اصلاح جامعه و نهی از منكر وظیفه و مسئولیتی است برعهده همگان كه هركدام باید ادای وظیفه نمایند و فقط عذر آنان[5] كه در جوامع فسادپیشه، نهی از منكر نمودند در نزد خدای متعال پذیرفته است. [6]
امر، نهي، معروف، منكر، آمرون، ناهون ، موعظه، نصيحت ،پند ، اندرز
امر در لغت به معنایشأن و كار و جمعش امور است ، أمر- مصدر است و فعلش را مانند (أمرته) زمانى بكار مى برند كه او را مكلّف كرده باشى چيزى را انجام دهد. همچنين إبداع و سر آغاز كار آفرينش را نيز (أمر) گفته اند كه مخصوص خداى تعالى است و آيه "أَلا لَهُ الْخَلْقُ وَ الْأَمْرُ" [7] نيز بهمين معنى و مفهوم حمل شده است. [8]
صاحب قاموس می گويد:
امر دو معنى دارد يكى كار و چيز، جمع آن امور است مثل «وَ إِذا قَضى أَمْراً فَإِنَّما يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ»[9] و ديگرى: دستور و فرمان است مثل «قُلْ أَمَرَ رَبِّي بِالْقِسْطِ»[10] نا گفته نماند: امر بمعناى اوّل اسم مصدر، و بمعناى دوم مصدر و اسم مصدر است.[11]
(بر وزن قفل) بچند معنى آمده از جمله بمعنى معروف و شناخته شده مثل: «خُذِ الْعَفْوَ وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ»[12] و بمعنى موهاى گردن اسب (يال) كه پى در پى بودن را بآن تشبيه ميكنند و گويند: «جاءوا كعرف الفرس» و قرآن نيز مي فرمايد: «وَ الْمُرْسَلاتِ عُرْفاً»[13].
(معروف): يعني شناخته شده و آن مقابل منكر است و از آن كار نيك مطابق فطرت قصد ميشود.
نهي:منع كردن و باز داشتن از چيزى.[14]
منكر:منكر از ماده "نكر" است و انكار ضد عرفان است (نشناختن ضد شناسائى) بنابراين "انكرت كذا و نكرت" در اصل باين معنى است كه چيزى را كه در قلب و دل تصور نشده است به دل و قلب وارد شود، كه در واقع انكار نوعى از جهل و نادانستن است .[15]
به هر كارى كه عقلا يا شرعاً نيكو شناخته شود، معروف مى گويند[16]. الميزان [17]ذيل آيه «وَ لَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»[18] گفته: معروف آنست كه مردم با ذوق مكتسب از حيات اجتماعى متداول آنرا ميدانند.[19]
و منكر، آن چیزی است كه خداوند، از آن نهی فرموده و عقل، از انجام دادن آن، كناره گیری می نماید.[20]
قرآن در آیات بسیاری به وجود این فریضه در ادیان گذشته اشاره دارد. به عنوان مثال به يكي از اين آیات اشاره مي كنم.
قرآن ترك امر به معروف و نهی از منكر را یكی از گناهان بنی اسرائیل می شمارد: "وكانوا لایتناهونَ عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا یفعلون."[21] كه تفاسیر و روایات این كار زشت را ترك امر به معروف دانسته اند. [22]
آن حضرت فرمودند: به راستی خداوند لعنت نكرد قوم پیشین شما را مگر بدان سبب كه آنان امربه معروف و نهی از منكر را ترك كردند. پس خداوند نادانهای آنها را به سبب گناه و دانشمندان آنها را به دلیل ترك نهی از منكر لعنت كرد.[23]
"يؤمنون باللّه واليوم الأخر ويأمرون بالمعروف ... وأولـئك من الصّـالحين".[24]
ترجمه منظوم آيه:
مؤمنان بر خدا و روز جزا آمر خير و ناهيان ز خطا
جمله اعمال خير از آنان هيچگه نيست قابل كفران [25]
تبيين : در شأن نزول آيه قبل و آيه بعد از آن گويند هنگامى كه «عبد اللّه بن سلام» كه از دانشمندان يهود بود با جمع ديگرى از آنها اسلام آوردند، يهوديان و بويژه بزرگان آنها از اين حادثه بسيار ناراحت شده و در صدد برآمدند كه آنها را متهم به شرارت سازند تا در انظار يهوديان، پست جلوه كرده، عمل آنها سر مشقى براى ديگران نشود، لذا علماى يهود اشعاري به اين مضمون را در ميان آنها پخش كردند كه تنها جمعى از اشرار ما به اسلام گرويده اند! اگر آنها افراد درستى بودند آيين نياكان خود را ترك نمى گفته و به ملت يهود خيانت نمى كردند، آيه نازل شد و از اين دسته دفاع كرد.[26]
به دنبال مذمتهاى شديدى كه در آيات قبل از اين آيه از قوم يهود به عمل آمد، قرآن در اين آيه براى رعايت عدالت و احترام به حقوق افراد شايسته و اعلام اين حقيقت كه همه آنها را نمى توان با يك چشم نگاه كرد و در ادامه اين خصوصيات را براي آنان بر ميشمرد كه:
«به خدا و روز رستاخيز ايمان دارند»؛
«و به وظيفه امر به معروف و نهى از منكر قيام مى كنند»؛
«و در كارهاى نيك بر يكديگر سبقت مى گيرند»؛
و بالاخره «آنها از افراد صالح و با ايمان هستند».
نكته ها و پيام ها:
1. در اين آيه در كنار ايمان، امر به معروف و نهى از منكر آمده است. «يُؤْمِنُونَ»، «يَأْمُرُونَ» كه بيانگر آنست كه اين شيوه ى قرآن است كه امر به معروف را قبل از نهى از منكر مى آورد. آرى، اگر درهاى معروف باز شود، راه منكر بسته مى شود. ازدواج آسان، جلو فحشا را مى گيرد. نماز، انسان را از فحشا و منكر باز مى دارد و...[27]
2. افراد صالح، كسانى هستند كه با نشاط و شتاب، به سراغ هر كار خيرى مى روند، نه فقط بعضى از كارها. «الْخَيْراتِ كه بيانگر استغراق است»
3. ايمان، عبادت، تلاوت، امر به معروف و نهى از منكر و سرعت در كار خير انسان را در زمره صالحان قرار مي دهد. «أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ»[28]
4. تشريع امر به معروف و نهى از منكر، در آيين اهل كتاب نيز بوده است .
5. پس از ذكر ايمان به خدا و قيامت، عنوان كردن امر به معروف و نهى از منكر، بيانگر اهميّت ويژه آن است.
6. ايمان به خدا و روز واپسين، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب ورزيدن به كارهاى نيك، ملاك ارزش و شايستگى (صالح بودن) است.
7. ايمان به خدا و روز واپسين، امر به معروف و نهى از منكر، از اصول مشترك اعتقادى و عملى اديان الهى است.
8 . قيام به امر دين (اطاعت خدا) تلاوت آيات خدا، سجده به درگاه او، ايمان به خدا و معاد، امر به معروف و نهى از منكر و شتاب در امور خير، ويژگى امّت شايسته و صالح است.[29]
التَّائِبُونَ الْعابِدُون ... الآمرون بالمعروف والنّاهون ... وبشّر المؤمنين.[30]
تبيين آيه :اين آيه شريفه مومنين را مانند ديدبانانى توصيف مي كند كه اجتماع خود را بسوى خير سوق داده و امر به معروف و نهى از منكر نموده، حدود خدايى را حفظ مى نمايند، نه در حال انفراد، نه در حال اجتماع، نه در خلوت و نه در ظاهر از آن حدود تجاوز نمى كنند.
بنابراين آيه شريفه ابتدا اوصاف فردى آنان و سپس اوصاف اجتماعي ايشان را كه ناشى از ايمان آنان است ذكر نموده، به عبارت ديگر مؤمنين با امر به معروف و نهى از منكر اجتماع صالحى بوجود مى آورند، آن گاه خداوند در خاتمه وصف پسنديده و جميلى را كه ايشان در هر دو حال(انفراد و اجتماع )دارند ـ اين كه ايشان حافظ حدود خدايند ـ را ذكر مي كند.[31]
نكته ها وپيام ها :
تعبير به" حافظ" به اين معناست كه مؤمنين، هم خودشان از حدود خدا تجاوز نمى كنند، و هم نسبت به آن اهتمام و مراقبت دارند.[32]
در مسير كمال، اوّل خودسازى است، بعد جامعه سازى. «التَّائِبُونَ الْعابِدُونَ» ... «الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ ...» [33]
ذكر «واو» در «الْآمِرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهُونَ عَنِ الْمُنْكَرِ» دليل بر اين است كه امر بمعروف مستلزم نهى از منكر ميباشد و گويا آنها هر دو يك چيزند و ديگر اينكه در بيشتر جاها نهى از منكر به امر بمعروف مقرون است و از اينرو «واو» در اينجا آمده تا دلالت بر اين مقارنه و نزديكى كند.[34]
كنتم خير أمّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف ... .[35]
تبيين آيه: معناى آيه اين است كه شما گروه مسلمانان بهترين امتى هستيد كه خداى تعالى آن را براى مردم و براى هدايت مردم پديد آورده و ظاهر ساخت. چون شما مسلمانان همگى ايمان به خدا داريد، و دو تا از فريضه هاى دينى خود يعنى امر به معروف و نهى از منكر را انجام مى دهيد. و معلوم است كه كليت و گستردگى اين شرافت بر امت اسلام، از اين جهت است كه بعضى از افرادش متصف به حقيقت ايمان، و قائم به حق امر به معروف و نهى از منكرند.[36]
به عبارت ديگر دليل بهترين امت بودن مسلمانان «امر به معروف و نهى از منكر كردن، و ايمان بخدا داشتن» ذكر گرديده، و اين مى رساند كه اصلاح جامعه بشرى بدون ايمان و دعوت به حق و مبارزه با فساد ممكن نيست. به علاوه انجام اين دو فريضه، ضامن گسترش ايمان و اجراى همه قوانين فردى و اجتماعى مى باشد و ضامن اجرا عملا بر خود قانون مقدم است.[37]
نكته ها و پيام ها :
1. بهترين امّت بودن با شعار نيست، با ايمان و امر به معروف و نهى از منكر است. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ»، «تَأْمُرُونَ ...»
2. در امّتِ ساكت و ترسو خيرى نيست. «خَيْرَ أُمَّةٍ»، «تَأْمُرُونَ»، «تَنْهَوْنَ».
3. امر به معروف و نهى از منكر به قدرى مهم است كه انجام آن معيار امتياز امّت هاست. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ» .
4. امر به معروف و نهى از منكر، در صورتى محقّق مى شود كه مسلمانان به شكل يك امّت باشند، يعنى حاكميّت داشته باشند. «كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ».
5 .مسلمانان مسئول اصلاح تمام جوامع بشرى هستند. «أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ».
6 .سفارش به خوبى ها بدون مبارزه با فساد، كم نتيجه است. «تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ».
7 .هر يك از افراد امّت بايد امر به معروف و نهى از منكر كند. (يك دختر 9 ساله نيز حقّ امر به معروف و نهى از منكر رئيس جمهور را دارد) «تَأْمُرُونَ»، «تَنْهَوْنَ».
8 .در امر به معروف، سنّ، منطقه، نژاد، سواد و موقعيّت اقتصادى و اجتماعى نقشى ندارد. «خَيْرَ أُمَّةٍ»، «تَأْمُرُونَ»، «تَنْهَوْنَ».
9 .مسلمان بايد از موضع قدرت امر و نهى كند، نه از روى خواهش و التماس. «تَأْمُرُونَ».
10 امر به معروف، مقدّم بر نهى از منكر است. «تَأْمُرُونَ»، «تَنْهَوْنَ».
11 امر و نهيى مى تواند مؤثّر باشد كه از ايمان مايه گرفته باشد. «تَأْمُرُونَ»، «تَنْهَوْنَ»، «تُؤْمِنُونَ» .
12 خداوند اهل كتاب را به اسلام دعوت مى كند. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ».
13 اسلام، ناسخ تمام اديان است. «وَ لَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتابِ».
14 انسان، در انتخاب راه آزاد است. «مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَ أَكْثَرُهُمُ الْفاسِقُونَ».[38]
15. اسلام، ديني جهانى است.كلمه «للناس»، شامل همه افراد (چه گذشته و چه آينده، چه عرب و چه عجم) مى شود; و اين، همان جهانى بودن اسلام است.
16. ايمان به خدا و اصلاح جامعه (امر به معروف و نهى از منكر)، دو عامل رُشد جوامع انسانى است (رشد و تكامل جوامع از مصاديق خير است) و آيه فوق، خير بودن امت را منوط به ايمان و اصلاح اجتماع (امر به معروف و نهى ازمنكر) كرده است.
17. فِسْق، عامل بازدارنده جامعه از رشد و تكامل است چرا كه «خير» نتيجه ايمان است و واژه «فسق» در آيه شريفه، مقابل ايمان قرار گرفته است. در نتيجه، اهل فسق، محروم از خير و تكامل هستند.[39]
18. قرار گرفتن آيه مربوط به امر به معروف و نهى از منكر در ميان دو آيه اى كه دستور اتّحاد و يكپارچگى مى دهد، شايد از آن رو باشد كه در نظام اجتماعىِ متفرّق و از هم پاشيده، يا قدرت دعوت به خير و معروف وجود ندارد و يا اينكه چنين دعوت هايى مؤثّر و كارساز نيست.امر به معروف و نهى از منكر، به دو صورت انجام مى شود:
الف - به عنوان وظيفه اى عمومى و همگانى كه هر كس به مقدار توانايى خود بايد به آن اقدام نمايد.
ب - وظيفه اى كه يك گروه سازمان يافته و منسجم آن را به عهده دارد و با قدرت، آن را پى مى گيرد. چنان كه اگر راننده اى در خيابان خلاف كند، هم ساير رانندگان با چراغ و بوق به او اعتراض مى كنند و هم پليس راهنمايى براى برخورد قاطع با متخلّف وارد صحنه مى شود.
وكلام حضرت على عدر همين راستا ارزيابي ميشود كه فرمودند: اگر امر به معروف و نهى از منكر ترك شود، كارهاى نيك و خير تعطيل و اشرار و بَدان مسلّط مى شوند. [40]
19ـ «اخرجت» از اخراج در اينجا به معناى ظاهر شدن و پديد آمدن است ..[41]
... ولينصرنّ اللّه من ينصره ... * الّذين إن مّكّنّهم فى الأرض أقاموا الصّلوة وءاتوا الزّكوة وأمروا بالمعروف ... .[42]
لا خير فى كثير مّن نَّجواهم إلاّ من أمر بصدقة أو معروف أو إصلـح بين النّاس ... .[43]
والمؤمنون والمؤمنـات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف ... أولـئك سيرحمهم اللّه ... .[44]
وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.[45]
و" إنّ اللّه اشترى من المؤمنين أنفسهم وأمولهم بأنّ لهم الجنّة يقـتلون فى سبيل اللّه فيقتلون ويقتلون فاستبشروا ببيعكم الذى بايعتم به و ذلك هو الفوز العظيم * ... الأمرون بالمعروف ... ."[46]
ولتكن مّنكم أمّة يدعون إلى الخير ويأمرون بالمعروف وينهون عن المنكر ... * ولاتكونوا كالّذين تفرّقوا واختلفوا من بعد ما جآءهم البيّنـات ... .[47]
كنتم خير أمّة أخرجت للنّاس تأمرون بالمعروف ... * لن يضرّوكم إلاّ أذىً وإن يقـتلوكم يولّوكم الأدبار ثمّ لاينصرون. [48]
"...انجينا الذين ينهون عن السوء و اخذنا الذين ظلموا...."[49]
رسول اكرم ص فرمود:"هركس به كار نيكى تشويق كند و ديگران را به نيكى ها دعوت كند(و وادارد)از آن بهره مى برد". [50] شفاعت به معنى جفت و ضميمه شدن در انجام دادن كار است. گاه مراد شفاعت در آخرت است كه شفاعت كننده با گنهكار همراهى كرده، او را به بهشت هدايت مى كند. شفاعت گاه در دنيا تحقق مى يابد، يعنى فرد، با هدايت و امر به معروف، ديگران را همراهى كرده، به صراط مستقيم رهنمون مى شود.
مردى كسى را كشت. فرزند مقتول او را به محضر امام سجاد(ع)آورد تا قصاص شود. حضرت فرمود: آيا قاتل حقى برگردن شماندارد؟ عرض كرد: چرا، او توحيد و نبوت و امامت را به ما تلقين كرده ولى اين به اندازه خون پدر ما نيست. حضرت فرمود: "به خدا سوگند، اين عمل هم سنگ جان تمام اهل زمين از اولين وآخرين(جز انبياء و ائمه)است". [51]
رسول خدا ص فرمود: " آيا با شما سخن نگويم از كسانى كه از پيامبران و شهدا نيستند ولى پيامبران و شهيدان از مشاهده مقام آنان غبطه مي خورند( مسرور مى شوند)كه چه جايگاه والاى نزد خدا دارند و برچه جايگاههاى نورانى تكيه زده اند. يكى از اصحاب عرض كرد: اى رسول خدا آنان كيانند؟ فرمود: كسانى هستند كه بندگان خدا را نزد خدا و رسول خدا محبوب مى سازند. بندگان خدا را به معروف و آنچه خدا دوست دارد فرمان مى دهند واز آنچه خدا نمى پسندد، باز مى دارند و چون بندگان خدا به امر ونهى آنان عمل كنند، خداوند آنها را دوست خواهد داشت" . [52]
در پاورقى بحارالانوار آمده است: منظور از غبطه، سرور است نه تمناى منزلت آنها.[53]
حكايت:
(امر به معروف ونهي از منكر در سيره معصوم يا تاثير امر به معروف و نهي از منكر)( از آثار امر به معروف ونهي از منكر هدايت فرد از گمراهي به هدايت است).
روزى امام موسى بن جعفر ع در بغداد از كنار منزل بُشر عبور ميكرد كه صداى ساز و نواز و آواز داخل خانه بگوش حضرت رسيد در اين موقع كنيز بُشر براى ريختن خاكروبه از منزل خارج شد. امام موسى بن جعفرع فرمود: اى كنيز صاحب اين خانه بنده است يا آزاد؟!
كنيز گفت : حُرّ و آزاد است . حضرت فرمود: راست ميگوئى اگر بنده مى بود از مولاى خود ميترسيد.
كنيز وارد منزل شد. بُشر بر سر سفره شراب نشسته بود، علت تاءخير او را پرسيد؟ كنيزگفت شخصى از كنار خانه شما رد مى شد از من سؤ ال كرد صاحب اين خانه عبد و بنده است يا حُرّ و آزاد؟
گفتم : آقا حُرّ و آزاد است .
فرمود: آرى اگر بنده بود از آقاى خود ميترسيد.
اين سخن حضرت چنان در قلب بُشر تاءثير كرد كه سر از پا نشناخت با پاى برهنه از منزل خارج شده خود را به آقا موسى بن جعفرع رساند و از كرده خود پشيمان شد و به دست حضرت توبه كرد و از گذشته هاى خود پوزش خواسته و با چشم گريان بازگشت . از آن روز به بعد اعمال زشت خود را ترك كرد و از جمله زهاد و عرفاء قرار گرفت و گويند چون با پاى برهنه از پى حضرت موسى بن جعفرع دويد و با اين حال توبه كرد او را بُشر حافي(پابرهنه ) لقب دادند.[54]
داستاني از يك عالم: (اثر امر به معروف و نهي از منكر شيخ هادى نجم آبادى در دزدان خانه اش)
گويند شيخ به شيوه هميشگى نيمه شبى از خواب برخاست و به كنار حوض رفت كه وضو بگيرد و نماز شب بخواند، ناگاه مردى را بر لب بام خانه ديده كه مى خواست به پائين بپرد، وى از ديدن شيخ خود را باخت و به حياط افتاد. شيخ به سويش رفت و ديد بينوائى به اميد دستبرد به خانه وى آمده و خانه اغنيا را گذاشته به كاهدان زده است .
شيخ گفت : پايت كه نشكست! بيا نان و چاى بخور آنگاه برو و به ماليدن پاى او مشغول شد تا از رنج افتادن آسوده شود از قضا آن بيچاره فلك زده همكارى داشته كه در كوچه انتظارش را مى كشيد چون ديد خبرى از رفيقش نشد بر بام خانه رفت و به درون خانه نگريست ديد شيخ مشغول مالش پاى رفيقش مى باشد.
شيخ متوجه او شد صدايش زد كه تو هم بيا با رفيقت نان و چاى بخور و بعد برو، اين دو بينوا ترسان و لرزان و شرمسار از كرده خود زير چشمى شيخ را مى نگريستند و شيخ هم به مهمانان ناخوانده پند و اندرز مى داد كه آدمى اشتباه مى كند شما بايد روى زمين هموار و صاف راه بروى ولي اشتباها روى ديوار رفتى و افتادى ! كوشش كنيد از اين پس اشتباه را تكرار نكنيد، آنان هم سرافكنده شده و از خانه شيخ توبه كنان رفتند كه ديگر گرد دزدى نگردند.[55]
قرآن كريم.
الإحتجاج على أهل اللجاج ، طبرسى احمد بن على،نشر مرتضى ، مشهد، 1403 ق ، چاپ اول .
بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، علامه مجلسى ،نشر اسلاميه ، تهران ، سال چاپ: مختلف ، نوبت چاپ: مكرر.
برگزيده تفسير نمونه ، بابايى احمد على ، نشردار الكتب الاسلاميه ، تهران ، 1382 ش ، چاپ سيزدهم .
ترجمه تفسير الميزان ،علامه طباطبايي، مترجم: موسوى همدانى سيد محمد باقر، دفتر انتشارات اسلامى جامعه ى مدرسين حوزه علميه قم ، قم ، 1374 ش ، چاپ پنجم .
ترجمه قرآن( تشكرى)، تشكرى آرانى شهاب ، بي جا ، بي تا .
ترجمه مجمع البيان فى تفسير القرآن ، طبرسى فضل بن حسن ،مترجم: مترجمان ، انتشارات فراهانى ، تهران ، 1360 ش ، چاپ اول .
التفسير المنير فى العقيدة و الشريعة و المنهج ، زحيلى وهبة بن مصطفى ، دار الفكر المعاصر، بيروت و دمشق ، 1418 ق ، چاپ دوم .
تفسير خسروى ، ميرزا خسروانى على رضا،نشر اسلاميه ، تهران ، 1390 ق ، چاپ اول .
تفسير راهنما ، اكبر هاشمي رفسنجاني، مركز انتشارات دفتر تبليغات قم ،قم ،1373، چاپ سوم.
تفسير روشن ، مصطفوى حسن ، مركز نشر كتاب ، تهران ، 1380 ش ، چاپ اول .
تفسير شريف لاهيجى ، شريف لاهيجى محمد بن على ، دفتر نشر داد، تهران ، 1373 ش ، چاپ اول .
تفسير صفى ، صفيعليشاه حسن بن محمد باقر، انتشارات منوچهرى ، تهران ، 1378 ش ، چاپ اول .
تفسير كوثر، جعفرى يعقوب ،بي جا، بي تا،(تفسير سوره حمد تا طه ) .
تفسير نمونه ، مكارم شيرازى ناصر،دار الكتب الإسلامية، تهران ، 1374 ش ،چاپ اول .
تفسير نور، قرائتى محسن ، نشر مركز فرهنگى درسهايى از قرآن ، تهران، 1383 ش ، چاپ يازدهم .
تفسيركوثر، جعفرى يعقوب ، بي جا، بي تا.
چهل مجلس هزار حديث، دهقان احمد ، انتشارات صبح پيروزي، 1381ش ، چاپ اول.
فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 28 .
قاموس قرآن ، قرشى سيد على اكبر، نشر دار الكتب الإسلامية، تهران ، 1371 ش ، چاپ ششم .
المفردات في غريب القرآن ، راغب اصفهانى حسين بن محمد، دارالعلم الدار الشامية، چاپ دمشق و بيروت ، 1412 ق ، چاپ اول ، تحقيق: صفوان عدنان داودى .
نهج البلاغه ، سيد رضي .
نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخير، مطهرىمرتضى، پائيز 1368، چاپ دوازدهم.
يكصد موضوع پانصد داستان،صداقت سيد علي اكبر ، نشر ناصر ،قم ،بهار 1379ش، چاپ اول.
در ترجمه آيات از ترجمه آيت الله مكارم استفاده شده است.
[1]. فصلنامه اندیشه حوزه، شماره 28، ویژه اصلاحات ص142
[2]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج44، ص: 329
[3]. نهضت های اسلامی در صدساله اخیر، مرتضی مطهری، ص 6
[4]. آل عمران ـ110
[5].اعراف ـ 164
[6]. تفسير نمونه، ج 7، صص: 131-133 با تصرف و تلخيص
[7]. آگاه باشيد كه آفرينش و تدبير (جهان)، از آن او (و به فرمان او) ست اعراف ـ 54
[8]. المفردات في غريب القرآن، ص: 88
[9]. چون چيزى را اراده كند، بدان گويد باش پس ميشود بقره ـ 117
[10]. بگو: «پروردگارم امر به عدالت كرده است اعراف 29
[11].بگو پروردگارم امر به عدالت كرده است . قاموس قرآن، ج 1، ص: 109
[12]. (به هر حال) با آنها مدارا كن و عذرشان را بپذير، و به نيكى ها دعوت نما، و از جاهلان روى بگردان (و با آنان ستيزه مكن) اعراف: 199
[13]. قسم بفرستاده هاى پى در پى مرسلات ـ1
[14].. المفردات في غريب القرآن، ص: 826
[15]. المفردات ، صلی الله علیه و آله و سلم 823
[16].المفردات في غريب القرآن، ص: 561
[17]. ترجمه الميزان، ج 2، ص: 348
[18].و براى آنان حقوقى شايسته است همانند وظيفه اى كه بر عهده آنهاست .بقره ،228
[19]. قاموس قرآن، ج 1، ص: 110
[20]. تفسير خسروي، ج 4، ص: 132 و تفسير روشن، ج 10، ص: 283
[21]. آنها از اعمال زشتى كه انجام مى دادند، يكديگر را نهى نمى كردند چه بدكارى انجام مى دادند! (79)مائده - 79
[22]. براي مطالعه بيشتر ن . ك: مائده – 63 وآل عمران-21 واعراف- 165و هود 116.
[23]. نهج البلاغه، خطبه192.
[24]. به خدا و روز ديگر ايمان مى آورند امر به معروف و نهى از منكر مى كنند ... آنها از صالحانند. آل عمران ـ 114
[25]. ترجمه قرآن( تشكرى) ،ج 1، ص 64
[26]. برگزیده تفسیر نمونه ، ج 1 ، صلی الله علیه و آله و سلم 321
[27]. تفسير نور، ج 2، ص: 134
[28]. همان ص 135
[29]. تفسير راهنما ،ج3،صص20ـ 23
[30]. توبه كنندگان، عبادت كاران ... آمران به معروف، نهى كنندگان از منكر... و بشارت ده به (اينچنين) مؤمنان! (112) توبه ـ 112
[31]. ترجمه الميزان، ج 9، ص: 540
[32].همان
[33]. تفسير نور، ج 5، ص: 152
[34]. ترجمه مجمع البيان في تفسير القرآن، ج 11، ص: 218 و تفسير شريف لاهيجي، ج 2، ص: 319 والتفسير المنير في العقيدة و الشريعة و المنهج، ج 11، ص: 54 وتفسيركوثر، ج 4، ص: 583 .
[35]. شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شده اند (چه اينكه) امر به معروف و نهى از منكر مى كنيد... آل عمران ـ 110
[36]. ترجمه الميزان، ج 3، ص: 584
[37]. برگزيده تفسير نمونه، ج 1، ص: 319
[38]. تفسير نور، ج 2، ص: 130و131
[39]. تفسير راهنما ،ج3،ص9
[40].تفسير نور، ج 2، ص: 125
[41].تفسير كوثر، ج 2، ص: 215
[42]. و خداوند كسانى را كه يارى او كنند (و از آيينش دفاع نمايند) يارى مى كند ... همان كسانى كه هر گاه در زمين به آنها قدرت بخشيديم، نماز را برپا مى دارند، و زكات مى دهند، و امر به معروف و نهى از منكر مى كنند،. حج ـ 40 و 41
[43]. در بسيارى از سخنانِ درِگوشى (و جلسات محرمانه) آنها، خير و سودى نيست مگر كسى كه (به اين وسيله،) امر به كمك به ديگران، يا كار نيك، يا اصلاح در ميان مردم كند... نساء ـ 114
[44]. مردان و زنان باايمان، ولىّ (و يار و ياور) يكديگرند امر به معروف، و نهى از منكر مى كنند ... بزودى خدا آنان را مورد رحمت خويش قرار مى دهد توبه ـ 71
[45]. بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند! و آنها همان رستگارانند. آل عمران ـ 104
[46]. خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خريدارى كرده، كه (در برابرش) بهشت براى آنان باشد (به اين گونه كه:) در راه خدا پيكار مى كنند، مى كشند و كشته مى شوند اين وعده حقّى است بر او، كه در تورات و انجيل و قرآن ذكر فرموده و چه كسى از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اكنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدى كه با خدا كرده ايد و اين است آن پيروزى بزرگ! ...آمران به معروف، نهى كنندگان از منكر... (112) توبه ـ 111 و 112
[47].. بايد از ميان شما، جمعى دعوت به نيكى، و امر به معروف و نهى از منكر كنند! و آنها همان رستگارانند ... و مانند كسانى نباشيد كه پراكنده شدند و اختلاف كردند (آن هم) پس از آنكه نشانه هاى روشن (پروردگار) به آنان رسيد! ... آل عمران ـ 104 و 105
[48]. شما بهترين امتى بوديد كه به سود انسانها آفريده شده اند ...آنها [اهل كتاب، مخصوصا» يهود] هرگز نمى توانند به شما زيان برسانند، جز آزارهاى مختصر و اگر با شما پيكار كنند، به شما پشت خواهند كرد (و شكست مى خورند سپس كسى آنها را يارى نمى كند .آل عمران ـ 110 و 111
[49]. (لحظه عذاب فرا رسيد و) نهى كنندگان از بدى را رهايى بخشيديم و كسانى را كه ستم كردند، بخاطر نافرمانيشان به عذاب شديدى گرفتار ساختيم. اعراف ـ 165
[50]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 2، ص: 25
[51]. الإحتجاج على أهل اللجاج، ج 2، ص: 319
[52]. بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار، ج 2، ص: 24
[53].همان، ج 2، ص: 25
[54]. يكصد موضوع پانصد داستان،ص 77
[55]. چهل مجلس هزار حديث ،ص 128