فصل اول

كليات

حقالناس از مسائلى است كه در قرآن جايگاه ويژهاى دارد. برخى از سوره هاى قرآن همچون مطففين، حجرات، همزه و برخى سوره هاى ديگر در زمينه حقالناس است. و بلندترين آيه قرآن در زمينه قرآن است و اكثر نهىهاى قرآن براى حفظ حقالناس است و تمام آياتى كه در زمينه مغفرت الهى است، حقوق مردم را در بر نمىگيرند. چنان كه حتى خون پاك شهيد كه نماد بندگى است وامدارى به حق مردم را محو نمىكند.

در برخى روايات اهميت حقالناس را از حق الله مهمتر دانستهاند. زيرا حق الناس، حق الله هم هست، ولى حق الله، حق الناس نيست. هر كس گناهى بكند فقط طرفش خداست و ديگر به كسى بدهكار نيست اما اگر كارى كند كه حق مردم ضايع شود، خدا هم مدعى است.

پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمودند:

اَتَدروُنَ مَا المُفلس قالوا المُفلس فينا مَن لا دِرهَم له و لا مَتاع له فقال رسولالله(صلى الله عليه وآله وسلم): المُفلسُ من امتى مَن ياتى يومَ القيامةِ بِصَلاة و صيام و زكاة
و يأتى قَد شَتَم و قذفَ هذا و أَكَل مالَ هذا و سَفَكَ دمَ هذا و ضرب هذا فيعطى هذا من حسناته و هذا من حسناته فإن فنيت حسناتُه قبل أن يقضى ما عليه اخذ من خطاياهم فطرحت عليه ثم طرح فى النار [1]

رسول اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) مردم را مخاطب ساخت و فرمود: مىدانيد مفلس كيست؟ گفتند مفلس نزد ما كسى است كه نه پول نقدى دارد و نه متاع. حضرت فرمود: مفلس امت من كسى است كه با داشتن زنماز و زكات و روزه به عرصه محشر مىآيد اما كسانى را مورد تعدّى و ستم قرار داده است و به جان و مال و عرضشان (آبرويشان) تجاوز نموده است. به اين دشنام داده و تهمت زده است، اموال اين شخص را برده، خون او را ريخته و ديگرى را كتك زده است. براى جبران گناهانش از حسنات وى به اين و آن مىدهند، اگر حسناتش تمام شود پيش از آن كه برىء الذمه گردد از گناهان صاحبان حق مىگيرند و به حساب وى مىگذارند و سپس در آتشش مىافكنند.

اهميت اداى حق الناس

امام باقر(عليه السلام) فرمود:

اول قطرة من دم الشهيد، كفارة لذنوبه الاّ الدّين فان كفارته قضائه [2]

نخستين قطره خون شهيد كفاره گناهان اوست مگر بدهى كه كفاره آن اداى آن است.

امام صادق(عليه السلام) فرمود:

ما عُبِدَ اللّه بِشَىء اَفضَلُ مِن اَداء حَقّ المُؤمن [3]

عبادتى برتر از اداى حق مؤمن نيست.

على(عليه السلام) در مورد يكى از شرايط توبه مىفرمايد:

أَن تؤدّى اِلَى المخلوقين حقوقهم... [4]

حقوق مخلوقين را به آنها ادا كنى.

ابوثمامه گويد: حضور امام باقر(عليه السلام) رسيدم و عرض كردم: فدايت شوم! من مردى هستم كه مىخواهم در مكه اقامت گزينم ولى يكى از پيروان مذهب مرجئه از من طلبكار است و من به او مديون مىباشم. نظر شما چيست؟ آيا بهتر است به وطنم بازگردم و بدهكاريم را به آن مرد بپردازم يا با توجه به اين كه مذهب آن مرد مذهب باطلى است، مىتوانم پرداخت بدهى خود را به تأخير انداخته و همچنان در مكه بمانم؟

امام(عليه السلام) فرمود: به سوى طلبكار بازگرد و قرضت را ادا كن و مصمم باش به گونهاى زندگى كنى كه هنگام مرگ و ملاقات خداوند طلبى از ناحيه ديگران بر عهده تو نباشد. زيرا مؤمن هرگز خيانت نمىكند. [5]

شخصى به نام موسى بن عمير از پدرش نقل نموده كه امام حسين(عليه السلام) به من دستور داد كه در ميان يارانشان بلند بگويم كسى كه به مردم بدهكارى دارد، حق ندارد در ميان لشكريان من باشد. زيرا كسى نيست كه مديون باشد و بميرد
و بعد از او اداى بدهىاش نشود مگر اينكه به خاطر بدهىاش وارد آتش خواهد شد. [6]

يكى از بزرگان دودمان نَخَع به حضور امام باقر(عليه السلام) آمد و عرض كرد: من از زمان حكومت حجاج (استاندار عبدالملك در كوفه) پيوسته فرماندار حكومت طاغوتيان بودهام. آيا توبه براى من رواست؟ حضرت سكوت فرمود. او دوباره پرسيد. امام باقر(عليه السلام) فرمود:

لا، حتّى تؤدّى الى كل ذى حق حقّه [7]

نمىتوانى، مگر اينكه همه حقوق حقداران را ادا نمايى.

حق الناس قبل از بلوغ

اگر شخصى در كودكى مالى را غصب يا سرقت كرده باشد و يا ضررى به ديگران وارد كرده باشد، او مديون و ضامن است و بايد از صاحب حق طلب حلاليت كند. اگر مالى كه غصب يا سرقت كرده موجود باشد، بايد برگرداند و اگر صاحب آن مرده باشد بايد به وارثان او برگرداند. [8]

روشهاى آشنا كردن فرزندان با حقالناس

  1. فرزندان را متناسب با موقعيت سنى و ادراكى آنها، بايد با مفهوم حق الناس آشنا كنيم. اسماعيل بن خالد مىگويد: از امام صادق(عليه السلام) شنيدم كه فرمود: پدرم ما را جمع مىكرد و مىفرمود:
  2. يا بنى ايّاكم والتّعرض للحقوق [9]

    اى فرزندانم، از تعرض به حقوق ديگران خوددارى نماييد.

  3. بى اجازه فرزندان دست به وسايل آنها نزنيم تا حسّ احترام به مالكيت ديگران در آنها تقويت شود.
  4. چنانچه فرزندانمان بى اجازه ديگران از اموالشان استفاده نمودند در اولين فرصت جبران نماييم تا آنان بدانند كارشان صحيح نبوده است.
  5. در اولين موردى كه فرزند حق الناس را مراعات نمود او را تشويق و بر صداقت و درستى او تأكيد نماييم.