فصل دوم
عاريه
شخصى به نام حسان بن ابى سفان كه از پارسايان عصر بود و كم مىخورد و كم مىآشاميد و
60 سال مبارزه با نفس كرده بود، بعد از مرگ او را در خواب ديدند و از حال او پرسيدند.
گفت: به خاطر يك سوزنى كه از شخصى عاريه گرفته و پس نداده بودم، فعلاً مرا به بهشت
راه ندادهاند. [1]
از وسيله عاريهاى فقط همان استفادهاى را مىتوان نمود كه مالك آن اجازه داده است و اگر
استفاده هاى ديگر از آن نمود بايد اجرت آن استفاده را بپردازد.
(مثلاً از اتومبيلى كه براى گردش خانوادگى عاريه گرفته شده براى حمل و نقل زباله هاى
ساختمانى استفاده شود) [2]
از وسيله عاريهاى (در محدوده همان استفاده مجاز) هم نبايد بيش از حد معمول كار كشيد
(مثلاً همان اتومبيل را شب و روز مورد استفاده قرار دهد.
[3]
پرسش: اگر عاريه گيرنده، عاريه را خراب كرده يا از بين برده، طلب غرامت از او حلال
است يا نه؟
پاسخ: بله، با افراط يا تفريط او حلال است. [4]
پرسش: تعدادى كتاب از دوستانم نزد من مانده است، اكنون نمىدانم اين كتابها مال كيست؟
چون فراموش كردهام و نشانى آنان را هم ندارم، با اين كتابها چه كنم؟
پاسخ: پولش را از طرف صاحبش صدقه بدهيد.
يكى از ارزشهاى اسلامى امانتدارى و بازگرداندن به موقع و همراه با سلامت امانت است.
قرآن يكى از نشانه هاى مؤمنان را امانتدارى مىداند. [5]
همچنين مىفرمايد:
إِنَّ اللّهَ يَأْمُرُكُمْ أَن تُؤَدُّوا الْأَمَانَاتِ إِلَى
أَهْلِهَا [6]
خداوند به شما فرمان مىدهد كه امانتها را به اهل آن بدهيد.
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) قبل از رحلت سه بار به حضرت على(عليه السلام) فرمود:
يا اَباالحسن أَدِّ الاَمانَة الى البرّ و الفاجر فيما قلّ و
جلّ حتى فى الخَيط و المَخيط [7]
اى على امانت را به نيكوكار و بدكار پس بده، كم باشد يا زياد گرچه نخ و سوزنى باشد.
عقد وديعه (امانت) از هر دو طرف جايز است، بنابراين هر دوطرف در هر موقع مىتوانند آنرا
فسخ نمايند. [8]
امانت دار واجب است كه سپرده را طبق معمول نگهدارى كند و آن را در جاى مناسب و محفوظ
نگاه دارد و اگر اين چنين در حفظ آن بكوشد، در صورت تلف شدن در دست امانتدار ضامن نخواهد
بود. [9]
واجب است كه امانت را به هنگام مطالبه در اولين فرصت رد نمايد.
[10]
كسى كه نمىتواند از امانت نگهدارى كند، بنا بر احتياط واجب نبايد قبول كند. [11]
1. امانت مالكى
الف) مالى كه مالك آن نزد شخص به عنوان امانت مىگذارد.
ب) مال رهنى كه نزد رهن گيرنده امانت است.
ج) مال عاريه شده نزد عاريه گيرنده.
د) مال اجاره شده نزد مستأجر.
بسيارند كسانى كه خانهاى را اجاره مىكنند اما در نگهدارى آن دقت لازم را به عمل نمىآورند.
و يا خانه را با مجموعهاى از بدهىها (مثل آب، برق، گاز و تلفن) تحويل مىدهند. و صاحبخانه
بايد بعد از رفتن آنها، اين بدهىها را بپردازد.
2. امانت شرعى
الف) مالى كه صرفاً براى نگهدارى در برابر خطر تلف شدن نگهدارى مىشود.
ب) مالى كه از دست دزد و غاصب گرفته مىشود.
ج) چيزى كه شخص پيدا مىكند.
د) مالى كه فروشنده و خريدار بيش از حقشان به اشتباه دريافت مىكنند. [12]
3. امانت غيرمالى
مسائل و اسرارى كه در مجالس مطرح مىشود نوعى امانت است.
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود:
المجالس بالامانة و افشاء سرّ اخيك خيانة [13]
نشستها امانت است و افشاى راز برادرت خيانت محسوب مىشود.
پرسش: تاكسىهايى كه بيش از قيمت تعيين شده از مسافرين كرايه درخواست مىكنند، اگر مسافر
فقط همين قيمت تعيين شده را بپردازد، آيا نسبت به مازاد ضامن است؟
پاسخ: بيش از اجرةالمثل را ضامن نيست مگر اينكه از اول اجرتى را معين كرده باشد و مسافر
هم پذيرفته باشد. [14]
اگر خانهاى را اجاره كند و صاحب ملك با او شرط كند كه فقط خود او از آن استفاده نمايد
مستأجر نمىتواند به ديگرى اجاره دهد. [15]
اگر خود را براى كسى اجير نموده كه روز خاصى برايش كار كند و مزد بگيرد، گرفتن روزه
مستحبى در آن روز اگر باعث شود كه در كار ضعيف و سست شود و نتواند درست كار كند، جايز
نيست. [16]
يكى از زشتترين انواع ظلم در مبادلات، كم فروشى است كه قرآن بر آن تأكيد فراوان دارد.
هر پيغمبرى كه بر انگيخته مىشد با مفاسد رايج زمان خود به مبارزه بر مىخواست. يكى از
مفاسد شايع در ميان قوم حضرت شعيب كم فروشى بوده است كه در آياتى از قرآن آمده است. [17] روشن است كه نفوذ هرگونه خيانت در امر
معاملات پايه هاى اطمينان و اعتماد عمومى را كه بزرگترين پشتوانه اقتصادى ملتهاست متزلزل
و ويران مىسازد. قرآن مىفرمايد:
فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَالْمِيزَانَ وَلاَ تَبْخَسُوا النَّاسَ
أَشْيَاءَهُمْ [18]
حق پيمانه و وزن را ادا كنيد و از اموال مردم چيزى نكاهيد.
به هنگام خريد، اجناس مردم را كم ارزشتر از آنچه هست جلوه ندهيد.
تو كم دهى و بيش ستانى به كيل و وزن *** روزى بود كه از كم و بيشت خبر دهند
يكى از مصاديق كمفروشى، كمكارى است يعنى كسى كه تعهد خدمت در سازمانى مىدهد در حقيقت
بخشى از ساعات فعال عمر خود را به آن سازمان مىفروشد. حال اگر در اين مدت كمكارى كند
در واقع از وقت فروخته شده خود كم گذاشته است و در برابر حقوقى كه مىگيرد مسئول است.
اگر كارمند در ساعت ادارى از انجام كار خوددارى كند و در راه اندازى كار ارباب رجوع
تسامح و كوتاهى كند گرفتن حقوق از دولت يا شركت جايز نيست.
پرسش: كارمند دولت جمهورى اسلامى گاهى از محل خدمت بدون اجازه آن سازمان براى تشييع
جنازه يا مجلس ختم خارج مىشود، حقوقش چه صورتى دارد؟
پاسخ: اگر از وظيفهاش كوتاهى نموده، به مقدارى كه كوتاهى كرده مديون است. [19]
يكى از مسائلى كه به حقالناس مربوط مىشود انجام درست كار است. حضرت على(عليه السلام)
خياطى را ديد كه كارش را درست انجام نداده; فرمود:
اى خياط، نخ محكم به كار ببر (تا زود پاره نشود) و درزها را نازك و ظريف قرار ده و
كنار هم كوك بزن. [20]
يعنى با كيفيت نامناسب لباس را ندوز به گونهاى كه تا مشترى لباس را پوشيد، شكافته شود.
اگر كسى اشياى ليز مانند پوست موز در مسير عبور و مرور مردم انداخت يا ميخى در مسير
كوبيده يا چيزى در جاده گذاشت و موجب خسارت گرديد و يا در قفس پرنده را باز كرد و پرنده
فرار كرد، او ضامن است. [21]
اگر كشاورز آب را در زمين خود رها كرد اما آب به زمين ديگر رفت و موجب ضرر و زيان گرديد،
او ضامن است. [22]
اگر حيوان كسى زراعت ديگرى را تخريب كرد، صاحب آن حيوان ضامن است. [23] و اگر حيوان در اختيار چوپان بود، او ضامن است. [24]
پرسش: ساعتهاى مغازه ساعت سازى كه مقدارى از آن مال مردم بوده به سرقت رفته، آيا ساعت
ساز مسئوليت در قبال آنها دارد؟
پاسخ: چنانچه در حفظ ساعتها و حراست مغازه مسامحهاى صورت نگرفته باشد، ضامن نيست. [25]
اگر مال حلال با مال حرام به طورى مخلوط شود كه انسان نتواند آنها را از يكديگر تشخيص
دهد و صاحب مال حرام و مقدار آن، هيچ كدام معلوم نباشد، بايد خمس تمام مال را بدهد
و بعد از دادن خمس، بقيه مال حلال مىشود. [26]
اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را بداند، ولى صاحب آن را نشناسد،
بايد آن مقدار را به نيت صاحبش صدقه بدهد و احتياط واچب آن است كه از حاكم شرع هم اذن
بگيرد. [27]
اگر مال حلال با حرام مخلوط شود و انسان مقدار حرام را نداند ولى صاحبش را بشناسد (بايد
يكديگر را راضى نمايند و چنانچه صاحب مال راضى نشود) در صورتى كه انسان بداند چيز معينى
مال اوست و شك كند كه بيشتر از آن هم مال او هست يا نه، چيزى را كه يقين دارد مال او
است به او بدهد، و احتياط مستحب آن است كه مقدار بيشترى را كه احتمال مىدهد مال او
است به او بدهد. [28]
اگر خمس مال حلال مخلوط به حراخم را بدهد، يا مالى كه صاحبش را نمىشناسد به نيت او
صدقه بدهد، بعد از آن كه صاحبش پيدا شد، بنا بر احتياط واجب بايد به مقدار مالش به
او بدهد. [29]
اگر مال حلالى با حرام مخلوط شود و مقدار حرام معلوم باشد و انسان بداند كه صاحب آن
از چند نفر معين بيرون نيست ولى نتواند بفهمد كيست، به احتياط واجب بايد از تمام آنان
تحصيل رضايت نمايد و اگر ممكن نگرديد بايد قرعه بيندازند و به نام هركس افتاد، مال
را به او بدهند. [30]
برداشتن چيزى كه پيدا شده مكروه است.
در صورتى كه شخصى چيزى پيدا كند و بردارد وظيفه اوست كه اگر صاجبش معلوم است به صاحبش
بدهد و اگر صاحبش معلوم نيست، دو صورت دارد:
اگر نشانهاى ندارد كه از روى آن بتواند صاحبش را پيدا كند، بنا بر احتياط واجب از طرف
صاحبش صدقه بدهد.
و اگر نشانه دارد، بايد اعلان كند، اگر صاحبش پيدا شد، بايد به او بدهد و اگر صاحبش
پيدا نشد، مىتواند براى خود بردارد، به قصد اين كه هروقت صاحبش پيدا شد عوض آن را به
او بدهد يا براى صاحبش نگهدارى كند تا هروقت پيدا شد به او بدهد. [31]
در اين صورت مىتواند به قصد آنكه براى خودش باشد از آن استفاده كند يا اعلان كند تا
صاحبش پيدا شود.
پرسش: آيا جايز است مال پيدا شده را در امور خيريه مصرف كرد؟
پاسخ: مورد مصرف اين اموال فقط فقرا هستند. [32]
پرسش: اگر كسى مالى را پيدا كند و انجام وظيفه نكند و قصد هم نداشته باشد در آينده
به وظيفه شرعى خود عمل نمايد و آن مال پيدا شده همراهش باشد و نماز بخواند آيا نمازش
صحيح است يا نه؟
پاسخ: اگر مال را بردارد و قصد رساندن به صاحب آن را نداشته باشد غاصب است و نماز با
آن در حكم نماز با مغصوب است. [33]
كسى كه چيزى را بر مىدارد اعلام واجب است و اگر آن را به كسى ديگر بدهد، اعلام بر او
واجب نيست. [34]
پرسش: چيزهايى كه نزد ارباب صنايع مىآورند براى اصلاح و صاحبان آنها نمىآيند تا ببرند
بطورى كه صنعتگر مأيوس مىشود از آمدن آنها آيا حكم لقطه را دارد؟
پاسخ: اگر مأيوس باشد از دسترسى به صاحبانش بايد آن را از طرف صاحبانش به فقير غير
سيد به عنوان رد مظالم بدهد و اگر آنرا اصلاح كرده مىتواند به مقدار مزد خودش از آن
بردارد. [35]
پرسش: شخص فقيرى كه چيزى را پيدا كرده است، آيا مىتواند بعد از يأس از يافتن صاحب آن
خودش به عنوان فقير تملك كند؟
پاسخ: بايد آن را به حاكم شرع يا نماينده او تحويل دهد تا حاكم شرع يا نماينده او آن
رابه نيت صاحبش به او صدقه بدهد، كه در اين صورت به وظيفه خود عمل كرده است. [36]
پرسش: شخصى يك ساعت مچى پيدا كرده و به دست بسته و با آن نماز خوانده است، آيا نمازش
صحيح است؟
پاسخ: اگر به قصد تعريف و شناسايى صاحبش برداشته و با آن نماز خوانده است اشكالى ندارد
و نماز او صحيح است، اما اگر به اين قصد و براى عمل به وظيفه شرعى نبوده مشكل است. [37]
پرسش: آيا جايز است لقطه و مجهول المالك را در امور خيريه و تعمير مسجد مصرف كرد؟
پاسخ: مصرف آنها فقط فقرا هستند، ولى اگر فقير آن را قبول كرد و مالك شد، چنانچه مايل
باشد مىتواند آنها را در امور خيريه و تعمير مسجد مصرف كند.
[38]
پرسش: اگر طفل غير بالغ چيزى پيدا كرد كه ارزش آن كمتر از يك درهم است و صاحب آن معلوم
نيست، وظيفه ولىّ طفل چيست؟
پاسخ: در فرض سؤال، آن را براى طفل تملك كند و بعد از بلوغ در اختيار او قرار دهد. [39]
پرسش: مالى كه از پيدا شدن صاحب آن مأيوس شده و بايد صدقه داده شود آيا عين آن را بايد
صدقه داد؟ يا مىشود قيمت آن را به عنوان صدقه پرداخت كرد؟
پاسخ: بايد عين مال موجود را صدقه بدهد و اگر بخواهد بفروشد بايد با اجازه حاكم شرع
باشد. [40]
پرسش: شخصى چند عدد كوپن پيدا كرده است كه نشانه خاصى ندارد، وظيفهاش چيست؟
پاسخ: آنها را به فقير غير سيد بدهد. [41]
پرسش: اگر عين مال را براى خود برداشت و قيمت آن را صدقه داد، اگر صاحب مال پيدا شد
مىتواند عين مال خود را مطالبه كند؟
پاسخ: بلى حق دارد مال خود را مطالبه كند. [42]
پرسش: اگر مال پيدا شده مثلاً يك صد تومانى باشد، آيا نشانى محسوب مىشود؟
پاسخ: يك عدد صد تومانى بودن نشانى نيست، مگر اينكه علامت يا خصوصيتى داشته باشد يا
در محل مخصوصى پيدا شده باشد كه يابنده مطمئن شود مال شخص معينى است. [43]
پرسش: اگر قيمت پيدا شده، كمتر از يك درهم باشد و نشان نداشته باشد حكم آن چيست؟ و
اگر نشان داشته باشد ولى صاحب آن معلوم نباشد و قيمت آن كمتر از يك درهم باشد وظيفه
چيست؟
پاسخ: اگر قيمت پيدا شده كمتر از يك درهم باشد و نشان نداشته باشد (مثل يك عدد صد تومانى)
يا نشان داشته باشد ولى صاحب آن معلوم نباشد، يابنده مىتواند آن را براى خودش بردارد
ولى كراهت دارد. [44]
پرسش: فرق بين لقطه و مجهول المالك را بيان كنيد.
پاسخ: لقطه مالى است كه گم شده و صاحب آن معلوم نيست و مجهول المالك مالى است كه صاحبش
معلوم نيست ولى گم نشده است. [45]
پرسش: فرق مجهول المالك با لقطه از جهت حكم شرعى چيست؟
پاسخ: حكم لقطه و مسائل آن در توضيح المسائل مراجع، ص 497 بيان شده است، اما حكم مجهول
المالك اين است كه برداشتن و تصرف در آن جايز نيست و اگر كسى آن را بردارد غاصب و ضامن
است و واجب است در صدد شناسايى صاحب آن برآيد و پس از تجسس و فحص، چنانچه از شناسايى
صاحب آن مأيوس شد آن را از طرف صاحبش به فقير غير سيد صدقه دهد و احتياط اين است كه
صدقه دادن به اذن مجتهد جامع الشرايط يا نماينده او باشد و در عين حال اگر پس از صدقه
دادن صاحب آن پيدا شد و به صدقه دادن آن راضى نشد بايد عوض آن را به او بدهد.
پرسش: فرق مجهول المالك با مال مخلوط به حرام كه فرمودهاند با خمس دادن حلال مىشود،
چيست؟
پاسخ: فرق آن اين است كه مجهول المالك مال معين و مشخص است و مقدار آن معلوم است ولى
مال مخلوط به حرام، مال حرامى است كه با مال حلال مخلوط شده بطورى كه انسان نمىتواند
آنها را از يكديگر تشخيص دهد و جدا كند و مقدار مال حرام و صاحب آن معلوم نيست و در
اين صورت گفته مىشود مال مخلوط به حرام است و براى جواز تصرف و حلال شدن آن بايد به
تفصيلى كه در توضيح المسائل مراجع بيان شده خمس آن را بدهند تا بقيه حلال شود.
پرسش: اگر مجهول المالك در معرض تلف باشد، آيا برداشتن آن جايز است؟
پاسخ: در فرض سؤال برداشتن آن به قصد حفظ و نگهدارى و يافتن صاحب آن مانعى ندارد كه
در اين صورت حكم امانت را دارد يعنى اگر در نگهدارى آن كوتاهى نكند و اتفاقاً از بين
برود، موجب ضمان نمىشود.
پرسش: گاهى مجهول المالك از چيزهايى است كه معلوم است صاحب آن اعراض كرده است. حكم
آن را بيان كنيد.
پاسخ: اگر بدانيد كه صاحب آن اعراض كرده است، تصرف و استفاده از آنها مانعى ندارد. [46]
اگر از روزى كه آن را پيدا كرده تا يك هفته، روزى يك مرتبه و بعد از آن تا يك سال،
هفتهاى يك مرتبه در محل اجتماع مردم اعلان كند، كافى است.
[47]
كسى كه مالى را پيدا كرده، اگر عمداً به دستورى كه گفته شد، اعلان نكند، گذشته از اين
كه معصيت كرده، باز هم واجب است اعلان كند. [48]
اگر كودك نابالغ چيزى پيدا كند، ولىّ او بايد اعلان كند.
[49]
اگر قيمت چيزى كه پيدا كرده به 6/12 نخود نقره سكهدار برسد، چنانچه اعلان نكند و در
مسجد يا جاى ديگرى كه محل اجتماع مردم است بگذارد و آن چيز از بين برود، يا ديگرى آن
را بردارد، كسى كه آن را پيدا كرده ضامن است. [50]
هرگاه چيزى پيدا كند كه اگر بماند فاسد مىشود، بايد تا مقدارى كه ممكن است آن را نگهدارد،
بعد قيمت كند و خودش بردارد يا بفروشد و پولش را نگهدارد و اعلان كند. [51]
اگر كفش كسى را ببرند و كفش ديگرى به جاى آن بگذارند، با چند شرط مىتواند آن را براى
خود بردارد:
- بداند كفشى كه مانده، مال كسى است كه كفش او را برده
- از پيدا كردن صاحبش مأيوس شود يا برايش مشقّت داشته باشد.
- ارزش آن مساوى با كفش خودش يا كمتر از آن باشد، ولى اگر قيمت آن از كفش خودش بيشتر
باشد، بايد هر وقت صاحب آن پيدا شد، زيادى قيمت آن را به او بدهد.
يكى از مصاديق حقالناس، خسارت رساندن به ديگران است.
قرآن مىفرمايد:
وَلاَ تَكُونُوا مِنَ الْمُـخْسِرِينَ [52]
مردم را به خسارت نيفكنيد.
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود:
ملعون من ضارّ مؤمناً [53]
كسى كه به مؤمنى زيان رساند ملعون است.
با توجه به اينكه مخسر به معناى كسى است كه شخص يا چيزى را در معرض خسارت قرار مىدهد،
هر عاملى را كه سبب زيان و خسران طرف شود در بر مىگيرد.
به اين ترتيب تمام سوء استفاده ها و ظلم و خلافكارى در معامله و هرگونه تقلب و كوشش
و تلاش زيانبار چه در كميت، چه در كيفيت در دستورات فوق داخل است.
پرسش: شاخه هاى درخت همسايه از ديوار تجاوز كرده و موجب خسارت و زيان خانه ما شده است،
نظر خود را در اين مورد بيان فرماييد.
پاسخ: لازم است خسارت را جبران كند و شاخه هاى اضافى را قطع كند. [54]
پرسش: مغازهدارى متوجه مىشود كه چند سال قبل جنسى را به مشترى كم داده و يا گرانتر
فروخته است و مشترى خود را مىشناسد. آيا بايدبه نرخ روز خسارت مشترى را جبران كند ويا
به همان مبلغ زمان معامله؟
پاسخ: امام خمينى: در صورت اول بايد ما به التفاوت مبلغ زمان معامله را بپردازد ولى
اگر گرانتر فروخته اشكال ندارد.
فاضل: در صورتى كه كالا را كمتر به مشترى داده، ضامن همان مقدار كالا است كه بايد پول
آن را به قيمت روز بپردازد.
مكارم: بايد به قيمت روز بپردازد مگر اينكه مصالحه كرده باشند.
پرسش: اگر فروشنده بفهمد اشتباهاً جنسى را ارزانتر از قيمت خريد به مشترى فروخته است،
آيا مىتواند به او مراجعه كرده و جنس را پس گرفته يا او را ملزم به پرداخت قيمت واقعى
بنمايد؟
پاسخ: اگر جنس نزد مشترى موجود است، مىتواند آن را پس بگيرد و اگر تلف شده، بايد مشترى
مثل يا قيمت واقعى آن را بپردازد. [55]
از مسائل مورد نياز حقالناس موضوع چك بىمحل است. بسيارند كسانى كه با دادن چك بىمحل
افرادى را گرفتار مىكنند.
[1] . القرآن يواكب الدهر، ج 3، ص 190; داستانها
و پندها، ج 5، ص 145.
[2] . تحريرالوسيله، كتاب العاريه، ج 1، ص 593،
م 10.
[3] . همان.
[4] . استفتائات بهجت، ج 4، س 5740.
[5] . مؤمنون / 8.
[6] . نساء / 58.
[7] . بحارالانوار، ج 77، ص 275.
[8] . رساله نوين، ج 2، ص 243.
[9] . توضيح المسائل مراجع، م 2330.
[10] . رساله نوين، ج 2، ص 2463.
[11] . توضيح المسائل مراجع، م 2330.
[12] . رساله نوين، ج 2، ص 244.
[13] . مستدرك، ج 8، ص 398.
[14] . استفتائات بهجت، ج 4، س 5851.
[15] . توضيح المسائل مراجع، م 2180.
[16] . تحريرالوسيله، كتاب الاجاره، ج 1، ص
580، م 28.
[17] . انعام / 152; اسراء / 35; رحمن / 8،
9; مطففين، 1 ـ 3.
[18] . اعراف / 85.
[19] . استفتائات امام، ج 2، ص 50، س 37; آموزش
فقه، ص 307.
[20] . يا خياط ثلكتك الثواكل صلب الخيوط و
دمق الدرز و تارب الغرر; ميزان الحكمه،ج 3، ص220.
[21] . تحريرالوسيله، ج 2، ص 564.
[22] . همان، م 62.
[23] . همان، م 64.
[24] . همان، م 66.
[25] . جامع المسائل فاضل، ج 1، س 1194.
[26] . توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 1813.
[27] . توضيح المسائل مراجع، ج 2، م 1814.
[28] . همان، م 1815.
[29] . همان، م 1817.
[30] . همان، م 1818.
[31] . توضيح المسائل مراجع، م 2564 تا 2568.
[32] . جامع المسائل فاضل، ج 2، ص 372، س 982.
[33] . مجمع المسائل گلپايگانى، ج 3، ص 106.
[34] . همان.
[35] . همان، ص 111.
[36] . جامع المسائل فاضل، ج 2، ص 413، س 1228.
[37] . جامع المسائل فاضل، ج 2، س 1229.
[38] . همان، س 1230.
[39] . همان، س 1231.
[40] . همان، س 1232.
[41] . جامع المسائل فاضل، ج 2، س 1233.
[42] . همان، س 1234.
[43] . همان، س 1235.
[44] . همان، ص 415، س 1236.
[45] . بنابراين لقطه و مجهول المالك در اين
جهت كه صاحب آن معلوم نيست مثل هم و مشترك هستند. اما فرق آن دو از اين جهت است كه
لقطه مالى است كه صاحب آن، آن را گم كرده است ولى مجهول المالك مالى است كه گم نشده
است، بلكه صاحب آن معلوم نيست. مثل اين كه صاحب آن، آن را گذاشته و رفته است و فعلاً
ناشناس است. بنابراين آنچه در كوچه و خيابان و امثال آن پيدا مىشود كه صاحب آن، آن
را گم كرده است، لقطه است و آنچه در مغازه تعميركار يا در مسافرخانه يا در ماشين عمومى
يا در مسجد و امثال آن جا مانده و معلوم نيست از چه كسى است مجهول المالك است. همچنين
آنچه در اداره آگاهى از دزدها گرفته شده، يا در گمرك از متخلفين و فراريها گرفته شده
و صاحب آنها شناخته نمىشود، مجهول المالك است.
[46] . جامع المسائل، ج 2، ص 411، م 1225.
[47] . تحريرالوسيله، ج 2، ص 225، م 6; توضيح
المسائل امام، م 2566.
[48] . توضيح المسائل مراجع، م 2570.
[49] . همان، م 2571.
[50] . همان، م 2578.
[51] . همان، م 2579.
[52] . شعراء / 181.
[53] . نهجالفصاحه موضوعى، ص 360.
[54] . جامع المسائل فاضل، ج 1، س 1201.
[55] . احكام اصناف، ص 48.